در اوايل سال 2005، وضعيت و شكل برخورد با مسأله ايران تغيير نمود. علّت عمده اين تغيير آن بود كه آژانسهاي اطلاعاتي غرب اين معماي جدي را مقابل خود ديدند كه واقعاً ميزان قدرت هوايي ايران چقدر است؟ لازم به ذكر است كه در دهه 80 و اوايل دهة 90 ميلادي، اطلاعات آژانسهاي امنيتي و اطلاعاتي غرب غالباً متكي به پرسنل نيروهاي نظامي ايراني بود كه ايران را ترك كرده و به غرب (عمدتاً آمريكا) مهاجرت ميكردند. تعداد اين گونه مهاجرين (پناهندهها) از اواسط دهة 90 به شدت افت كرده است و از آن سو، سيستم اطلاعاتي ايران نيز در طي اين مدت بسيار بهتر عمل نموده است. اطلاعات رسيده از طرف گروههاي اپوزيسيون نيز نشان داده كه قابل اعتماد نيست.
به همين جهت دستگاههاي اطلاعاتي غرب به اين نتيجه رسيدهاند كه به جاي اتكا به منابع انساني به تجهيزات جاسوسي و شناسايي روي آورند. (نظير شناسايي از طريق ماهوارهها يا هواپيماهاي بلند پرواز)
اين امر اطلاعات بيشتري را در اختيار غربيها قرار داد ولي همچنان پردازش اين اطلاعات با سؤالات جدي روبرو است و اينكه واقعاً قدرت هوايي ايران به چه اندازه است.
اطلاعاتي كه تحليل گران غربي بر پايه آن دست به تخمين و پيشبيني در مورد ايران ميزنند غالباً به 20 سال قبل برميگردد به همين علّت است كه غربيها غالباً از پيشبيني درست تحولات اجتماعي ايران عاجزند.
آنها همچنان فكر ميكنند كه تجهيزات نظامي كه ايران در دهة 70 ميلادي از آمريكا خريده است استخوانبندي قدرت نظامي ايران را تشكيل ميدهد و به همين جهت در محاسبات خود آنها را غير عملياتي به حساب ميآورند.
آنها ميانديشند كه از F-14 هاي ايراني تعداد كمي قابليت پرواز دارند – همچنين تحليل گران نظامي ناتو و نيز ايالات متحده، متقاعد شدهاند كه رادارهاي AWG-9 اين هواپیماها از كار افتادهاند و همچنین ذخيره موشكهاي AIM-54 (فونيكس) ايران نيز به خاطر عمليات خرابكارانه عوامل آمريكايي در سال 1357و نيز تمام شدن عمر عملياتي، غير قابل بهرهبرداري هستند. با این وجود دستگاههای اطلاعاتی غرب مطمئن نیستند که آیا مثلاً رادار AWG-9 متعلق به هواپيماي F-14 و ساير تسليحات آن در ايران قابل استفاده هستند يا خير؟
منابع انگليسي و آمريكايي بارها اعتراف كردهاند كه براي سنجش قدرت و سرعت عكس العمل نيروي هوايي ايران، به كرّات، به مرز هوايي ايران تعرض كردهاند. نتيجه اين عمليات آن بود، كه شبكه راداري ايران ضعيف و ناقص بوده و قادر به پوشش تمام فضاي كشور نيست. به عنوان مثال در پاييز سال 2005 يك هواپيماي سوخت رسان نيروي هوايي آمريكا پيش از آنكه با اخطار ايرانيها مواجه شود به مدت 40 دقيقه در آسمان ايران پرواز كرد.
منابع ايراني در اظهار نظرهاي غير رسمي و خصوصي اعتراف ميكنند كه نيروي هوايي توانايي پوشش كامل آسمان كشور را ندارد و ارتباطات بين مراكز فرماندهي از قوت كافي برخوردار نيست. در عين حال تأكيد ميكنند كه ناوگان هوايي به تازگي اورهال شده و در آمادگي مناسبي به سر ميبرد.
نكته جالب ديگري كه ميتوان به آن اشاره نمود گزارش خلبانان نيروي دريايي آمريكا است كه عنوان ميكنند برخلاف سال 2003 و قبل از آن، در دو سال اخير، هواپيماهاي F-14 ايراني را مشاهده نكردهاند و بيشتر هواپيماهاي F-4، SU-24 و ميراژ F1ER را در مرزها ديدهاند. برخي اين امر را به پير شدن ناوگان F-14 ايران نسبت ميدهند، البته منابع ايراني مدعي شدهاند كه آنها بهترين امكانات خود را براي مواقع اضطراري واقعي نگه داشتهاند و نميخواهند اسرار تامكتهاي بهينهسازي شده فاش شود.
همان طور كه ذكر شد برخلاف F-14ها، هواپيماهاي سوخو 24 و فانتوم به صورت متناوب در حال گشت زني مشاهده شدهاند. معمولاً سوخو 24ها مجهز به موشك ضد كشتي C802K-2 ساخت چين ميباشند كه تحت ليسانس در ايران به نام "نور" توليد ميشود. اين موشك كه نيروي پيشرانهاش را موتور توربوجت تأمين ميكند و km120 برد دارد، جديترين تهديد براي ناوگان بريتانيا و ايالات متحده در خليج فارس محسوب ميگردد.
http://www.avia.ir/news/avia-0711-F4Backbone.jpghttp://www.avia.ir/news/avia-0711-Su24m***an.jpg
هواپیماهای اف-۴ و سوخو-۲۴ هنوز ستون اصلی نیروی هوایی ایران هستند
نسل قبلي خلبانان نيروي هوايي جمهوري اسلامي در ايالات متحده آموزش ديده بودند. اين نسل اكنون رو به بازنشستگي است ولي به نظر آنها نسل جديد خلبانان ايران از مهارت، توانايي و جسارت بالايي برخوردارند. اين امر تا حدي از آنجا ناشي ميشود كه نيروي هوايي از سال 2003 آمادگي خود را به طرز قابل توجهي افزايش داده است. هر خلبان جنگنده بمب افكن و جنگنده رهگير از سال 2003 تا كنون حداقل در 5 تمرين اساسي شركت كرده است. همچنين در تابستان سال 2003 و 2004 حدود 31 خلبان میگ 29 و سوخو 24 به همراه تكنسينهاي زميني به پايگاه هوايي كوبينكا در روسيه اعزام شدند تا تمرين شليك موشك واقعي كنند. دو گروه ديگر نيز در سال 2005 اعزام شدند.
روسها بارها سعي كردهاند كه از روابط خود با ايران بهرهبرداري كنند. براي مثال در سال 2003 روسيه به ايران پيشنهاد فروش 22 فروند هواپيماي رهگير دست دوم ميگ 31 فاكس هاوند را به همراه پنج سال قطعات يدكي به قيمت 470 ميليون دلار داد. وقتي سازمان سيا و نيروي هوايي ايالات متحده از چنين پيشنهادي مطلع شدند بلافاصله با ارائه پيشنهادي بالاتر از فروش اين هواپيماها به ايران جلوگيري كردند. البته ايران خيلي به اين قرارداد تمايل نشان نداده بود و از سويي ديگر ايالات متحده علاقه داشت تا اطلاعات خود راجع به اين هواپيما را تكميل كند.
