جستجو

لينک هاي روزانه

فابین راهبرد


باسلام
وبلاگ "فابین راهبرد"(یادداشتهای یک ایرانی) کار خود را در سال1395 آغاز کرد. "فابین راهبرد" با انتشار و بازنشر مقالات و اطلاعات نظامی_امنیتی، سعی بر این دارد که عموم را نسبت به مسائل نظامی_امنیتی آگاه و علاقمند کند. این وبلاگ مقالات را به دو زبان فارسی_انگلیسی انتشار می کند.




«سلاح لیزری»؛ بازی تکراری و جذاب برای رسانه ها که ارتش آمریکا، اجرای هر از چند گاه آنرا خوب بلد شده و تاثیرش روی افکار عمومی کشورهای هدف و بازتابش در فضای مجازی و مکتوب را به نحو احسن مشاهده می کند. ماجرا از این قرار است که پس از گذشت چند سال، دوباره آمریکا اعلام کرده برای مقابله با پهپادهای کشورهایی چون ایران، کره شمالی، چین و روسیه سلاح لیزری خود با نام LaWS را در آب‌های خلیج فارس آزمایش کرده است؛ آزمایشی که با استفاده از کمبود اطلاعات اهالی رسانه، همان فیلم قدیمی را مجددا به عنوان تست جدید، جا زده و هیچگونه تصویری از این اقدام جدید مخابره نشد.

البته این اولین آزمایش سلاح مذکور نیست و اولین بار در سال ۱۳۹۳ آمریکایی ها آن را در خلیج فارس آزمایش کرده اند. بر اساس اعلام نیروی دریایی این کشور این سلاح در نهایت در سال ۲۰۲۰ میلادی وارد خدمت عملیاتی خواهد شد. آمریکایی ها مدعی هستند این وسیله می‌تواند علیه اهداف متعدد کوچک همچون قایق‌ها و ناوچه‌های توپ‌دار موثر باشد و قادر است به جای شش پرتو بر یک پرتوی قدرتمند متمرکز شود که می‌تواند هم به عنوان یک عامل کور کننده یا به عنوان یک سلاح برای به آتش کشیدن پهپاد یا قایق کوچک استفاده شود.

با توجه به تست مجدد این سلاح در خلیج فارس، اهمیت آن برای رسانه ها، افکار عمومی و نیروهای مسلح کشورمان، مشرق را بر آن داشت تا به تحلیل و بررسی ویژگی ها و نقاط قوت و ضعف این سلاح جدید بپردازد.
 

جنگ روانی جدید لیزری آمریکا در منطقه خلیج فارس+عکس

جنگ روانی جدید لیزری آمریکا در منطقه خلیج فارس+عکس
USS Ponce مجهز به سلاح لیزری ۳۰ کیلوواتی

طبق اعلام این رسانه ها، متخصصان یگان سیستم‌های دریایی نیروی دریایی آمریکا هفت سال مشغول کار بر این وسیله بوده اند و ۴۰ میلیون دلار هزینه صرف شده تا این تکنولوژی به این مرحله برسد. البته تاکید شده که این ماموریت در خلیج فارس یک اقدام آزمایشی است چرا که نیروی دریایی آمریکا می‌خواهد چیزهای بیشتری از این وسیله جدیدی بداند.

تاریخچه ای مختصر از سلاح های لیزری

به زبانی ساده لیزر ابزاری است که نور را به صورت پرتوهای موازی بسیار باریکی که طول موج مشخصی دارند ساطع می‌کنند. این دستگاه از ماده‌ای جمع کننده یا فعال کنده نور تشکیل شده که درون محفظه تشدید نور قرار دارد. این ماده پرتو نور را که به وسیله یک منبع انرزی بیرونی (از نوع الکتریسیته یا نور) به وجود آمده، تقویت می‌کند. از همان ابتدای کشف این خواص در اوایل دهه ۱۹۵۰ دانشمندان به خواص گوناگون این فناوری جدید پی بردند و از آن تاریخ به بعد بخش های مختلف از علوم و صنایع تحت تاثیر این فناوری قرار گرفت.

 در بخش های نظامی نیز با پی بردن به قدرت بالای لیزر برنامه هایی از اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی برای استفاده از این تکنولوژی مطرح شد.  در ابتدا نیروی هوایی آمریکا به دنبال استفاده از لیزر به عنوان یک سامانه پدافند هوایی بود، نیروی زمینی و دریایی آمریکا نیز در ادامه دهه ۱۹۷۰، آزمایشاتی را به منظور طراحی و ساخت سلاح های پدافند لیزری انجام دادند که عمدتا در مرحله نمونه های آزمایشی باقی ماند. اما در دهه ۱۹۸۰ میلادی و با روی کار آمدن رونالد ریگان و بحث استراتژی "جنگ ستارگان" استفاده از سلاح های لیزری در دو نقش تدافعی و هم تهاجمی گسترده تر شده و با جدیت بسیار بیشتری از سوی آمریکا دنبال شد. البته به دلیل موانع موجود در آن پروژه و البته پایان جنگ سرد پروژه های آن طرح نیز عمدتا در مرحله آزمایشی و پیش نمونه باقی ماندند.

به طور مثال یکی از آن طرح ها که از آن زمان مطرح شده و در سالهای بعد از جنگ در قالب برنامه سپر دفاع موشکی آمریکا مطرح شده و نهایتا به دلیل مسائل مالی و نبود توان واقعی عملیاتی لغو شد، پروژه "لیزر هوابرد ضد موشک بالستیک" بود که بر پایه نصب یک توپ لیزری بر روی دماغه یک فروند هواپیمای بوئینگ ۷۴۷ برای ساقط کردن موشکهای بالستیک در مرحله شتاب گیری اولیه آنها بود.
 

جنگ روانی جدید لیزری آمریکا در منطقه خلیج فارس+عکس
سامانه لیزر هوابرد آمریکا در جریان آزمایشات


این طرح سرنوشت بسیار جالبی پیدا کرد. پروژه YAL-۱ که تبلیغات فراوانی برای آن توسط آمریکا انجام شده بود پس از سالها تحقیق و صرف میلیاردها دلار در زمان مسئولیت رابرت گیتس وزیر دفاع اسبق آمریکا لغو شد.

بخشی از صحبتهای وزیر دفاع سابق آمریکا در مورد این سامانه جالب است. وی می گوید: "من و سایر پرسنل وزارت دفاع معتقدیم که این برنامه هرگز عملیاتی نشده و نخواهد شد. در حقیقت برای هدف قرار دادن یک موشک بالستیک در مرحله شتاب گیری اولیه آن از فاصله ای امن به لیزری ۲۰ الی ۳۰ برابر نیرومندتر از آنچه که در حال حاضر در این هواپیما نصب شده است نیاز است. پس در حال حاضر این لیزر هوابرد در صورتی که قصد مقابله با ایران را داشته باشد بایستی در درون مرزهای این کشور به عملیات پرداخته و موشکهای بالستیک را در مرحله اولیه پرواز ساقط کند. برای این کار ما به ۱۰ الی ۲۰ فروند از این هواپیماها نیاز داریم که بهای هر کدام نزدیک به یک و نیم ملیارد دلار است و هزینه تعمیر و نگهداری سالانه هر کدام از آنها نیز ۱۰۰ میلیون دلار است. من نیز فکر نمی کنم که کسی معتقد باشد که این ایده عملی باشد"

در نهایت و پس از این گونه مخالفت ها، هواپیمای مورد نظر در سال ۲۰۱۲ میلادی به گورستان هواپیماهای آمریکایی در ایالت آریزونای آمریکا منتقل شد.
 

جنگ روانی جدید لیزری آمریکا در منطقه خلیج فارس+عکس
لیزر هوابرد آمریکا در گورستان هواپیما


در شوروی سابق نیز برنامه هایی در خصوص بهره گیری از اشعه لیزر برای مقاصد پدافندی به صورت زمین و هواپایه وجود داشت که به شکل عملیاتی در نیامده و آنچنان از وضعیت فعلی آنها خبری در دسترس نیست و به نظر می رسد اگر ارتش روسیه در حال کار بر روی چنین سامانه هایی است، ترجیح می دهد فعلا به انتشار جزییات یا آخرین اقدامات صورت گرفته در این حوزه نپردازد؛ هرچند که حوزه لیزر همیشه برای متخصصان و محققان این کشور، جذاب بوده است.
 

جنگ روانی جدید لیزری آمریکا در منطقه خلیج فارس+عکس
A-۶۰ لیزر هوابرد ساخت شوروی سابق


چینی ها نیز اخیرا اعلام کرده اند که یک سامانه پدافند هوایی لیزری آن هم مخصوص هدف دادن ریز پهپادها برای دفاع از تاسیسات ثابت خود ساخته اند اما به نظر می رسد آنها نیز فعلا گزینه مخفی کاری یا بی توجهی به این حوزه را مد نظر دارند که انتخاب گزینه اول، منطقی تر به نظر می رسد.
 

جنگ روانی جدید لیزری آمریکا در منطقه خلیج فارس+عکس
لیزر زمین پایه ساخت چین


پس از این توضیح اولیه در مورد این سامانه ها، به سیستم مورد نظر نیروی دریایی آمریکا که با عنوان "سامانه تسلیحات لیزری" و یا به اختصار "LaWS " که با کد  AN/SEQ-۳  نیز شناخته می شود، می رسیم که در حقیقت یک سامانه دفاع نزدیک بوده و با توجه به این کد مطرح شده، به نظر می رسد قرار است جایگزین سیستم فالانکس که یک توپ گاتلینگ ۲۰ میلی متری بوده و در حال حاضر لایه آخر دفاعی اکثر شناورهای نظامی آمریکا را تشکیل می دهد، شود. نمونه قبلی این سامانه توانی در حدود ۲۰ کیلووات و نمونه فعلی توانی برابر با ۳۰ کیلووات دارد.

نقاط ضعف و راه های مقابله با سامانه های لیزری

اما آیا لیزر و سلاح ساخته شده توسط امریکا، یک تهدید فوری برای تجهیزات نظامی کشورمان است؟ ضمن آنکه جواب فعلا منفی است، باید توجه داشت که اولین و یکی از بزرگترین دشمنان سامانه های لیزری، شرایط بد جوی است. هرگونه مه غلیظ، شرجی، پوشش ابری، طوفان شن و یا دود مصنوعی به راحتی می تواند توان این پرتوی لیزری پرتاب شده را کاهش داده یا آن را منحرف و یا حتی به طور کامل در شرایط مطلوب از بین ببرد. حال تصور کنید در منطقه ای مثل خلیج فارس که پدیده هایی این چنینی بسیار رخ می دهد سامانه لیزری مثل این تا چه حد قابل اطمینان خواهند بود؟

در مثالی ساده و پیش پا افتاده، پهپادهای ایرانی به راحتی می توانند با پخش کننده های دود مصنوعی مجهز شده و دیواری از دود را در برابر این سامانه ایجاد کرده و به طور کلی آن را بی اثر کنند. بحث بعدی استفاده از پوشش های منعکس کننده بر روی سامانه های مورد نظر است که به راحتی می توان بر روی قایق ها و پهپادهای ایرانی پوشش های منعکس کننده را نصب کرد.

 
 
  00:17           
 
 01:35
 
 

 

کلیپ آزمایش سلاح لیزری LaWS


فراموش نکنید که لیزر اصولا یک پرتوی نور است و از قوانین مربوط به تابش و بازتابش پیروی می کند. بسیاری از کارشناسان، در سالهای قبل با طرح این مسئله اعلام کردند که در صورت استفاده از یک پوشش منعکس کننده، مهاجمین می توانند با بازتابش نور لیزر به سمت منبع آن سامانه  مورد نظر را از بین ببرند. نکته دیگر در این خصوص بحث افزایش روز افزون توان تسلیحات دورایستای جمهوری اسلامی ایران است. انواع و اقسام بمب ها و موشکهای هدایت شونده ای که دور از برد این سامانه لیزری پرتاب شده و پهپاد یا قایق پرتاب کننده بدون قرار دادن خود در معرض خطر توان خروج از منطقه را دارد.

در عین حال افزایش سرعت پهپادهای ایرانی مشکل دیگری برای متجاوزین ایجاد می کند. استفاده از موتورهای جت و قابل مانور بودن پهپادهای جدیدتر ایرانی هدف گیری و تابش ادامه دار لیزر به این چنین اهداف کوچکی را بسیار مشکل می کند. در مورد قایق های تندرو هم همین مسئله صادق است و با افزایش سرعت کار برای سامانه های تدافعی مشکل تر خواهد شد. البته در این میان اژدرها نیز سلاح هایی هستند که به دلیل حرکت در زیر آب کلا از خطر این گونه سلاح ها در امان هستند و در صورت استفاده سیستم های تدافعی لیزری کلا بی اثر خواهند شد.

لیزری ۲۰ کیلوواتی بر روی ناوشکن USS Dewey


البته ذکر این نکته نیز مهم است که مقامات آمریکایی از اعلام برد این سامانه خودداری کرده اما با توجه به اعلام آن به عنوان یک سیستم دفاع نزدیک، نباید از برد بالایی برخوردار باشد و همین نکته، در مقایسه با ارتفاع بالای پهپادهای ایرانی برای انجام اقداماتی چون شناسایی یا حمله سریع به اهداف دریایی، عملا امکان استفاده از آنرا ضد تجهیزات مدرن کشورمان ناممکن می سازد، خصوصا آنکه هم اکنون پهپادهای ایرانی در قالب اسکادران های تخصصی در آمده و تعداد آنها یک مزیت بزرگ برای هرگونه اقدامی محسوب می شود و این موضوع در مورد قایق های تندرو سپاه نیز صدق می کند.

آیا سلاح لیزری آمریکا تهدیدی برای ایران است ؟

همانطور که در بالا به آن اشاره شد آمریکا راه طولانی را برای رسیدن به وضعیت فعلی طی کرده و در نهایت بعد از چندین دهه تلاش و صرف میلیون ها دلار هزینه، صرفا به یک سامانه دفاع نزدیک رسیده است که البته هنوز نه تولید انبوه شده و در محیطی مثل خلیج فارس نیز کارایی آن با علامت های سوال بزرگی رو به رو است. نکته بعدی این است که این سلاح حتی در صورتی که کاملا طبق گفته سازندگان آن عمل کند صرفا یک سامانه دفاع کوتاه برد است و شناورهای موشک انداز و بسیاری از پهپادهای ایرانی اصولا نیازی به وارد شدن به درون حلقه دفاعی این سامانه ندارند و از کیلومترها دورتر توان شلیک جنگ افزار خود را دارند.

نیروی دریایی آمریکا و سایر بخش های نیروهای مسلح این کشور همچنان کار بر روی سلاح های لیزری با توان بیشتر را ادامه می دهند اما این که آیا اصولا روزی این سلاح ها به یک حقیقت عملیاتی بدل شوند و بتوان از آنها در حجم بالا در تمام شرایط میدان نبرد استفاده کرد بحثی است که به نظر زمان بسیار طولانی تا مشخص شدن آن باقی مانده است و انتشار اخباری از این دست، صرفا عملیات روانی و تلاش برای تاثیرگذاری روی اذهان و افکار عم

نوشته شده در جمعه ۱۳۹۶/۰۴/۳۰ ساعت 14:37 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []

  •  سردار امیرعلی حاجی‌زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه در یادواره شهدای شرق تهران که در مسجد لیلة‌القدر برگزار شد، اظهار داشت: شاهدیم که ناامنی در اطراف کشور ما موج می‌زند و اگر سپاه با محوریت نیروی قدس در سوریه و عراق حضور پیدا نمی‌کرد و به آنها کمکی نمی‌کرد این جنگ به جای هزاران کیلومتر آن طرف در داخل کشور ما اتفاق می‌افتاد.

    وی با بیان اینکه از کشورهای افغانستان، پاکستان، چچن، عراق، ایران، سوریه و اروپا در میان تروریست‌های داعشی وجود دارد، گفت: در عملیات لیلة‌القدر و تهاجم موشکی ما به داعش شاهد بودیم حتی داعشی از کشور چین هم کشته شده است.

    حاجی‌زاده ادامه داد: با فعالیت‌ها و تلاش‌های نیروی قدس و نیروی زمینی سپاه در مرزها به همراه ارتش و نیروی انتظامی کشور ما امن شده و حالا اگر 5 تروریست به تهران آمدند و عملیات کردند باید بدانید که اولاً‌ همه آنها کشته شدند ثانیاً نظام به همین اکتفا نکرد و همه کسانی که به اسم داعش در ایران تردد داشتند را مجرم دانست و دستگیر کرد و آنهایی هم که قبلاً کنار این افراد می‌جنگیدند و به مرخصی رفتند جرأت نمی‌کنند به ایران برگردند.

    فرمانده نیروی هوافضا سپاه تأکید کرد: اما ما باز هم به این اکتفا نکردیم و با توجه به اینکه در کنار برادران خودمان در سوریه و عراق با داعش درگیر هستیم و روزانه از آنها کشته می‌شوند گفتیم که باید عملی قدرتمندانه اتفاق بیفتد.

    وی افزود: سپاه از طریق ستاد کل نیروهای مسلح گردش کاری برای فرمانده کل قوا تهیه می‌کند و ما درخواست می‌کنیم که حضرت آقا اجازه بدهید که در منطقه دیرالزور تعدادی از مقرهای اصلی و عقبه آنها را بزنیم. حضرت آقا نیم خط پاسخ می‌دهند و می‌فرمایند �موافقم، اقدام شود، منتهی افراد غیرنظامی نباید کشته شوند.� 

    سردار حاجی‌زاده گفت: این فرمان نیم‌خط بود اما هزاران مسئله داشت زیرا ما با یک ارتش کلاسیک طرف نبودیم که بخواهیم مثلاً فلان پایگاه هوایی آنها را بزنیم. در اینجا نیاز به اشراف اطلاعاتی و درایت سپاه بود که مشخص شد و زمانی که از سردار سلیمانی فرمانده نیروی قدس درخواست هدف کردیم فوراً 60 هدف از نقاط استقرار داعش را مشخص کرد و گفت هر کدام را می‌خواهید بزنید.

    وی گفت: برخی از این نقاط در اطرافش افراد غیرنظامی بودند لذا برای احاطه اطلاعاتی نیاز به پهپاد داشتیم که در صدها کیلومتر آن طرف‌تر به منطقه فرستاده شد.

    فرمانده نیروی هوافضا سپاه ادامه داد: این عملیات کوچکی بود و اگر می‌دانستیم ملت ایران خوشحال می‌شوند به جای 6 موشک 60 موشک می‌زدیم ولی واقعیت این است که این عملیات به لحاظ کیفی در سطح ابرقدرتی بود و کار کوچکی نبود. این عملیات ثمره سه دهه تبعیت بی‌چون و چرای سپاه از رهبری بود.

    حاجی‌زاده در ادامه اظهار داشت:‌ در سال 88 بعد از اینکه حکم فرماندهی نیرو را گرفتم 2 ماه بعد خدمت حضرت آقا رسیدیم و برنامه‌هایی را ارائه کردم که ایشان فرمودند اولویت من دقت در موشک‌ها است. ایشان توجه زیادی به مسائل نظامی دارند و توصیه‌های فراوانی به ما داشته‌اند. به عنوان مثال اگر در رزمایش‌ها مشکلی پیش می‌آمد می‌فرمودند کار موشکی شوخی‌بردار نیست بروید و کارتان را درست کنید.

    وی افزود: 4-5 سال پیش علیه گروه تکفیری عملیاتی انجام دادیم و عکس آن را نشان مقام معظم رهبری داریم، گفتند چرا سرجنگی ضعیف است و همین‌طور بر مسئله جنگ الکترونیک، تعداد موشک‌ها، برد و... توصیه‌هایی داشتند. همچنین فرمودند اگر تعرض کردند باید آنها را بزنید که ما هم تبعیت کردیم.

    حاجی زاده با اشاره به گستردگی نفوذ و شبکه های مجازی گفت: در عملیات اخیر ما ظرف ١٢ دقیقه ٦ موشک شلیک کردیم و هنوز ٢ موشک روی لانچر بود خبرش پخش شد این نشان از سرعت نفوذ و تاثیر رسانه و فضای مجازی است.
    وی افزود: اولین موشکی که به مراکز داعش اصابت کرد پای مانیتور لحظه اصابت را میدیدم و شاهد بودم که سه نقطه آتش گرفت، تعجب کردم چون قرار بود آن لحظه یک موشک شلیک شود که یک موشک هم شلیک شده بود اما آن موشک به تونلها و قرارگاه زیرزمینی داعش اصابت کرده بود و آتش از سه دهانه تونل زبانه میکشید.

    حاجی زاده تاکید کرد: موشک دوم به تانکر سوخت اصابت کرد و سوخت آن به داخل این تونلها ریخته و آتش سوزی را گسترش داد.

    وی در پایان با بیان اینکه همه باید تحت فرمان رهبری در کنار هم باشیم، گفت: دولت در هر بخش از صنعت مشکلی دارد و نیاز به خارج دارد مراکز تحقیقاتی سپاه و نیروی هوافضا آمادگی دارد کمک کند تا وابستگی ها به خارج قطع شود.

    فرمانده نیروی هوافضا سپاه اظهار داشت: مسایل بعد از برجام را دیدیم، دوستان ما در وزارت خارجه تلاش کردند و صحبتهای آقای ظریف را دیروز و امروز شنیدیم، این افراد به وظیفه خودشان عمل کردند ولی دیدیم آنها(آمریکاییها) چه کار کردند پس باید به توان داخلی متمرکز شویم.

    نوشته شده در جمعه ۱۳۹۶/۰۴/۳۰ ساعت 14:37 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []

  • نمایشگاه هوایی ماکس ۲۰۱۷ به عنوان یکی از بزرگترین و معتبرترین گردهمایی های شرکت های بزرگ هوا-فضای جهان، از روز گذشته در کشور روسیه آغاز به کار کرده است و جمهوری اسلامی ایران نیز همچون دوره قبل این نمایشگاه در سال ۲۰۱۵، حضوری با برنامه تر و حرفه ای تر در این نمایشگاه دارد. علاوه بر این نظم و ساماندهی قابل تقدیر، بهره گیری از دستاوردهای جدید متخصصان دفاعی کشورمان در چنین آوردگاه مهمی، از جمله اتفاقات خوب ماکس ۲۰۱۷ محسوب می شود.

     

    نوشته شده در جمعه ۱۳۹۶/۰۴/۳۰ ساعت 14:37 توسط : علی نباتیان | دسته :
  • [ادامه مطلب]   []

  • نشریه آمریکایی «نیوزویک» نوشت: فرمانده کل سپاه پاسداران ایران با سخنان روز گذشته خود ضربه‌ای محکم به تحریم‌های بیشتر دولت آمریکا علیه کشورش زد.

     

    نیوزویک نوشت: سرلشگر «محمد علی جعفری» روز چهارشنبه از آمریکا خواست تا همه پایگاه‌های نظامی خود تا فاصله 1000کیلومتری مرزهای ایران، مسافتی که شامل بیشتر عملیات آمریکا در خاورمیانه و افغانستان می‌شود را برچیند.

     

    به نوشته این نشریه، این اظهار نظر در واکنش به تصمیم کاخ سفید برای اعمال تحریم‌های بیشتر اقتصادی بر ایران درست یک روز بعد از تایید پیروی این کشور از توافق هسته‌ای سال 2015 صورت گرفت.

     

    نیوزویک ادامه داد: در حالی‌که مقر فرماندهی آمریکا اطلاعاتی خاص درباره پایگاه‌های فعال خود در مناطق تنش‌دار فراهم نکرده، اما پیش بینی می‌شود که بیش از 50 هزار نظامی آمریکا در خاورمیانه و افغانستان باشند .

    این نشریه در خاتمه نوشت: بیشتر این نیروها در کویت و قطر مستقرند و تنها چند مایل با سواحل ایران فاصله دارند.

    فرمانده کل سپاه ایران روز چهارشنبه گفت: «اگر آمریکا بخواهد موضوع تحریم دفاعی و تحریم سپاه را دنبال کند، باید پایگاه‌های منطقه ای خود را تا عمق هزار کیلومتر اطراف ایران جمع آوری کرده و اشتباه محاسباتی خود را با هزینه بالایی تصحیح کند.»

    نقشه آماری حضور نظامی آمریکا در منطقه

    نوشته شده در جمعه ۱۳۹۶/۰۴/۳۰ ساعت 14:31 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []

  • علی رغم تلاش های ائتلاف کشورهایی چون ایران، سوریه و عراق برای کاهش و در نهایت حل بحران تروریستی به وجود آمده در منطقه، تلاش برخی بازیگران عربی و غربی برای دامن زدن به آن، هر روز ابعاد جدیدی پیدا می کند و در اشکالی جدید وارد میدان می شود. بر این اساس، کشور اردن از ابتدای بحران سوریه تا به امروز یکی از مناطق مورد علاقه برای کشورهای غربی و همچنین گروه های تروریستی به منظور آماده سازی و نفوذ به داخل سوریه و عراق بوده است.

    البته از چند ماه قبل، این تلاش ها شدت بیشتری یافته و با حضور سرمایه گذاری مستقیم ارتش آمریکا نیز همراه شده است. به عنوان مثال، بر اساس خبر رسانه های عربی در اواخر سال گذشته، کمیته های ویژه ارتش آمریکا و دولت اردن، کار تدوین طرح و نقشه های لازم برای اجرای پروژه احداث یک پایگاه جدید نظامی با هزینه کامل وزارت دفاع آمریکا در خاک اردن را آغاز کرده اند. منابع ویژه اردنی گفته بودند که پایگاه جدید، دائمی و مدرن ترین و بزرگترین پایگاه خواهد بود و بخشی از ساختار همکاری امنیتی دائمی بین اردن و آمریکا خواهد بود.

    شبکه المیادین نیز در هفته های گذشته از استقرار نیروهای ویژه اردنی و آمریکایی در مرز اردن با سوریه و ورود خودروهای زرهی آمریکایی به این کشور در مرزهای جنوبی سوریه خبر داده و افزوده بود بعد از سفر چند هفته پیش عبدالله دوم شاه اردن به آمریکا، توافق برای تشکیل یک نیرو با حمایت پنج کشور و مجهز کردن عناصری چون ارتش آزاد در منطقه به سلاح و تجهیزات مدرن با همکاری و ورود مستقیم ارتش آمریکا انجام شده است.

    پیشروی محور مقاومت و افزایش اهمیت اردن

    در دو سال اخیر و با تغییرات گسترده ای که در شرایط نبرد علیه گروه های تروریستی در سوریه رخ داده، بر اهمیت کشور اردن و نقش آن در حمایت از تروریست های حاضر در جنوب این کشور در مرز با اردن بیش از پیش افزوده شده است. در عین حال تقویت حضور نیروهای خارجی در مرز اردن با سوریه، انتقال نظامیان آلمانی از ترکیه به اردن و همچنین گسترش فعالیت های پهپادی آمریکا در این کشور از جمله مسائل مهمی هستند که در چند ماه اخیر در این کشور رخ داده است.

    در پایگاه H-۴ چه خبر است؟

    مسئله عملیات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی از مبدا اردن به مقصد سوریه و عراق به بهانه مبارزه با گروه تروریستی داعش نکته جدیدی نیست. پیش از این پایگاه هوایی Muwaffaq Salti نیروی هوایی اردن نیز میزبان پهپادهای آمریکایی بود که این امر همچنان ادامه دارد. بر اساس تصویری ماهواره ای که در تاریخ ۴ مارس ۲۰۱۶ از این پایگاه تهیه شده است، تعدادی از پهپادهای آمریکایی ریپر و پردیتور در آن مشاهده می شوند.

    تصویر پهپادهای آمریکایی در پایگاه Muwaffaq Salti

    اما ماجرای جدید مربوط به پایگاهی به نام H-۴  در نزدیکی مرز اردن با سوریه و عراق است. این پایگاه توسط انگلیسی ها در دهه ۱۹۳۰ میلادی ساخته شده و در سالهای بعد توسط نیروی هوایی اردن مورد استفاده قرار گرفته است. بررسی دقیق مجموعه تصاویر ماهواره ای از سال ۲۰۱۵ تا به امروز نشانگر توسعه بخش مخصوص عملیات پهپادی در این پایگاه است و مشخص می‌کند که نیروی هوایی آمریکا یا سازمان جاسوسی این کشور CIA سرمایه گذاری قابل توجهی را برای توسعه این پایگاه هزینه کرده اند.

    پرواز ریپرهای امریکایی از پایگاه جدید در اردن

    منابع اطلاعاتی اعتقاد دارند که در کنار پهپاد های آمریکا MQ-۹ ریپر آمریکایی در این پایگاه، هواپیماهای شناسایی سبک سسنا و بالگردهای تهاجمی کبری ارتش اردن نیز حضور دارند. بر اساس تصاویر ماهواره ای، تاسیسات ارتباط ماهواره ای مخصوص کنترل پهپاد ها در این پایگاه وجود ندارد و احتمالا این پایگاه صرفا به عنوان محلی برای به پرواز در آوردن و فرود این پهپادها مورد استفاده قرار می گیرد و عملیات هدایت و کنترل از مکان دیگری انجام خواهد گرفت.

    توسعه پایگاه پهپادهای آمریکایی در پایگاه H-۴ در سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۷

    پهپاد ریپر گونه ای توسعه یافته بر اساس پهپاد پردیتور است. آمریکا، انگلستان، فرانسه، اسپانیا، ایتالیا، هلند و هندوستان کاربران این پهپاد هستند. این پرنده نظامی توان حمل محموله رزمی تا حدود ۱۴۰۰ کیلوگرم شامل موشک های هوا به سطح هلفایر، بمب هدایت لیزری GBU-۱۲ و بمب هدایت ماهواره ایGBU-۳۸ را دارد.

    پهپاد MQ-۹

    این هواپیمای بدون سرنشین با لود کامل رزمی توان پرواز به مدت ۱۴ ساعت را دارد و می تواند با سرعت ۳۱۳ کیلومتر بر ساعت حرکت کند و از جمله مهمترین ابزارهای بدون سرنشین آمریکا برای اجرای حملات در کشورهای منطقه محسوب می شود.

    در حال حاضر ایالات متحده ادعا می کند که هدف از این پایگاه ها و تجمع نیروها در نقاط مختلف منطقه خاورمیانه از جمله اردن، مبارزه با گروه تروریستی داعش است. از اصل این موضوع و مدارک بسیار و غیر قابل کتمان مبنی بر حمایت آمریکا از داعش نیز که بگذریم، یک مسئله مهم در این میان وجود دارد و آن هم این است که این پایگاه ها در حال حاضر در مناطقی توسعه یافته‌اند که هم به عراق و هم به سوریه نزدیک هستند. از سوی دیگر در مدت اخیر شاهد حملات گسترده توسط ارتش عراق و همچنین پیشرویهای عمقی ارتش سوریه و متحدان در مناطق تحت تصرف داعش هستیم و این موضوع، همزمان با توسعه و افزایش حضور نظامی آمریکا در اردن و شمال سوریه رخ می دهد.

    نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۶/۰۴/۲۶ ساعت 13:17 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []

  • حمله غافلگیرانه موشکی سپاه پاسداران به مقرهای فرماندهی گروه‌های تروریستی در دیرالزور سوریه را می توان یکی از مهمترین اتفاقات نظامی کشورمان در سالهای اخیر دانست که با شگفتی و واکنش های فراوانی در سطح داخلی و خارجی همراه شد و بسیاری کارشناسان و مسئولان غربی، این اقدام کشورمان را موجب بالاتر رفتن جایگاه و سطح توجه به قدرت موشکی سپاه و ایران دانسته و می دانند. 

    بر این اساس، اندیشکده های فعال در حوزه نظامی و اتاق های فکر غربی که معمولا در مورد حملاتی مثل این موضوع، به سرعت تحلیل هایی را ارائه می کردند تا هفته‌ها، در این خصوص سکوت اختیار کرده و ترجیح دادند حرف و تحلیلی درباره قدرت عملیاتی یگانهای موشکی سپاه مطرح نکنند. در این میان یک اندیشکده فرانسوی مطلبی را درباره حملات موشکی ایران علیه تروریست‌ها منتشر کرده که حاوی نکات جالب و قابل تاملی است.

    پایگاه مطالعات استراتژیک Fondation pour la recherche stratégique یک اندیشکده فرانسوی است که توسط Pierre Joxe  وزیر دفاع سابق فرانسهتشکیل شده و صرفا در امور صرفا نظامی و دفاعی، به تحقیقات و ارائه تحلیل های راهبردی می پردازد. این اندیشکده در یکی از آخرین تولیدات خود، تحلیلی را درباره حمله موشکی ایران به مقر تروریست‌ها منتشر و در عین حال، سوالاتی را نیز مطرح کرده است که هم نکات مهم این تحلیل و حتی سوالات مطرح شده، حاوی اعتراف به قدرت بازدارندگی و مهیب موشکی ایران است.

    تهدید موشکی ایران واقعی است، اما نه آنچه که پیش بینی می شد !

    این اندیشکده فرانسوی با اشاره به اینکه در روز ۱۸ ژوئن سال ۲۰۱۷ میلادی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به وسیله موشک های زمین به زمین به مواضع تروریست‌ها در استان دیرالرزور در شرق سوریه حمله کرد، افزوده است: این عملیات که لیله القدر نامگذاری شد با خوشحالی مقامات ایرانی رو به رو شد. آنها این از این حمله استقبال کرده و آن را بخش کوچکی از توان نظامی خود معرفی کردند و گفتند که ممکن است این حملات علیه گروه‌های تروریستی ادامه پیدا کند.

    تحلیل مذکور با تاکید بر اینکه تحلیلگران غربی پیش از این بخش عمده توجه خود را بر روی موشک های برد بلند ایران متمرکز کرده بودند اما ایران روی موشک های کوتاه برد تاکتیکی با سوخت جامد نیز فعالیت زیادی انجام داده است، خاطرنشان کرده است که به نظر می رسد سپاه پاسداران به یک سلاح با دقت بالا برای هدف قرار دادن عمق دشمن در حالت تاکتیکی دست پیدا کرده است و در عین حال، این توان موشکی کوتاه برد چالش بزرگی را برای سامانه دفاع موشکی همسایگان ایران نیز ایجاد خواهد کرد.

    پایگاه مطالعات استراتژیک همچنین با بیان اینکه این حمله موشکی از قبل با طرف سوری هماهنگ شده بود، اضافه کرده است: یک پهپاد ایرانی بر فراز منطقه هدف در حال چرخش بود و تصاویری از لحظه برخورد را نیز ثبت کرد که این نوع حرکات نشان از یک برنامه ریزی حرفه ای در بین ایرانی ها دارد.

    چرا از موشک ذوالفقار استفاده شد ؟

    این اندیشکده فرانسوی در بخش دیگری از تحلیل خود با بیان اینکه در حمله موشکی ایران سوالات زیادی نهفته است، به تشریح ویژگی های موشک ذوالفقار پرداخته و افزوده است: یکی از سوالات بزرگ درباره این موشک نسبت میزان وزن به برد این موشک است. مقامات ایرانی در زمان رونمایی بردی در حدود ۷۰۰ کیلومتر را برای این موشک اعلام کرده اند که نسبت به اعضای اولیه خانواده موشک فاتح ۱۱۰ رشدی در حدود ۱۳۰ درصدی را نشان می دهد.

    Fondation pour la recherche stratégique با تاکید بر اینکه بین محل پرتاب تا نقطه برخورد فاصله ای در حدود ۶۵۰ کیلومتر وجود داشته، متذکر شده است: این افزایش شدید برد در صورتی که با کاهش میزان وزن سر جنگی بدست نیامده باشد نشانه استفاده از مواد سبک وزن پیشرفته در حجم بالا در ساخت موشک و همچنین ارتقاء سیستم پیشران است.

    «ایران در حال حاضر از پیشرانه های کامپوزیتی در خانواده موشک های فاتح ۱۱۰ استفاده می کند که نسبت به مدل های اولیه پیشرفت فوق العاده ای محسوب می شود. به نظر می رسد که مهندسان ایرانی در بخش پیشران های سوخت جامد به پیشرفت های مهمی نائل شده اند. در صورتی که این پیشرفت ها صحت داشته باشد بایستی نگران سطح تکنولوژی و دانش ایران در این بخش بود.»

    اندیشکده مشهور فرانسوی با اشاره به اینکه مشخص است که ایران به سامانه های ماهواره ای مثل جی پی اس دسترسی ندارد، درباره علت دقت موشک هایی چون ذوالفقار به گمانه زنی پرداخته و افزوده است:  یکی از روش های ایرانیان برای افزایش دقت موشک‌های خود، کار بر روی سر های جنگی جدا شونده با قابلیت هدایت تا لحظه آخر است که پیش از این بر روی موشک های مثل عماد نیز نصب شده بودند.

    به اعتقاد تحلیلگران این اندیشکده، یک نکته مهم درباره خانواده موشکی فاتح ۱۱۰ و موشک ذوالفقار قابلیت پرواز نیمه بالستیک این موشک‌هاست. در این حالت این موشک ها از جو زمین خارج نمی شوند و در مرحله فاز نهایی نیز به نسبت سرعت پایین تری دارند و کنترل و هدایت آنها در این مرحله نیز آسان تر است.

    ایران از حمله به دیرالزور چه درسهایی گرفت؟

    بخش تکراری اکثر تحلیل های غربی، به موضوع ایران هراسی تعلق دارد که این مطلب موسسه مذکور نیز خالی از این بخش نیست و در آن با اشاره به اینکه موشک های کوتاه برد و راکت های هدایت شونده ایرانی چالش بسیار بزرگتری نسبت به موشک های دوربرد محسوب می شوند، آمده است: کشورهای همسایه ایران که سرمایه گذاری سنگینی در بحث دفاع موشکی کردند و همچنین پایگاه های نظامی آمریکا در اطراف ایران، همگی در تیر رس این خانواده از موشک ها و راکت های ایرانی قرار دارند. این راکت ها و موشک ها گزینه های بیشتری را در اختیار ایران برای مقابله با سامانه های دفاع موشکی قرار می دهد. از طرفی اگر به گروه های طرفدار ایران مثل حزب الله برسد می تواند چالشی برای اسراییل باشد.

    اندیشکده مشهور فرانسوی با تاکید بر اینکه به نظر می رسد ایران اطمینان بیشتری به قوای موشکی خود برای استفاده از آن در حملات پیدا کرده است،افزوده است: برای فهمیدن اثر کامل حمله موشکی ایران لازم است بررسی دقیقی نسبت به خسارت وارد شده به وسیله این حمله انجام شود. البته برخی از مقامات نظامی اسراییل، حمله موشکی ایران را با دقت کم ارزیابی کرده اند اما تا زمانی که مدرک مشخصی از سمت عربستان، اسراییل یا آمریکا ارائه نشود نمی توان بر روی این صحبت ها مانور داد.

    نتیجه گیری نهایی و سوالاتی درباره توان موشکی ایران

    به اعتقاد تحلیلگران این اندیشکده سوالات مهمی پس از این حمله موشکی در اذهان کارشناسان ایجاد شده است و با توجه به اینکه در جریان جنگ سوریه موشک های کروز روسی و موشک ذوالفقار ایرانی برای اولین بار مجال استفاده واقعی در رزم را بدست آوردند، مشخص شده است اگر موشک های سری فاتح و ذوالفقار در تعداد بالا شلیک شوند می توانند دست برتر را در بخش تاکتیکی و عملیاتی به ایرانی ها اعطا کنند.