همچنين روسیه سعي كرده است كه ميگ 29 اضافي به ايران بفروشد، هر چند كه گزارشي از تحقق اين امر در دست نيست. بر اساس گزارشهاي تأييد نشدة خبرگزاريهاي روسيه، علاوه بر 14 فروند ميگ 29 خريداري شده در سال 1990، 20 فروند در سال 1991 و 6 فروند ديگر در سال 4-1993 به ايران تحويل شده است. البته هيچ عكسي مبني بر وجود اين تعداد ميگ 29 در ناوگان ايران در دست نيست.
البته روابط ايران و روسيه رو به بهبود است و ايران به جاي خريد تسليحات از جمهوريهاي سابق روسيه به خريد مستقيم از آن پرداخته است. در گذشته ايران تسليحاتي از قبيل هليكوپتر ميل 8 و موشك سطح به هواي S-300 را از اين جمهوريها خريداري كرده است، اما در سال 2003 سفارش هليكوپتر ميل 8 را مستقيماً به شركت کازان تسليم كرد. همچنين در سال 2005 براي اولين بار پس از سال 1990 سفارشات تسليحاتي خود را مستقيماً به روسيه تسليم كرد. اين سفارشات شامل 30 سيستم موشك سطح به هواي SA-15 نيز بود.
انتظار اين كه اين سفارش ايران، سفارش بزرگتري براي خريد Su-27 و Su-30 در پي داشته باشد، بعيد به نظر ميرسد. هر چند كه بسياري از مقامات نيروي هوايي به چنين كاري تمايل دارند، اما به نظر ميرسد كه جمهوري اسلامي علاقه زيادي به سرمايهگذاري در نيروهايي ندارد كه به آنها اعتماد كافي نيست. براي مثال به همراه هر يك از خلباناني كه براي آموزش به روسيه رفتند يك محافظ شخصي بود كه از طرف سازمان اطلاعات، وظيفه مراقبت از ارتباطات خلبانان با پرسنل روسي را عهدهدار بودند.
به علاوه به نظر ميرسد جمهوري اسلامي تمايلي به خريد تسليحاتي كه توانايي توليد آنها را در داخل ندارد، نشان نميدهد. ايران نتوانسته ليسانس توليد موتور هواپيماهاي روسي را دريافت كند. همچنين ظاهراً روسها اطلاعات فني كافي محصولاتي را كه خود به ايران فروختهاند در اختيار آنها قرار ندادهاند. اين با تجربه ايران از خريدهايي كه در دهه 70 از ايالات متحده آمريكا داشته سازگار نيست. در آن زمان حجم زيادي از اطلاعات فني و كاتالوگهاي مختلف به نيروي هوايي داده شد. البته يكي ديگر از دلايل سفارش ندادن ايران اين است كه مقامات ميدانند از زماني كه سفارش مطرح شود تا زماني كه هواپيماها يا مشخصات مورد نظر ايران تحويل گردد سالها طول ميكشد؛ همچنين يادگيري كار با اين سيستمهاي جديد و استفاده مؤثر از آنها زمان قابل توجهي ميطلبد و در نهايت در اختيار داشتن چنين سيستم هايي، تضميني براي عدم حمله همه جانبه ايالات متحده به ايران نيست.
اشاره: در قسمت قبل تصور غرب از توان هوایی ایران و همچنین روابط ایران با روسیه را مورد بررسی قرار گرفت. در این قسمت رابطه ایران با دیگر کشورها و همچنین توانمندیهای بومی آن را بررسی میگردد.
روسها تنها كساني نبودهاند كه سعي كردند به نيروي هوايي ايران تسليحات بفروشند. در سال 2000 ارتش ايران به آزمایش موشك هوا به هواي R-550 مژيك MKII پرداخت كه با هواپيماي ميراژ F1EQ پرتاب ميشد. اين هواپيماها در سال 1991 از عراق به ايران فرستاده شدند تا از تهاجم نيروهاي متحد در امان بمانند. اين هواپيماها از سال 1993 در پايگاه سوم شكاري نوژه عملياتي شدند اما بعد از مدت كوتاهي به پايگاه شكاري 14 در مشهد كه به تازگي فعال شده بود منتقل شدند. با اينكه يك فروند از ميراژهاي دو سرنشين توسط موشكهاي دوش پرتاب قاچاقچيان مواد مخدر در افغانستان سقوط كرد، بر اساس گزارشهاي موجود 18 تا 20 فروند از هواپيماهاي يك و دو سرنشين ميراژ F1BQ و F1EQ هم اكنون در خدمت نيروي هوايي هستند. اين هواپيماها نه تنها در مرز افغانستان بلكه چندين بار روي خليج فارس مشاهده شدهاند. در سال 2000 بعد از آزمايش موشك مژيك، ايران سفارش هزار موشك به فرانسه داد. از نظر نيروي هوايي ايران عملكرد اين موشك بويژه در مقابل هواپيماها و هليكوپترها در ارتفاع كم بسيار بهتر از سايدويندر AIM- 9P2 و موشك روسي R-73 بود. همچنين تعمیر و نگهداري اين موشك و هواپيماي ميراژ بسيار سادهتر از ميگ – 29 و هواپيماهاي آمريكايي بود
http://www.avia.ir/news/avia-0711-1stMiragePhotoFromZahedan.JPG
اولین عکس از هواپیماهای میراژ عراقی در زاهدان عملکرد این هواپیما بسیار مورد توجه ایران قرار گرفت
فرانسويها با استقبال از اين واكنش ايران پيشنهاد فروش 62 فروند ميراژ F1CT به همراه 500 موشك MKII و تأمين قطعات يدكي براي 5 يا 10 سال را به ايران ارائه دادند. اين قرارداد شامل پشتيباني ميراژهاي F1EQ موجود نيز ميشد. مبلغ پيشنهادي فرانسه براي اين قرارداد در حدود 8/1 ميليارد دلار بود.
ايران در نهايت اين پيشنهاد را به دليل كمبود بودجه رد كرد. البته ظاهراً ايران در سال 1997 در ازاي ارائه پشتيباني براي هواپيماهاي سوخو 24 ارتش ليبي، تعداد قابل توجهي موشك ماژيك از اين كشور دريافت كرده بود.
http://www.avia.ir/news/avia-0711-magic-missle.jpg
آزمایشهای نیروی هوایی ایران نشان داد که موشک ماژیک در برابر اهداف پرنده در ارتفاع کم بسیار قدرتمند است و تعمیرونگهداری آن به نسبت موشکهای دیگر ساده تر است.