    موسسه مذکور با طرح این سوال که کدام تکنولوژی پیشرفته در زمینه طراحی، پیشرانه و هدایت به توسعه موشک ذوالفقار منجر شد؟ ادامه داده است: آیا این تکنولوژی ها در سالهای اخیر به ایران وارد شده یا خیر؟ اگر این تکنولوژی وارداتی نیست آیا مشخص است که سطح تحقیق و توسعه و همچنین توان علمی – صنعتی ایران در بخش موشکی تا به کجا پیشرفته است و اثر این پیشرفت در آینده منطقه خاورمیانه و برنامه ریزی نظامی کشورهای منطقه چه خواهد بود ؟

    پایگاه مطالعات استراتژیک در جمع بندی تحلیل خود با اعلام اینکه نمی توان بدون پاسخ دقیق به این سوالات درباره توان موشکی ایران ،به یک نتیجه گیری کلی رسید، صریحات تاکید کرده است: تصور کردن ایران به عنوان کشوری که نیازمند تکنولوژی خارجی برای موشک های خود است  یک اشتباه وحشتناک خواهد بود و در نهایت نیز باید درباره برنامه موشکی ایران این سوال را مطرح کرد که قدم بعدی ایرانیان چه خواهد بود ؟

    نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۶/۰۴/۲۶ ساعت 13:17 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []

  • بطور معمول کار طراحی و ساخت سلاح در ایران بر عهده نهادهای نظامی است که مجموعه‌هایی نظیر وزارت دفاع و سازمان‌های جهاد خودکفایی نیروهای مسلح این وظیفه را بر عهده دارند، اما این بار یک موسسه فرهنگی هنری به همت جوانان متخصص اقدام به طراحی یک سلاح انفرادی کرده است.

    موسسه فرهنگی «مصاف ایرانیان» در روز قدس از یک سلاح انفرادی با نام «ذوالفقار» رونمایی کرد که مورد توجه رسانه‌های داخلی و خارجی قرار گرفت.

    این موسسه با مدیریت علی‌اکبر رائفی‌پور از سال 1391 بطور رسمی فعالیت خود را در زمینه دشمن شناسی و مهدویت و با هدف زمینه سازی ظهور آغاز کرده و تا کنون در زمینه‌های مختلفی فعالیت داشته است.

    «ذوالفقار» بهانه‌ای شد تا با مدیریت موسسه مصاف به گفت‌وگو بنشینیم و در جریان روند طراحی و تولید این سلاح قرار بگیریم که متن کامل آن را در ذیل می‌خوانید.

    * طراحی سلاح در موسسه فرهنگی

    علی اکبر رائفی‌پور در ابتدای این گفت‌وگو با بیان اینکه این سلاح (ذوالفقار) را با افتخار تقدیم به رهبر انقلاب می‌کنم، گفت: وقتی می‌دیدم که ایشان (رهبری) در نمازجمعه و خطبه‌هایشان اسلحه‌ای غیرایرانی به دست می‌گیرند، به عنوان یک مسلمان ایرانی به من برمی‌خورد زیرا کشوری مثل ایران که از قدرت‌های نظامی و همین الان هم درگیر نبردهای نیابتی است، باید اسلحه بومی خود را داشته باشد.

    وی افزود: بنده به سبب کارها و سخنرانی‌هایی که دارم به مکان‌های مختلف می‌روم و وقتی اسلحه‌های قدیمی را در دست سربازان می‌دیدم و از طرفی شاهد قیمت بالای سلاحی مثل کلاش در کشورهای درگیر جنگ در منطقه بودم و با توجه به علاقمندی خودم در این حوزه، این پروژه را آغاز کردیم.

    رائفی‌پور ادامه داد: ما در مؤسسه مصاف همه چیز را می‌سازیم و اعتقادمان این است که می‌توانیم خودمان تولیدکننده باشیم. این موسسه از هیچ کجا بودجه نمی‌گیرد زیرا اعتقاد دارم در ازای این پول‌ها انتظارات سیاسی از ما خواهند داشت.

    مدیر مؤسسه مصاف گفت: به تبع اینکه بسیاری از جوانان، مخاطب سخنرانی‌های بنده هستند و به من رجوع می‌کنند، یک روز بحثی در دفترمان پیش آمد و با چند نفر از همین دوستان که در حوزه نظامی سررشته داشتند در مورد آخرین تکنولوژی‌های روز دنیا صحبت کردیم و آنجا مطرح کردم که مگر تولید اسلحه تکنولوژی بالایی را می‌طلبد؟ البته جدا از بحث آلیاژ بدنه و غیره که یکی از این دوستان گفت خیر و در مجموع دلایلی که عرض کردم موجب شد جرقه تولید سلاح همانجا بخورد.

    * استفاده از تجربیات نظامی دیگر کشورها

    رائفی‌پور تصریح کرد: ما تا چند وقت فقط در این خصوص تحقیق می‌کردیم و بهترین سلاح‌های دنیا را مورد بررسی قرار دادیم. مثلا G36 که آلمان آن را ساخته پدر FN SCAR بلژیکی و ACR آمریکایی است و مشاهده کردیم که آنها چقدر نسبت به مدل‌های قدیمی ژ3 و کلاش و M4 ترقی کردند.

    وی اظهار داشت: ما همچنین یکسری از تجربیات سربازان غربی که از این سلاح‌ها در افغانستان و عراق استفاده کرده بودند و ایرادات آنها را گفته بودند را بررسی کردیم. لذا به معایب این سلاح‌ها هم آگاه شدیم. از طرف دیگر اتاق‌های گفت‌وگویی در اینترنت وجود داشت که مهندسین خارجی در مورد این سلاح‌ها بحث کرده بودند. ما همه این‌ها را کنار هم قرار دادیم و در مرحله اول متوجه شدیم که در دنیا به چه سطحی از تکنولوژی رسیده‌اند.

    * تمرکز بر روی کالیبر 7.62

    ​مدیر مؤسسه مصاف ادامه داد:‌ در ثانی معایب این سلاح‌ها را هم فهمیدیم و پس از آن متوجه شدیم که به چه چیزی نیاز داریم. در همین راستا جلساتی با برخی از دوستان نظامی هم برگزار کردیم و به این نتیجه رسیدیم که با توجه به درگیری‌های جنوب شرق و سمت عراق نیاز به یک اسلحه سبک داشته و داریم و به همین خاطر است که بخشی از طراحی‌های نظامی ما در گذشته به سمت کالیبر 5.56 رفته بود که خیلی هم لازم است زیرا معمولا اشرار و قاچاقچی‌ها از ضدگلوله استفاده نمی‌کنند و یک اسلحه سبک کار را راه می‌اندازد. کما اینکه الان در عراق می‌بینیم که کلاش جواب می‌دهد.

    رائفی‌پور با بیان اینکه ارتش‌های دنیا در حال تغییر کالیبر سلاح خود هستند، گفت: حتی مشاهده می‌کنیم ناتو هم اسلحه‌های جدیدش کالیبر 7.62 است. زیرا کالیبر 5.56 از ضدگلوله عبور نمی‌کند. از طرفی این کالیبری بود که ما آن را از قدیم با سلاح ژ3 و کلاش داشتیم.

    وی افزود: همچنین ما مقادیر بسیاری گلوله تولید شده برای سلاح‌های ژ3 و کلاش داشتیم که باید استفاده شود. لذا دیدیم که برای مقرون به صرفه بودن پروژه باید از همین گلوله‌ها بهره ببریم پس ما باید سلاحی تولید می‌کردیم که با همین گلوله‌ها عموم نیازمندی‌های یک سرباز را رفع کند.

    ​مدیر مؤسسه مصاف تاکید کرد: همچنین سلاح مورد نظر ما باید دقیق و قابلیت نفوذ بالا داشته و تاکتیکال و با قابلیت کوچک شدن بدون بر هم خوردن آرگونومی آن باشد. این سلاح جدید باید به سرعت قابل آموزش دادن برای سرباز نیز باشد.

    رائفی‌پور اظهار داشت: این اسلحه سه مرتبه در طراحی‌های خود تغییر کرده و معایب آن را برطرف کرده‌ایم و در جلسه ای که با وزارت دفاع داشتیم طراحی مدل دوم را به آنها نشان دادیم که مدل رونمایی شده مدل سوم و بهینه شده است که نسبت به مدل دوم تغییرات بسیار زیادی داشته است.

    * انتخاب نام «ذوالفقار» با تاسی از موشک‌های سپاه

    وی افزود: ما از ابتدا در نظر داشتیم با توجه به اینکه اسم مؤسسه‌مان مصاف است این سلاح را نیز مصاف نام‌گذاری کنیم اما با خبر شدیم که عزیزان وزارت دفاع این نام را بر روی اسلحه تولیدی خود که کالیبر 5.56 است گذاشته اند لذا یک روز مانده به رونمایی از این اسلحه با توجه به حمله موشکی سپاه به مواضع داعش و عملکرد موفق موشک‌های ذوالفقار اسم این سلاح را هم ذوالفقار گذاشتیم. تا هم موشک هم تانک و هم اسلحه ذوالفقار در کشور داشته باشیم.

    * از تولید بازی و فیلم تا سلاح در موسسه فرهنگی مصاف

    رائفی‌پور با اشاره به برخی حواشی مبنی بر اینکه چگونه یک مؤسسه فرهنگی اقدام به طراحی و تولید سلاح می‌کند، گفت: به نظرم مهم این است که ببینیم آیا این محصول سوای اینکه تولید کجاست، کارایی لازم را دارد یا نه؟ در ثانی آیا تمرکز بر ساخت این سلاح و موارد مشابه آن از توجه به ضرورت های فرهنگی می‌کاهد؟ که بنده در پاسخ به  سوال اول عرض کنم باید این محصول توسط نهادهای ذیصلاح تاییدیه‌های لازم را بگیرد و در سوال دوم، خیر. پروژه‌هایی از این دست توسط کارگروهی کاملا مجزا انجام می‌شود و به فعالیت های دیگر اعضای موسسه که در حوزه‌های غیر دفاعی کار می‌کنند صدمه‌ای وارد نمی‌کند و حتی پیگیری‌ها و مراحل طراحی و ساخت در محیطی دیگر انجام می‌شود و اینجا بنده هستم که باید توان مدیریت پروژه‌های گوناگون را داشته باشم.

    مدیر موسسه مصاف تاکید کرد: هرچند معتقدم طراحی و ساخت اسلحه تحت عنوان یک مجموعه فرهنگی، برای دشمنان انقلاب و ایران پیام بسیار مهمی دارد که وقتی یک مجموعه فرهنگی چنین محصولی تولید می‌کند بطریق اولی مجموعه‌های نظامی و تخصصی با محصولاتشان خواب را از چشمان دشمنان خواهند ربود، به نظر شما همین پیام، کار فرهنگی نیست؟

    وی گفت: ما در این مؤسسه هر اقدامی که موجب کارآمدی نظام شود را انجام می‌دهیم. از تولید بازی،‌ موسیقی، فیلمنامه و انیمیشن گرفته تا کار در حوزه‌های کشاورزی، جمعیت، امنیت و پدافند غیرعامل و ... و با نهادهای مختلفی هم ارتباط کاری داریم.

    * محصولات دیگری در راه است

    رائفی‌پور افزود:‌ ما در مؤسسه مصاف کارگروه‌های مختلفی داریم که یکی از این کارگروه‌ها، دفاعی است و یک بخش آن مربوط به سلاح انفرادی است ان‌شاء‌الله و به فضل الهی هم میهنان عزیزمان و همه دوستداران جبهه مقاومت و انقلاب اسلامی در آینده نه چندان دور خبرهای خیلی خوبی در دیگر حوزه‌ها از محصولات موسسه خواهند شنید.

    * ساخت دستگاه 180 میلیونی با هزینه 50 میلیون تومان

    وی اظهار داشت: در جریان طراحی و ساخت این اسلحه ما به این نتیجه رسیدیم که خودمان باید همه کار آن را انجام دهیم. مثلا نمی‌توانستیم قطعات را به یک تراش‌کار بیرون از مجموعه بدهیم تا آن را بسازد زیرا ممکن بود به دانش ساخت این اسلحه دسترسی پیدا کند. پس خودمان کار ساخت آن (دستگاه CNC) را نیز آغاز کردیم و به این نتیجه رسیدیم که خودمان یک دستگاه CNC بسازیم و نیاز به یک دستگاه CNC چهارمحوره داشتیم. از سوی دیگر ساخت دستگاه CNCچهارمحوره به خودی خود یک پروژه بزرگ است و دانش خاصی را می‌طلبد. به خاطر دارم در گذشته اگر اشتباه نکنم دانشگاه شریف یک دستگاه CNC چهارمحوره ساخته بود که خبرگزاری‌ها و صدا و سیما آن را پوشش دادند. با این حال ما خودمان این دستگاه را به عنوان پیش نیاز تولید اسلحه ذوالفقار ساختیم و زمانی که دوستان وزارت دفاع به کارگاه‌ ما رفته بودند خیلی برایشان جالب بود ما چگونه این دستگاه را ساخته‌ایم.

    ​مدیر مؤسسه مصاف گفت: ما اگر می‌خواستیم این دستگاه را از خارج وارد کنیم حدود 180 میلیون تومان هزینه داشت ولی ما آن را با حدود 50 میلیون تومان ساختیم. از طرفی تمام این هزینه‌ها بدون یک ریال بودجه دولتی صورت گرفت که یا خیرینی پیدا میکردیم و یا بچه‌ها از جیب خودشان خرج می‌کردند.

    رائفی‌پور گفت: ما عرصه‌های وقف را تغییر دادیم. مثلا سراغ یک گاودار می‌رویم و می‌گوییم کمک مالی کنند تا بتوانیم بازی بسازیم که طرف می‌گوید اینجا برای خرید جهیزیه، ساخت حسینیه و .. آمده‌اند اما بازی جای تعجب دارد.

    وی با بیان اینکه طراحی و ساخت این اسلحه حدود یک سال زمان برد، گفت:‌ بخش قابل توجهی از این زمان بی‌جهت و به دلیل نداشتن دستگاه CNC بود.

    ​مدیر مؤسسه مصاف اظهار داشت: در نمونه‌ای که ما از ذوالفقار نمایش دادیم قطعات پلاستیکی آن بعلت نداشتن هزینه تولید قالب های صنعتی، پرینت سه بعدی بود اما در مدل‌هایی که بخواهد تولید شود جنس آن خیلی فرق می‌کند و با کیفیت‌تر و مستحکم‌تر خواهد بود.

    * تست سرد ذوالفقار در حضور وزیر دفاع

    رائفی‌پور گفت:‌ حدود 20 روز پیش این اسلحه را نزد وزیر دفاع بردم و حتی در حضورشان تست سرد هم انجام دادیم، اسلحه را دیدند و از آن استقبال کرده و دستوراتی برای پیگیری کارهای مربوطه دادند.

    * هزینه ساخت ذوالفقار 2 تا 2.5 میلیون تومان

    وی اظهار داشت: ساخت اسلحه ذوالفقار به دلیل نوع طراحی که صورت گرفته بسیار ساده، کم هزینه و سریع است. به عنوان مثال یک لوله 6 متری را می‌توان بصورت اکسترود (extrude)تکه تکه کرد و در بدنه آن به کار گرفت. در حالی که برای سلاحی مثل M4 یک قطعه فلزی باید 10 ساعت ماشین‌کاری شود. از طرفی هزینه تولید انبوه ذوالفقار برابر با کلاش و حدود 2 تا 2.5 میلیون تومان است.

    * مدیر پروژه ذوالفقار یک کارآفرین نمونه است

    ​مدیر مؤسسه مصاف خاطرنشان کرد: یک کارآفرین نمونه را به عنوان مدیر پروژه این سلاح به کار گرفتیم زیرا با نگاه اقتصادی که داشت برای بنده مهم بود که اسلحه گران تمام نشود و کارکردهای اقتصادی سلاح هم در نظر گرفته شود مخصوصا در چنین شرایطی که ما در تحریم هستیم و باید پیگیر اقتصاد مقاومتی و صرفه جویی باشیم.

    * تمام مواد تولید بدنه ذوالفقار در ایران وجود دارد

    مدیر مؤسسه مصاف اظهار داشت:‌ مدل‌های دیگر اسلحه ذوالفقار به زودی رونمایی می‌شود یکی با کالیبر کلاش  7.62x39 و یکی با کالیبر 5.56x45 برآورد ما این است که طی چند ماه آینده تست گرم این سلاح هم انجام شود. از طرفی ما در حال کار بر روی بحث گازی آن هستیم که بتوانیم گلوله‌های سابسونیک هم شلیک کنیم که کار طراحی آن انجام شده است.

    رائفی‌پور با اشاره به توانمندی‌های ذوالفقار گفت: طبعا وقتی شما اسلحه‌ای را بسازید در مرحله بعدی مجموعه‌های مسئول در نهادهای دفاعی کشور تست‌های لازم را روی انجام می‌دهند.

    وی در خصوص مواد اولیه مورد نیاز ساخت سلاح گفت: تمام مواد تولید بدنه این اسلحه در ایران وجود دارد و ما نیازی نداریم که ماده‌ای از خارج وارد شود.

    رائفی‌پور گفت: برای افزایش دقت اسلحه از سیستم لوله آزاد استفاده شده تا هم دقت بالا برود و هم ارتعاش به بدنه وارد نشود، این اسلحه همانطور که اعلام شد مکانیزم مسلح شدن سلاح با فشار گاز و پیستون کوتاه است.

    وی تاکید کرد: یکی از نکات مهم این اسلحه قرینه بودن آن در دو طرف است و همه قابلیت‌ها در دو طرف آن وجود دارد که یکی از موارد استفاده آن برای چپ دست‌هاست.

    * دو سایت فارسی و 10 سایت خارجی موسسه مصاف برای معرفی انقلاب اسلامی

    مدیر موسسه مصاف در بخش دیگری از این گفت‌وگو تصریح کرد:​ من اصلا نمی‌گویم انقلاب برای ما چه کرده بلکه باید ببینیم ما برای انقلاب چه کردیم؟ من وقتی شهدای مدافع حرم را می‌بینم، دائم به این موضوع فکر می‌کنم که ما چه کاری می‌توانیم برای آنها بکنیم؟

    رائفی پور افزود: یک بخش، کار فرهنگی است که نگاه جوانان ما درست شود. از سوی دیگر روی تکفیری‌ها کار می‌کنیم که شیعه را درست بشناسند و تحت القائات انحرافی رسانه های صهیونیستی – تکفیری قرار نگیرند. ما در موسسه مصاف دو سایت فارسی و 10 سایت خارجی داریم که به معرفی صحیح تشیع و انقلاب اسلامی و دشمنانشان می‌پردازیم اما این دلیل نمی‌شود که وارد عرصه‌های دیگر نشویم یعنی وقتی می‌شود و پتانسیل آن وجود دارد چرا باید بنشینیم؟

    رائفی‌پور افزود: تمامی بچه‌ها در موسسه با اعتقاد پای کار طراحی و تولید این اسلحه بودند و همانطور که خدا هم وعده داده به آنها کمک کرد و موفق شدند این پروژه‌ها مربوط به مؤسسه است نه شخص من و اگر فردا روزی هم من نبودم این پروژه‌ها ادامه پیدا خواهد کرد ان شاء الله.

    وی اظهار داشت: در بخش عربی راشاتودی(روسیاالیوم) وقتی فیلم رونمایی و تست سرد این سلاح را مشاهده کردند تیتر زدند «"ذوالفقار" فخر الصناعة الإیرانیة!» آنها می‌فهمند که این سلاح چه قابلیت‌هایی دارد چون خودشان در تولید سلاح حرف برای گفتن دارند.

    * آمده‌ایم تا معادلات نظام سلطه را به هم بریزیم

    ​مدیر مؤسسه مصاف با بیان اینکه این اسلحه را نخست به ساخت مقدس امام زمان (عج) و سپس تقدیم مقام معظم رهبری می‌کنم،‌ افزود: به ایشان(رهبری) می‌گویم که فرزندان شما در این موسسه تمام هم و غمشان تحقق فرمایشات شماست و یک پیام داخلی هم برای جوانان دارم که مایوس نشوند، می شود ما می توانیم اساسا ما (انقلاب اسلامی ایران) آمده‌ایم تا تمام معادلات نظام سلطه را به هم بریزیم.

    رائفی‌پور گفت: تولید ذوالفقار یک پیام هم برای دشمنان دارد و آن این است که وقتی یک مؤسسه فرهنگی چنین چیزی تولید می‌کند ببینید مؤسسات نظامی ما چه سلاح‌هایی را تولید می‌کنند و باید حساب کار دست‌شان بیاید.

    مدیر موسسه مصاف افزود: ما این محصول را به مهندسان توانمند وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح تقدیم خواهیم کرد تا ضمن بهینه سازی در صورت صلاحدید مقدمات تولید انبوه آن فراهم شود.

    وی در پایان اظهار داشت: قطعا برادران ما در وزارت دفاع و جهاد خودکفایی سپاه و ارتش پروژه‌هایی دارند که دشمنان به خواب شبشان هم نمی‌بینند.

    نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۶/۰۴/۱۵ ساعت 14:20 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []

  • تاریخ نبردهای هوایی در سرتاسر جهان همواره با شگفتی های بسیاری همراه بوده ولی گاهی این شگفتی ها توام با تاریخ سازی می شود و رخداد ١٣ تیرماه ١٣٦٥ از آن جمله است. شاید بتوان گفت در این روز به نوعی شاهد عجیب ترین شکار در جریان جنگ هشت ساله ایران باشیم؛ شکاری که شاید بتوان به راحتی آن را در میان عجیب ترین پیروزی های هوایی در تاریخ رزم های هوایی قلمداد کرد.

    چرا شکاری عجیب ؟

    جهت درک موضوعی که در پایان ذکر خواهد شد باید گفت که جنگنده میگ ٢٥ فاکسبت (خفاش روباهی ) ساخت شوروی یک هواپیمای رهگیر و شناسایی با توانایی پرواز در ارتفاع بسیار بالا (هشتاد هزار پا) و با سرعتی سه برابر صوت است که از مانور پذیری پایینی برخوردار بوده اما به لطف همان دو مقوله ذکر شده بارها و بارها حریم هوایی کشورمان را پیش از انقلاب شکست تا آنکه برای مقابله با آن جنگنده اف ١٤ تامکت و موشک های فینیکس از ایالات متحده خریداری و به این اقدامات شوروی پایان داده شد. فاکس بت در ابتدا قبل از شروع جنگ ۱۹۷۳ اعراب و اسراییل در مصر مستقر شدند و آسمان فلسطین اشغالی بارها شاهد پرواز این خفاش بلند پرواز بود. فانتوم های اسراییلی هر چه تلاش کردند نتوانستند از پس این مهاجم پر سرعت و بلند پرواز بربیایند.

    یکی از خلبانان میگ ۲۵ عراقی در کنار هواپیمای خود و معلم اهل شوروی سابق

    سرنوشت نهایی میگ های ۲۵ عراقی

    فاکس بت در خدمت سوری ها در برابر اف ۱۵ های اسراییلی آنچنان خوش شانس نبود و در نبرد سال ۱۹۸۲ چند فروند از آنها در برابر جنگنده های جدید اسراییلی ساقط شدند. در جریان عملیات طوفان صحرا و حتی تا قبل از اشغال عراق نیز فاکس بت های بعثی همچنان پرنده ای مشکل ساز برای آمریکایی ها در نزدیک منطقه پرواز ممنوع بودند و در نهایت با دفن شدن زیر شن های سوزان سرزمین عراق، پرونده آنها برای همیشه در سرزمین علی بابا بسته شد.

    جنگنده F-۵E نهاجا ملقب به ببر

    در طی جنگ نیز عراق با بهره گیری از این هواپیما علاوه بر ماموریت های ذاتی مثل شناسایی و دفاع هوایی اقدام به بمباران کور شهرها جهت افزایش فشار روانی جامعه می کرد که به گواه اسناد از گردان پروازی کوچک این هواپیما در اختیار عراق ، ٤ فروند از آنها به ترتیب ٢ فروند توسط تامکت ، یک فروند توسط تایگر و یک فروند توسط سایت پدافند موشکی اچ کیو ٢ سپاه طی جنگ تحمیلی سرنگون شد که هر مورد با توجه به ماهیت خاص فاکسبت و دشواری های بسیار در هدف گیری آن یک پیروزی بزرگ محسوب می شد.

    خفاش عراقی در چنگال ببر ایرانی

    در خصوص تصاویری که در ادامه توسط مشرق (با کمک مجله صنایع هوایی) منتشر می شود باید گفت که در تاریخ ۱۳ تیرماه ١٣٦٥ دو فروند جنگنده  اف ٥ تایگر که جهت مقابله با حمله هوایی به منطقه شمال غرب کشور از پایگاه دوم شکاری تبریز اقدام به پرواز سریع (اسکرامبل) تحت هدایت رادار منطقه کرده بودند، حوالی دریاچه ارومیه با رهگیری هدف متوجه حضور میگ ٢٥ عراقی شده که به دلایل نامعلوم در ارتفاعی پایین تر در پرواز بود.

    سرتیپ خلبان محمد رضا زارع نژاد - شکارچی فاکس بت عراقی

    خلبان تاریخ ساز هواپیمای رهبر (درگیر شونده) "محمدرضا زارع نژاد" و خلبان هواپیمای پوشش دهنده "مجید شعبانی" بودند که بلافاصله پس از نزدیکی به هدف، زارع نژاد اقدام به آماده سازی جنگنده جهت شلیک موشک های هدایت حرارتی سایدوایندر می کند که هیچ یک از دو موشک به دلیل ایراد فنی رها نمی شود. وی به عنوان آخرین اقدام، سایت هدف گیری مسلسل جنگنده خود را بر روی فاکسبت عراقی تنظیم و علیرغم تلاش هواپیمای دشمن جهت فرار، ٤٠٠ گلوله به آن شلیک می کند که موجب آتش گرفتن موتور و نهایت سقوط هواپیما در خاک عراق می شود.

    تصاویر دوربین توپ جنگنده اف ۵ ایرانی در زمان شلیک و اصابت به فاکس بت عراقی

    تصاویری که در بالا مشاهده می کنید مربوط به گان کمرا (دوربین توپ جنگنده) اف ۵ ایرانی به خلبانی زارع نژاد است که برای اولین بار توسط مشرق در فضای مجازی منتشر می شود. درباره مکانیزم عملکرد سامانه گان کمرا باید گفت زمانی که خلبان جنگنده مسلسل یا توپ خود را فعال می کند دوربینی که در هواپیما نصب شده، فعال شده و اقدام به ثبت تصاویر مورد نظر می کند.

    این درگیری شاید ساده به نظر برسد اما از آنجا قابل توجه است که جنگنده اف ٥ تایگر یک هواپیمای کوچک با سقف پرواز نهایی ٥٥ هزار پا و سرعت ١.٧ صوت محسوب می شود و تنها به مسلسل و دو تیر موشک های هدایت حرارتی جهت دفاع هوایی مجهز می باشد. در حقیقت تا به امروز پرنده هایی که موفق به شکار این پرنده بلند پرواز روسی شده اند اف ۱۴ ، اف ۱۵ و اف ۱۶ هستند و اف ۵ که به نوعی می توان آن را یک جنگنده نسل سوم ارزان قیمت برای دفاع هوایی نقطه ای نام برد، به هیچ عنوان برای این گونه از رزم توسعه نیافته است اما خلبانان ایرانی تاریخ ساز شده و توانست این مهم را به انجام برساند.

     

    نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۶/۰۴/۱۵ ساعت 14:20 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []

  • توسعه سلاح های هجومی برای نیروهای پیاده چندین سال است که به صورت جدی و هدفمند در جمهوری اسلامی ایران دنبال و طرح های گوناگونی در سالهای اخیر به این منظور معرفی شده است. پروژه سلاح های خیبر و سما از جمله نمونه های قدیمی تر و پروژه های مصاف، فاتح و فجر ۲۲۴ از جمله طرح های جدیدتر در این بخش محسوب می شوند. در ادامه این روند، طی روزهای اخیر از یک قبضه اسلحه انفرادی که توسط یک موسسه غیرنظامی طراحی و ساخته شده است، رونمایی شد؛ سلاحی هجومی به اسم ذوالفقار که در نگاه اول سلاحی پیشرفته و طراحی شده با توجه به نیازهای نبرد در قرن بیست و یکم خود را نشان می دهد.

    هرچند این ابهام که یک موسسه غیرنظامی و بدون وابستگی رسمی به نیروهای مسلح، وارد پروسه طراحی و رونمایی رسمی از یک سلاح شود، همچنان جاری است و به نظر می رسد تداوم چنین رویه ای منطقی و صحیح نباشد، در این مطالب نگاهی به این سلاح بر اساس اطلاعات منتشره و نکات مختلف درباره آن خواهیم داشت.

    ذوالفقار با کالیبر ژ-۳ وارد می شود

    یکی از نکات جالب درباره سلاح مورد نظر، بحث قابلیت تغییر لوله و در نتیجه کالیبر در این سلاح است که بر اساس اطلاعات اعلام شده بین ۵.۵۶ و ۷.۶۲ میلی متری متغیر است. امروزه در بسیاری از ارتش های پیشرفته دنیا کالیبر ۵.۵۶ به عنوان کالیبر استاندارد برای تسلیحات پیاده نظام انتخاب شده است. در سالهای اخیر و خصوصا پس از درگیری هایی که در منطقه خاورمیانه رخ داده شاهد استفاده گسترده از جلیقه های ضد گلوله توسط نیروهای پیاده هستیم که کار را برای فشنگی مثل ۵.۵۶ میلی متری بسیار سخت می کند.

    یکی از دلایلی که امروزه سلاح های کالیبر ۷.۶۲ مثل ژ-۳ یا FN FAL  امروزه در جریان نبردهای خاورمیانه همچنان دیده می شود همین مسئله قدرت بیشتر گلوله های کالیبر ۵۱*۷.۶۲ میلی متر است. بحث قابل تغییر بودن لوله و کالیبر سلاح از جمله مشخصات بسیار مثبت ذوالفقار است که به این سلاح کمک می کند بسته به شرایط مختلف با تغییر کالیبر خود را به نیاز کاربر نزدیک کند.

    اسلحه ذوالفقار

    در عین حال طراحان این سلاح امکان تعویض لوله برای استفاده از گلوله های کالیبر ۳۹*۷.۶۲ اسلحه کلاش را نیز فراهم کردند و تقریبا به این ترتیب می توان گفت ذوالفقار توان تیراندازی با تمام گونه های مهمات سلاح انفرادی موجود را دارد که خود نکته ای بسیار مثبت و کمک کننده نه فقط در بخش ارتقا توان رزمی و بلکه در بخش آسان سازی مسئله تدارکات و پشتیبانی یگان های عمل کنند مجهز به این سلاح است.

    سلاحی شبیه به یک خوش نام بلژیکی

    با نگاه اولیه به این سلاح به صورت ناخودآگاه به یاد یک سلاح معروف ساخت بلژیک می افتیم. SCAR-H  ساخت بلژیک که سلاحی است با چندین کالیبر از جمله ۷.۶۲ و ۵.۵۶ میلی متری که برای پاسخ به نیازمندی فرماندهی عملیات ویژه ارتش آمریکا طراحی و ساخته شده است. از نظر ظاهری می توان ذوالفقار را تا حد زیادی الگو برداشته از این سلاح دانست.

    اسلحه SCAR-H ساخت بلژیک

    اما یک نکته جالب دیگر در این سلاح به کارگیری یک مکانیزم بسیار جدید و در عین حال مناسب برای سیستم گلندگن این سلاح است که مکانیزم فشار گاز غیر مستقیم گاز باروت نام دارد و اولین بار توسط مهندسان شرکت آلمانی هکلر اند کوخ توسعه داده شده است. آمریکا برای مقابله با مشکل گیر کردن سلاح های ام ۴ خود به دنبال راه حلی بودند و این مسئله توسط آلمان ها حل شد. آما آنچه که آلمان ها برای ام ۴ آمریکایی انجام دادند، نصب سیستم فشار غیر مستقیم گاز باروت بود که آنها این مدل را توسعه دادند. این سیستم پیش از این بر روی سلاح G-۳۶ ساخت همین شرکت نصب شده بود.

    در این سیستم بخش زیادی از گاز حاصل از احتراق باروت درون فشنگ که با آن مکانیزم سلاح فعالیت می کند از سلاح خارج می شود. هر چه این گاز کمتر باشد احتمال گیر کردن سلاح کمتر بوده و قطعات داخلی آن نیز کمتر گرم می شود. لازم به ذکر است که این حرارت زیاد در سلاح هایی با مکانیزم فشار مستقیم مثل ام ۴ باعث از بین رفتن مواد چرب مثل گریس که برای کار کردن بهتر قطعات بر روی آنها مالیده می شود، شده و در نهایت باعث گیر کردن سلاح می شود. این مکانیزم در سلاح ایرانی مصاف نیز پیش از این به کار رفته است.

    مشخصات فنی سلاح ذوالفقار

    همان طور که در بالا توضیح داده شد این سلاح می تواند با تغییر لوله در سه کالیبر ۵۱*۷.۶۲ ، ۳۹*۷.۶۲ و ۵.۵۶ میلی متری مورد استفاده قرار بگیرد. طول سلاح در بیشترین حالت ۸۵۰ میلی متر است و از قنداق تنظیم شونده و تاشو بهره می برد. وزن این سلاح بین ۳.۵ الی ۳.۸ کیلوگرم است که به نسبت ژ-۳ که بیش از ۴ کیلو وزن دارد کاهش چشمگیری محسوب می شود. سرعت نواخت تیر در این سلاح بین ۵۵۰ الی ۶۵۰ گلوله در دقیقه بوده و سرعت دهانه آن ۷۰۹ متر بر ثانیه است. این سلاح با خشاب های ۲۰ تیری مجهز می شود.

    اسلحه ذوالفقار

    در بخش تجهیزات اپتیکی نیز این سلاح به صورت استاندارد به یک "رد دات" برای هدف گیری بهتر مجهز شده است و در عین حال سایت هدفگیری فلزی بعد از یک چرخش ۴۵ درجه سلاح توسط کاربر، برای تیراندازی در اختیار کاربر قرار می گیرد. در بخش جلویی سلاح نیز یک دستگیره نصب شده است که در پایین آن دو پایه کوچکی برای استقرار سلاح بر روی زمین نصب شده است.

    در مجموع و از نظر ظاهری می توان ذوالفقار را یکی از بهترین طرح های معرفی شده در بخش سلاح های سبک در کشور به حساب آورد اما با توجه به اینکه ساختار و جزییات ساخت چنین سلاحی هنوز مشخص نیست، نمی توان این گزینه را به طور جدی مطرح کرد که یگان های نظامی به سمت سفارش و یا خرید آن خواهند رفت.

    نوشته شده در یکشنبه ۱۳۹۶/۰۴/۱۱ ساعت 18:3 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []

  •  همچنان موضوع کشورهای حاشیه خلیج فارس در میان افکار عمومی شرق و غرب با موضوع نفت عجین شده است. در آمریکا همچنان افکار عمومی این کشور ، دولت‌های خلیج فارس را با عنوان واردات نفت می‌شناسند. بر اساس نظرسنجی که صورت گرفته است، بیشتر آمریکایی‌ها اعتقاد دارند که ۷۳% از واردات نفت آمریکا از طریق عراق و عربستان تأمین می‌شود. این در حالی است که میزان واقعی این واردات حدود ۱۲.۸ درصد است که بیشتر آن از عربستان وارد می‌شود.

    کاهش واردات نفت کشورهای حاشیه خلیج فارس به آمریکا، این قدرت بالای تئوری را کاهش نداد، البته آمریکا نیز به ویژه پس از استخراج نفت صخره‌ای، تکیه خود به نفت این کشورها را کاهش داده است. از سوی دیگر ممنوعیت صادرات نفت این کشورها به آمریکا در سال ۱۹۷۳ باعث شد که رهبران این کشورها دیگر به هیچ وجه به دنبال تحریم نفتی کشورهای غربی بر نیایند. آمریکایی‌ها به آنها فهمانده اند که ممنوعیت مجدد صدور نفت به آنها به معنی تسلط واشنگتن بر منابع نفتی کشورهای خلیجی است. این بدان معنا است که آمریکا به دنبال کمک کردن به نفوذ نفتی عربستان نیست، با این وجود عربستان به همراه دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس خدمات زیادی به کاخ سفید در زمینه تعیین سقف تولید نفت و تعیین قیمت آن ارائه می دهد.

    تفاوت‌های نسل دوم و نسل اول حکام خلیج فارس

    نسل دوم حاکمان خلیج فارس نسخه ای کاملاً متفاوت از نسل اول در زمینه فساد و سوء مدیریت و تکیه به خارج هستند. بین این دو نسل به ویژه در میان رژیم‌های پادشاهی تفاوت‌های اساسی در مراحل و فعالیت های سیاسی آنها وجود دارد. نسل اول در دوره زعامت جمال عبدالناصر رئیس‌جمهور مصر زندگی می‌کرد که در جریان آن حاکمیت‌های مرتجع کشورهای خلیج فارس با دو موضوع تلخ مواجه بودند. آنها از سویی نسبت به حاکمیت مردمی جمال عبدالناصر و تأثیرات آن بر تخت پادشاهی خود نگران بودند و از سویی دیگر همواره نسبت به سرنوشت و ثبات تخت پادشاهی خود مردد بودند ، به ‌ویژه که این دوره شاهد تلاش‌هایی برای کودتا و ترورهای گسترده بود. این نگرانی در رفتارها و تردیدها و وحشت آنها و ملاحظاتشان به ویژه در زمینه تعامل با غرب مشخص بود.

    نسل اول در تعامل با آمریکا و به ‌ویژه دشمن صهیونیستی ملاحظه کاری بیشتری از خود نشان می داد و این رفتارها را به صورت محرمانه دنبال می کرد. رژیم آل سعود تماس با نمایندگان دشمن صهیونیستی را در دهه ۶۰ قرن گذشته میلادی از طریق دیدارهای محرمانه در هند آغاز کرد.

    نسل اول با زندگی سخت و خشنی مواجه بودند ، آنها سالهای طولانی و سختی را پشت سر گذاشتند که باعث شده بود از واقعیت زندگی ساکنان فقیر کشور اطلاع پیدا کرده و تجربه بالایی برای تسلط و سرکوب رویکردهای قومی مردم به دست آورند. آنها آرمانگرایی کمتری نسبت به نسل دوم داشتند. نسل اول در ظاهر تلاش داشتند اجماع رسمی عربی را حفظ کنند، چرا که می‌دانستند که مراکز قدرت متعددی در میان جریان‌های رسمی عربی وجود دارد. بعد از مرگ جمال عبدالناصر نظام عراق و سوریه و الجزایر و تا حدی لیبی به عنوان مراکز قدرت در برابر هژمونی آل سعود و اعمال معیارهای آن ظاهر شدند.

    نسل دوم از حاکمان و پادشاهان رژیم‌های عربی حاشیه خلیج فارس، از ضوابط و محدودیت‌ها گریزان هستند. آنها در کاخ‌های مجلل و با انبوهی از اسراف و تبذیر و خودنمایی بزرگ شده و هرگز با روش زندگی مردم عادی آشنا نشده‌اند. آنها در فرودگاه‌ها پیاده راه نرفته‌اند و به مصاحبت با مردم عادی و ملاقات با فقرا غیر از فیلم ها عادت ندارند. آنها همچنین در تجربه حاکمیت خود بعد از افول مرحله سلطنت جمال عبدالناصر و سقوط رژیم صدام حسین در عراق و بروز جنگ خونین در سوریه با ثبات سیاسی مواجه هستند. به این ترتیب آنها رقیبی برای نفوذ خود در عرصه عربی ندارند و رقابت منحصر به خود حاکمان خلیج فارس می‌شود. به همین علت رقابت در میان آنها گسترش پیدا کرده است. همچنین صحبت در رابطه با خطر ایران حالتی از اعتماد به‌ نفس را در میان نسل دوم شاهزادگان عرب به‌ وجودآورده است، این در حالی است که آنها منطقه عربی را تحت سلطه و هژمونی آمریکا قرار داده و به این ترتیب می‌خواهند از دست تنها دشمنی که برای خود تراشیده‌اند، رها شوند. به همین علت است که مذاکرات آنها با مقامات آمریکایی تنها منحصر به رها شدن از خطر ایران است. این موضوع را اسناد افشا شده سایت ویکی لیکس نشان می دهد.