همچنين در سال 2001، دولت ايران حاضر به چنين سرمايه گذاري عظيمي در نيروي هوايي نبود. دليل ديگر اين تصميمگيري موشك بومي Fatter AAM بود. اين موشك بر اساس AIM-9P ساخته شده بود ولي سيستم اويونيك آن به طور كامل عوض شده بود. با توجه به وجود چنين موشكي نياز به مژيك و همچنين موشكهاي R-73 و R-27 روسي كه قبلاً سفارش آنها مطرح شده بود از بين رفت.
البته شايعاتي وجود دارد كه فرانسه در نهايت تعدادي موشك مژيك به ايران فروخته است زيرا به عقيده كارشناسان عمر عملیاتی موشكهايي كه ايران از عراق و ليبي گرفته بود تا سال 2000 به اتمام رسيده بود.
در اين بين يكي از طرفين ايران كشور چين بود. در ابتدا دهه نود شايع شد كه ايران سعي دارد موشك حرارتي PL-7 چين را روي هواپيماهاي F-4 و F-5 خود نصب كند. اين پروژه چندين ميليون دلاري ابتدا توسط متخصصين چيني آغاز شد اما با عدم موفقيت آنها و اعتراضهاي نيروهاي متخصص داخلي، سرانجام پروژه به بخش خود كفايي واگذار شد. اين بار قرار شد موشك PL-7 بر روي F-4 و ميگ 29 نصب شود. بعد از مدتي مشخص شد براي انجام چنين كاري مشكلات زيادي وجود دارد. از سويي ديگر موشكهاي PL-7 موشكي بسيار ضعيفي بودند و برد بسيار كمي داشتند (حدود 5.5 كيلومتر). بعد از مشاهده عملكرد ضعيف اين موشك بر روي هواپيماهاي شنيانگ F-7N، نيروي هوايي با هر گونه خريدي از چين مخالفت كرد. همچنين براي خريد موشك C802K، نور، نيروي هوايي تستهای بسيار زياد و در شرايط واقعي بر روي C801 انجام داد تا قانع به خريد شد.
http://www.avia.ir/news/avia-0711-C802.jpg
با توجه به تجربه بد ایران از محصولات چین، نیروی هوایی ایران آزمایشهای مفصلی انجام داد تا قانع به خرید موشک C802 شد
تا سال 2001- 2002 نيروي هوايي و دولت ايراني از سرنوشت موشكهاي توليد داخل مطمئن نبودند و به همين دليل انبار خود را از موشكهاي مژيك و PL-7 پر كردند. از آن زمان تا كنون صنايع دفاعي ايران جهش بزرگي كرده است، با اين حال كمبود بودجه باعث شده تا پروژهها به كندي پيش بروند. يكي از اين پروژهها موشك فاطر است كه همان بدنه و موتور موشك سايدويندر به همراه سيستم اويونيكي كاملاً جديد است. اين موشك سه سال است در خدمت نيروي هوايي قرار گرفته و در تعداد زيادي توليد شده است.
بعد از اين موشك، نيروي هوايي سعي كرد با مهندسي معكوس موشك فونيكس AIM-54 را توليد كند. بين سالهاي 79-1997، 270 دور موشك فونيكس و 10 دور تمريني به ايران فروخته شد. اين تعداد در طي جنگ با عراق تقريباً نصف شد و تا سال 1999،حدود 160 دور از اين موشك باقي مانده بود كه فقط 40 درصد آن عملياتي بود.
در زمان جنگ تامكتهاي ايران با استفاده از موشك فونيكس (و البته موشكهاي اسپارو و سايدویندر) توانستند در مقابل میگ، سوخوها و ميراژهاي عراق عملكرد بسيار خوبي داشته باشند. خلبانان اين هواپيماها كه همگي در آمريكا دوره ديده بودند، نشان دادند كه با وجود ميگهاي 29 جديد در نیروی هوایی ایران، باز هم تامكتها موفّقتر عمل ميكنند. اين هواپيما در درگيري هوايي در محدوده ديد و فراتر از محدوده ديد بسيار توانمند است و كماكان مهمترين رهگير ايران محسوب ميشود. به همين دليل نيروي هوايي از هيچ سرمايهگذاري براي عملياتي نگه داشتن اين هواپيما و حتي توسعه تواناييهاي آن دريغ نكرده است.
به همين دليل توليد بومي موشك فونيكس در دستور كار اين نيرو قرار گرفت. بعد از سالها تحقيق و بررسي سرانجام نوعي موشك فونيكس توليد شد كه چيزي شبيه به موشك AIM-54C بود ( اين نوع موشك نياز به دريافت مايع خنك كننده از هواپيما ندارد). در تستهاي اوليه، حرارت بيش از حد براي اين موشك ايجاد مشكل ميكرد ولي سرانجام اين مشكل حل شد و تا سال 2005، 30 دور از اين موشك به نيروي هوايي تحويل شد و توليد با سرعت كم هنوز در جريان است.
http://www.avia.ir/news/avia-0711-F-14&Phoenix.jpg
با اینکه آمریکایی ها درسال ۱۹۷۹ موشکهای فونیکس ایران را تخریب کرده بودند، متخصصین ایرانی نه تنها توانستند مجدداً آنها را احیا کنند بلکه توانستند نوع جدیدی از آن را تولید نمایند؛ یک فروند اف - ۱۴ مسلح به فونیکس
تلاشهاي زيادي براي بهبود ديگر مشخصات تامكت صورت گرفته است. وقتي در سال 2003، 16 فروند تامكت به طور همزمان در خليج فارس مشاهده شدند، نيروهاي اطلاعاتي اين تعداد را دو سوم ناوگان عملياتي ایران دانستند. براساس اطلاعات منتشر شده، تا سال 1999، ایران 29 فروند تامکت عملیاتی و 28 فروند تامكت ذخيره داشته است. اين اطلاعات احتمالاً تا آن زمان صحيح بوده است. در طي سالهاي اخير و با توجه به حضور نظامي ايالات متحده در منطقه و تهديد اسرائيل بر عليه تأسيسات هستهاي ايران، نيروي هوايي ايران و صنايع هواپيمايي ايران تلاش مضاعفي براي عملياتي كردن F-14ها كردهاند. بر اساس عكسهاي گرفته شده و شمارههاي مختلف بدنه كه ايران نيز از آن جلوگيري نكرده است، تقريب زده ميشود كه حدود 44 فروند تامكت عملياتي باشند. اين تعداد از بين 57 فروند، نه تنها عملياتي هستند بلكه در پروسهاي پيچيده اورهال و بهينهسازي شدهآند. بر خلاف شايعات موجود، روسيه و چين در اين پروسهها هيچ دخالتي نداشتهاند و كليه اين مراحل توسط متخصصين داخلي صورت پذيرفته است.