    نسل اول با مفاهیم و واژگان نرمش و ملایمت در داخل خاندان حاکم آشنا بودند. به این ترتیب حاکمیت با  شاخه‌های مختلف و متنوع خاندان حاکم و قبایل مختلف با نرمی برخورد می‌کردند ، این در حالی است که نسل دوم با تعداد بسیار اندکی از افراد داخل خاندان حاکم، به تسلط خود ادامه می‌دهند. این موضوع معمولاً مربوط به همسر نور چشمی حاکم قبلی در میان سایر همسران می شود. در مورد محمد بن زاید ولیعهد امارات نیز این اتفاق خود را نشان می‌دهد. او در نشست‌های مهم همواره از سوی عبدالله بن زاید و طحنون بن زاید برادران تنی خود احاطه شده است. نسل دوم سیاست‌های بسته‌تری دارند و نرمش و سعه صدر کمتری در تعامل با دیدگاه‌ها و نظرات مختلف از خود نشان می‌دهند.

    شکی نیست که نسل دوم حاکمان عرب پس زمینه ای محدودتر از نسل اول دارند. نسل اول روش مذاکره و سازش با قبایل و مناسبات دیپلماتیک را بلد بودند، اما نسل دوم ائتلاف قبایل و دولت ها را در طبقی از طلا دریافت کرده اند. این نسل به علت اینکه باسوادتر از نسل قبل هستند، خودکامه و مستبد و متکبر هستند. البته آموزش نسل دوم به روش تحصیلات سنتی نیست، به عنوان مثال محمد بن نایف از دانشگاه لوئیس اند کلارک فارغ التحصیل نشده است، بلکه دوره ویژه‌ای را در "اف بی آی" پشت سر گذاشته است. ترکی بن فیصل بن عبدالعزیز نیز تحصیلات خود را در دانشگاه جورج تاون به پایان نرساند. پادشاه اردن نیز مدرکی از این دانشگاه ندارد، بلکه چند واحد را در برنامه آموزشی مخصوص پشت سر گذاشته است. البته بر اساس زندگی‌نامه ، ملک عبدالله پادشاه اردن و محمد بن زاید از دانشکده ساند هرست انگلیس فارغ‌التحصیل شده اند. اما آنها مانند ملک حسین یا خالد بن سلطان با تحصیل در این دانشکده ها به مدرک تحصیلی دست پیدا نکردند. آنها از طریق برنامه‌های عادی و دانشگاهی این دانشکده‌ها فارغ‌التحصیل نشده‌اند، بلکه برنامه‌ای آسان و مختصر برای آنها تدوین شده است. با این وجود آنها به زبان انگلیسی صحبت می‌کنند و همین موضوع احساس برتری به آنها می دهد. 

    آرمانگرایی‌ها و پروژه‌های سلطه طلبانه محمد بن زاید

    محمد بن زاید به سرعت خود را ارتقا داده و با کمک آمریکا و اسرائیل  خود را برای رهبری منطقة عربی آماده کرده است. او هرگز از نظام ال سعود دل خوشی نداشته است. اختلافات میان خاندان آل سعود و آل نهیان تاریخی است ، اما نظام آل سعود سعی کرده بزرگترین رشوه تاریخ را به آل نهیان بدهد تا از منطقه البریمی دست بردارند. به همین علت بود که متن توافق امضاء شده بین عربستان و امارات به صورت کامل منتشر نشد. دولت عربستان هرگز از مداخله در امور داخلی امارات دست برنداشته است. بنا به اسناد منتشر شده از طریق ویکی لیکس ریاض حاکم شارجه را که مذهبی حنبلی دارد، و مانند حاکمیت ابو ظبی مالکی نیست، تامین مالی می کند. اختلافات بین عربستان و امارات طی سال‌های اخیر نیز مسکوت نبوده و در نهایت باعث کنار رفتن امارات از اتحادیه نقدینگی خلیج فارس شد، اقدامی که در اعتراض به عدم انتخاب این کشور به عنوان مقر بانک مرکزی کشورهای حاشیه خلیج فارس صورت گرفت.

    محمد بن زاید احتمالاً امروز قوی‌ترین حاکمان عرب باشد. وی می‌داند که مناسبات نفتی برای ایجاد اتحادهای استراتژیک با آمریکا کافی نیست. به همین علت سعی دارد نقش اسرائیل را در مأموریت‌های امنیتی و اطلاعاتی برای دولت آمریکا بازی کندمتحد اردنی دیگر برای آمریکا کارآیی ندارد، این موضوع تنها به علت توانمندی‌های ذهنی و سیاسی محدود حاکمیت اردن نیست، بلکه برای آن است که این کشور سعی داشته طی دهه های گذشته و در دوره حاکمیت ملک حسین رهبران فلسطینی و نمایندگی آنها را برای خود به دست آورد. با این ‌وجود ملک عبدالله اقدام به تأسیس نیروهای ویژه کرد که این نیروها به آمریکا در جریان عملیات نظامی اشغالگران در منطقه عربی کمک می‌کند.

    محمد بن زاید اما خدماتی بسیار بیشتر از این موارد به آمریکا ارائه کرده است. این کشور اختیار محمد دحلان را نیز در دست دارد که به عنوان یکی از مهره‌های فلسطینی باعث رضایت صهیونیست‌های کنگره آمریکا شده است. علاوه بر این که وی مثل شاه اردن نیست که هزینه خدمات خود را از آمریکا طلب کند. در موضوع اسرائیل دیگر پادشاه اردن تنها حاکمیتی نیست که همکاری‌های امنیتی و سیاسی با دشمن صهیونیستی داشته باشد. اسناد ویکی لیکس نشان می‌دهد که مواضع محمد بن زاید در پرونده درگیری‌های عربی و اسرائیلی حتی از مواضع " اعتدال گرایانه " حاکمیت سعودی نیز فراتر رفته است. آنها هیچ دشمنی غیر از ایران ندارند. آنها این موضوع را از تجربه قطر آموخته و آن را گسترش داده اند. اگر قطر در سیاست خارجی خود به دنبال نزدیک شدن به واشنگتن از طریق اسرائیل و عادی سازی روابط به صورت تدریجی با این رژیم بود، اما دولت امارات در این زمینه بسیار فراتر از قطر عمل کرده است.

    محمد بن زاید می خواهد نمونه عربی رژیم صهیونیستی شود، اگر دولت قطر با تامین مالی مستقیم خود با شاخه دموکرات لابی صهیونیستی (یعنی موسسه بروکینگز به ریاست مارتین اندیک) ائتلاف کرده، محمد بن زاید ائتلاف ها و تامین مالی خود را شامل بسیاری از مراکز و مؤسسات صهیونیستی مرتبط با سیاست خارجی کرده است. وی در این زمینه از فعالیت‌های یوسف العتیبه سفیر فعال خود بهره برده است. او فرزند وزیر نفت امارات در دهه ۷۰ و ۸۰ قرن گذشته میلادی است و متخصص جمع‌آوری مدارک مختلف برای خود است. او ۳۳ دیوان شعر به نام خود منتشر کرده، اما احتمالا خودش حتی یک قصیده نیز نسروده است. او فعالیت‌های زیادی برای افزایش نفوذ امارات در واشنگتن انجام داده است. به‌عنوان مثال العتیبه طی یک هفته چهار بار با وزیر جنگ آمریکا دیدار کرده، این افتخاری! است که سفیر کمتر کشور عربی می تواند به آن نائل شود.

    العتیبه نماینده پروژه محمد بن زاید در ائتلاف مستحکم با طرف‌های صهیونیستی و افراطی در آمریکا است. مناسبات یوسف العتیبه با سازمان دفاع از دموکراسی ها بهترین دلیل در مورد افق سیاسی محمد بن زاید است. این سازمان نسبت به همتایان خود به تازگی تاسیس شده و پس از حوادث ۱۱ سپتامبر و روی کار آمدن جریان افراطی نو محافظه‌کار در آمریکا تأسیس شده است. محوریت فعالیت‌های  این سازمان اسلام‌هراسی تحت عناوین مختلف و فعالیت بر ضد ایران و سوریه و حزب‌الله و حماس است. این سازمان در میان لابی‌های صهیونیستی آمریکا به ایجاد ارتباط بین یاسر عرفات و اسامه‌بن‌لادن معروف است. افرادی نظیر ولید فارس و افراط‌گرایانی از میان نو محافظه‌کاران آمریکا که خارج از روند فعالیت‌های سیاسی هستند، در این سازمان عضویت دارند. رویکرد این سازمان به حدی تند است که کارشناسان آمریکایی و حتی مسئولان این کشور به علت وجهه بد و افراط گرایانه ای که این سازمان در تعامل با مسائل مختلف خاورمیانه دارد، از حضور در کنفرانس های آن خودداری می‌کنند. مناسبات ویژه العتیبه و این سازمان نه تنها نشان دهنده رویکرد صهیونیستی خاندان بن زاید است، بلکه افراط گرایی صهیونیستی محمد بن زاید را نشان می دهد.

    محمد بن زاید از تجربه شرکت بندر دبی در سال ۲۰۰۶ درس زیادی گرفت. این شرکت تلاش داشت قراردادهایی برای مدیریت شش بندر اصلی آمریکا با این کشور امضا کند. افکار عمومی و مطبوعات آمریکایی در آن زمان به علت اینکه یک شرکت عربی نمی‌تواند چنین قراردادی را امضا کند ، با آن به مخالفت برخاستند. با وجود تشویق‌های دولت بوش برای اجرای این پروژه و با وجود یادآوری خدمات گسترده دولت امارات به آمریکا برای اعضای کنگره ، اما کمیته تشکیل شده در کنگره آمریکا این پروژه را با ۶۲ رأی منفی در برابر دو رأی مثبت رد کرد. نحوه تعامل محمد بن زاید با این موضوع جالب بود. او شرکت اماراتی را به یک شرکت آمریکایی فروخت.

    محمد بن زاید متوجه شد که باید برای تغییر وجهه دولت و رژیم امارات و خاندان حاکم این کشور در آمریکا کاری بکند. لذا سرمایه‌گذاری‌های گسترده‌ای را در شرکت‌های روابط عمومی و لابی‌ها و مراکز مطالعاتی و آمریکایی آغاز کرد. در همین راستا سفیر امارات مناسبات ویژه با روزنامه‌نگاران مطرح برقرار کرده و آنها را به سفرهای فرا قاره ای با هواپیماهای ویژه و هتل‌های گران‌قیمت برد. امارات همچنین توافق‌نامه‌هایی را با شرکت‌های روابط عمومی و لابی‌هایی نظیر "کمپ گولد بیر" و "هیل اند نولتون" و "کامستول گروپ" و دیگر شرکت‌های تبلیغاتی منعقد کرد.

    امارات همچنین مراکز مطالعاتی نظیر "آتلانتیک کانسل"، "بروکینگز"، "موسسه رند"، "مرکز مطالعات سیاسی و استراتژیک" و "مرکز اسپن" و "آمریکن پروگرس" و "استمسن" و "آکادمی خاورمیانه" را در دلارهای نفتی خود غرق کرد. آکادمی خاورمیانه در ابتدا برای مبارزه با لابی اسرائیلی در آمریکا از سوی خارجی های آمریکا تأسیس شده بود، اما در نهایت با دلارهای امارات به تریبونی برای رژیم‌های خلیج فارس تبدیل شد که هیچ رویکرد انتقادی نسبت به اشغالگری اسرائیل در فلسسطین ندارد. امارات همچنین مرکز مطالعات ویژه‌ای با عنوان "آکادمی کشورهای خلیج" تاسیس کرد. مأموریت اصلی این مراکز جذب مسئولان آمریکایی سابق از دو حزب مختلف این کشور در ازای مبالغ مالی سنگین است. به این ترتیب می‌توان گفت اظهارات رابرت گیتس وزیر خارجه سابق آمریکا در مؤسسه دفاع از دموکراسی ها نیز رایگان نبود.

    محمد بن زاید یکی از مهم‌ترین داوطلبان عرب زبان برای خدمت رسانی به اشغالگری آمریکا در افغانستان و عراق بود. این همان نقش برجسته ای بود که محمد بن زاید در رفتار به سبک اسرائیل به دنبال آن است و این موضوع را از طریق خدمات و مأموریت هایی انجام می دهد.

    اول: خدمات داوطلبانه اطلاعاتی: رژیم صهیونیستی از قصور در ارائه خدمات جاسوسی در رابطه با دشمنان کنونی آمریکا رنج می‌برد. این رژیم در همین راستا نیروهای جدا شده از کمونیست ها را جذب کرده بود تا اطلاعات جاسوسی را به آمریکایی‌ها برسانند، اما نفوذ در مؤسسات شوروی سابق برای یهودیان ساده تر بود. به این ترتیب نقش موساد در واشنگتن کاهش پیدا کند و اینجا بود که نقش سرویس‌های اطلاعاتی عربی برجسته شد. سرویس‌های اطلاعاتی اردن و مصر و امارات و عربستان را می توان تنها شاخه‌هایی از سرویس اطلاعاتی آمریکا دانست، البته وقوع انتفاضه‌های عربی در سال ۲۰۱۱ سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا را در معرض انتقادات گسترده قرار داد، به این ترتیب آنها مأموریت خود را به برخی سرویس های عربی واگذار کردند.

    دوم: توسعه نفوذ امارات و تلاش برای تسلط این رژیم و تعدادی از کشورهای عربی با هدف ترویج نفوذ متحده آمریکا در این کشور دنبال می‌شود. امارات از طریق سلاح و پول به دنبال افزایش نفوذ خود در فلسطین و اردوگاه‌های فلسطینی در کشورهای دیگر از جمله تونس و لیبی و مصر و یمن است. این رژیم در چالشی آشکار در برابر حاکمیت سعودی بخش هایی از یمن را حق خود می داند. دولت امارات خود را به عنوان نیروی ضربتی به نیابت از آمریکا در منطقه عربی می داند.

    سوم: افزایش سطح ائتلاف با دشمن اسرائیلی و پایین آوردن شرایط سازش با این رژیم. اسناد ویکی لیکس نشان می‌دهد که سقف پذیرش روند سازش با دشمن صهیونیستی از سوی امارات کمتر از شرایط طرح صلح عربی عربستان است، اما امارات برای جلوگیری از بروز اختلافات خود با عربستان در کنار این کشور قرار گرفته است.

    چهارم: ضربه ‌زدن به دیدگاه‌های مترقی و انقلابی از طریق الگو قرار دادن امارات. آمریکایی‌ها همچنین از این طریق تلاش دارند این گونه در برابر جوانان عرب وانمود کنند که ایجاد آرمان شهرهای عربی از طریق برقراری روابط با شرکت‌های آمریکایی و اروپایی امکان پذیر است. در همین راستا روزی نیست که امارات در لیست‌ها و رتبه‌های بالای جذاب برای جوانان قرار نگیرد و از افراط‌گرایی در ازای نمونه‌های عنان‌گسیخته سرمایه‌داری و استقبال مطلق از سرمایه گذاری غربی در این کشور تمجید نشود. اماراتی ها در همین راستا تبلیغات سطحی از نوع تشکیل وزارت سعادت و وزارت تسامح را دنبال می کنند، اما هیچ کس این نکته را یادآور نمی شود که در این کشور قوانینی  نیز وجود دارد که شهروندان بر اساس آن به علت اعلام همبستگی خود با قطر به ۱۵ سال زندان محکوم می شوند یا تیسیر النجار روزنامه نگار اماراتی به علت انتقاد از مواضع دولت در قبال جنگ غزه زندانی می شود.

    پنجم: آرمان‌گرایی آقای محمد بن زاید در ایفای نقش اسرائیل به عنوان نیروی ضربتی آمریکا در خاورمیانه و خارج از این منطقه دنبال می شود. بر اساس اسناد منتشر شده  ویکی لیکس محمد بن زاید در همین رابطه در گفت‌وگو با آمریکایی‌ها از خودداری برخی کشورهای دیگر نظیر عربستان در ایفای این نقش انتقاد می‌کند.

    ششمین و مهم‌ترین نکته ای که محمد بن زاید از طریق تسلط بر حاکمیت عربستان به دنبال آن است که خود را به عنوان حاکم جهان عرب نشان دهد.وی در تلاشی شکست خورده بعد از مرگ ملک عبدالله پادشاه سابق عربستان سعودی با متعب بن عبدالله ابراز همبستگی کرد تا بتواند حاکمیت کشور را به دست بیاورد. مجتهد در این راستا فاش کرده که امارات نظر تعدادی از شاهزادگان آل سعود را نیز در این راستا خریده بود. اما با شکست وی بلافاصله به سمت محمد بن سلمان گرایش پیدا کرده و این گونه نشان داد که می‌خواهد واشنگتن را برای انتقال اطمینان از محمد بن نایف به محمد بن سلمان قانع کند.

    به این ترتیب مرحله جدیدی در تاریخ معاصر عربی به وجود آمده است، مرحله‌ای که در آن زمان رقابت و درگیری با اسرائیل دیگر معنایی ندارد و رقابت بین رژیم‌های متنفذ عربی برای جلب توجه و نزدیک شدن به اسرائیل و ایفای نقش تاریخی آن در خدمت رسانی به منافع آمریکا است. به این ترتیب رژیم‌های رسمی آینده در منطقه رژیم هایی اسرائیلی با پوشش عربی خواهند بود و رقابت بین آل سعود و آل زاید برای تامین این رویکرد است.

    نوشته شده در شنبه ۱۳۹۶/۰۴/۱۰ ساعت 0:25 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []

  • تصاویر جدیدی در فضای مجازی از حضور نیروهای ویژه ارتش روسیه در سوریه منتشر شده است.

    نوشته شده در شنبه ۱۳۹۶/۰۴/۱۰ ساعت 0:25 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []

  •  شات گان یا تفنگ ساچمه زنی، تفنگی است بدون خان که معمولا برد آن بیش از 100 متر نبوده و قابلیت شلیک ساچمه های متعدد به سوی هدف را خواهد داشت. این دسته سلاح ها نیز همانند سایر اسلحه های گرم پر مصرف، به مرور زمان دچار تغییر و تحول به سوی مدرنیته شده اند. از این رو امروزه شاهد انواع و اقسام مختلفی از تفنگ های ساچمه زنی هستیم که حتی به طور گسترده توسط نیرو های نظامی نیز مورد استفاده قرار می گیرند. اما اگر بحث انتخاب به میان بیاید، کدام سلاح ویژگی های کامل تری در اختیار دارد؟ هم اکنون 10 شات گان برتر تاریخ نظامی را معرفی خواهیم کرد که از نظر تاکتیکی از سایر هم رده های خود پیش هستند.

    KEL-TEC KSG

    KEL-TEC KSG یکی از بهترین شات گان های طراحی شده توسط Kel-Tec است که مجهز به دو خشاب بوده و می توان آن ها را به صورت دستی و بسیار آسان جا به جا کرد. هر کدام از لوله ها قابلیت جای دهی 7 گلوله 70 میلی متری و یا 6 گلوله 76 میلی متری را خواهند داشت. برای آن هایی که اطلاعات کاملی در مورد این سلاح ندارند، باید اضافه کرد که اسلحه هیچ گونه سیستم خودکار نداشته و کاملا دستی کار می کند. اما از آن جایی که تمام اجزای تفنگ ارگونومیک هستند، احساس تاکتیکی خاصی را به مخاطب انتقال خواهد داد. در حال حاضر تفنگ ساچمه زنی KEL-TEC KSG توسط گردان ماموریت های ویژه 707 کره جنوبی و همچنین نیرو های ضد تروریسم فرانسه استفاده می شود.

     

    SRM ARMS MODEL 1216

    این مدل نیمه خودکار مجهز خشاب شش دور است و طبق ادعای شرکت سازنده، مناسب ترین سلاح به منظور دفاع خانگی خواهد بود! از جمله غیر معمول ترین ویژگی های این اسلحه، خشاب قابل جداسازی آن همراه با چهار لوله است. از طرفی به منظور کاهش وزن، از مواد پلیمری استفاده شده است.

     

    UTAS UTS-15

    برای معرفی سومین تفنگ ساچمه زنی مرگبار سری به ترکیه خواهیم زد. UTAS UTS-15 یک تفنگ ساچمه زنی 12 میلی متری است که مجهز به دو خشاب هفت دور بوده و به کمک پلیمر تغییر یافته ساخته شده است. این پلیمر تقویت شده نه تنها سبب کاهش وزن سلاح می شود بلکه استحکام و دوام آن را نیز بالا خواهد برد. در این برهه از زمان شاید بتوان جالب ترین ویژگی این شات گان را طراحی متفاوت آن عنوان کرد. مجموعه فاکتور های مذکور منجر به ایجاد سازگاری بالا با موقعیت های مختلف شده اند.

     

    VEPR-12

    این شات گان چند منظوره مجهز به خشاب قابل جداسازی بوده و توسط شرکت Molot-Oruzhie تولید شده است. VEPR-12 را به دلیل الگو برداری از کلاشنیکف محبوب، می توان از بسیاری جهات سلاحی منحصر به فرد به شمار آورد. از آن جایی که این شات گان در روسیه ساخته شده است، هم اکنون توسط ارتش روسیه و نیرو های ناتو مورد استفاده قرار می گیرد. مهم ترین ویژگی های VEPR-12 شامل قدرت آتش سریع، طراحی ارگونومیک و سهولت در استفاده خواهد بود. این اسلحه برای اهداف دیگری همچون شکار، مسابقه های تیر اندازی و همچنین دفاع شخصی در کشور های مختلف جهان به کار برده می شود.

     

    MOSSBERG 500 TACTICAL PERSUADER

    MOSSBERG 500 یکی دیگر از سری تفنگ های ساچمه ای بوده که توسط شرکت اسلحه سازی مشهور O.F. Mossberg & Sons تولید شده است. لازم به ذکر است که اسلحه مذکور یکی از بهترین ها در مجموعه شات گان های ساخت این کمپانی به شمار می رود و تاکنون در اختیار نیرو های پلیس، ارتش و حتی مردم عادی زیادی بوده است! با وجود آن که سلاح تنها 3 کیلوگرم وزن دارد اما مقاومت بالایی در برابر فرسایش از خود نشان می دهد.

     

    BENELLI M4

    جایگاه ششم به شات گانی تحت عنوان  Benelli M4 تعلق دارد. تفنگ های ساچمه ای ایتالیایی از اسم و رسم خوبی در بازار اسلحه برخوردار هستند که این موفقیت را مدیون کیفیت بالای مواد به کار رفته در پروسه ساخت خواهند بود. این سلاح که سیستم نیمه خودکار دارد توسط شرکت Benelli Arma SpA تولید شده است. تست های اولیه انجام شده روی این شات گان از ضریب اطمینان بالای آن حکایت دارند.

     

    REMINGTON MODEL 870

    رمینگتون مدل 870 یکی از محبوب ترین شات گان هایی است که توسط یک کمپانی اسلحه سازی به همین نام تولید شده است. در حال حاضر این سلاح به طور گسترده مورد استفاده سازمان های نظامی در کل جهان بوده و برای اهداف دیگری همچون شکار و یا مسابقات تیر اندازی نیز کاربرد دارد. وزن رمینگتون مدل 870 نسبتا مناسب بوده و بنابر این قابلیت تحرک خوبی به سلاح داده است.

     

    FN SLP

    این مورد را می توان گزینه ای کامل به منظور استفاده توسط نیرو های پلیس به شمار آورد. اما چیزی که این سلاح را از بقیه رقبای خود متمایز می سازد، تجهیز آن به سیستم گازی خواهد بود و با گاز کار می کند. در سال 2009، FN SLP شات گان سال لقب گرفت که به دلیل ویژگی های مثبت و ارزشمند آن بوده است. استفاده آسان، سریع و طراحی ارگونومیک از اصلی ترین خصوصیات مذکور هستند.

     

    UPER BLACK EAGLE II SHOTGUN

    سلاح نیمه خودکار بوده و به خاطر عملکرد دقیق خود محبوبیت زیادی بین نظامیان دارد. طول لوله بر اساس تقاضا مشتری متفاوت بوده و از 24 الی 28 اینچ را شامل می شود. علاوه بر مصارف نظامی، این شات گان برای اهداف دیگری نظیر شکار و ورزش تیر اندازی نیز عالی خواهد بود.

     

    BENELLI SUPERNOVA

    اکنون به آخرین شات گان این لیست می رسیم که عمدتا به خاطر دفاع شخصی محبوبیت زیادی کسب کرده است. نسبت به دیگر نمونه های تولید شده توسط این کمپانی که به یکی از آن ها هم در این لیست اشاره شده است، Supernova مجهز به سیستم های ارتقا یافته متعددی است که در مجموع توان عملیاتی آن را بسیار بالا برده اند.

     

    نوشته شده در شنبه ۱۳۹۶/۰۴/۱۰ ساعت 0:21 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []

  • نینجا که در زبان ژاپنی “شینوبی” گفته می شود، نیرو هایی پنهانی هستند که اغلب به هنر های رزمی و روش مبارزه نینجوتسو تسلط دارند. این نیرو ها یا مزدوران مخفی از دوران ژاپن فئودال منشا می گیرند. از طرفی نینجا ها برای جنگیدن با دشمنان خود از سلاح های کاملا متفاوتی استفاده می کردند که از جمله معروف ترین آن ها می توان به شورایکن یا ستاره نینجا اشاره کرد. نیرو های مذکور با پرتاب این جنگ افزار به سوی هدف، از پیشروی بیشتر وی جلوگیری به عمل می آوردند. جالب است بدانید که حتی پوشش نینجا ها نیز با تمام نیرو های مخفی دیگر در طول تاریخ، تفاوت های آشکاری دارد. گفته می شود لباس های تیره و استفاده از نقاب به منظور پوشاندن چهره با هدف ایجاد رعب و وحشت در دشمن صورت می گرفته است. اما در ادامه نگاهی به چند مورد از جالب ترین سلاح های نینجا خواهیم داشت.

    KUNAI

    در دوران فئودالی ژاپن، کشاورزان از هر چیزی که در اطرافشان بود سلاح های قابل پرتاب می ساختند! به همین دلیل ژاپنی ها به طور گسترده معتقد هستند که در خلق “کونای” از بیلچه باغبانی استفاده شده است. امروزه این سلاح تبدیل به مهم ترین جنگ افزار پرتابی نینجا ها شده و هیچ کدامیک از آن ها را بدون در اختیار داشتم حداقل یک عدد کونای پیدا نخواهید کرد. ایجاد حداکثر تعادل و همچنین در نظر گرفتن وزن مناسب برای دست یابی به حداکثر کارایی، در طراحی کونای به خوبی دیده می شود. استفاده از آن بسیار راحت و در عین حال کاملا دقیق و بدون خطا خواهد بود.

    SHURIKEN

    همان طور که پیش تر نیز اشاره شد، شوریکن ها اصلی ترین جنگ افزار مورد استفاده توسط نینجا ها هستند. درست مانند مورد قبل، این سلاح هم از دقت و قدرت مناسبی برخوردار است. شوریکن ها در انواع و اقسام مختلف با اندازه های متفاوت ساخته شده اند و به خاطر شکل ستاره مانند خود، عموما تحت عنوان “ستاره نینجا” شناخته می شود. هر کدام از لبه های سلاح بسیار تیز و برنده بوده تا نهایت قدرت آسیب رسانی را داشته باشند.

    FUKEDAKE & FUKI-YA

    این مورد را می توان ابتدایی ترین و در کمال تعجب خوش ساخت ترین سلاح باستانی نینجا ها به شمار آورد. به کمک آن می توان هدف مورد نظر را تا فاصله 20 متری مورد اصابت پیکان قرار داد. نقاط تیز پیکان به راحتی می توانند به داخل گوشت و استخوان دشمن نفوذ کنند و وی را از پا در آورند. علاوه بر این، استفاده از سم به منظور زهر آلود کردن پیکان و افزایش اثربخشی آن بسیار مرسوم بوده است.

    KAKUTE

    نینجا ها استاد حملات مخفیانه هستند! این جنگ افزار دقیقا با همین هدف ساخته شده است. سلاح متشکل از یک حلقه بزرگ است که روی آن با چندین زائده تیغ مانند پوشیده شده است. نینجا می تواند به راحتی آن را در دستان خود پنهان کند بدون این که دشمن کوچک ترین بویی ببرد. بعضی از انواع این سلاح ها تیغ های کوتاه تری دارند.

    KUSARI FUNDO

    Kasuri به معنای “زنجیر” و fundo به معنای “وزن” است. اگر به تصویر نیز نگاه کنید معنای اجزای سلاح را به خوبی مشاهده خواهید کرد. این جنگ افزار از یک زنجیره تشکیل شده که در دو انتهای آن وزنه ای قرار دارد در نتیجه جایگزینی مناسب برای شمشیر به حساب می آید. از طرفی پنهان کردن سلاح بسیار آسان بوده و بدین ترتیب اثربخشی آن بالا خواهد رفت.

    METSUBISHI

    سلاح بعدی متسوبیشی نام دارد، آن را با میتسوبیشی اشتباه نکنید! متسوبیشی محفظه ای کوچک است که با خاکستر، شن، خاک و موارد مشابه پر می شود. گفته می شود که معنای این کلمه تا حدود زیادی با عبارت “له کردن چشم” همخوانی دارد چرا که مکانیسم اثر آن دقیقا همین خواهد بود. از آن جایی که بینایی به طور موقت از بین می رود، نینجا فرصت حمله با استفاده از سایر سلاح های خود و یا حتی فرار کردن را به دست می آورد.

    JUTTE

    این جنگ افزار نیز در ژاپن فئودال به عنوان جایگزینی برای شمشیر محسوب می شد و حمل آن در برخی ساختمان های ساخ و کاخ ها ممنوع بود. این سلاح “ده دست” نیز خوانده می شود زیرا عقیده بر این بوده که به اندازه ی ده دست قدرت دارد. اندازه آن عمدتا 12 الی 18 اینچ است.

    NEKO TE

    مورد بعدی لیست یکی از عجیب ترین جنگ افزار های نینجا ها بوده که به “پنجه گربه” نیز معروف است. از آن برای گرفتن اعضا حساس مانند چشم ها، شریان های حیانی و گلو و آسیب رساندن به آن ها استفاده می شده است. از این رو مزیتی بزرگ در مبارزه نینجا با نیرو های دشمن خواهد بود.

    KAMA

    مانند کونای، کاما نیز یکی دیگر از جنگ افزار های تولید شده توسط کشاورزان است. قبل از آن که کاما ساخته شود، از آن به منظور برداشت غلات مانند برنج استفاده می شد. محبوبیت این جنگ افزار به اندازه ای بالا رفت که حتی امروزه نیز کاربرد دارد. از کاما در هنر های رزمی چین، کاراته و سیلات هم کمک گرفته می شود.

    KATANA

    اکنون به موثر ترین مورد این لیست خواهیم رسید. کاتانا یا کتانا شمشیری ژاپنی است که جز جنگ افزار های بزرگ محسوب شده و از قرن سیزدهم میلادی توسط سامورایی ها مورد استفاده بوده است. البته بین تاریخ نگاران و متخصصین فنون نینجا ها پیرامون به کار گیری این سلاح همواره بحث بوده است. گفته می شود که شمشیر های نینجا ها هیچ کدام حالت خمیده نداشته اند و همگی صاف بوده اند. با این حال هر دو گروه عقیده دارند که نینجا بدون شمشیری قوی مانند کاتانا، قدرتی نخواهد داشت. شمشیر عموما 24 اینچ طول داشته و امروزه نیز در ورزش های رزمی مختلفی حضور دارد. مهم ترین ویژگی کاتانا که آن را تبدیل به جنگ افزاری شگفت انگیز کرده است، طراحی زیبا و استحکام بالای آن خواهد بود.

    نوشته شده در شنبه ۱۳۹۶/۰۴/۱۰ ساعت 0:20 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []

  • Vepr-12 یک تفنگ ساچمه زنی یا شات گان نیمه خودکار و در عین حال چند منظوره است که توسط شرکت Molot-Oruzhie و با الهام گیری از نسخه اصلی کلاشنیکف تولید شد. لازم به ذکر است که در نهایت این اسلحه گرم با پیروی از اسکلت مسلسل سبک RPK، مراحل طراحی و ساخت خود را پشت سر گذاشت.

    RPK

    تاریخچه

    نمونه های اولیه Vepr-12 توسط ایژماش؛ شرکت اسلحه سازی در ایژوسک روسیه تولید شدند. این شرکت در سال 1807 به دست الکساندر یکم بنیان گذاری شد. چندی بعد روند ایجاد تغییرات در طراحی ظاهری و ساخت انبوه سلاح مذکور در کارخانه Molot ادامه یافت. گفته می شود Vepr-12 را می توان اصلی ترین رقیب سایگا 12؛ شات گان رزمی ارتش روسیه به شمار آورد.

    سایگا 12

    سایگا 12 نیز همانند نسخه های اولیه سلاح مورد نظر ما یکی دیگر از محصولات نظامی شرکت ایژماش محسوب می شود. از طرفی قرار بود Vepr-12 درست مثل سایگا 12 پلت فرمی چند منظوره از تفنگ های ساچمه زنی را به نمایش بگذارد که بتواند مورد استفاده ی شکارچیان و همچنین تیر اندازان حرفه ای واقع شود. بدین ترتیب Molot ویژگی های متعددی را به این سلاح افزود و تمامی تلاش ها بر تولید یک شات گان همه فن حریف متمرکز شد.

    امکانات

    Vepr-12 مجهز به کارتریج با اندازه 7.62 در 39 میلی متر است و دقت اعمال شده در طراحی لوله تفنگ، ریسک هرگونه خطای فنی در نحوه عملکرد این شات گان را به حداقل رسانده است. علاوه بر این گیرنده این سلاح مانند تمام اسلحه هایی که از طراحی Vepr برخوردار هستند، از مسلسل سبک RPK اقتباس یافته است. تنها تفاوتی که وجود دارد ضخامت بیشتر آن در مورد Vepr-12 است (1.5 میلی متر به جای 1 میلی متر). اما یکی از مهم ترین خصوصیات این شات گان چند منظوره، سیستم ضامن منحصر به فرد آن است که از تخلیه غیر عمد سلاح جلوگیری به عمل آورده و امنیت کار با آن را بالا می برد. پوشش سراسری کروم که Vepr-12 را در بر گرفته است، مقاومت بالایی در برابر خوردگی ایجاد می کند. تفاوت دیگر میان Vepr-12 و سایگا 12 سیستم تنظیم کننده گاز است که در سایگا 12 به صورت دستی کنترل می شود و IZ-109  نام دارد، در حالی که Vepr-12 مجهز به نوع پیشرفته تری از آن تحت عنوان IZ-433 خواهد بود. این سیستم پیشرفته انطباق پذیر، “خود تنظیم” نیز خوانده می شود که ارتباط مستقیم با قابلیت های دستگاه دارد.

    هدف

    همان طور که پیش تر نیز اشاره شد، شات گان چند منظوره Vepr-12 برای بازار نظامی روسیه طراحی شده است. البته چند مورد مصارف غیر نظامی همچون شکار، دفاع شخصی و مسابقات تیر اندازی برای سلاح مذکور گزارش شده است. برای مثال از جمله مسابقات تیر اندازی که Vepr-12 در آن شرکت داشته است، می توان به رقابت های  IPSC اشاره کرد. مجموعه تمام سیستم های مدرن به کار رفته در ساخت این شات گان منحصر به فرد منجر به کسب برتری های مهمی نسبت به رقیب اصلی خود؛ سایگا 12 شده است.

    انواع

    سلاح های Vepr-12 در انواع مختلف و با کارایی های متنوع تولید می شوند. مشخصه های یگانه هر کدام از این مدل ها سبب جلب نظر طرفداران زیادی به آن ها شده است. در ادامه به چند مورد از پر مصرف ترین نسخه های Vepr-12 نگاهی اجمالی خواهیم داشت.

    ВПО-205 (VPO-205)

    مهم ترین ویژگی این سری تجهیز آن ها به گیج 12 است که با قطر گلوله سرب خالص ارتباط دارد. برای مثال 12 گیج، قطر گلوله سربی با جرم 12/1 پوند خواهد بود.

    ВПО-205-00وزن سلاح 3.9 کیلوگرم و لوله تفنگ 430 میلی متر است.

    ВПО-205-01مدل اسپرت با وزن 4.0 کیلوگرم و لوله تفنگ 520 میلی متر.

    ВПО-205-02مدل مسابقه ای با وزن 4.2 کیلوگرم و لوله 680 میلی متری.

    ВПО-205-03مدل نظامی جمع و جور با قابلیت آتش اتوماتیک، لوله تفنگ 305 میلی متری و وزن 4.2 کیلوگرم.

    ВПО-205-00-СПمدل اسپرت مختص IPSC.

     

    ВПО-206 (VPO-206)

    این خانواده نیز مجهز به گیج 12 و در عین حال قنداق کشویی مانند کلت ام 4 است.

    ВПО-206-00 وزن سلاح 4.3 کیلوگرم و لوله تفنگ 430 میلی متر است.

    ВПО-206-01مدل اسپرت با وزن 4.4 کیلوگرم و لوله 520 میلی متری.

    ВПО-206-02مدل مسابقه ای با وزن 4.55 کیلوگرم و لوله 680 میلی متری.

     

    صادرات و وضعیت قانونی

    Vepr-12 به سراسر جهان صادر می شود و مالکیت آن در روسیه نیاز به مجوز های رسمی دارد. این سلاح به آمریکا نیز صادر شده و مشخصه مدل های صادراتی به آمریکا اکثرا قنداق ثابت به جای انواع تاشو آن است. این سلاح حدود 1200 دلار قیمت گذاری می شود.

     

     

    نوشته شده در شنبه ۱۳۹۶/۰۴/۱۰ ساعت 0:20 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []

  • منابع اطلاعاتی و تحلیلی آمریکا به‌رغم برخورداری کشورشان از پیش‌رفته‌ترین و بزرگ‌ترین نیروی نظامی در دنیا، از مدت‌ها پیش به این نتیجه رسیده‌اند که ارتش آمریکا اکنون کارایی خود را از دست داده است. اندیشکده‌ها و نهادهای تأثیرگذار بر تصمیمات سیاستمداران کاخ سفید چندین سال است که با اشاره به قدرت روزافزون دشمنان آمریکا، بر لزوم تغییر در رویکرد سخت و نظامی‌گرایانه دولت این کشور تأکید می‌کنند.

    اندیشکده شناخته‌شده «رند» وابسته به صنایع نظامی آمریکا یکی از اندیشکده‌هایی است که گزارش‌های متعددی را با موضوع قدرت نرم و سخت دشمنان آمریکا و مقایسه این قدرت با توان رو به زوال تأثیرگذاری بین‌المللی کاخ سفید با توسل به اهرم‌های نظامی به رشته تحریر درآورده است. این اندیشکده آمریکایی که بخشی از بودجه خود را از دولت فدرال آمریکا دریافت می‌کند، در یکی از آخرین گزارش‌های خود تحت عنوان «قدرت هوشمندتر، شرکای قدرتمندتر» قدرت بازدارندگی دشمنان آمریکا و به طور خاص به راه‌بردهای «ضددست‌رسی» و «منع منطقه‌ای» ایران، روسیه و چین پرداخته است.

    رند این گزارش را تحلیلی را با حمایت دفتر معاونت رئیس ستاد کل ارتش آمریکا منتشر کرده و بودجه این کار را نیز مستقیماً از دولت فدرال و ارتش ایالات متحده دریافت نموده‌ است.

    مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیم‌گیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاه‌های اندیشکده‌های غربی این گزارش را منتشر می‌کند و دیدگاه‌ها، ادعاها و القائات این گزارش‌ لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.

    مهم‌ترین نکات اصلی این گزارش به‌ویژه نکات مربوط به بخش‌ ایران به شرح زیر است:

    ۱. نگاهی به آینده نشان می‌دهد که با گذشت زمان، اطمینان آمریکایی‌ها مبنی بر این‌که ایالات متحده می‌تواند هر کشوری را قاطعانه شکست دهد، ممکن است رو به فرسایش بگذارد.

    ۲. روند رو به افزایش گرایش دشمنان آمریکا به راه‌بردهای ضددسترسی و منع منطقه‌ای به گونه‌ای است که کاخ سفید به سادگی نخواهد توانست با آن مقابله کند.

    ۳. روسیه، چین و ایران از اصلی‌ترین دشمنان آمریکا هستند که باید به سناریوهای مختلف احتمالی برخورد با آنها توجه کرد.