بنابراين در حالي كه ايالات متحده، باقيمانده موشكهاي فونيكس خود را بازنشست كرده و كم كم بقیه تامكتها را نیز از سرويس خارج ميكند و در نتیجه نيروي هوايي و دريايي خود را از جنگندهاي كه بتواند در محدودهای فراتر از 48 كيلومتر درگير شود تا چند سال بيبهره میکند، نيروي هوايي ايران تامکتهای خود را حفظ کرده و در صورت درگيري تعداد بيشتري تامكت عملياتي از ايالات متحده دارد كه همه آنها بهينهسازي شده و به سلاحهاي جديد مسلح شدهاند.
به غير از موشك فاطر، نيروي هوايي ايران موفق شده تا موشكهاي روسي R-73 را با F-4 و F-14 سازگار كند. همچنين نيروي هوايي مدت زيادي است كه تامكتهاي خود را به موشكي به نام سجيل (AIM-23C) و ياسر مجهز كرده است كه هر دو بر اساس موشكهاي زمين به سطح MIM-23B ساخت آمريكا توليد شدهاند. موشك سجيل در واقع نوع پرتاب شونده از آسمان MIM-23B است. ايران از سال 1989 سعي در توليد موشك ميانبرد MIM-23B كرد. آژانس اطلاعات دفاعي ايالات متحده نام اين طرح را در آن زمان پروژه "اسكاي هاوك" گذاشت. آزمايشهاي اوليه اين پروژه ناموفق بود و رادار AWG-9 تامكت توانايي هدايت آن را نداشت. اين پروژه در زمان جنگ به نتيجه نرسيد اما نشانههايی وجود دارد كه مشكلات اين پروژه در طي ساليان اخير مرتفع شده است و بسياري از تامكتها به سه جايگاه (دو تا در زير بال و يكي بين دو موتور) براي حمل اين سلاح مجهز شدهاند.
موشك ياسر هوا به زمين است و بر اساس گزارشها آزمايشهاي زيادي توسط F-14 و F-4 با آن انجام شده است و تكنولوژي آن تركيبي از MIM-23 و بمب M-117 ايالات متحده میباشد. نكته نامشخص راجع به اين سلاح، سيستم ارتباط آن با هواپيما است. در حالي كه بعضي از منابع ايراني اين ارتباط را از طريق ليزر اعلام كردهاند، بعضي ديگر اين ارتباط را از طريق رادار AWG-9 ميدانند.
در طي سالهاي اخير غرب تمركز خود را بر روي ايران افزايش داده است. اين امر ناشي از برنامه هستهاي ايران است. يكي از مراكز هستهاي ايران در بوشهر است كه در نزديكي پايگاه ششم شكاري قرار دارد. غرب يكي از دلاليل نظامي بودن اهداف برنامه هستهاي ايران را وجود بهترين جنگندههاي ايران (F-4 , F-14) در اين پايگاه و وجود يك سايت پدآفند موشكي S-200 / SA-5 ميداند. هر چند در حالي كه تأسيسات هستهاي ايران در 150 نقطه قرار گرفته و تأسيسات بوشهر در نزديكي ساحل خليج فارس آن را بسيار آسيب پذير كرده است، چنين ايدهاي بسيار ساده انگارانه به نظر ميرسد. با توجه به وسعت ايران كه تقريباً سه برابر عراق است و كوهستاني بودن آن يافتن محل كليه تأسيسات بسيار مشكل است. همچنين در اين زمينه منابع موثق خبري وجود ندارد زيرا ايالات متحده و بريتانيا در اواخر دهه هشتاد و اواخر دهه نود توجه كمتري به ايران نشان دادند در این دو بازه زمانی دچار نقصان اطلاعات هستند. تنها منبع موجود اسرائيل است كه در طي جنگ عراق بارها غلط بودن اطلاعات ارائه شده توسط آن ثابت شده است.
از سويي ديگر با بازنشسته شدن نيروهاي قديمي ارتش جمهوری اسلامی، روز به روز نيروهاي راديكالتري در اين نيرو مشغول به كار ميشوند. به اين ترتيب در صورتي كه ايالات متحده تصميم به حملهاي همه جانبه كند، با اينكه منابع اين كار را در اختيار دارد اما تا زماني كه اطلاعات دقيق از تمامي اهداف مهم نداشته باشد چنين كاري با شكست روبرو خواهد شد. اسرائيل هم براي حمله به ايران در همين وضع است با اين تفاوت كه منابع بسيار كمتري از ايالات متحده دارد.
با همه اين احوال بزرگترين سؤال عكس العمل ايران است. اين عكسل العمل ممكن است از هيچ تا استفاده از تمامي سلاحها موجود – از جمله سلاحهاي شيميايي كه به نظر ميرسد ايران در اختيار داشته باشد – باشد. هيچ سياستمدار عاقلي بر اساس «هر چیز ممكن است» تصميمگيري نميكند.
با تمام اين اوصاف نيروي هوايي ايران فقط ميتواند كمي آمادگي خود را بالا ببرد و بر اساس قانون "عجله كن و صبر كن" –انجام هر مرحله از کار با عجله و صبر کردن برای زمان مناسب یا بودجه کافی برای مرحله بعد- عمل كند. كماكان ساعات پرواز سالانه خلبانان ايراني بسيار كمتر از حد قابل قبول است (در چند سال اخير اين زمان به 160 ساعت در سال رسيده است كه هنوز نصف استاندارد 300 ساعت در سال در رژيم سابق است).
با اين حال دست كم انگاشتن نيروي هوايي ايران از طرف ايالات متحده ممكن است به تكرار تجربه "كوپ اينديا" منجر شود. در اين مانور مشترك در سال 2004 بين ايالات متحده و هند، به طور معمول 4 فروند F-15 با ده تا دوازده ميگ 21 و سوخو 30 درگيري ميشدند و برخلاف انتظار در بيش از 90 درصد موارد جنگندههاي آمريكا مغلوب شدند. در اين مانور پيچيدگي نيروي هوايي هند و همچنين بعضي از تكنولوژيهاي آنها نيروي هوايي آمريكا را شگفت زده كرد.
طي سه سال اخير نيروي هوايي ايران دستخوش تحولات زيادي شده است و پرسنل آن در تمرينهاي بيشتري شركت میکنند. تا چند سال پیش منابع این نیرو بسیار محدود بود و سالانه فقط 15 خلبان جذب ميكرد. با این حال در طی سالهای اخیر این وضعیت تغییر کردهاست. از سال 2004 و بعد از يك سانحه سقوط F-14، آموزشهاي تامكت بازبيني مجدد شده است و نه تنها ديگر هيچ سانحهاي رخ نداده، بلكه هم اكنون براي سه اسكادران F-14، 50 خدمه كاملاً آماده در اختيار نيروي هوايي است.
با اين حال نيروي هوايي ایران ميداند كه در مقابل يك حمله همه جانبه نيروي هوايي، دريايي آمريكا و احتمالاً نيروي هوايي بريتانيا، اين نيرو فقط به عنوان يك سرعتگير عمل ميكند. با اين وجود تمامي پرسنل اين نيرو آمادهاند تمام توان خود را صرف مبارزه با نيروهاي دشمن بكنند. آنها قبلاً در جنگ عراق نشان دادهاند كه به خوبي ميتوانند خود را با شرايط جديد تطبيق دهند و چارهاي براي حل مشكلات بينديشند. بنابر تمام اين مسائل، دست كم گرفتن تواناييها و ظرفيتهاي اين نيرو براي دشمنان آن نتايج فاجعه باري در پي خواهد داشت.
به همين جهت دستگاههاي اطلاعاتي غرب به اين نتيجه رسيدهاند كه به جاي اتكا به منابع انساني به تجهيزات جاسوسي و شناسايي روي آورند. (نظير شناسايي از طريق ماهوارهها يا هواپيماهاي بلند پرواز)
اين امر اطلاعات بيشتري را در اختيار غربيها قرار داد ولي همچنان پردازش اين اطلاعات با سؤالات جدي روبرو است و اينكه واقعاً قدرت هوايي ايران به چه اندازه است.
اطلاعاتي كه تحليل گران غربي بر پايه آن دست به تخمين و پيشبيني در مورد ايران ميزنند غالباً به 20 سال قبل برميگردد به همين علّت است كه غربيها غالباً از پيشبيني درست تحولات اجتماعي ايران عاجزند.
آنها همچنان فكر ميكنند كه تجهيزات نظامي كه ايران در دهة 70 ميلادي از آمريكا خريده است استخوانبندي قدرت نظامي ايران را تشكيل ميدهد و به همين جهت در محاسبات خود آنها را غير عملياتي به حساب ميآورند.
آنها ميانديشند كه از F-14 هاي ايراني تعداد كمي قابليت پرواز دارند – همچنين تحليل گران نظامي ناتو و نيز ايالات متحده، متقاعد شدهاند كه رادارهاي AWG-9 اين هواپیماها از كار افتادهاند و همچنین ذخيره موشكهاي AIM-54 (فونيكس) ايران نيز به خاطر عمليات خرابكارانه عوامل آمريكايي در سال 1357و نيز تمام شدن عمر عملياتي، غير قابل بهرهبرداري هستند. با این وجود دستگاههای اطلاعاتی غرب مطمئن نیستند که آیا مثلاً رادار AWG-9 متعلق به هواپيماي F-14 و ساير تسليحات آن در ايران قابل استفاده هستند يا خير؟
منابع انگليسي و آمريكايي بارها اعتراف كردهاند كه براي سنجش قدرت و سرعت عكس العمل نيروي هوايي ايران، به كرّات، به مرز هوايي ايران تعرض كردهاند. نتيجه اين عمليات آن بود، كه شبكه راداري ايران ضعيف و ناقص بوده و قادر به پوشش تمام فضاي كشور نيست. به عنوان مثال در پاييز سال 2005 يك هواپيماي سوخت رسان نيروي هوايي آمريكا پيش از آنكه با اخطار ايرانيها مواجه شود به مدت 40 دقيقه در آسمان ايران پرواز كرد.
منابع ايراني در اظهار نظرهاي غير رسمي و خصوصي اعتراف ميكنند كه نيروي هوايي توانايي پوشش كامل آسمان كشور را ندارد و ارتباطات بين مراكز فرماندهي از قوت كافي برخوردار نيست. در عين حال تأكيد ميكنند كه ناوگان هوايي به تازگي اورهال شده و در آمادگي مناسبي به سر ميبرد.
نكته جالب ديگري كه ميتوان به آن اشاره نمود گزارش خلبانان نيروي دريايي آمريكا است كه عنوان ميكنند برخلاف سال 2003 و قبل از آن، در دو سال اخير، هواپيماهاي F-14 ايراني را مشاهده نكردهاند و بيشتر هواپيماهاي F-4، SU-24 و ميراژ F1ER را در مرزها ديدهاند. برخي اين امر را به پير شدن ناوگان F-14 ايران نسبت ميدهند، البته منابع ايراني مدعي شدهاند كه آنها بهترين امكانات خود را براي مواقع اضطراري واقعي نگه داشتهاند و نميخواهند اسرار تامكتهاي بهينهسازي شده فاش شود.
همان طور كه ذكر شد برخلاف F-14ها، هواپيماهاي سوخو 24 و فانتوم به صورت متناوب در حال گشت زني مشاهده شدهاند. معمولاً سوخو 24ها مجهز به موشك ضد كشتي C802K-2 ساخت چين ميباشند كه تحت ليسانس در ايران به نام "نور" توليد ميشود. اين موشك كه نيروي پيشرانهاش را موتور توربوجت تأمين ميكند و km120 برد دارد، جديترين تهديد براي ناوگان بريتانيا و ايالات متحده در خليج فارس محسوب ميگردد.
http://www.avia.ir/news/avia-0711-F4Backbone.jpghttp://www.avia.ir/news/avia-0711-Su24m***an.jpg
هواپیماهای اف-۴ و سوخو-۲۴ هنوز ستون اصلی نیروی هوایی ایران هستند
نسل قبلي خلبانان نيروي هوايي جمهوري اسلامي در ايالات متحده آموزش ديده بودند. اين نسل اكنون رو به بازنشستگي است ولي به نظر آنها نسل جديد خلبانان ايران از مهارت، توانايي و جسارت بالايي برخوردارند. اين امر تا حدي از آنجا ناشي ميشود كه نيروي هوايي از سال 2003 آمادگي خود را به طرز قابل توجهي افزايش داده است. هر خلبان جنگنده بمب افكن و جنگنده رهگير از سال 2003 تا كنون حداقل در 5 تمرين اساسي شركت كرده است. همچنين در تابستان سال 2003 و 2004 حدود 31 خلبان میگ 29 و سوخو 24 به همراه تكنسينهاي زميني به پايگاه هوايي كوبينكا در روسيه اعزام شدند تا تمرين شليك موشك واقعي كنند. دو گروه ديگر نيز در سال 2005 اعزام شدند.
روسها بارها سعي كردهاند كه از روابط خود با ايران بهرهبرداري كنند. براي مثال در سال 2003 روسيه به ايران پيشنهاد فروش 22 فروند هواپيماي رهگير دست دوم ميگ 31 فاكس هاوند را به همراه پنج سال قطعات يدكي به قيمت 470 ميليون دلار داد. وقتي سازمان سيا و نيروي هوايي ايالات متحده از چنين پيشنهادي مطلع شدند بلافاصله با ارائه پيشنهادي بالاتر از فروش اين هواپيماها به ايران جلوگيري كردند. البته ايران خيلي به اين قرارداد تمايل نشان نداده بود و از سويي ديگر ايالات متحده علاقه داشت تا اطلاعات خود راجع به اين هواپيما را تكميل كند.
همچنين روسیه سعي كرده است كه ميگ 29 اضافي به ايران بفروشد، هر چند كه گزارشي از تحقق اين امر در دست نيست. بر اساس گزارشهاي تأييد نشدة خبرگزاريهاي روسيه، علاوه بر 14 فروند ميگ 29 خريداري شده در سال 1990، 20 فروند در سال 1991 و 6 فروند ديگر در سال 4-1993 به ايران تحويل شده است. البته هيچ عكسي مبني بر وجود اين تعداد ميگ 29 در ناوگان ايران در دست نيست.
البته روابط ايران و روسيه رو به بهبود است و ايران به جاي خريد تسليحات از جمهوريهاي سابق روسيه به خريد مستقيم از آن پرداخته است. در گذشته ايران تسليحاتي از قبيل هليكوپتر ميل 8 و موشك سطح به هواي S-300 را از اين جمهوريها خريداري كرده است، اما در سال 2003 سفارش هليكوپتر ميل 8 را مستقيماً به شركت کازان تسليم كرد. همچنين در سال 2005 براي اولين بار پس از سال 1990 سفارشات تسليحاتي خود را مستقيماً به روسيه تسليم كرد. اين سفارشات شامل 30 سيستم موشك سطح به هواي SA-15 نيز بود.
انتظار اين كه اين سفارش ايران، سفارش بزرگتري براي خريد Su-27 و Su-30 در پي داشته باشد، بعيد به نظر ميرسد. هر چند كه بسياري از مقامات نيروي هوايي به چنين كاري تمايل دارند، اما به نظر ميرسد كه جمهوري اسلامي علاقه زيادي به سرمايهگذاري در نيروهايي ندارد كه به آنها اعتماد كافي نيست. براي مثال به همراه هر يك از خلباناني كه براي آموزش به روسيه رفتند يك محافظ شخصي بود كه از طرف سازمان اطلاعات، وظيفه مراقبت از ارتباطات خلبانان با پرسنل روسي را عهدهدار بودند.
به علاوه به نظر ميرسد جمهوري اسلامي تمايلي به خريد تسليحاتي كه توانايي توليد آنها را در داخل ندارد، نشان نميدهد. ايران نتوانسته ليسانس توليد موتور هواپيماهاي روسي را دريافت كند. همچنين ظاهراً روسها اطلاعات فني كافي محصولاتي را كه خود به ايران فروختهاند در اختيار آنها قرار ندادهاند. اين با تجربه ايران از خريدهايي كه در دهه 70 از ايالات متحده آمريكا داشته سازگار نيست. در آن زمان حجم زيادي از اطلاعات فني و كاتالوگهاي مختلف به نيروي هوايي داده شد. البته يكي ديگر از دلايل سفارش ندادن ايران اين است كه مقامات ميدانند از زماني كه سفارش مطرح شود تا زماني كه هواپيماها يا مشخصات مورد نظر ايران تحويل گردد سالها طول ميكشد؛ همچنين يادگيري كار با اين سيستمهاي جديد و استفاده مؤثر از آنها زمان قابل توجهي ميطلبد و در نهايت در اختيار داشتن چنين سيستم هايي، تضميني براي عدم حمله همه جانبه ايالات متحده به ايران نيست.
اشاره: در قسمت قبل تصور غرب از توان هوایی ایران و همچنین روابط ایران با روسیه را مورد بررسی قرار گرفت. در این قسمت رابطه ایران با دیگر کشورها و همچنین توانمندیهای بومی آن را بررسی میگردد.
روسها تنها كساني نبودهاند كه سعي كردند به نيروي هوايي ايران تسليحات بفروشند. در سال 2000 ارتش ايران به آزمایش موشك هوا به هواي R-550 مژيك MKII پرداخت كه با هواپيماي ميراژ F1EQ پرتاب ميشد. اين هواپيماها در سال 1991 از عراق به ايران فرستاده شدند تا از تهاجم نيروهاي متحد در امان بمانند. اين هواپيماها از سال 1993 در پايگاه سوم شكاري نوژه عملياتي شدند اما بعد از مدت كوتاهي به پايگاه شكاري 14 در مشهد كه به تازگي فعال شده بود منتقل شدند. با اينكه يك فروند از ميراژهاي دو سرنشين توسط موشكهاي دوش پرتاب قاچاقچيان مواد مخدر در افغانستان سقوط كرد، بر اساس گزارشهاي موجود 18 تا 20 فروند از هواپيماهاي يك و دو سرنشين ميراژ F1BQ و F1EQ هم اكنون در خدمت نيروي هوايي هستند. اين هواپيماها نه تنها در مرز افغانستان بلكه چندين بار روي خليج فارس مشاهده شدهاند. در سال 2000 بعد از آزمايش موشك مژيك، ايران سفارش هزار موشك به فرانسه داد. از نظر نيروي هوايي ايران عملكرد اين موشك بويژه در مقابل هواپيماها و هليكوپترها در ارتفاع كم بسيار بهتر از سايدويندر AIM- 9P2 و موشك روسي R-73 بود. همچنين تعمیر و نگهداري اين موشك و هواپيماي ميراژ بسيار سادهتر از ميگ – 29 و هواپيماهاي آمريكايي بود
http://www.avia.ir/news/avia-0711-1stMiragePhotoFromZahedan.JPG
اولین عکس از هواپیماهای میراژ عراقی در زاهدان عملکرد این هواپیما بسیار مورد توجه ایران قرار گرفت
فرانسويها با استقبال از اين واكنش ايران پيشنهاد فروش 62 فروند ميراژ F1CT به همراه 500 موشك MKII و تأمين قطعات يدكي براي 5 يا 10 سال را به ايران ارائه دادند. اين قرارداد شامل پشتيباني ميراژهاي F1EQ موجود نيز ميشد. مبلغ پيشنهادي فرانسه براي اين قرارداد در حدود 8/1 ميليارد دلار بود.
ايران در نهايت اين پيشنهاد را به دليل كمبود بودجه رد كرد. البته ظاهراً ايران در سال 1997 در ازاي ارائه پشتيباني براي هواپيماهاي سوخو 24 ارتش ليبي، تعداد قابل توجهي موشك ماژيك از اين كشور دريافت كرده بود.
http://www.avia.ir/news/avia-0711-magic-missle.jpg
آزمایشهای نیروی هوایی ایران نشان داد که موشک ماژیک در برابر اهداف پرنده در ارتفاع کم بسیار قدرتمند است و تعمیرونگهداری آن به نسبت موشکهای دیگر ساده تر است.
همچنين در سال 2001، دولت ايران حاضر به چنين سرمايه گذاري عظيمي در نيروي هوايي نبود. دليل ديگر اين تصميمگيري موشك بومي Fatter AAM بود. اين موشك بر اساس AIM-9P ساخته شده بود ولي سيستم اويونيك آن به طور كامل عوض شده بود. با توجه به وجود چنين موشكي نياز به مژيك و همچنين موشكهاي R-73 و R-27 روسي كه قبلاً سفارش آنها مطرح شده بود از بين رفت.
البته شايعاتي وجود دارد كه فرانسه در نهايت تعدادي موشك مژيك به ايران فروخته است زيرا به عقيده كارشناسان عمر عملیاتی موشكهايي كه ايران از عراق و ليبي گرفته بود تا سال 2000 به اتمام رسيده بود.
در اين بين يكي از طرفين ايران كشور چين بود. در ابتدا دهه نود شايع شد كه ايران سعي دارد موشك حرارتي PL-7 چين را روي هواپيماهاي F-4 و F-5 خود نصب كند. اين پروژه چندين ميليون دلاري ابتدا توسط متخصصين چيني آغاز شد اما با عدم موفقيت آنها و اعتراضهاي نيروهاي متخصص داخلي، سرانجام پروژه به بخش خود كفايي واگذار شد. اين بار قرار شد موشك PL-7 بر روي F-4 و ميگ 29 نصب شود. بعد از مدتي مشخص شد براي انجام چنين كاري مشكلات زيادي وجود دارد. از سويي ديگر موشكهاي PL-7 موشكي بسيار ضعيفي بودند و برد بسيار كمي داشتند (حدود 5.5 كيلومتر). بعد از مشاهده عملكرد ضعيف اين موشك بر روي هواپيماهاي شنيانگ F-7N، نيروي هوايي با هر گونه خريدي از چين مخالفت كرد. همچنين براي خريد موشك C802K، نور، نيروي هوايي تستهای بسيار زياد و در شرايط واقعي بر روي C801 انجام داد تا قانع به خريد شد.
http://www.avia.ir/news/avia-0711-C802.jpg
با توجه به تجربه بد ایران از محصولات چین، نیروی هوایی ایران آزمایشهای مفصلی انجام داد تا قانع به خرید موشک C802 شد
تا سال 2001- 2002 نيروي هوايي و دولت ايراني از سرنوشت موشكهاي توليد داخل مطمئن نبودند و به همين دليل انبار خود را از موشكهاي مژيك و PL-7 پر كردند. از آن زمان تا كنون صنايع دفاعي ايران جهش بزرگي كرده است، با اين حال كمبود بودجه باعث شده تا پروژهها به كندي پيش بروند. يكي از اين پروژهها موشك فاطر است كه همان بدنه و موتور موشك سايدويندر به همراه سيستم اويونيكي كاملاً جديد است. اين موشك سه سال است در خدمت نيروي هوايي قرار گرفته و در تعداد زيادي توليد شده است.
بعد از اين موشك، نيروي هوايي سعي كرد با مهندسي معكوس موشك فونيكس AIM-54 را توليد كند. بين سالهاي 79-1997، 270 دور موشك فونيكس و 10 دور تمريني به ايران فروخته شد. اين تعداد در طي جنگ با عراق تقريباً نصف شد و تا سال 1999،حدود 160 دور از اين موشك باقي مانده بود كه فقط 40 درصد آن عملياتي بود.
در زمان جنگ تامكتهاي ايران با استفاده از موشك فونيكس (و البته موشكهاي اسپارو و سايدویندر) توانستند در مقابل میگ، سوخوها و ميراژهاي عراق عملكرد بسيار خوبي داشته باشند. خلبانان اين هواپيماها كه همگي در آمريكا دوره ديده بودند، نشان دادند كه با وجود ميگهاي 29 جديد در نیروی هوایی ایران، باز هم تامكتها موفّقتر عمل ميكنند. اين هواپيما در درگيري هوايي در محدوده ديد و فراتر از محدوده ديد بسيار توانمند است و كماكان مهمترين رهگير ايران محسوب ميشود. به همين دليل نيروي هوايي از هيچ سرمايهگذاري براي عملياتي نگه داشتن اين هواپيما و حتي توسعه تواناييهاي آن دريغ نكرده است.
به همين دليل توليد بومي موشك فونيكس در دستور كار اين نيرو قرار گرفت. بعد از سالها تحقيق و بررسي سرانجام نوعي موشك فونيكس توليد شد كه چيزي شبيه به موشك AIM-54C بود ( اين نوع موشك نياز به دريافت مايع خنك كننده از هواپيما ندارد). در تستهاي اوليه، حرارت بيش از حد براي اين موشك ايجاد مشكل ميكرد ولي سرانجام اين مشكل حل شد و تا سال 2005، 30 دور از اين موشك به نيروي هوايي تحويل شد و توليد با سرعت كم هنوز در جريان است.
http://www.avia.ir/news/avia-0711-F-14&Phoenix.jpg
با اینکه آمریکایی ها درسال ۱۹۷۹ موشکهای فونیکس ایران را تخریب کرده بودند، متخصصین ایرانی نه تنها توانستند مجدداً آنها را احیا کنند بلکه توانستند نوع جدیدی از آن را تولید نمایند؛ یک فروند اف - ۱۴ مسلح به فونیکس
تلاشهاي زيادي براي بهبود ديگر مشخصات تامكت صورت گرفته است. وقتي در سال 2003، 16 فروند تامكت به طور همزمان در خليج فارس مشاهده شدند، نيروهاي اطلاعاتي اين تعداد را دو سوم ناوگان عملياتي ایران دانستند. براساس اطلاعات منتشر شده، تا سال 1999، ایران 29 فروند تامکت عملیاتی و 28 فروند تامكت ذخيره داشته است. اين اطلاعات احتمالاً تا آن زمان صحيح بوده است. در طي سالهاي اخير و با توجه به حضور نظامي ايالات متحده در منطقه و تهديد اسرائيل بر عليه تأسيسات هستهاي ايران، نيروي هوايي ايران و صنايع هواپيمايي ايران تلاش مضاعفي براي عملياتي كردن F-14ها كردهاند. بر اساس عكسهاي گرفته شده و شمارههاي مختلف بدنه كه ايران نيز از آن جلوگيري نكرده است، تقريب زده ميشود كه حدود 44 فروند تامكت عملياتي باشند. اين تعداد از بين 57 فروند، نه تنها عملياتي هستند بلكه در پروسهاي پيچيده اورهال و بهينهسازي شدهآند. بر خلاف شايعات موجود، روسيه و چين در اين پروسهها هيچ دخالتي نداشتهاند و كليه اين مراحل توسط متخصصين داخلي صورت پذيرفته است.
بنابراين در حالي كه ايالات متحده، باقيمانده موشكهاي فونيكس خود را بازنشست كرده و كم كم بقیه تامكتها را نیز از سرويس خارج ميكند و در نتیجه نيروي هوايي و دريايي خود را از جنگندهاي كه بتواند در محدودهای فراتر از 48 كيلومتر درگير شود تا چند سال بيبهره میکند، نيروي هوايي ايران تامکتهای خود را حفظ کرده و در صورت درگيري تعداد بيشتري تامكت عملياتي از ايالات متحده دارد كه همه آنها بهينهسازي شده و به سلاحهاي جديد مسلح شدهاند.
به غير از موشك فاطر، نيروي هوايي ايران موفق شده تا موشكهاي روسي R-73 را با F-4 و F-14 سازگار كند. همچنين نيروي هوايي مدت زيادي است كه تامكتهاي خود را به موشكي به نام سجيل (AIM-23C) و ياسر مجهز كرده است كه هر دو بر اساس موشكهاي زمين به سطح MIM-23B ساخت آمريكا توليد شدهاند. موشك سجيل در واقع نوع پرتاب شونده از آسمان MIM-23B است. ايران از سال 1989 سعي در توليد موشك ميانبرد MIM-23B كرد. آژانس اطلاعات دفاعي ايالات متحده نام اين طرح را در آن زمان پروژه "اسكاي هاوك" گذاشت. آزمايشهاي اوليه اين پروژه ناموفق بود و رادار AWG-9 تامكت توانايي هدايت آن را نداشت. اين پروژه در زمان جنگ به نتيجه نرسيد اما نشانههايی وجود دارد كه مشكلات اين پروژه در طي ساليان اخير مرتفع شده است و بسياري از تامكتها به سه جايگاه (دو تا در زير بال و يكي بين دو موتور) براي حمل اين سلاح مجهز شدهاند.
موشك ياسر هوا به زمين است و بر اساس گزارشها آزمايشهاي زيادي توسط F-14 و F-4 با آن انجام شده است و تكنولوژي آن تركيبي از MIM-23 و بمب M-117 ايالات متحده میباشد. نكته نامشخص راجع به اين سلاح، سيستم ارتباط آن با هواپيما است. در حالي كه بعضي از منابع ايراني اين ارتباط را از طريق ليزر اعلام كردهاند، بعضي ديگر اين ارتباط را از طريق رادار AWG-9 ميدانند.
در طي سالهاي اخير غرب تمركز خود را بر روي ايران افزايش داده است. اين امر ناشي از برنامه هستهاي ايران است. يكي از مراكز هستهاي ايران در بوشهر است كه در نزديكي پايگاه ششم شكاري قرار دارد. غرب يكي از دلاليل نظامي بودن اهداف برنامه هستهاي ايران را وجود بهترين جنگندههاي ايران (F-4 , F-14) در اين پايگاه و وجود يك سايت پدآفند موشكي S-200 / SA-5 ميداند. هر چند در حالي كه تأسيسات هستهاي ايران در 150 نقطه قرار گرفته و تأسيسات بوشهر در نزديكي ساحل خليج فارس آن را بسيار آسيب پذير كرده است، چنين ايدهاي بسيار ساده انگارانه به نظر ميرسد. با توجه به وسعت ايران كه تقريباً سه برابر عراق است و كوهستاني بودن آن يافتن محل كليه تأسيسات بسيار مشكل است. همچنين در اين زمينه منابع موثق خبري وجود ندارد زيرا ايالات متحده و بريتانيا در اواخر دهه هشتاد و اواخر دهه نود توجه كمتري به ايران نشان دادند در این دو بازه زمانی دچار نقصان اطلاعات هستند. تنها منبع موجود اسرائيل است كه در طي جنگ عراق بارها غلط بودن اطلاعات ارائه شده توسط آن ثابت شده است.
از سويي ديگر با بازنشسته شدن نيروهاي قديمي ارتش جمهوری اسلامی، روز به روز نيروهاي راديكالتري در اين نيرو مشغول به كار ميشوند. به اين ترتيب در صورتي كه ايالات متحده تصميم به حملهاي همه جانبه كند، با اينكه منابع اين كار را در اختيار دارد اما تا زماني كه اطلاعات دقيق از تمامي اهداف مهم نداشته باشد چنين كاري با شكست روبرو خواهد شد. اسرائيل هم براي حمله به ايران در همين وضع است با اين تفاوت كه منابع بسيار كمتري از ايالات متحده دارد.
با همه اين احوال بزرگترين سؤال عكس العمل ايران است. اين عكسل العمل ممكن است از هيچ تا استفاده از تمامي سلاحها موجود – از جمله سلاحهاي شيميايي كه به نظر ميرسد ايران در اختيار داشته باشد – باشد. هيچ سياستمدار عاقلي بر اساس «هر چیز ممكن است» تصميمگيري نميكند.
با تمام اين اوصاف نيروي هوايي ايران فقط ميتواند كمي آمادگي خود را بالا ببرد و بر اساس قانون "عجله كن و صبر كن" –انجام هر مرحله از کار با عجله و صبر کردن برای زمان مناسب یا بودجه کافی برای مرحله بعد- عمل كند. كماكان ساعات پرواز سالانه خلبانان ايراني بسيار كمتر از حد قابل قبول است (در چند سال اخير اين زمان به 160 ساعت در سال رسيده است كه هنوز نصف استاندارد 300 ساعت در سال در رژيم سابق است).
با اين حال دست كم انگاشتن نيروي هوايي ايران از طرف ايالات متحده ممكن است به تكرار تجربه "كوپ اينديا" منجر شود. در اين مانور مشترك در سال 2004 بين ايالات متحده و هند، به طور معمول 4 فروند F-15 با ده تا دوازده ميگ 21 و سوخو 30 درگيري ميشدند و برخلاف انتظار در بيش از 90 درصد موارد جنگندههاي آمريكا مغلوب شدند. در اين مانور پيچيدگي نيروي هوايي هند و همچنين بعضي از تكنولوژيهاي آنها نيروي هوايي آمريكا را شگفت زده كرد.
طي سه سال اخير نيروي هوايي ايران دستخوش تحولات زيادي شده است و پرسنل آن در تمرينهاي بيشتري شركت میکنند. تا چند سال پیش منابع این نیرو بسیار محدود بود و سالانه فقط 15 خلبان جذب ميكرد. با این حال در طی سالهای اخیر این وضعیت تغییر کردهاست. از سال 2004 و بعد از يك سانحه سقوط F-14، آموزشهاي تامكت بازبيني مجدد شده است و نه تنها ديگر هيچ سانحهاي رخ نداده، بلكه هم اكنون براي سه اسكادران F-14، 50 خدمه كاملاً آماده در اختيار نيروي هوايي است.
با اين حال نيروي هوايي ایران ميداند كه در مقابل يك حمله همه جانبه نيروي هوايي، دريايي آمريكا و احتمالاً نيروي هوايي بريتانيا، اين نيرو فقط به عنوان يك سرعتگير عمل ميكند. با اين وجود تمامي پرسنل اين نيرو آمادهاند تمام توان خود را صرف مبارزه با نيروهاي دشمن بكنند. آنها قبلاً در جنگ عراق نشان دادهاند كه به خوبي ميتوانند خود را با شرايط جديد تطبيق دهند و چارهاي براي حل مشكلات بينديشند. بنابر تمام اين مسائل، دست كم گرفتن تواناييها و ظرفيتهاي اين نيرو براي دشمنان آن نتايج فاجعه باري در پي خواهد داشت.
نوشته شده در جمعه ۱۳۹۶/۱۰/۲۲ ساعت 23:28 توسط : علی نباتیان | دسته : تحلیل های سیاسی ایران وغربی