    تمام نقاط خلیج فارس و تنگه هرمز، در همین لحظه، تحت تسلط موشک‌های بالستیک ایران قرار دارند

    ۴. ایران توانایی بستن تنگه هرمز را دارد.

    ۵. ایران می‌تواند در «حملات نامتقارن» و شلیک موشک‌های بالستیک  به برخی اهداف منطقه‌ای با هدف تهدید متحدان آمریکا در خلیج فارس اقدام کند.

    ۶. ایران ظرفیت‌های ضددسترسی و منع منطقه‌ای بالایی دارد.

    ۷. موشک‌های بالستیک و کروز ایران از لحاظ کمیت و دقت تا سال ۲۰۲۵ و همچنین در زمینه «پدافندهای هوایی یک‌پارچه»پیشرفت خواهد داشت.

    ۸. بزرگ‌ترین چالش پیش روی نیروهای آمریکایی، عملیات هوایی علیه اهداف متحرک ایران نظیر موشک‌های بالستیک با قابلیت پرتاب از سکوهای متحرک، موشک‌های کروز ضدکشتی، شناورهای تندرو، کشتی‌های مین‌گذار و البته پیش از همه این‌ها، پدافند هوایی ایران است.

    به اعتقاد کارشناسان اندیشکده «رند»، سال ۲۰۲۵، تنگه هرمز زیر چتر موشک‌های زمین به هوای ایران نیز خواهد بود

    این گزارش در پایان بسیار بر روی ظرفیت‌های ضددسترسی و منع منطقه‌ای دشمنان آمریکا تاکید کرده و معتقد است که قابلیت‌های ضددست‌رسی و منع منطقه‌ای دشمنان مهم آمریکا احتمالاً با گذشت زمان، به نحو چشم‌گیری گسترش پیدا خواهند کرد و منافع استراتژیک ایالات متحده را تهدید می‌کند و بنابراین اعمال قدرت آمریکا را با مشکل مواجه خواهد کرد.

    مشرق پیشتر در رابطه با  ابعاد گسترده راه‌برد ضددسترسی و منع منطقه‌ای ایران گزارشی تحت عنوان «گزارش اندیشکده آمریکایی از راه‌برد ضددسترسی ایران در منطقه» منتشر کرده بود.

    نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۶/۰۴/۰۶ ساعت 14:42 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []

  • تهدید ایران و حزب‌الله لبنان و ائتلاف‌های عربی- اسرائیلی مهم ترین محورهای سخنرانی‌های انجام شده در هفدهمین کنفرانس امنیتی هرتزلیا بود. یکی از مهم‌ترین محورهایی که در جریان این نشست مورد اشاره قرار گرفت، این بود که رژیم صهیونیستی به تنهایی و بدون کمک گرفتن از ائتلاف عربی به رهبری آمریکا در برابر تهدیداتی که محور مقاومت فرآروی این رژیم قرار داده، ناتوان است.

    هفدهمین نشست امنیتی هرتزلیا امسال با حضور ۱۸۰ شخصیت سیاسی نظامی و امنیتی و شخصیت‌های آکادمیک و رسانه‌ای از داخل و خارج از سرزمین‌های اشغالی برگزار شد. این نشست از روز ۲۰ ماه جاری میلادی آغاز و سه روز ادامه پیدا کرد.

    گادی آیزنکوت رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی در اولین روز از برگزاری کنفرانس هرتزلیا به موضوع همکاری میان رژیم صهیونیستی و دولت‌های عربی پرداخت و تأکید کرد این همکاری در آشکار و پنهان در حال عمیق تر شدن است. آیزنکوت با تأکید بر اینکه شلیک موشک‌های بالستیک ایران به شرق سوریه سیگنال‌های خطرناکی دارد ، خواستار توقف توسعه صنایع نظامی ایران شد و مدعی شد که این موضوع باید هدف و نیت تمام کشورهای منطقه باشد.

    عاموس گلعاد ژنرال نیروهای ذخیره اسرائیلی یکی از سخنرانان این نشست بود که در سخنرانی خود تأکید کرد جمهوری اسلامی ایران وقت و اراده لازم را دارد و خود را برای امکان از بین بردن اسرائیل آماده می‌کند. گلعاد تأکید کرد که ائتلافی که ایرانی‌ها تشکیل دادند به آنها قدرت می‌دهد و توافق هسته‌ای نیز به تهران وقت و آمادگی بیشتری می دهد. آنها به دنبال تشکیل جبهه‌ای جدید در جولان هستند و نیروهای حزب الله را در آنجا تقویت می کنند.

    گلعاد که ریاست آکادمی مسائل سیاسی و استراتژیک و مجموعه نشست‌های هرتزلیا را برعهده دارد ، تأکید کرد که این توافق (برجام) به اسرائیل نیز زمان کافی برای آمادگی را می دهد و ما نیز خود را آماده می‌کنیم. وی با طرح این سؤال که آیا اسرائیل حمله‌ای علیه ایران را آغاز خواهد کرد یا نه ، توجه به این نکته را ضروری دانست که تمامی گزینه‌ها بر روی میز قرار دارد و برای اسرائیل بهتر است که این موضوع را همچنان مبهم نگه دارد. وی ادامه داد: بازدارندگی  کافی نیست ما نیازمند اطلاعات ممتاز در اسرائیل از منبع موساد و اطلاعات نظامی (امان) هستیم، اما این‌ها نیز کافی نیست، چرا که ایرانی‌ها بسیار باهوش هستند و در عرصه سایبری نیز ابتکار عمل را در دست دارند.

    این افسر ذخیره رژیم صهیونیستی که تا سال گذشته ریاست هیئت سیاسی و امنیتی وزارت جنگ رژیم صهیونیستی را نیز برعهده داشت، تأکید کرد که ایران تا زمانی که [امام] خامنه ای در مسند قدرت قرار دارد، تهدید اساسی [برای اسرائیل ] به شمار می‌رود. وی با اشاره به طرح برخی ادعاها مبنی بر آن چیزی  که تغییر و آزادی در این کشور و در نهایت فروپاشی جمهوری اسلامی خوانده می شد، تأکید کرد: ایران انگیزه ای برای مخفی کردن ندارد و من اعتقاد دارم که ایران باقی خواهد ماند.
    وی استراتژی اسرائیل برای مقابله با آنچه تهدید ایران خوانده است را ائتلاف‌ با رژیم‌های عربی توصیف و تأکید می‌کند که رژیم صهیونیستی در تمامی منطقه عربی مناسباتی در سطوح مختلف بر اساس اولویت مقابله با ایران و اخوان‌المسلمین و داعش دارد. او تاکید می کند که تهدید ایران اساسی‌ترین تهدید رژیم صهیونیستی است. چرا که ایران و حزب الله و بشار اسد و روسیه در حال ایجاد یک ائتلاف هستند.

    گلعاد با اشاره به وجود برخی مسائل مبنی بر مناسبات خوب بین اسرائیل و روسیه گفت: اشتباه نکنید روسیه هم‌پیمان این ائتلاف است و تصمیم استراتژیک خود مبنی بر حمایت از آن را گرفته است. گلعاد گفت که نباید موشک‌های ایران بر ضد دیرالزور سوریه را کم اهمیت دانست، این موشک ها به دنبال تبیین این واقعیت است که تهران به سیاست بزرگ شدن خود ادامه می‌دهد و اسرائیل هدف اصلی ایران است.

    گلعاد همچنین سفر دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا به منطقه را تلاش برای احیای ائتلاف عربی سنی در برابر ایران دانست و تأکید کرد این ائتلاف پیامدهای مثبتی برای اسرائیل دارد.

    هگای زورئیل مدیر وزارت امور اطلاعاتی رژیم صهیونیستی نیز در سخنان خود به بررسی اوضاع استراتژیک سوریه در چارچوب تهدیدات ایران پرداخت و گفت: ما شاید در گذشته زمان کافی برای آمادگی در برابر تهدید ایران را داشتیم، اما الان این زمان را نداریم، چرا که ایرانی‌ها واقعیت‌های استراتژیک میدانی جدیدی را خلق می‌کنند. وی ابراز داشت: تفکر ما در این زمینه که ما در اسرائیل به تنهایی قادر به مقابله با این تهدید هستیم، اشتباه است. ما نیازمند حمایت و پشتیبانی دولت‌های بزرگ جهانی و منطقه‌ای هستیم.

    این تحلیلگر مسائل راهبردی رژیم صهیونیستی افزود: وقتی از ایران صحبت می‌کنیم باید از سوریه نیز صحبت کنیم، هیچ مکان دیگری در دنیا نیست که مانند سوریه این تعداد از نیروهای سیاسی در یک عرصه واحد مشغول فعالیت باشند. وی تأکید کرد که مهم‌ترین موضوع در سوریه افزایش توان ایران و محور شیعه است. ما در مورد سوریه فقط حرف می زنیم، اما ایرانی ها عمل می کنند.

    افرائیم سنیه که پیش از این معاونت وزیر امنیت رژیم صهیونیستی را بر عهده داشت نیز در این نشست تأکید کرد که مهم‌ترین موضوع امروز برای اسرائیل این است که چگونه در برابر تهدیدات روزافزون ایران قرار بگیرد. اسرائیل پاسخی برای ۱۵۰ هزار موشک مستقر در لبنان ندارد.

    موشه یعلون وزیر سابق امنیت رژیم صهیونیستی نیز عربستان را با رژیم صهیونیستی در یک اردوگاه توصیف کرد و گفت که مناسبات رژیم صهیونیستی با اردن و مصر نیز براساس منافع مشترک تقویت شده است.

    آویگدور لیبرمن وزیر جنگ رژیم صهیونیستی نیز در زمان اختصاصی خود مدعی شد که راه حل درگیری‌های فلسطین و اسرائیلی در چارچوب تفاهمی فراگیر در منطقه با تمامی دولت‌های "اعتدالگرا" ! از جمله کویت و عربستان صورت می گیرد. وی تاکید کرد که آخرین پیروزی رژیم صهیونیستی در جنگ شش‌ روزه  سال ۱۹۶۷ بوده، لذا در هر جنگ آینده اسرائیل باید پیروز شود.

    ژنرال امیر ایشل فرمانده نیروهای هوایی رژیم صهیونیستی نیز در سخنرانی خود تأکید کرد که اسرائیل در صورت بروز جنگ با حزب‌الله لبنان از تمام توان خود استفاده خواهد کرد.

    نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۶/۰۴/۰۶ ساعت 14:42 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []

  • پایگاه تحلیلی «آمریکن هرالد تریبیون» در مقاله اخیر خود به موضوع تحریکاتی که ترامپ و نتانیاهو در خاورمیانه جهت بروز یک جنگ و وارد کردن ایران به آن می‌کنند پرداخت. به اعتقاد نویسنده مقاله، برنامه مشترک این دو این است که با تحقق یک جنگ لزوما با حضور ایران، فشار افکار عمومی و منتقدین داخلی را از روی پرونده‌های فساد خود بردارند. وی، پاسخ قدرتمند ایران به حمله تروریستی اخیر به تهران را امری درست و بسیار بجا خواند.

    «رابرت فانتینا» در مقاله خود به تاریخ ۲۰ ژوئن در «آمریکن هرالد تریبیون» نوشت: آمریکا پیوسته در سیاست‌های اتخاذی خود در سرتاسر دنیا یا صورت مسئله‌ها را پاک می‌کند و یا به دنبال ایجاد تنش و افزایش بی‌ثباتی در هر منطقه‌ای است که به مزاج‌اش خوش نیاید. حالا هم دوباره نوبت خاورمیانه فرارسیده است. خاورمیانه چند سالی است که بخاطر همین سیاست آمریکا به شدت رنج می‌کشد. بمباران‌ها و جنگ‌ها و سقوط حکومت‌های مختلف ماحصل همین رویکرد آمریکایی است. بی‌خانمانی و مهاجرات ناخواسته میلیون‌ها انسان بی‌گناه، و بیکاری و گرسنگی و قحطی برای میلیون‌ها انسان که هنوز زنده‌اند اما معلوم نیست که فردا قربانی یکی از همین بمب‌هایی که شرکای آمریکا بر سرشان می‌ریزند نشوند.

    رابرت فانتینا

    معروف است که یک انسان می‌تواند دست به عملی بزند اما پیامدهای آن عمل دست او نیست. آمریکا این درس را می‌داند اما به روش دردناک‌اش. چند سال گذشته را باید به واقع اینگونه دید که آمریکا از گروه‌های جهادی و افراطی جهت سرنگون کردن حکومت‌های خاورمیانه استفاده کرده است؛ به این امید که دولت‌های در خدمت «آپارتاید اسراییلی» بر روی کار بیایند.

    در مارس ۲۰۱۵ بود که «لس آنجلس تایمز» نوشت «شبه‌نظامیان تحت حمایت آمریکا در سوریه، با جنگ‌افزارهای ماشین جنگی آمریکا در منطقه حلب و مرز ترکیه به جان هم افتاده‌اند. در واقع، برای آمریکا اصلا اهمیت ندارد که چه کسی را لزوما مورد حمایت قرار می‌دهد. هر گروهی که می‌تواند به حکومت اسد ضربه بزند، برای آمریکا مطلوب است. حالا اینکه در این میان با «جنگ‌افزارهای آمریکایی» به هم ضربه می‌زنند اصلا برای آمریکا نگرانی ایجاد نمی‌کند.

    البته در حمایت از تروریست‌های حاضر در سوریه و عراق، آمریکا تنها نیست. شرکایی چون انگلیس، اسراییل، ترکیه، و عربستان سعودی با آن همراه هستند. البته همراهی اسراییل در این قضیه منطقی‌تر از همه به چشم می‌آید چرا که ترجیح می‌دهد شیطنت‌ها، کشتارها، و پلیدی‌کاری‌ها آمریکا غالبا از مرزهای فلسطین فراتر برود و خودش نیز در داخل اراضی اشغالی به همت تسلیحات آمریکایی با نسل ‌کشی آپارتاید به راه بیاندازد. اسراییل این ۴ سال اخیر را تماما صرف تقویت تروریست‌های ضد بشار اسد کرد تا حکومتی جایگزین وی شود که خیال اسراییلی‌ها را راحت کند. واقعیت این است که رهبران اسراییلی هیچگاه به حقوق بشر، زندگی انسانها، و خواسته آنها توجهی نداشته‌اند.

    حمله نیروهای رژیم صهیونیستی به دانش‌آموزان فلسطینی در یوم‌النکبت

    سوریه پیوسته نشان داده که دارای جسارت و شجاعت لازم برای حمایت از حزب‌الله لبنان و حماس فلسطین است؛ سازمان‌هایی که به مردم‌شان در جهت اعتلای وضع‌ موجودشان کمک می‌کنند. اسراییل اصلا نمی‌تواند چنین وضعی را تحمل کند. از طرف دیگر، حکومت و ملت قدرتمند ایران از آنها دفاع می‌کنند. در نتیجه لزومی نابودی آنها همچون حکومت‌های لیبی و عراق برای آمریکا و اسراییل معنا می‌یابد.

    کار جایی پیچیده‌تر می‌شود که ارتش اسراییل بر خلاف تصور اولیه آمریکا وشرکایش نشان داد که هم خیلی سرسخت‌تر از ارتش‌های لیبی و عراق است و هم قدرتمندانه‌تر از اسراییل عمل می‌کند و هم حمایت مردمی را داراست. حالا این حقیقت را به مطلب اضافه کنید که ایران صلح‌طلب، طی ۲۰۰۰ سال گذشته به هیچ کشوری حمله نکرده استحالا با گذشت سی سال از پایان جنگ عراق و ایران، این کشور در دفاع از حق مسلم خود و در پاسخگویی قانونی به اقدام تروریستی داعش در تهران و تجاوز به حریم مردم‌اش، اقدام به پرتاب موشک به دیرالزور که مقر تروریست‌های داعش است نموده. عمیقا معتقدم که هر گونه تحریک ایران به اقدامات متقابل بیشتر اصلا به صلاح اسراییل و آمریکا نیست. آنکه با آتش بازی می‌کند، سرانجام دست‌اش می‌سوزد.

    پاسخ مقتدرانه و مدبرانه سپاه پاسداران ایران به حمله تروریستی اخیر داعش در تهران

    این همان درسی است که آمریکا و اسراییل یاد نگرفته‌اند؛ درست به رغم شواهدی که ثبات و لزوم آن را بیشتر می‌کند. در سال ۲۰۰۷ بود که «رند پل» سناتور جمهوریخواه به گزارش کمیسیون ۱۱ سپتامبر اشاره کرد و بخشی از آن را خواند: «انتخاب‌های سیاسی آمریکا پیامدهایی را به همراه دارد. خوشمان بیاید یا نه، اقدامات آمریکا در عراق در معرض تفسیرهای مردم ملل مختلف جهان اسلام قرار گرفته است». سپس به نقل قولی از «بن لادن» اشاره کرد: «اگر بی‌عدالتی کنونی سیاست خارجی آمریکا تداوم یابد، قطعا یک روز جنگ به خاک آمریکا کشیده خواهد شد». درست چندی پس از سخنان ران پل، شاهد حمله آمریکا به عراق بودیم. این یعنی آمریکا نمی‌خواهد از واقعیات درس بگیرد.

    رند پل

    سخنان رند پل، اثری نداشت که هیچ بلکه با واکنش حماقت‌بار و خشمگینانه «رودی جولیانی» شهردار وقت نیویورک و دوست گرمابه و گلستان ترامپ که در پی سوءاستفاده از احساسات آن زمان مردم آمریکا بود همراه شد: «آنها به اینجا حمله‌ کرده‌اند و ما را به خاطر آزادی در دین و آزادی زنانمان می‌کشند و از ما نفرت دارند». این یعنی اینکه آمریکا به چنین پاسخ‌هایی ساده‌انگارانه‌ای متوسل می‌شود تا -حتی در صورت وجود شواهد- مسائل را پیچیده‌تر کند.

    رودی جولیانی

    اسراییل دارای بیش از یک توجیه برای فرار از واقعیت است. تحریم‌های جهانی که از سوی آمریکا شامل حال مخالفان می‌شود، کاملا در جهت رفاه اسراییل اعمال می‌گردد. سرمایه‌گذاری‌های عظیم آمریکایی که در اراضی اشغالی به سود این رژیم می‌شود کاملا جلوی هر گونه ضربه و صدمه به اقتصادش را می‌گیرد. همچنین، آنقدر به لطف آمریکا و لابی‌های گسترده هزینه کرده است که جامعه غرب این رژیم را تنها دموکراسی منطقه خاورمیانه می‌خواند و بی‌شرمانه‌تر از آن، در حرکتی مضحک، ارتش خونخوار اسراییل را اخلاقی‌ترین ارتش جهان معرفی کرده‌اند. من نام این ابتذال جهانی را می‌گذارم «عصر افزایش گوش‌های ناشنوا».

    بنابراین با توجه به حمایت بی‌دریغ آمریکا و اسراییل از گروه‌های تروریستی بر علیه ایران و تحریک این کشور جهت به میان آوردن‌اش در عرصه عملی تنش‌ها و مناقشات، باید گفت که آنها عملا دارند بازی خطرناکی را شروع می‌کنند که بی‌صبرانه منتظرش بوده‌اند. ما به وضوح به این حقیقت واقف‌ایم که ایران به مفاد توافق هسته‌ای وفادار بوده و از آنها تخطی نکرده است و آمریکا دائما بهانه‌جویی می‌کند. نیک می‌دانیم که ایران تحقیقات هسته‌ای در جهت دستیابی به تکنولوژی صلح‌آمیز پیش می‌برد و اتفاقا خطر بزرگ اسراییل است که هیچ تعهد و توافقی را گردن ننهاده و می‌تواند تهدیدی بزرگ برای سایر کشورها باشد.

    خوب به یاد داریم که تحریم‌های آمریکا علیه عراق در سال‌های واپسین قرن بیستم چه فاجعه‌ای به بار آورد و منجر به مرگ دست‌کم نیم میلیون کودک بی‌گناه شد. آن زمان، «مادلین آلبرایت» -وزیر خارجه وقت آمریکا- در کمال بی‌شرمی عنوان کرد که این عمل ارزشش را داشت. اگر ارزشش را داشت، پس چرا چند سال بعد همین آمریکا به عراق حمله کرد و هزاران هزار بزرگسال و کودک جان خود را از دست دادند؟ من در اینجا به جرات اذعان می‌کنم که ایران عراق نیست. هم پهناورتر است و هم بسیار قدرتمندتر از اوج قدرت صدام حسین. پس، تبعات و پیامدهای تحریم‌های مستمر آمریکا علیه ایران می‌تواند متفاوت باشد و برای آمریکا گران تمام شود.

    از دید من، خاورمیانه مانند یک «تیندرباکس» (جعبه آتش‌زا) عظیم است که دو نادان به نام «دانلد ترامپ» و «بنیامین نتانیاهو» در درون آن نشسته‌اند و مشغول بازی با کبریت هستند. هر دو آدم تندرو و افراطی، درگیر مشکلات داخلی هستند. پرونده ترامپ، در مورد بزهکاری‌های قضایی و سایر کثیف‌کاری‌های سیاسی در جریان است و پرونده نتانیاهو و همسرش نیز به اتهام فساد مالی بر روی میز قاضی است. پس، عقل سلیم به ما می‌گوید که این دو، با هم برنامه‌ریزی کرده‌اند که با ایجاد یک جنگ در خاورمیانه، اذهان عمومی داخلی خود را از موضوع فسادها و پرونده‌شان منحرف کنند و علاوه بر آن، با دستکاری ابعاد ذهنی مردم‌شان، حمایت نیز بدست آورند.

    وقتی دیپلماسی حماقت‌بار به نظر بیاید، جنگ می‌شود تجارت بزرگترامپ و نتانیاهو به شدت در تلاش‌اند تا دنیا را متقاعد کنند که راه حل مسالمت‌آمیزی برای صلح در خاورمیانه وجود ندارد. اگر جنگ در خاورمیانه رخ دهد، ابعاد گسترده آن برای ملت‌های موجود در آن منطقه فاجعه‌بار خواهد بود؛ آتشی بزرگ که بی‌شک دامان سایر کشورهای جهان را هم خواهد گرفت.

    نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۶/۰۴/۰۶ ساعت 14:41 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []

  • کتر محمدمهدی سیار یکی از چهار سرایندۀ متن شعرخوانی نماز عید سعید فطر یادداشتی توضیحی درباره این شعر نگاشته است.

    متن این یادداشت به شرح زیر است:

    خدای مهربان را شاکرم که بار دیگر توفیق یافتیم در این عید فرخنده و از تریبون شعر فارسی، بخشی از دردها و حرف‎های این مردم رنج‎کشیده و این انقلاب مظلوم را بازگوکنیم. این مثنوی نیز یکی از سلسله سروده‌های جمعی است که برای برنامه‎های مهم مداح اهل بیت (علیهم السلام) دکتر میثم مطیعی مثنوی‎هایی با درون‌مایۀ اجتماعی و ناظر به مسائل روز سروده‌ایم. اکثر این مثنوی‎ها همزمان با وقایع مهمی مثل 22بهمن، انتخابات ریاست جمهوری، روز قدس و عیدفطر در سال‎های اخیر اجرا و با استقبال فراوان مردمی مواجه شدند . مثنوی امروز نیز بارها تکبیر و تشویق نمازگزاران تهران را برانگیخت و با تحسین شخصیت‌های برجستۀ نظام از طیف‌ها و سلیقه‌های گوناگون سیاسی نیز مواجه شد، همان‌هایی که مخاطب بیت‌های «ای دوستان که در صف اول نشسته‌اید» و «ای نشسته صف اول! نکنی خود را گم» بودند. بد نیست بدانید بلافاصله پس از اجرای شعر، یک عضو ارشد تیم مذاکره‌کنندۀ هسته‌ای این شعر را «عالی» خواند و یکی از فرماندهان ارشد نظامی برد این شعر را فراتر از موشک‌ها برآورد کرد.

    شنیده‌ام  بعضی از صفحات و رسانه‎های عموما تندروی سیاسی این شعر را دشمنی و توهین به رئیس‎جمهور محترم جناب آقای روحانی تلقی کرده‎‎اند. حقیقتا نمی‌دانم کدام بیت یا ابیات از این مثنوی حدودا هفتادبیتی را می‌توان مصداق چنین برچسبی دانست. در حالیکه تلاش ما و جناب آقای مطیعی همواره این بوده که ضمن بیان نقدها و درد دل‎های مردم  خطاب به مسولان دولت و قوه قضاییه (در مباحثی همچون کار، حقوق کارگران و عدالت و مبارزه با فساد و زمینخواری) رویکردی خیرخواهانه و همدلانه نسبت به «صف اول‌نشینان» داشته باشیم و نوک تیز حملات به سوی دشمن خارجی به ویژه آمریکا، اسرائیل و داعش باشد. بیت مربوط به «روح و جسم برجام» که شاید تندترین بیت این مثنوی به‌حساب آید ترجمه‌ای‌ست ساده از متن نامۀ «دکتر محمدجواد ظریف» به خانم «موگرینی» در اعتراض به «تحریم‌های جدید سنا».

    این رویکرد همدلانه به گونه‌ای بوده است که برای مثال عده‎ای از مخاطبان، مثنوی انتخابات با عنوان «جشن جمهوریت»  -که پیش از تایید رسمی انتخابات ریاست جمهوری اخیر توسط شورای نگهبان سروده و اجرا شد- را هواداری محض از دکتر حسن روحانی تلقی کردند، به خاطر ابیاتی چون:

    هست ملت همه یار تو، چه باک از دشمن
    همه هستیم کنار تو، چه باک از دشمن

    نکتۀ جالبی از احتیاط و و روحیۀ فراجناحی آقای مطیعی که باید متذکر شوم این است که در بیتی از همین شعر عید فطر، آنجا که به موضوع «بیست‎سی» پرداخته بودیم، از استعاره‎ای برای نشان دادن ناکارآمدیِ نسخه‌های غربی تعلیم و تربیت استفاده شده بود، اما آقای مطیعی با این استدلال که از این بیت ممکن است جسارتی به رییس جمهور محترم برداشت شود (با اینکه ابیات قبل و بعد کاملا مرجع این استعاره را که غربیان هستند روشن می‌کرد ) و موجب سوءاستفاده شود، این بیت را حذف کرد.

    "بیست سی" چیست که تعلیم جهان، از دل ماست
    هان که جمهوری اسلامی ایران اینجاست
    اگر از غرب رسد نسخه، خودش بیماری ست
    قرص خواب است ولی چارۀ ما بیداری ست
    «نور خورشید طلب حاجت مهتابی نیست
    که دوا در کف هر دکتر قلابی نیست!»

    چنانچه می‎بینید معنای استعارۀ «دکتر قلابی» در بیت سوم کاملا روشن است و به نسخه‎نویسی بیگانگان برای فرهنگ سرزمین ما اشاره دارد، اما با اینحال آقای مطیعی برای رعایت چنین احتیاط‎هایی از خواندن آن سر باز زدند.

    سخن آخر اینکه، از نقد برادرانه نباید ترسید، آنچه ترس دارد و به نقدهای تند و مغرضانه دامن می‎زند، سرکوب و تحریف هرگونه نقد منصفانه است.

    نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۶/۰۴/۰۶ ساعت 14:41 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []

  • محمد عبدالهی در کانال تلگرامی اش نوشت: محمد بن سلمان ولیعهد عربستان شد. قصاب یمن، عفریت جنگ و جوانک خام سعودی که در مقام وزیر دفاع سعودی، بالاخره ثابت کرد در آزمون بی رحمی،  کودک کشی، ایران ستیزی و دوستی با اسرائیل نزد اربابان قبول شده است.

    حال مشخص شد، هدف اصلی سفر ترامپ به عربستان، انتقال قدرت از پیرمرد دودل سعودی به جوانک خام او بود.


     ترامپ با پیروزی روحانی در ایران خودش را برنده پازلی می داند که از روز سرکار آمدنش در حال بازی با آن است. او  رویای اسراییلی جنگ افروزی بین ایران و عربستان را که از آرزوهای محال رژیم صهیونیستی بوده است در سر می پروراند. اسراییل در اوضاع وخیم کنونی خود، به شدت به این جنگ نیاز دارد. جنگ عربستان و ایران.  

    رژیم صهیونیستی مدتهاست در منجلاب جنگ فرسایشی با حماس گرفتار است و مدتهاست با مقاومت در لبنان و فلسطین اخته شده و برای رهایی از این وضع، به درگیری ایران در یک " جنگ مستقیم" با کشور دیگری آن هم چون عربستان نیاز دارد. اسرائیل، بهتر از محمد بن سلمان، این معتاد به مواد روانگردان و بی قید و کله تهی را بدین منظور سراغ ندارد.
    از همین رو، حتی سنت سعودی را هم برای اولین بار به هم می ریزد و انتقال قدرت از برادر به برادر را به پسر تغییر میدهد و برادر را به حصر می اندازد. این خود میتواند محمل یک جنگ داخلی بین شاهزادگان سعود باشد.

    تضعیف همه جانبه ایران قدم اول از پیشبرد این پازل است. تضعیف فرهنگی، سیاسی ، اقتصادی و نظامی که در دوره چهارساله نخست روحانی روندی امیدبخش را طی کرد؛  امضای برجام، اف ای تی اف و ۲۰۳۰ تنها گوشه ای امیدبخش بوده از این سیگنال های راه دور را شامل می شد و با  وضع تحریم های جدید موشکی تکمیل تر خواهد شد.

    امریکا و رژیم صهیونیستی تا از تضعیف مطلوب توان موشکی ایران اطمینان حاصل نکنند، جنگ پر ریسک عربستان و ایران را افروخته نخواهند کرد. در این میان ذکاوت رهبر فرزانه انقلاب ستودنی است که همیشه ده ها قدم جلوتر از نقشه شوم دشمن ایستاده است و قبل از تصویب تحریم های همه جانبه موشکی، سیلی موشکی به راه انداخت. سیلی موشکی در آستانه تحریم های موشکی، که شطرنج بازان را پیش از اندیشه مات کردن حریف ، "خویش – مات" کرده است. این "خویش ماتی" دشمن، نه تنها تاخیر فاحشی بر  اجرای نقشه های شوم ترامپی در منطقه  تحمیل کرده است.

    نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۶/۰۴/۰۱ ساعت 16:53 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []

  • سریال خانم وزیر یا «مادام سکرتری» تولید آمریکاست و از شبکه سی‌بی‌اس این کشور پخش می‌شود. تاکنون سه فصل از این سریال پخش شده و زندگی حرفه‌ای و شخصی (خانم) وزیر امور خارجه کشور آمریکا را نشان می‌دهد. این وزیر سعی دارد دیپلماسی بین‌المللی، سیاست‌های دفتری و زندگی پیچیده خانوادگی‌اش را متعادل نگاه دارد. این سریال با حمایت "سی‌بی‌اس"، تلویزیون "استودیوز"، و "رولیشنز اینترتینمنت" ساخته شده است. همانند قسمت‌های چهاردهم تا بیست و دوم فصل یکم و قسمت‌های ۹ و ۱۰ فصل سوم، در قسمت سیزدهم فصل سوم دوباره درگیر موضوع ایران می‌شود و همه چیز حول فضای پسابرجام می‌گردد.

     شروع قسمت سیزدهم فصل سوم سریال مادام سکرتری با موضوع پیشنهاد برای برگزاری یک بازی فوتبال بین نونهالان ایرانی و اسراییلی در کشور «اردن» از سوی همسر «الیزابت مک‌کورد» -وزیر خارجه- آغاز می‌شود. در این میان، مک‌کورد به تصویر یک خاخام اسراییلی به نام «لاونتال» که بانی تحقق این بازی است، اشاره می‌کند.

    همان روز، موعد قرار ملاقات سران دو کشور متخاصم قدیمی در «کمپ دیوید» است. در یک سو، پرزیدنت «شیراز» رییس‌جمهور ایران و در سوی دیگر، «ایدو آرانسون» نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی و میانجی آنها وزیر خارجه آمریکا. در محیط آشپزخانه کمپ، گفتگو بین مشاور وزیر خارجه آمریکا و نماینده رهبر ایران برقرار می‌شود. نماینده ایران به تمکین ایران نسبت به خواسته‌های آمریکا و اسراییل اشاره می‌کند که از آن دست می‌توان به کنترل سلاح‌های دفاعی، بیرون کشیدن نیروهای قدس از ۵ کشور، و قطع ارتباط با متحدین نام برد. وی، مدام بر این اصرار دارد که «ایران با همه چیز کنار آمده و هر کاری کرده تا رضایت آمریکا و اسراییل را به دست آورد» و اگر به هر دلیلی مذاکرات دوباره به نتیجه نرسد، او حتما گزارشات تمامی جزییات را در اختیار رهبر ایران قرار خواهد داد.

    آقای «شیراز» رئیس جمهور ایران در حال صحبت با وزیر امورخارجه آمریکا در کمپ دیوید جهت آشتی با اسرائیل

    سه روز از آتش‌بس بین ایران و اسراییل باقی‌مانده و مسئله «به رسمیت شناختن قانونی و رسمی اسراییل» از سوی ایران و بدهکاری اسراییلی‌ها به ایران بر سر خطوط لوله اشکلون ذهن وزارت خارجه آمریکا را بسیار به خود مشغول کرده است. در حیفای اسراییل، به رهبری خاخام لاونتال، راهپیمایی خیابانی به نفع صلح بین دو دشمن برگزار شده و در حین مصاحبه خبری خاخام با یکی از شبکه‌های بین‌المللی، عملیات تروریستی با انفجار یک بمب صورت می‌گیرد. در پیاده‌روی وزیر خارجه آمریکا و رییس جمهور ایران، مک‌کورد مسئله چرایی عدم به رسمیت شناختن اسراییل را مطرح می‌کند که شیراز به او می‌گوید که این مسئله از حد اختیار او خارج است.

    وزیر خارجه آمریکا، طی یک چانه‌زنی از او می‌خواهد که دست کم ارتباط با حزب الله لبنان بطور کامل قطع شود. رییس‌جمهور ایران نیز قطع ارتباط با حزب‌الله را مشروط به برسمیت شناختن برنامه هسته‌ای ایران از سوی اسراییل و اعمال همان بازرسی‌های هسته‌ای در مورد اسراییل می‌داند. وی تاکید می‌کند که این امر باید سریع و موثر باشد و در غیر اینصورت آتش‌بس به پایان خواهد رسید. در پایان مکالمه به مک‌کورد می‌گوید: «میوه نارسیده تلخ است. شاید خیلی زود به سراغ دو طرف برای تحقق صلح آمده‌ای. ما، اکنون برای صلح آماده نیستیم».

    «ایدو آرانسون» نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی نیز برای مذاکره جهت توقف جنگ با ایران به کمپ دیوید رفته تا با وزیر امورخارجه آمریکا صحبت کند

    در کاخ سفید گفتگوی سه نفری میان وزیر خارجه، «کنرالد دالتون» رییس‌جمهور آمریکا ، و «افرائیم» رییس جمهور رژیم صهیونیستی برقرار می‌شود. افرائیم، به نقل از سازمان «موساد» عده‌ای از افراطیون راست‌گرای افراطی یهود را عامل بمبگذاری در جریان راهپیمایی حیفا می‌داند. در فرودگاه واشنگتن، مک‌کورد در حال گفتگو با آرانسون است و از وی می‌خواهد که مذاکرات کمپ دیوید را ترک نکند، چرا که عامل حمله تروریستی حیفا، حزب‌الله نیست بلکه از خود یهودیان است. نخست‌وزیر اسراییل زیر بار نمی‌رود. خانم وزیر به او می‌گوید که اگر آمریکا را ترک کند، آتش‌بس زیر سوال می‌رود و همه آن‌چیزی که خاخام لاونتال به خاطر آن مرد، از بین خواهد رفت. آرانسون نیز معتقد است که اگر ایران، اسراییل را به رسمیت نشناسد باز هم فرقی در صورت مسئله ایجاد نشده است.

    در حیفای اسراییل، به رهبری خاخام لاونتال، راهپیمایی خیابانی به نفع صلح بین دو دشمن برگزار شد که وی  در حین مصاحبه خبری و در طی یک عملیات تروریستی با انفجار یک بمب در وسط جمعیت کشته می‌شود

    اردن، به دلیل نگرانی‌های امنیتی بازی فوتبال بین نونهالان ایران و اسراییل را لغو می‌کند. لذا، با تلاش خانم وزیر، بازی در یکی از محله‌های شهر واشنگتن برگزار می‌شود. تماشاچیان ایرانی همچون عده‌ای عقب‌افتاده نمایش داده می‌شوند و تماشاچیان اسراییلی مانند مردمان مدرن. نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در آرامش به نظر می‌رسد و رییس‌جمهور کشورمان در حال با ولع خوردن ذرت و بادام زمینی. در این میان، یکی از مشاوران خرده‌پای وزارت خارجه هم که در کنار خانم وزیر نشسته، به حالت نجوا متلکی نثار رییس‌جمهور ایران می‌کند: «به او بگویید که اگر کمک کند که به توافق برسیم، ذرت و بادام زمینی‌های بیشتری هم به او خواهیم داد».

    Error loading player:
    No playable sources found

    فیلم بازی فوتبال بین نونهالان ایران و اسراییل!

    در نهایت، وزارت خارجه آمریکا تصمیم‌ می‌گیرد که با یک بلوف دیپلماتیک دو کشور را مجبور به تبعیت از روح صلح کند. شرایط توافق به شکل اولیه خود برمی‌گردد و از طریق مشاور خانم وزیر به نماینده دو کشور مطرح می‌شود. شرایط بدین شکل است: ایران می‌تواند اسراییل را به رسمیت نشناسد، اما دیگر حق ندارد به بازرسی آژانس اعتراض داشته باشد و این بازرسی تا ۵ سال دیگر تمدید می‌شود. ایران، به هیچ وجه حق ندارد که نسبت به ارتباط با گروه‌های نیابتی خود و در راس آنها حزب‌الله فعالیتی داشته باشد. نماینده هر دو کشور به نوعی در عمل انجام‌شده قرار می‌گیرند و دیگر کاری از دست آنها برنمی‌آید. فردای بازی فوتبال، در نهایت، توافق برای آتش‌بس موقت بین ایران و اسراییل حاصل می‌شود.

    بازی فوتبال بین نونهالان ایران و اسراییل!

    «مادام سکرتری» در این قسمت به‌صورت ظریفی به‌دنبال شکستن تابوی ارتباط میان ایران و اسرائیل است. نکته اساسی در این رابطه نیز برمی‌گردد به اجرای دیپلماسی فوتبال و برگزاری مسابقه میان نونهالان ایران و رژیم صهیونیستی که پس از آنکه یک گل زده می‌شود، نونهالان هر دو تیم در اقدامی غیرمنتظره و مصنوعی با خوشحالی یکدیگر را در آغوش می‌گیرند؛ در واقع این سریال مدعی است که نسل جدید ایرانی‌ها و اسرائیلی‌ها به دشمنی میان یکدیگر اعتقادی ندارند که البته این اتفاق را بیشتر می‌توان در راستای پروپاگاندای صهیونیستی دانست.

    جمعه آخر ماه رمضان هر سال بسیاری از مسلمانان با ابتکار امام خمینی (ره) به خیابان‌ها می‌آیند تا به دفاع از حق فلسطینیان دربرابر اشغال سرزمین‌شان توسط رژیم صهیونیستی بپردازند. این راهپیمایی مسلمانان که در ایران پرقدرت‌تر از دیگر کشورها برگزار می‌شود، در واقع مشروعیت رژیم صهیونیستی را هدف قرار داده است. به همین دلیل این رژیم سعی در عادی‌سازی روابط با کشورهای اسلامی و حتی رابطه با ایران است تا بتواند رژیم خود را حفظ کند.

    اکنون باتوجه به افزایش فعالیت دیپلماسی عمومی رژیم صهیونیستی در این رابطه، دور از انتظار نخواهد بود که در آینده نه چندان دور، حجم ساخت انیمیشن، فیلم و سریال‌هایی که به‌دنبال زمینه‌چینی برقراری ارتباط ایران با اسرائیل هستند، افزایش یابد تا بتواند برای خود مشروعیت سازی کند.

    نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۶/۰۴/۰۱ ساعت 16:53 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []