جستجو

لينک هاي روزانه

فابین راهبرد


باسلام
وبلاگ "فابین راهبرد"(یادداشتهای یک ایرانی) کار خود را در سال1395 آغاز کرد. "فابین راهبرد" با انتشار و بازنشر مقالات و اطلاعات نظامی_امنیتی، سعی بر این دارد که عموم را نسبت به مسائل نظامی_امنیتی آگاه و علاقمند کند. این وبلاگ مقالات را به دو زبان فارسی_انگلیسی انتشار می کند.




چهره شهر تهران به عنوان پایتخت جمهوری اسلامی ایران چهره ماست و ما را آنگونه‌ می‌شناسند که تهران هست. همه شهرهای مهم جهان چهره‌ای از ملت خود را نمایش می‌دهند و آنگونه که می‌خواهند خود را به رخ جهان می‌کشند.

اما در این میان تهران قصه غریبی دارد. شهری که در زمان تهران ناصری در اوج بود و مهمترین ساختمان در آن روزگار همان ساختمان مساجد جامعبود. مساجد جامعی که چندصباحی بود در همسایگی خود مساجد شاهی (معروف به مسجد شاه) را به عنوان نماد تدین حکومت پذیرفته بودند. در این دوره اگرچه التقاط فرهنگی آغاز شده بود اما از آنجا که موج آن هنوز معماری را دربر نگرفته بود؛ ساختمان‌ها و خانه‌ها همچنان فرم درون‌گرا و محجوب داشتند و چشم خویش را به یکدیگر نمی‌دوختند.

نگاهی به نمادهای شهری تهران: از مساجد تا برج‌‌های بانکی + تصاویر
مسجد شاه عباسی اصفهان

نگاهی به نمادهای شهری تهران: از مساجد تا برج‌‌های بانکی + تصاویر
مسجد امام خمینی (مسجد شاه سابق) تهران

 

قاجار غروب کرد و با آغاز دوره پهلوی اول، حصارهای تهران ناصری تخریب شد و تهران جدیدی سر برآورد. تهرانی که دیگر مسجد مهمترین ساختمان آن نبود، در جریان تجددخواهی رضاخان، حالا دیگر با کنار زدن مسجد، سالار ساختمان‌های شهر ساختمان شهربانی شد و در شهرهای مهم دیگر نیز تکرار شد. سرآغاز باز شدن چشم خانه‌ها به خیابان و ساختمان‌های دیگر را باید دوره پهلوی اول دانست که تجدد و کشف حجاب، پنجره‌های خانه را به مثابه چشم خانه‌ها به خیابان و خانه‌های دیگر بازکرد و از خانه نیز کشف حجاب شد.

نگاهی به نمادهای شهری تهران: از مساجد تا برج‌‌های بانکی///سیر تحول نمادهای شهری تهران؛ از مسجد به برج‌های بانکی + تصاویر

نگاهی به نمادهای شهری تهران: از مساجد تا برج‌‌های بانکی///سیر تحول نمادهای شهری تهران؛ از مسجد به برج‌های بانکی + تصاویر
در دوره پهلوی ساختمان‌های شهربانی جای مساجد را به عنوان نمادهای شهری گرفتند

 

در دوره پهلوی دوم نیز بر همان طریق تهران توسعه یافت و در امتداد قصه غربزدگی ما تهران جولانگاه معماران غربی شده بود و تحت تاثیر آمدوشد این معماران، تهران نیز کاملا چهره‌ای غربی به خود گرفت. البته غربی‌شدن تهران نه از روی نظم و پایه‌های درست بلکه به شیوه‌ای تقلیدی و سخیف صورت گرفت. به گونه‌ای که حتی خانه‌های کوچک درهم‌ریخته و آشفته و روی‌هم انباشته امروز را باید محصول طرح‌های توسعه شهری آن دوره دانست.

«بعضی‌ها در زمان جوانیِ ما - آن زمان که نهضت معماری غربی بر کشور ما تازه حاکم شده بود - می خواستند ساختمانهای قدیمی را خراب کنند و آنها را به ساختمانهای با سبک نو تبدیل کنند. همین ساختمانهای با پنجره و شیشه های زرگ از آن زمان شروع شد. بیشتر اینها خانه ی محکم قدیمی را خراب می کردند، که من تعجب می کردم. در مشهدِ ما این طور بود. یک خانه ی محکم و خوب، اما قدیمی - اتفاقاً حالا معمارها، مهندسان، آرشیتکتها و مطلعان ما می گویند برای کشور ما همان روش قدیمی درست است و این شیشه ها و پنجره های بزرگ و آفتابگیرهای آنچنانی، اروپایی است؛ چون آنها آفتاب را آرزو می برند و نمی بینند، ولی کشور ما کشور پُرآفتاب است؛ بخصوص بعضی از مناطقش. بنابراین، چه لزومی دارد؛ همان پنجره های کوچک و درهای چوبی خوب بود - را خراب می کردند و از تیرآهن و سیمان و درِ آهنی و شیشه های بزرگ و... استفاده می کردند. اینها کار هجو و غلطی است؛ کار عاقلانه ای نیست.» (بیانات رهبر انقلاب در دیدار دانشگاهیان سمنان ۱۳۸۵/۸/۱۸)

 

در دوره انقلاب بدلیل عدم برنامه‌ریزی جدید معماری و شهرسازی و تحولات عمیق سیاسی و جنگ هشت ساله،‌ روال غلط دوره پهلوی ادامه یافت و چهره شهر دچار هرج و مرج بیشتری شد. از سویی دیگر دانشگاه‌ها نیز همچنان بر سیاق معماری غرب تافتند و منش معماری مدرن را تا حد اشباع به دانشجویان معماری آموختند و نسل‌های جدید معماری که از پی هم می‌آمد معماری معاصر ایران را در سه دهه گذشته در عمق التقاط و نابسامانی فروبرد. وخامت این موضوع تا آنجا بود که در بیانات مقام معظم رهبری تاکید بر خشونت و تصلب شهر تهران شد و ایشان معماری تهران را معماری وحشی به قدمت بیش از 50 سال خواندند. به این معنی،‌ اگرچه انقلاب اسلامی در شأن سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و بسیاری از هنرها به توفیق زیادی رسید. اما در معماری هرگز چنین توفیقی حاصل نشد. گویا معماری جمهوری اسلامی همچنان در 15 خرداد سال 1342 مانده است و تهران روزبه‌روز چهره‌ای عجیب‌تر به خود می‌گیرد.

مهمتر آنکه در نظام شهری ایران پس از انقلاب سلامی برخلاف انتظار، بانک جایگزین مسجد شد و بانک‌ها دیگر مهمترین ساختمان‌های شهر تهران شدند.

تهران در محاصره بانک‌ها//// تهران زیرپای برج‌های بانکی + تصاویر

 

 

سیطره برج‌های بانکی بر فضاهای شهری

از آنجا که بنیان بانک بر اقتصاد غربی است انتظار هم نمی‌رود که معماری ساختمان آن نیز مسلمان باشد. اگرچه بانک در دهه‌های قبل از انقلاب بر اساس موتیف‌ها و المان‌های معماری بومی ایران طراحی و اجرا شدند. (مانند ساختمان زورخانه بانك ملی که در 1325 توسط استاد ابوالحسن خان صدیقی ساخته شده و یا ساختمان صندوق پس انداز بانک ملی که به وسیله هِنریش‌، معمار آلمانی‌، در دهه اول 1300 ، در زمان رضاخان پهلوی ساخته شد و الگوی آن نیز پس از اندکی تغییر تثبیت و ماندگار شد.) اما پس از انقلاب این بانک‌ها کاملا چهره‌ای مدرن به خود گرفتند.

نگاهی به نمادهای شهری تهران: از مساجد تا برج‌‌های بانکی + تصاویر

 

ساختمان صندوق پس انداز بانک ملی

نگاهی به نمادهای شهری تهران: از مساجد تا برج‌‌های بانکی + تصاویر

 

 

ساختمان صندوق پس انداز بانک ملی

 

برج سپهر بانک صادرات ازجمله این بناهای مدرن است که پیش از انقلاب اجرای آن آغاز شد و در زمان اوایل انقلاب نیمه‌کاره بود و متعلق به شخصی بدهکار بود که به عنوان بدهی وی در اختیار بانک صادرات قرار گرفت.

نگاهی به نمادهای شهری تهران: از مساجد تا برج‌‌های بانکی///سیر تحول نمادهای شهری تهران؛ از مسجد به برج‌های بانکی + تصاویر

 

ساختمان برج سپهر بانک صادرات

تلاش برای مدرن‌ترشدن و جذاب‌تر شدن ساختمان بانک‌ها ادامه یافت و مبتنی بر سبک معماری بین‌الملل که مکعب‌های شیشه‌ای خود را به سراسر دنیا تحمیل کرد، بانک‌های کشور ما نیز از موهبت تحولات مدرن بی‌نصیب نماند و ساختمان‌هایی از جمله بانک تجارت و حتی بانک مرکزی جمهوری اسلامی نیز با همان سبک بین الملل و ساختمان مکعبی شکل شیشه‌ای قد بر افراشت.

نگاهی به نمادهای شهری تهران: از مساجد تا برج‌‌های بانکی///سیر تحول نمادهای شهری تهران؛ از مسجد به برج‌های بانکی + تصاویر

 

برج شعبه مرکزی بانک تجارت

نگاهی به نمادهای شهری تهران: از مساجد تا برج‌‌های بانکی///سیر تحول نمادهای شهری تهران؛ از مسجد به برج‌های بانکی + تصاویر

 

برج بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران

 

 

برج بانک قوامین نیز عجیب‌تر از همه، کپی ناشیانه‌ای از برج ساختمان شماره يک ليبرتي (ONE Liberty Place) در فیلادلفیای آمریکاست که امروزه ساختمان مرکزی بانک قوامین است.

نگاهی به نمادهای شهری تهران: از مساجد تا برج‌‌های بانکی///سیر تحول نمادهای شهری تهران؛ از مسجد به برج‌های بانکی + تصاویر

 

برج ساختمان شماره يک ليبرتي (ONE Liberty Place) در فیلادلفیای آمریکا و ساختمان مرکزی بانک قوامین ایران

 

 

 

معماری برج جام بانک ملت

در میان این بانک‌ها ساختمان برج جام بانک ملت از دیگر بانک‌ها گوی سبقت را ربوده است. این ساختمان در تقاطع میان بزرگراه همت و شریعتی قرار دارد و از مسافتی طولانی در بزرگراه همت آنچنان پیدا قد برافراشته است که به ضرس قاطع هرکس از این بزرگراه عبور کند ناگزیر از دیدن آن است.

نگاهی به نمادهای شهری تهران: از مساجد تا برج‌‌های بانکی///سیر تحول نمادهای شهری تهران؛ از مسجد به برج‌های بانکی + تصاویر

 

موقعیت جغرافیایی برج جام بانک ملت

 

 

برج جام توسط شرکت «حرکت سیال»، مهندس رضا دانشمیر و همسرش کاترین اسپریدونوف طراحی شده است. این دو معمار، پیش از این پردیس سینمایی ملت و مسجد ولیعصر (واقع در چهارراه ولیعصر) را طراحی و اجرا کرده‌اند که مشرق در گزارش‌های پیشین خود به این دو بنا نیز به تفصیل پرداخته است.

(مسجدی که به پای تئاتر شهر ذبح شد - مسجد ولی عصر(عج)؛ مکانی برای عبادت خدا یا سجده بر الهه‌های یونان - لیبرال معماری؛ حیازدایی از ام‌القرای جهان اسلام )

نگاهی به نمادهای شهری تهران: از مساجد تا برج‌‌های بانکی///سیر تحول نمادهای شهری تهران؛ از مسجد به برج‌های بانکی + تصاویر
رضا دانشمیر و کاترین اسپریدونوف

 

همانگونه که از اتودهای اولیه پیداست، تمرکز معمار آن از همان ابتدا بر روی سیال‌بودن در فرم و حرکت بوده است. معماری این برج کاملا ساختارشکنانه است و از آنجا که شکل‌گیری فرم آن بر اساس لایه‌هاست، می‌توان آن را اثری در سبک معماری فولدینگ قلمداد کرد. سبکی که در معماری اواخر قرن بیستم موجودیت یافت و در آن از فرم‌های نرم و منحنی استفاده می‌شود.

این سبک بر فلسفه‌ای استوار است که برای اولین بار، توسط فیلسوف فرانسوی، ژیل دلوز مطرح شد. فلسفه فولدینگ در ادامه فلسفه ساختارشکنی است که نوعی فلسفه پساساختارگرا به شمار می‌رود و مبتنی برچندگانگی معنایی و تکثرگرایی است. فلاسفه فولدینگ، گیاهی به نام ریزوم را الگو قرار می‌دهند که در زیر خاک رشد می‌کند، نه ریشه دارد، نه برگ و تنها شامل ساقه‌هایی است که بصورت نرم ومواج در دل یکدیگر پیچ و تاب می‌خورند. آثار سبک فولدینگ، معمولا متشکل از لایه‌هایی است که بصورت هم ارتفاع در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند و هیچ یک نسبت به دیگری دارای وجه تمایزی نیستند.

نگاهی به نمادهای شهری تهران: از مساجد تا برج‌‌های بانکی///سیر تحول نمادهای شهری تهران؛ از مسجد به برج‌های بانکی + تصاویر

 

اتودهای اولیه برج جام

 

نگاهی به نمادهای شهری تهران: از مساجد تا برج‌‌های بانکی///سیر تحول نمادهای شهری تهران؛ از مسجد به برج‌های بانکی + تصاویر

ساختار لایه‌ای در برج جام بانک ملت

 

 

اگرچه عوام آن را به نیم تنه پایین یک زن (بخصوص از منظر بزرگراه همت به شرق) تعبیر می‌کنند،‌ اما مقصود معمار از ابتدا حرکت و سرخوردن و تا خوردن لایه‌ها در دو بعد افقی و عمودی نسبت به هم بوده است.

نگاهی به نمادهای شهری تهران: از مساجد تا برج‌‌های بانکی///سیر تحول نمادهای شهری تهران؛ از مسجد به برج‌های بانکی + تصاویر

 

برج جام بانک ملت

 

طراحی برج جام در مجموع دارای هندسه‌ای سیال و موجی است، هندسه‌هاي سيال و موجي تقليدي است از هندسه‌هاي موجود در دامنه تپه‌ها، چراگاه‌ها و جنگل‌ها. این نوع هندسه، که فاقد محور و مرکز و سکون است، مناسب‌ترین هندسه برای حواس پنج گانه و ادراکات حسی غریزی و حیوانی انسان‌ها و مناسب سیر در آفاق و عملکردهای مادی مانند راه‌هاي عبوري و پارك‌ها در فضاي شهري است.

نگاهی به نمادهای شهری تهران: از مساجد تا برج‌‌های بانکی///سیر تحول نمادهای شهری تهران؛ از مسجد به برج‌های بانکی + تصاویر

 

 

 

 

برج جام- حرکت لایه ها در دو بعد مبتنی بر هندسه آزاد و سیال

 

در نقطه مقابل هندسه‌های درون‌گرا، نظير بناهای ایرانی گذشته مثل خانه‌های کاشان، دارای محور و مرکز، آنهم با مرکزیت خالی (نقطه پایه پرگار) است، اين مركز با حضور انسان و عملکرد اختیاری و آگاهانه او در فضای معماری، معنای اصیل خود را باز می‌یابد، اين نوع هندسه مناسب‌ترین ايده‌هاي فضايي هندسي، در شهر برای ایجاد تذکر در انسان‌هاست.

در سنت اصیل معماری و شهرسازی دوران اسلامی، فقط راه‌ها و فضاهای عبوری دارای هندسه‌ای سیال، مواج و سیر در آفاق هستند. اما تجارت از نظر اسلام عین عبادت است. آنچنان که در حدیث آمده است، «‌الکاد علی عیاله کالمجاهد فی سبیل الله» از منظر اسلام کسی که در حال کسب و کار و تجارت برای خانواده خویش است مثل مجاهدی است که در راه خدا می‌جنگد. بنابراین در گذشته بازارها را مشابه مساجد می‌ساختند، ‌چراکه انسانی که در بازار به تجارت می‌پردازد، مثل مجاهدی در راه خداست و آن مکان نیز مکانی مقدس است که در آنجا به عبادت خدا پرداخته می‌شود. لذا به لحاظ فرمی،‌ مشابهت به عبادتگاه‌های اسلامی دارد. بر این اساس،‌ مسجد و خانه و بازار و مدرسه، همه محل تذکر و عبادت انسان مومن در نظر گرفته می‌شود و سایر عملکردها کاملاً درون‌گرا، دارای محورهای متقارن و تمرکزآفرین هستند.

به کار بردن هندسه سیال و سرگردان، در تناقض با چنین مبانی نظری عمیق و عریقی است که از گذشته در معماری ایرانی و اسلامی توسط معماران حکیم رعایت می‌شده است. پيامبر اكرم(ص) مي‌فرمايند: مهم‌ترين اصل حاكم بر هنر معماريِ آفرينش را اصل عدالت، يعني قرار دادن هر چيز در جاي مناسب خود، مطرح مي‌نمايد . يعني در معماريِ آفرينش، زمين هندسه مناسب خود و گياهان، حيوانات و پيكر انسان‌ها نيز، هندسه مناسب، عالمانه و با معناي خود را دارند؛ صورت‌ها و ظاهر عناصر طبيعي، پوچ، بي‌هدف و بی‌غايت نيستند، ظاهرها تجلي و نشانه باطن‌ها هستند.

چیزی که معماران امروز ایران متاسفانه نسبت به آن بی‌اعتنا هستند و تمایل به هندسه مواج و سرگردان و بدون غایت، در دور جدیدی پس از معماری شیشه‌ای مدرن بر بانک‌ها سیطره یافته است. آن‌هم ساختمان بانک که دست برقضا مهم‌ترین ساختمان در شهرهای دوره انقلاب اسلامی شده‌اند. تسلط این ساختمان بر شهر،‌ در تصویر زیر به وضوح مشخص است.

نگاهی به نمادهای شهری تهران: از مساجد تا برج‌‌های بانکی///سیر تحول نمادهای شهری تهران؛ از مسجد به برج‌های بانکی + تصاویر

سیطره برج‌های ساختارشکن و مدرن بانک‌های پس از انقلاب بر شهر تهران، نمادی است از استیلای غرب‌زدگی بر معماری پایتخت.

نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۵/۱۱/۰۵ ساعت 23:5 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []

  • «قدرت خرید چینی‌ها بیش از آمریکایی‌ها است.» این خبری بود که چندی پیش  توسط صندوق بین‌المللی پول منتشر شد. چینی‌ها که ارابه رشد اقتصادی شان ترمز بریده است، تلاش زیادی به خرج می‌دهند تا تحت مدیریت هماهنگ کشوری، همه کشورهای جهان را پشت سر گذارند. سران چین برای پیش‌برد این برنامه، سالها است اولویت بین‌المللی خود را در حوزه اقتصاد (و نه فرهنگ و سیاست) تعریف کرده‌اند، شاید از این رو که رشد اقتصادی آنان توجه دیگران را به الگوی فرهنگی و سیاسی چین نیز جلب خواهد کرد.

     

    اژدهای چینی در مسیر رشد چالش‌برانگیز (1)

     

    چه شده که اژدهای آسیا از خواب استعمار برخاسته و این بار نه همسایگانی که روزی در امپراتوری عظیم چین زندگی می‌کردند، بلکه تمام جهان را نشانه رفته است؟ این غول اقتصادی بر پایه چه سیاست‌های بومی‌ای رشد کرد و چه ابتکارهایی را به خدمت گرفت؟ انقلاب دهقانی چین چه خدمتی به رشد اقتصادی این کشور ارائه کرد؟ چرا رشد چینی‌ها پرشتاب‌ترین رشد در تمام دنیا لقب گرفته است؟ این رشد بی‌ترمز، تا کجا تداوم خواهد یافت و چه چالش‌های خانمان‌براندازی در مسیر آن قرار دارد؟ و نهایتاً آنکه این رشد پرشتاب چه درس‌هایی برای کشورهایی مانند ایران دارد که روزگاری با تمدن باستانی و سپس تمدن اسلامی خود چشم همه را خیره کرده بود و امروزه داعیه صدور فرهنگ و تصاحب جایگاه قدرت نخست منطقه را دارد؟ در نوشتار حاضر و نوشتار آینده به چنین مطالبی خواهیم پرداخت و تلاش می‌کنیم با اجتناب از مطالب تکراری تا حد ممکن،‌ به اصل مطلب یعنی ناگفته‌های رشد اقتصادی چین بپردازیم. لازم به ذکر است عمده آمارهایی که در این گزارش آمده است برگرفته از بانک جهانی است، گر چه نسبت به آن نیز تردیدهایی ابراز شده است.

     

     

     

    فراز و نشیب چین از سال‌های فترت تا چشم‌انداز 2020

     

     

     

     

     

     

    ابتدا برای آشنایی با چگونگی شروع رشد اقتصادی، تاریخ سده اخیر چین را به اختصار مرور می‌کنیم و سپس با تمرکز بیشتر به تشریح سیاست‌های دولت و مردم چین از اواخر دهه 1970 میلادی تا سال‌های جاری می‌پردازیم:
    • چین مستعمره: شکست چین در جنگ 1839 تا 1842 میلادی با انگلیس که به جنگ تریاک معروف شد،‌ آغاز دوره‌ای از بی‌ثباتی و وابستگی در این کشور بود. چینی‌ها حاضر نبودند به جای چای صادراتی خود، تریاکی را دریافت کنند که انگلیسی‌ها در هند به عمل می‌آوردند. بنابراین نیروهای نظامی انگلیس به چین هجوم آوردند که نتیجه آن امضای پیمان نانجینگ به نفع بریتانیا بود. پس از آن سایر کشورهای غربی نیز با سوءاستفاده از ضعف چین امتیازات مشابهی دریافت کردند. حدود بیست‌سال پس از جنگ نخست، دوباره منازعاتی میان چین و انگلیس رخ داد که باز هم با شکست چینی‌ها روبرو شد. از آنجا که این شکست‌های پیاپی موجب شد چینی‌ها به ضعف خود در برابر تمدن نوظهور غرب پی ببرند و به تغییر خود اقدام کنند،‌ این جنگ‌ها را آغاز عصر مدرن در کشور خود می‌دانند.

     

    اژدهای چینی در مسیر رشد چالش‌برانگیز (1)
     
    چینی‌ها در جنگ تریاک با توپ‌های جنگی انگلیس شوکه شدند

    انقلاب باکسرها در 1900 میلادی توسط نیروهای خارجی سرکوب شد اما طلیعه ناآرامی‌های داخلی در چین میان نظامیان و جمهوری‌خواهان به مدت بیش از دو دهه بود. پس از آن دو نیروی دیگر نیز به بی‌ثباتی در چین یاری رساندند: کمونیست‌ها و ژاپنی‌ها. ژاپن در 1931 استان منچوری را تسخیر کرد و تا چندین سال به تدریج شرق چین را تصاحب نمود.

    • انقلاب چین و دوره مائو:‌ با تسلیم ژاپن در جنگ جهانی به متفقین در 1945 میلادی، کمونیست‌ها که اینک به رهبری مائو زدونگ (یا مائو تسه‌تونگ) به مبارزه می‌پرداختند،‌ توانستند به تدریج بر نیروهای دیگر فائق آیند و رقیب اصلی خود یعنی ژنرال چیانگ و نیروهایش را به جزیره‌ای که تایوان نامیده شد، راندند. در 1949 میلادی انقلاب دهقانی چین رخ داد و این کشور در یکم اکتبر، با نام جمهوری خلق چین در مسیر جدیدی افتاد. در این دوره یعنی از انقلاب چین تا 1976 میلادی که مائو درگذشت و حتی تا دو سال بعد که گوفنگ جانشین مائو شده بود، دو سیاست اصلی بر این کشور حاکم شد:

     

    اژدهای چینی در مسیر رشد چالش‌برانگیز (1)

    کتاب سرخ مائو قرار بود عناصر ضدانقلاب را از فرهنگ و جامعه چین حذف کند

    - اقتصاد برنامه‌ریزی‌شده و متمرکز کمونیستی با نام «جهش بزرگ پیشرفت» یا «یک گام بزرگ به جلو» (ترکیب کمون‌های کشاورزی در روستاها با صنعتی‌سازی برای تولید فولاد، تأکید بر خودکفایی، بستن درهای کشور به روی محصولات و شرکت‌های خارجی) که موجب تضعیف کشاورزی، قحطی بزرگ و مرگ میلیون‌ها چینی شد.
     
    - انقلاب فرهنگی مائو با عنوان انقلاب فرهنگی پرولتاریا برای حذف عوامل ضدانقلابی از جامعه چین (بستن مدارس، تأسیس واحدهای ایدئولوژیک به رهبری جوانان و دانش‌آموزان، مبارزه با سنت‌ها و افکار کهن) که به کشتار میلیون‌ها چینی به خاطر تصفیه ایدئولوژیک انجامید.

    چین همچنین در این دوره از گسترش بلوک شرق به ویژه در کره حمایت کرد و نیروهای نظامی خود را در 1950 میلادی برای پشتیبانی از کره شمالی اعزام نمود.



    اژدهای چینی در مسیر رشد چالش‌برانگیز (1)
    اصلاحات مائو همان کشاورزی بدوی چین را هم نابود کرد
    • اصلاحات شیاوپینگ:‌ در 1978 میلادی،‌ دِنگ شیاوپینگ که از نیروهای اصلاح‌طلب حزب کمونیست در زمان حکومت مائو بود، با کنارزدن هائو گوفنگ (جانشین مائوئیست مائو که قصد تداوم همان سیاست‌های ناکارآمد و ایدئولوژیک مائو را داشت) و سپس اصلاح سیاست‌های اقتصادی مائو زدونگ، عملاً حزب کمونیست را از محتوای کمونیسم خالی کرد. شیاوپینگ که از 1978 تا 1992 میلادی رئیس‌ دولت و رئیس حزب کمونیست بود،
    - رشد کشاورزی را برای خروج چینی‌ها از وضع وخیم غذایی و همچنین بدست‌آوردن سرمایه اولیه در اولویت قرار داد،

    - اقتصاد برنامه‌ریزی‌شده کمونیستی را به سمت اقتصاد بازاری سوق داد،

    - رقابت اقتصادی محدود را ترویج کرد،

    - درهای چین را به روی دنیای خارج باز کرد

    - و سرمایه‌گذاری خارجی در چین و صادرات به خارج را به مثابه ابزار رشد اقتصادی و پیشرفت فناورانه پایه‌گذاری نمود.
     

     

    اژدهای چینی در مسیر رشد چالش‌برانگیز (1)
    مائو «رهبر انقلاب چین» بود اما افتخار «معمار چین جدید» به شیاوپینگ رسید

     

    شیاوپینگ اصطلاحاً‌ عمل‌گرا بود یعنی تلاش کرد سیاست‌های دولت را به جای ابتنا بر اصول ایدئولوژیک که نتایج ناکارآمد و خشونت‌بار آن روشن شده بود، بر آنچه به نظرش واقعاً به رشد ختم می‌شود بنا کند. در نتیجه سیاست‌های وی،‌ بسیاری از شرکت‌های خارجی کارخانه و دفتر خود را در چین قرار دادند تا با استفاده از نیروی کار ارزان و مالیات اندک،‌ هزینه تولید خود را کم کنند. با تولید شغل توسط این شرکت‌ها،‌ نرخ اشتغال در چین افزایش یافت و به تدریج با سرمایه‌گذاری از این درآمدِ حاصل‌شده در کنار بهره‌گیری از سود حاصل از رشد کشاورزی در نیمه نخست دهه 1980 میلادی، دولت و شرکت‌های چینی توانستند به صورت مستقل به سرمایه‌گذاری و رشد تولید سرانه دست یابند. مدیریت هماهنگ دولت با هدف تإمین منافع ملی در این زمینه موجب شد چین صرفاً به زمینه رشد سرمایه شرکت‌های خارجی تبدیل نشود بلکه خود نیز در این میان به سودآوری درست یازد. این حرکت که در چشم‌انداز خود، تبدیل چین در سال 2020 میلادی به اقتصاد اول دنیا (بیشترین تولید داخلی)‌ را در نظر گرفته بود،‌ رشد شتابانی در اقتصاد چین ایجاد کرد اما طبیعتاً عوارض ناگواری نیز برای مردم چین داشت که به برخی از آنها در ادامه گزارش اشاره خواهد شد.
    • کسب مقام نخست در رشد اقتصادی:‌ چین از اوایل قرن 21 میلادی یعنی وقتی آمریکا رشد‌های حدود 2 تا 4 درصدی را تجربه می‌کرد، با بکارگیری سیاست‌هایی توانست به طور متوسط،‌ رشد اقتصادی 10‌درصدی را (که اوج آن در سال 2006 با 12.7٪ و 2007 میلادی با 14.2٪ بود) برای خود بدست آورد که چشم جهانیان را خیره کرد. این سیاست‌ها و برنامه‌ها عبارت بود از:‌

     

    اژدهای چینی در مسیر رشد چالش‌برانگیز (1)

    قرار نیست این دو خط به هم برسند؟

    - تداوم اصلاحات اقتصادی شیاوپینگ:‌ جیانگ زِمین و هوجینتائو سیاست‌های پراگماتیستی شیاوپنگ با حسن استفاده از شرایط بومی را ادامه دادند. این سیاست‌ها دو ابزار اصلی داشت یعنی حمایت از سرمایه‌گذاری خارجی و سودآوری از صادرات کالا. این ابزارها با مدیریت کلان دولتی برای دو هدف به کار گرفته شد:‌ ایجاد اشتغال برای همه و افزایش تولید سرانه. طبیعی است با جمعیت زیاد چین،‌ اگر هر کس شغلی داشته باشد و بر تولید خود بیافزاید،‌ در برآورد ملی سرمایه عظیمی بدست می‌آید که دولت و شرکت‌های چینی می‌توانند از آن سود ببرند.

    - صرفه‌جویی در مصرف و سرمایه‌گذاریِ هر چه بیشتر از سود اقتصادی: این سیاست به صورت نسبتاً هماهنگ از جانب شرکت‌ها، دولت و مردم پیگیری شد. تقریباً دو نسل از چین، با افزایش سرمایه اجتماعی و اعتماد به خود و دولت، رشد بلندمدت کشور خود را به منافع شخصی ترجیح دادند؛ و از خود فداکاری نشان دادند. این چیزی بود که در کشورهای غربی یافت نمی‌شود زیرا در آنجا هر کارگری خواهان تأمین کامل حقوق خود است و افراد نه به یکدیگر یا دولت بلکه به قانون و اجرای آن اعتماد می‌کنند. حرکتی که شیاوپنگ آغاز کرد، آن چنان مردم چین را به خود مجذوب ساخت که از رفاه خود به صورت موقت صرف نظر کردند تا کشورشان پیشرفت کند. به بیان ساده، دولت و شرکت‌ها به مردم قول دادند اگر راضی به دریافت حقوق اندک مالی، تحمل شرایط کاری سخت‌تر و زندگی صرفه‌جویانه‌تر شوند،‌ این سرمایه حاصله را که در دست دولت و شرکتی‌ها می‌ماند سرمایه‌گذاری می‌کنند و اختلاس نمی‌کنند. مردم چین نیز در جایگاه کارگر به شرکت‌ها و دولت اعتماد کردند. بمانَد که البته همین وضعیت موجب رشد فساد مالی در دولت، حزب حاکم و شرکت‌ها شد اما سرمایه‌ای که از این گذشتِ مردم حاصل شد، آن چنان فربه بود که رشد اقتصادی 10٪ را برای چین به ارمغان آورد.



    اژدهای چینی در مسیر رشد چالش‌برانگیز (1)
    ایجاد اشتغال برای همه و افزایش تولید سرانه دو هدف اصلی اصلاحات شیاوپینگ بود

     

    - بهبود مدیریت کلان اقتصادی توسط دولت: دو مورد گذشته بدون یک مدیریت متمرکز، مستمر و مورد اجماع، دستاوردی نداشت. دولت‌های چینی به جای اینکه هر یک ساز خود را بزنند،‌ خط چشم‌انداز شیاوپنگ را دنبال کردند زیرا نخبگان چین بر این برنامه اجماع داشتند، گر چه بخشی از این اجماع با فداکردن مشارکت سیاسی و آزادی بیان رخ داد. زیرا عملاً مدیریت این حرکت در دست حزب حاکم قرار داشته و دارد که وجود حزب قدرتمند دیگر یا انتقاد سیاستمداران اثرگذار را بر رویه خود برنمی‌تابد. به هر حال اگر چه این آزادی‌ها فدا شد، اما حزب کمونیست نیز با حمایت مستمر و همه‌جانبه از سیاست‌های شیاوپنگ و تداوم آن تا کنون،  توانست اجماعی در فضای نخبگانی چین بسازد که پشتیبان مهمی برای رشد اقتصادی بوده و هست.

    - اصلاح SOE ها: SOE به بنگاه‌های اقتصادی دولت اطلاق می‌شود که در واقع مهمترین و بزرگترین شرکت‌های چین را شامل می‌شود. هدف از اصلاح SOE ها افزایش بهره‌وری آنها، تشویق بیشتر به سرمایه‌گذاری در این بخش و البته از همه چیز مهمتر، حفظ جایگاه حزب حاکم در فرآیند رشد اقتصادی است. در واقع از طرفی حزب حاکم نمی‌خواسته مالکیت این شرکت‌ها را به دیگران واگذار کند و از طرف دیگر باید نسبت به بهره‌وری پایین‌تر بخش دولتی نسبت به بخش خصوصی پاسخگو باشد. از این رو تا به حال چند برنامه در زمینه اصلاح SOE ها ارائه و کمابیش اجرا کرده است اما فاصله کنونی بهره‌وری میان بخش دولتی و خصوصی - 4.6٪ نسبت به 9.1٪- نشان می‌دهد این برنامه‌ها چندان جوابگو نبوده و عمدتاً کارکرد سیاسی داشته است.



    اژدهای چینی در مسیر رشد چالش‌برانگیز (1)
    چین تعرفه‌ واردات را به صورت هماهنگ با برخی شریکان تجاری‌اش کاهش داد

     

    - الحاق به سازمان تجارت جهانی: چین در سال 2001 میلادی به سازمان تجارت جهانی پیوست و پذیرش آن توسط اعضای سازمان به چین در گسترش تجارت خارجی خود کمک شایانی کرد، گر چه در ابتدا نگرانی‌هایی از جانب اندیشمندان چینی ابراز شد. چارچوبی که سازمان تجارت جهانی برای گفتگوی‌های چندجانبه میان دولت‌ چین و سایر دول ایجاد کرد،‌ ثبات بیشتری را برای تجارت چین نسبت به زمانی که همه چیز بر مبنای گفتگوی‌های دوجانبه تنظیم می‌شد، به ارمغان آورد. چین در یکی‌دوسال اول، تعرفه واردات کالا را به 12٪ کاهش داد و  از سوی دیگر بسیاری از محصولات چینی به دلیل مزیت نسبی در بازار کشورهای دیگر مشتری پیدا کرد. همچنین به دلیل تضمین‌های سازمان تجارت جهانی و ایجاد اعتماد بیشتر نسبت به ثبات قوانین، ورود سرمایه‌های خارجی به چین به ویژه از طرف شرکت‌های چندملیتی افزایش یافت.

    - استفاده فرصت‌طلبانه از شرایط  منطقه‌ای و بین‌المللی:‌ چینی‌ها در ازای هر گونه همکاری فرهنگی و حمایت سیاسی که مورد تقاضای کشورهای منطقه و جهان بود،‌ یک یا چند امتیاز اقتصادی از کشور مقابل دریافت می‌کردند. بدین صورت واردات نفت، گاز، کالا و فناوری را به کشور خود ارزان ساختند و صادرات محصولات چینی به کشورهای دیگر را تسهیل کردند، ضمن اینکه با یک بازاریابی قدرتمند و هماهنگ، توزیع محصولات خود در سایر کشورها را به گونه‌ای انجام دادند که در همه جا فروش داشته باشند: ملت‌هایی که برایشان کیفیت مهم است میزبان محصولات شرکت‌های معتبر چین می‌شوند و ملت‌هایی که برایشان قیمت مهمتر است،‌ در بازار کشور خود شاهد محصولات کارگاه‌های کوچک چین هستند.

     

    تکیه بیش از حد بر سرمایه‌گذاری خارجی و صادرات برای رشد اقتصادی بدون توجه لازم به تقاضا و مصرف داخلی شاید زمانی یک ضرورت برای رشد اقتصادی چین بود. اما پس از رشد درآمد سرانه در این کشور، سیاست دولت به سمت استفاده از تقاضای داخلی برای رشد اقتصادی تمایل نشان داده است. طبیعتاً‌ اگر دولت چین از این بازار فروش گسترده با جمعیت میلیاردی بهره نگیرد،‌ افزایش درآمد سرانه چینی‌ها به نفع کشورهای خارجی تمام خواهد شد که کالاهای خود را به مردمی که مدتی برای رشد کشور خود صرفه‌جویی پیشه کرده و هم‌اکنون تشنه مصرف هستند، ارائه می‌دهند. درآمد سرانه مردم چین به گزارش بانک جهانی در سال 2006 میلادی از 2000 دلار گذشت و یک پله صعود کرد (از پله درآمد پایین به پله درآمد متوسط پایین).

     

    اژدهای چینی در مسیر رشد چالش‌برانگیز (1)
    پرچم چین نیز مثل اقتصادش دیگر نشان حزب کمونیست را ندارد

    • کنگره 2007 میلادی: در سال 2007 میلادی کنگره حزب کمونیست چین برگزار شد که طی آن هدف نهایی اقتصادی چین، این‌گونه تعیین شد:‌
    - تکوین جامعه‌ای متوازن
    - موفقیت و رشد پایدار برای مردم
    - رهبری جهان از طریق یک دولت خلاق و قدرتمند
    - یک کشور متحد تحت نظام سیاسی سوسیال دموکرات
    - سطحی مترقی ار تمدن‌
    - دارای ارتشی قدرتمند با توانایی تأمین امنیت ملی و صلح بین‌المللی

    کنگره همچنین اعلام کرد که از 1978 میلادی که اصلاحات اقتصادی آغاز شد، تا 2007 میلادی، نیمی از راه چین برای دست‌یافتن به ابرقدرتی جهان در 1938 و تثبیت آن تا نیمه قرن 21 میلادی را طی کرده است. در واقع چین به تصور حزب کمونیست، هم‌اکنون در مرحله دوم از رشد سه مرحله‌ای قرار دارد که از 1978 آغاز شده است:

    - مرحله یک: این مرحله از 1978 تا پایان قرن 20 را شامل می‌شود. حزب کمونیست هدف خود را در این دوره،‌ ازبین‌بردن «سوء تغذیه، گرسنگی و فقر» اعلام کرده که در هدف شیاوپنگ برای رساندن تولید سرانه به 800 تا 1000 دلار خود را نشان می‌داد. این مرحله خود به دو فاز تقسیم شد:‌ فاز اول به اصلاحات اقتصادی و افزایش تولید کشاورزی در سال‌های اولیه گذشت که پایه مهمی براس رشد و موفقیت صنعتی در سال‌های بعد فراهم ساخت. در فاز دوم سیاست اصلی دولت به سمت بازکردن فضای اقتصادی و افزایش صادرات حرکت کرد و جهت شتاب‌بخشیدن به افزایش صادرات از سرمایه‌گذاری خارجی استقبال شد. شرایط این سرمایه‌گذاری به گونه‌ای برای شرکت‌های خارجی در نظر گرفته شد تا به رشد فناوری و سرمایه در میان شرکت‌های چینی نیز بیانجامد.

     

    اژدهای چینی در مسیر رشد چالش‌برانگیز (1)

    اصلاح بخش کشاورزی نخستین پایه اصلاح اقتصاد چین بود

     

    - مرحله دو: هدف اصلی در این دوره، افزایش استانداردهای زندگی مردم چین و کسب درآمد سرانه «متوسط» به جای «پایین» و زیر خط فقر بوده است. هو جین تائو رئیس‌جمهور وقت چین ابزار اصلی را در این زمینه رسانه تولید سرانه به 4000 دلار اعلام کرد. پایان این مرحله، سال 2020 در نظر گرفته شده است. چین در این دوره قصد داشته و دارد که هر چه بیشتر در اقتصاد جهانی درگیر شده و از آن بهره گیرد. بدین منظور در سال 2001 میلادی به سازمان تجارت جهانی پیوست و تا سال 2009 میلادی به بزرگترین صادرکننده تبدیل شد.. هنوز آمریکا بزرگترین اقتصاد جهان است (از نظر تولید ناخالص داخلی یا GDP) اما ابتدای امسال با توجه به آمار نهادهای دولتی دو کشور (که تردیدهایی نسبت به آن ابراز شده است)، چین با 4.16 تریلیون دلار به بزرگترین کشور از نظر تجارت کالا (جمع صادرات و واردات) تبدیل شده است. این رقم 7.6٪ رشد تجارت را در سال 2013 نسبت به سال گذشته نشان می‌دهد.

    - مرحله سه: این مرحله از دهه سوم تا پنجم از قرن 21 را شامل می‌شود که طی آن چین به ابرقدرت جهان تبدیل می شود. راهبرد اصلی در این زمینه، رشد دانش‌بنیان خواهد بود.

    • زخم‌خوردن از بحران اقتصادی: شاهکار رشد چین با بروز بحران اقتصادی در جهان در سال 2008 میلادی، تحت تأثیر منفی قرار گرفت. چینی‌ها در پاییز 2008 رشد 6.8 درصدی و در زمستان 2009 رشد 6.1 درصدی را چشیدند. در آن زمان کابینه به ریاست نخست‌وزیر وِن جیابائو در گزارشی مهم نسبت به «خوش‌بینی کورکورانه» در حوزه اقتصاد ابراز نگرانی کرد و به عدم اطمینان به امکان بازیابی رشد گذشته به دلیل تقاضای پایین در کشورهای بحران‌زده غربی، بهره‌گیری از برخی صنایع در سال‌های گذشته بیش از ظرفیت آنها،‌ ازدست‌رفتنِ بسیاری از مشاغل و همچنین ابهام در میزان سرمایه‌گذاری توسط بخش خصوصی اذعان کرد. در هر صورت دولت با تلاش بسیار توانست تا حدودی بر رشد اقتصادی چین بیافزاید. با این حال نظر جیابائو درست بود زیرا در سه سال اخیر دوباره به آرامی از رشد چین کاسته می‌شود. تابستان سال 2013 میلادی نسبت به تابستان سال گذشته‌اش 7.7٪ رشد ولی تابستان 2014 میلادی (که به دهه نخست مهرماه 1393 شمسی ختم شد) نسبت به تابستان 2013 میلادی، 7.3٪ رشد در اقتصاد چین به وجود آمده است.

     

    اژدهای چینی در مسیر رشد چالش‌برانگیز (1)

    کری و شیه‌جی هر دو به فواید هماهنگی میان چین و آمریکا آگاهند

    • گفتگوهای استراتژیک با آمریکا:‌ به ابتکار اوباما گفتگوی اقتصادی و استراتژیک میان چین و آمریکا در سال 2009 کلید خورد تا دو کشور در بالاترین سطح از مقامات به هماهنگی برای حفط و تقویت روابط مثبت، سازنده و جامع بپردازند. احتمالاً عبور از بحران اقتصادی که همزمان از شتاب رشد هر دو کشور کاست، احساس نیاز به همکاری را در دو قطب اقتصادی غرب و شرق تقویت کرد. این جلسات به صورت سالانه در تابستان برگزار می‌شود و در ششمین و آخرین نوبت، ژوئیه امسال در پکن انجام شد. در این جلسات که جان کری و رئیس خزانه داری از آمریکا به دیدار یانگ جیه چی (مشاور ارشد دولت، وزیر خارجه پیشین و سفیر پیشین چین در آمریکا) و معاون نخست وزیر رفتند، اختلاف نظر دو طرف پیرامون همکاری های نظامی، تحرکات چین در آب‌های جنوبی و جاسوسی از فضای مجازی مشهود بود، گر چه دو طرف بر لزوم مبارزه با تروریسم هم عقیده بودند.
    بد نیست همین‌جا به مقایسه تولید ناخالص داخلی دو کشور بپردازیم که نشان می‌دهد چین هنوز خیلی با آمریکا فاصله دارد. طبق آخرین آمار بانک جهانی که در مورد سال 2013 میلادی منتشر شده است،‌ ایالات متحده با 16 تریلیارد و 800 تریلیون دلار در رأس کشورهای جهان قرار دارد. پس از آن چین قرار دارد با 9 تریلیارد و 240 تریلیون دلار تولید ناخالص داخلی. ژاپن با 4.9 تریلیارد،‌ آلمان با بیش از 3.6 تریلیارد، فرانسه با بیش از 2.7 تریلیارد، انگلیس با بیش از 2.5 تریلیارد، برزیل، روسیه، ایتالیا، هند،‌ کانادا،‌اسپانیا، و استرالیا به ترتیب در رده‌های بعدی قرار دارند. همچنین ترکیه رتبه هفدهم،‌ امارات متحده عربی رتبه سی‌اُم و ایران نیز با 368 تریلیون و 904 میلیارد دلار رتبه سی و دوم را از آن خود کرده است.

     

    اژدهای چینی در مسیر رشد چالش‌برانگیز (1)

     

    سرمایه‌گذاری مستقیم صنعت چین در آمریکا فصل به فصل، شفاف است

     

    تولید سرانه آمریکا از 46999 دلار در سال 2009 به 53143 دلار در سال 2013 رسیده در حالی که تولید سرانه چین در همین دوره از 3749 به 6807 دلار رسیده است. این تفاوت فاحش، در برآیند ملی به دلیل جمعیت زیاد چین تا حدودی جبران می‌شود و تولید ناخالص داخلی چین همان‌گونه که گفته شد به بیش از نصف آمریکا می‌رسد. لازم به ذکر است لوکزامبورگ با 111162 دلار،‌ نروژ، قطر، سوئیس، استرالیا، دانمارک، سوئد، سنگاپور، آمریکا، کانادا و ... به ترتیب دارای بیشترین تولید سرانه هستند. ایران از 4931 دلار در سال 2009 به 7006 دلار در سال 2011 صعود کرد اما تولید سرانه پس از آن به 6578 دلار در سال 2012 و 4763 در سال 2013 افت داشت.
    • طرحی جامع برای اصلاح سیاست‌ها:‌ در نوامبر 2013 میلادی،‌ شی جین‌پینگ رئیس‌جمهور چین به نمایندگی از حزب حاکم، برنامه‌ای جامع برای نوسازی اقتصادی و اصلاحات سیاسی را اعلام کرد که بخش مهمی از آن مربوط به اصلاح SOE ها یا همان بنگاه‌های اقتصادی دولت است شامل اصلاحات قیمتی در فاکتورها، کاهش یارانه دولتی به این شرکت‌ها و تأسیس شرکت‌هایی با مالکیت ترکیبی. تفاوت این مالیکت ترکیبی با آنچه در دهه 1990 اجرا شد در این است که این بار هم بخشی از سهام به کارکنان ارائه می‌شود و هم به سرمایه‌گذاران خصوصی اجازه داده می‌شود بخش اعظم سهام را در اختیار گیرند. شش شرکت دولتی برای اجرای آزمایشی طرح یادشده در نظر گرفته‌ شده‌اند.

     

    اژدهای چینی در مسیر رشد چالش‌برانگیز (1)

    جین‌پینگ آمده تا دوره‌ای جدید از تجارت خارجی چین را کلید بزند

     

    ظاهراً رهبران چین برای بار چندم دریافته‌اند که سیاست‌های دولت نیازمند اصلاح است و حاکمیت تک‌قطبی حزب حاکم باید تعدیل شود اما باید دید در عمل تا چه میزان به اجرای واقعی این اصلاحات پایبندند. جین‌پینگ برای توجیه برنامه خود اشاره‌ای به یکی از سخنان رئیس‌جمهور اسبق چین و پایه‌گذار رشد اقتصادی یعنی دِنگ شیاوپینگ کرد: برای اجتناب از یک پایان تلخ با پیامدهای مبهم،‌ تنها راه این است که اصلاحات عمیق‌تری برای بازسازی فضای داخلی و بین‌المللی انجام دهیم.

    آیا برنامه جدید خواهد توانست رشدی پایدار،‌ سرمایه‌گذاری وسیع‌تر، بهره‌وری بیشتر، و تجارت گسترده‌تری را برای این اقتصاد عظیم و هر حوزه جهانی که با آن در ارتباط است، به ارمغان بیاورد؟

     

    ابتکار چینی‌ها در دل برنامه رشد اقتصادی

    بسیاری از این موارد در کشورهای دیگر نیز امتحان شده و بکار گرفته شده است، با این حال بکارگیری همه آنها در چین جالب توجه است. در حقیقت چینی‌ها از خلاقیت قابل ملاحظه‌ای برخوردار نیستند و بسیاری از شرکت‌های چینی به دنبال کپی‌سازی فناوری‌های غربی هستند. نمونه آن تولید نرم‌افزارها، مرورگرها و شبکه‌های اجتماعی با اسامی چینی است. از 100 شرکت خلاق جهان، تنها شش شرکت در چین قرار دارد که در مقایسه با رکورد تولید ناخالص داخلی در چین،‌ نشان‌دهنده میزان بالای تولید تقلیدی در این کشور است. فاصله وقتی مشخص‌تر می‌شود که بدانیم نزدیک 40 شرکت از آن 100 مورد در آمریکا است. با این حال همین که چین تصمیم گرفت بجای تولید کالاهای نو که همیشه طرفدار دارد آن هم با قیمت بالا، می‌تواند از طریق تولید اولیه‌ترین ابزار و کالاها منتها با قیمت پایین پیشرفت کند، خودش ابتکار است. اصلاً بکارگیری این همه برنامه تقلیدی با شتاب و هماهنگی بالا یا بهتر بگوییم قدرت بالا در کپی‌سازی سریع و وسیع، در نوع خود یک ابتکار است!

    1- سیستم دیجیتال مدیریت شهری

    حدود دو سال پیش مدیر مرکز ملی آمار، نقشه برداری و اطلاعات شهری در چین اعلام کرد طرح دیجیتال سازی 260 شهر کلید خورده است و در این میان، شهرهای موفق به پروژه ساخت «شهرهای هوشمند» خواهند پیوست. این طرح هم به تصمیم سازی بهتر در دولت و هم به زندگی راحت شهروندان کمک خواهد کرد. قرار است در سال 2015 میلادی، سیستم جامع مدیریت دیجیتال در چین کار خود را شروع کند.

     

    اژدهای چینی در مسیر رشد چالش‌برانگیز (1)

    «رایانش ابری» با اتصال شبکه‌ها به یکدیگر از مبانی شکل‌گیری شهرهای هوشمند است

     

     

    2- ساخت شهرهای هوشمند

    معاون وزیر مسکن و توسعه شهر و روستا در چین اعلام کرد از سال 2012 میلادی برنامه ای پنج ساله برای ساخت شهرهای هوشمند آزمایشی در پنج منطقه چین (شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز) آغاز شده است. این کار تحت مدیرت انجمن صنایع ارتباطی در وزارت یادشده در جریان است. وی مهمترین چالش در این زمینه را تقسیم کار مناسب و منسجم میان دولت و شرکت ها دانست، علاوه بر این که شهروندان نیز باید تغییراتی در زندگی خود ایجاد کنند. نکته مهم این است که دولت در این پروژه عمدتاً از شرکت های چینی مانند شرکت علم و صنعت هوافضا (CASIC) و ZTE بهره می گیرد.

    در ساخت «شهر هوشمند» از فناوری اطلاعات و ارتباطات مجازی برای مدیریت شهر، سرعت و ارزانی ارتباط و اقدام، ارائه خدمات و ... استفاده می شود که در نتیجه آن، رشد اقتصادی و جذب سرمایه افزایش می یابد. تأمین انرژی در این شهرها از منابع قابل تجدید با آلودگی اندک صورت می گیرد در نتیجه شهرهای هوشمند، «دوستدار محیط زیست» خوانده می شوند. سیستم فناوری اطلاعات در این شهرها بر مبنای الگوی جدید «رایانش ابری» انجام می شود. در این الگو (در یک بیان مختصر) شبکه‌ای میان شبکه ها ایجاد شده و کاربر بر حسب نیازش از نرم افزارها (که بر روی سرورهای مرکزی ذخیره شده است) بهره می گیرد، بدون اینکه جزئیات غیرضروری برای وی روشن باشد، مانند یک اینترانت بزرگ در مقیاس شهری و منطقه ای.

     

    اژدهای چینی در مسیر رشد چالش‌برانگیز (1)

    نانجینگ پایتخت پیشین چین و یکی از زیباترین شهرهای آن است

     

    برای مثال اولویت نخست شهر نانجینگ (یکی از چهار پایتخت باستانی چین) در دوازدهمین برنامه توسعه پنج ساله (2011-2015)، تبدیل شدن به شهر هوشمند است. این را سرمایه‌گذاری عظیم مدیران شهری در توسعه شبکه اینترنت بی‌سیم با پهنای باند گسترده تأیید می‌کند. از ابتدای 2010 میلادی میلیون ها کارت هوشمند برای ساکنان نانجینگ صادر شده که از آن جهت کنترل هویت و حفظ امنیت، حمل و نقل عمومی و خدمات بانکی بهره می گیرند. پروژه رایانش ابری نیز در مرحله اول با تشکیل پایگاه جامعِ داده شامل اطلاعات ساکنین، شرکت‌ها، نهادهای دولتی و خدمات شهری کلید خورده و در مراحل بعد با هوشمندسازی حوزه هایی چون خدمات پزشکی و گردشگری در حال تکمیل است.

     

    3- طرح کمربند اقتصادی جاده ابریشم

    چین سازمان شانگهای را با همکاری روسیه و کشورهای آسیای مرکزی برای مدیریت تجاری این منطقه در سال 2001 میلادی تأسیس کرد. در همین راستا شی جین‌پینگ رئیس‌جمهور چین در بازدید سال گذشته خود از آسیای مرکزی طرح تأسیس «کمربند اقتصادی جاده ابریشم» را از شهر ووهان در استان هوبِی چین به لودز در لهستان مطرح کرد که شامل دو مسیر جاده و راه‌آهن به همراه خط لوله است. او پیشنهاد خود را در اجلاس گروه 20 در سن‌پترزبورگ و اجلاس سازمان همکاری شانگهای در بیشکک تکرار کرد. این مسیر از مرکز و شمال چین گذشته و پس از عبور از قزاقستان، روسیه و بلاروس به لهستان می‌رسد. جین‌پینگ قول داد از این طرح حمایت مالی به عمل آورد و همین کار را هم با برداشتن اولین قرم انجام داد. سال جاری میلادی خط آهن در این مسیر بازسازی و فعال شد و پس از 15 روز -یک ماه زودتر از خط دریایی- به مقصد رسید. طبیعی است این سرعت برای کالاهای شرکتی مثل هون‌های که محصولات سونی و اَپِل را در ووهان مونتاژ می‌کند بسیار مهم است زیرا محصولات الکترونیک به سرعت دچار کاهش قیمت در طول زمان می‌شوند. کمیته ترابری ووهان علاوه بر این اعلام کرده این قطار که 41 کانتینر 40 فوتی در آن قرار دارد،‌ تنها یک پنجم از حمل هوایی کالاها گرانتر تمام می‌شود در حالی که در اولین حرکت خود کالاهایی مجموعاً با ارزش 12 میلیون دلار آمریکا را حمل کرد. مارس سال جاری میلادی جین‌پینگ به آلمان رفت و با بزرگترین اقتصاد اروپا قرار گذاشت که انتهای این خط آهن با عبور از لهستان، عرض آلمان را تا غرب این کشور در شهر دویسبورگ طی کند. دویسبورگ بزرگترین بندر درون‌مرزی در جهان است.

     

    اژدهای چینی در مسیر رشد چالش‌برانگیز (1)

    دو راه جدید ابریشم، چهارراه تاریخ یعنی ایران را دور می‌زنند

     

    4- طرح راه آبیِِ ابریشم در قرن 21

    این طرح همزمان با طرح کمربند اقتصادی جاده ابریشم توسط شی جین‌پینگ مطرح شد و هدفش برقراری ارتباط تجاری میان چین با کشورهای آسیای جنوب شرقی (مثل اندونزی)، جنوب آسیا (مثل هند)، شرق آفریقا (مثل شاخ آفریقا و مصر) و اروپا است. این طرح که در مرحله اولیه یعنی طراحی مسیر با توافق سران کشورها است،‌ خطی دریای را ترسیم می‌کند که پس از عبور از جنوب آسیا از طریق دریای سرخ و کانال سوئز به دریای مدیترانه و از آنجا به اروپا منتهی می‌شود. نکته جالب در مورد این طرح و طرح گذشته این است که یکی با گذشتن از شمال دریاچه مازندران و دیگری از اقیانوس هند، عملاً ایران را دور می‌زنند. اگر این دو مسیر زمینی و دریایی بدون مشارکت ایران به دو محور اصلی ترانزیت کالا در میان آسیا و اروپا تبدیل شود،‌ جایگاه اقتصادی ایران صدمه می‌خورد. ایران می‌تواند در طرح دریایی وارد گفتگوهای جدی شود و همچنین با احیای راه زمینی ابریشم از جنوب دریاچه مازندران با همکاری ترکیه که بر سرعت ترانزیت کالاهای چینی به اروپا (و به عکس) می‌افزاید، خود را در این طرح نیز سهیم کند. همین اواسط شهریور بود که سران سریلانکا با میزبانی از جین‌پینگ با وی در طراحی راه آبی ابریشم با هدف قراردادن کشورشان در مسیر آن وارد همفکری شدند. حتی کشور کوچک مالدیو چندین طرح عمرانی و اقتصادی را کلید زده تا زیرساخت‌های خود را برای استفاده از دو طرح یادشده تقویت کند.

     

    اژدهای چینی در مسیر رشد چالش‌برانگیز (1)

    میوه چه شکلی میل دارید؟

     

     

     

     

    5- میوه های شکیل!

    چند شرکت چینی از جمله «فروت مولد» چند سالی است با قراردادن محفظه‌های شکل‌دار، میوه‌ها را در حین رشد به شکل های خاصی در می آورند. برخی از این شکل ها تزئینی است (مثل قلب برای خیار) و برخی با هدف نگهداری راحت (مثل مکعب برای هندوانه) انجام می شود.

     

    اژدهای چینی در مسیر رشد چالش‌برانگیز (1)

    مردم چین برای کاهش هزینه‌ها آنچه می‌توانند را از ترکیب دورریختنی‌ها می‌سازند

     

     

    6- ساخت وسایل جدید در خانه

    چینی ها با ساخت برخی وسایل مورد نیاز خود در خانه که عمدتاً از مواد دورریز بهره می‌گیرند، هزینه زندگی خود را کاهش داده اند. یکی برای خود از میله‌های بی‌استفاده، دوچرخه می‌سازد و دیگری برای کار در مزرعه، ربات گاریچی طراحی می‌کند.

     

    در بخش دوم از این گزارش، به چالش‌هایی خواهیم پرداخت که در مسیر رشد پرشتاب اقتصادی چین به وجود آمده و نهایتاً بر مبنای مطالب دو بخش، درس‌های قابل استفاده برای ایران از تجربه رشد چینی‌ها را برخواهیم شمرد.
    نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۵/۱۱/۰۵ ساعت 23:4 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []

  • پتروناس مالزی، برج میلاد تهران، برج ساعت مکه، برج پادشاهی ریاض، برج 1 امارات، مرکز اعتبار جهانی شانگهای، برج kk100 و دست آخر برج خلیفه­ دبی. نام این آسمان خراش‌ترین‌ها را بارها شنیده‌اید. وقتی سرمستی انسان به اوج می‌رسد، آسمان را می‌خراشد!


    چرا جهان سومی‌ها آسمان‌خراش می‌سازند؟ +تصاویر
    آسمان‌خراش‌های پتروناس - مالزی

    مستند ابرسازه‌ها - پتروناس

    درمیان نام­‌های این آسمان­‌خراش­‌ها خبری از برج­‌های جهان غرب نیست! چراکه غرب، سال‌هاست عطش خود را در سرکشی­‌های معمارانه سیراب کرده است. تجربه ابتدایی غرب در ساخت آسمان‌خراش، به قریب 150 سال پیش آمریکا برمی­گردد و اتفاقی که عامل شکل­‌گیری مکتب معماری شیکاگو شد.

    شهر بزرگ شیکاگو آمریکا، در سال 1871 در آتش سوخت و معماران و مهندسان جوان سازه، بر ویرانه­‌های شهر، بنیان سبک و سیاقی از معماری مدرن را شکل دادند که بعدها "مکتب شیکاگو" نام گرفت و اصول و قواعد آن، به عنوان منشور معماری مدرن، مورد توجه قرار گرفت.

    تا سال 1889 ستون یادبود واشنگتن به عنوان بلندترین سازه جهان شناخته می‌شد اما در این سال برج ایفل جانشین آن شد.

     

    چرا جهان سومی‌ها آسمان‌خراش می‌سازند؟ +تصاویر

    ستون یادبود واشنگتن که تا سال 1889 بلندترین سازه جهان بود.

    برج ایفل که طراح آن مهندس ایفل بود،‌ در سال 1889برای نمایشگاه جهانی و به مناسبت صدمین سالگرد انقلاب فرانسه ساخته شد و در واقع نماد خاری بود که در آن نمایشگاه به چشم همه دنیا فرو می رود. اما پس از اتمام نمایشگاه، بخاطر زیبایی مهندسی آن، از تخریب ایفل صرفنظر کردند و به نشانه شهری پاریس و حتی فرانسه بدل شد. این برج به مدت 41 سال تا زمان بهره برداری از ساختمان کرایسلر در نیویورک در سال 1930، به عنوان بلندترین برج جهان شناخته می‌شد.

    چرا جهان سومی‌ها آسمان‌خراش می‌سازند؟ +تصاویر

     

    برج ایفل که تا سال 1930 و به مدت 41 سال بلندترین برج جهان بود.

    البته برج ایفل صرفا یک المان نمایشی و بدون کاربری است و اما مهم‌ترین جهش در زمینه آسـمان‌خراش‌ها را برج کرایسلر ایجاد کرد. در سال 1928 والتر کرایسلر از معمارش وان آلن خواست برای او بلندترین ساختمان جهان را طراحی نماید. بنابراین برج کرایسلر در سال 1930 با 77 طبقه و 319 متر ارتفاع، مرتفع‌ترین سازه ساخت دست بشر آن دوران یعنی برج ایفل را هم پشت سر گذاشت.

    چرا جهان سومی‌ها آسمان‌خراش می‌سازند؟ +تصاویر
    والتر کرایسلر

    چرا جهان سومی‌ها آسمان‌خراش می‌سازند؟ +تصاویر

     

    برج کرایسلر که از سال 1930 و به مدت 1 سال بلندترین برج جهان بود

    سرمستی والتر کرایسلر از داشتن بلندترین ساختمان جهان دیری نپایید ودر اواخر سال 1929 کمپانیامپایر استیتEmpire State   با تصمیم به ساخت آسمان‌خراشی به همین نام، رقیب را از میدان به در کرد. این بنای 102 طبقه‌ا‌ی 381 متری در اوج دوران رکود اقتصادی تا مدت‌ها چشم همگان را خیره کرد و تا کنون بیش از 117 میلیون بازدید‌کننده از آن دیدن کرده‌اند.بر بالای ساختمان برج، آنتن‌های تلویزیونی و مخابراتی نصب گردیده که ارتفاع برج را به 442 متر می‌رساند. البته هزینه سرسام‌آور امپایر استیت به حدی بود که تا 40 سال بعد هیچکس جرأت نکرد رکورد این ساختمان بلند را بزند.

    چرا جهان سومی‌ها آسمان‌خراش می‌سازند؟ +تصاویر

     

    برج امپایر استیت که از سال 1930 و به مدت 50 سال بلندترین برج جهان بود

    با ارایه تئوری سازه‌های لوله‌ای در اواسط دهه‌ی 60، ساختمان‌های غول‌آسایی چون برج‌های دوقلو مرکز تجارت جهانی (411 متر) و برج سیرز (442 متر) در اوایل دهه‌ی 70 سر از آسمان‌ها در آوردند. پس از آن بلندترین‌ها به مرور به مشرق زمین منتقل شد و برج‌های دوقلوی پتروناس در پایتخت مالزی با 452 متر ارتفاع، رکورد بلندترین ساختمان اداری جهان را در دست گرفت.

     

    چرا جهان سومی‌ها آسمان‌خراش می‌سازند؟ +تصاویر

    مرکز تجارت جهانی با ارتفاع 411 متر یکی از بلندترین‌ها بود.

     

    چرا جهان سومی‌ها آسمان‌خراش می‌سازند؟ +تصاویر

    مرکز سیزر در شیکاگو با ارتفاع 442 اکنون در رتبه ششم به لحاظ ارتفاع در جهان قرار دارد.

     

     

     

    بلندتر و بلندتر، سریعتر و سریعتر، برج‌­ها بر روی هم ساخته شد تا غرور غرب مدرن، فروکش کند و فخر دانش مهندسی خود را به جهان بفروشد. اما غرب که مرد روزهای برج و آسمانخراش بود، سال‌هاست که دیگر سیراب از برج و پل و اتوبان و بلندترین­‌ها و بزرگترین­‌ها و بیشترین­‌ها؛ به دنبال مأمنی است که در آن قدری بیاساید و در توبه ای تاریخی، به یک طبقه‌­سازی، در شهرک­‌سازی­‌های خود روی آورده است. اما چه کنیم که عطش آن همچنان در مشرق زمین باقیست و مسابقهی "بلندترین­‌ها" روز به روز رونق می­گیرد. تا جایی که به گواه نمودار زیر، دیگر نامی و نشانی از آسمانخراش‌های غربی، در میانه نیست!

    چرا جهان سومی‌ها آسمان‌خراش می‌سازند؟ +تصاویر

     

     

    برنده‌­های این مسابقه چندان ماندگار نیستند و در کمتر از چند ماه، جایگاه "بلندترین" را به برجی دیگر واگذار می­‌کنند. شاید موفق­ترین نمونه در این زمینه، برج­‌های دوقلوی "پتروناس" در مالزی باشد. برج‌هایی که در سال 1998 تا 2004 بلندترین برج­های جهان بودند و طراحی خاص "سزار پلی"، معمار آن و همچنین مانورهای تبلیغاتی مختلف، از جمله فیلم "مأموریت غیر‌ممکن" با بازی تهور آور تام کروز، آوازه لقب "بلندترین” را برای پتروناس مالزی، در حافظه جهانی به ثبت رساند. اما نکته جالب اینکه همان برج امروز در رتبه 27 جهان است! و تنها پس از چند سال این لقب را از دست داد. امروزه باقی ماندن در صدر به کمتر از چند ماه رسیده است و عملا هزینه‌­های سخاوتمندانه برای ساخت بلندترین­‌ها، دیگر مقرون به صرفه نیست.

    چرا جهان سومی‌ها آسمان‌خراش می‌سازند؟ +تصاویر و فیلم
    برج ساعت مکه

     

    اکنون بلند ترین آسمانخراش‌ها در جهان به قرار زیرند:

     

    1. برج خلیفه در دبی با ارتفاع 828 متر

     

     

     

    2. برج تایپه 101-در تایوان با ارتفاع 509

    چرا جهان سومی‌ها آسمان‌خراش می‌سازند؟ +تصاویر

     

     

     

    3. مرکز مالی جهانی شانگهای چین با ارتفاع 492

    چرا جهان سومی‌ها آسمان‌خراش می‌سازند؟ +تصاویر

     

     

    4. برجهای پتروناس 1و2 در کوالالامپور با ارتفاع 452

    چرا جهان سومی‌ها آسمان‌خراش می‌سازند؟ +تصاویر

     

     

     

    5. مرکز مالی گرینلند ناجینگ چین با ارتفاع 450

    چرا جهان سومی‌ها آسمان‌خراش می‌سازند؟ +تصاویر

     

     

     

    راز آسمان‌خراش‌­ها

    به راستی چه چیزی در وجود انسان است که سبب می‌شود؛ سازه­‌هایی به قامت 828 متر (مربوط به برج خلیفه دبی) را برافرازد؟ قرآن در آیات 6 و 7 از مبارکه علق، کلام حیرت‌انگیزی دارد که پرده از این راز بر می­کشد. کَلا إِنَّ الإنْسَانَ لَیَطْغَى﴿٦أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى﴿٧. آری، انسان طغیان می­کند، آن­گاه که احساس استغنا و بی‌­نیازی می­کند.

    شاید بتوان گفت، هنگامی که انسان مدرن خود را مملو و مشحون از ره‌­آوردهای دانش و علوم تجربی یافت، خود را بی نیاز از آسمان دید و در تقابل با آسمان، قد برافراشت و طغیان کرد. طغیانی که حکایت از سرکشی و تقابل با آسمان دارد و گویا ستبرای کوه‌­های بلند را به سخره می­‌گیرد. آن­چنان که برخی گفته‌­اند، برج میلاد، دهن­‌کجی به ستبرای کوه دماوند است! اگر بپذیریم که اینگونه است، واژه آسمان­‌خراش، به غایت با مسماست!

    چرا جهان سومی‌ها آسمان‌خراش می‌سازند؟ +تصاویر

    دانستنش خالی از لطف نیست که، واژه آسمانخراش فارسی یک گرته‌برداری از واژه skyscraper انگلیسی است. این واژه، نخستین بار در اواخر سده نوزدهم برای ساختمان‌های بلند شهر نیویورک آمریکا بکار رفت. امروزه ساختمانی عنوان آسمان‌خراش دارد که بلندای آن، دست کم به 150 متر برسد.

     

    واقعیت­‌های آسمان‌خراش‌­ها

    واقعیت مهم و غیر قابل انکار بلند‌مرتبه‌سازی، هزینه‌های بسیار گزاف و سرسام‌آور آن است. هنگامی که ساختمانی با ارتفاعی بیش از 150 متر یا 828متر (برج خلیفه­ دبی) ساخته می‌شود؛ ضرایب باورنکردنی بر هزینه­‌ها اعمال می­‌گردد و در مقیا‌س­‌های بسیار بزرگ، فارغ از هزینه‌های مصالح یا موارد فنی، تکنولوژی پیچیده­‌ای را نیز می­‌طلبد. علاوه بر همه این هزینه­‌ها، هزینه "تعمیر و نگهداری" ساختمان که پس از ساخت، جاری می‌شود، به قدر خود سرسام­‌آور است.

    اما برای چه کاربری­‌هایی این هیولاهای عظیم ساخته می­‌شوند؟

    1. مهم­ترین دلیل ساخت آن، کاربری مسکونی است. پر­واضح است که تأمین کاربری مسکونی با هزینه‌­هایی گزاف، عقلانی نیست. اما در شرایطی مانند کمبود شدید زمین در کشورهایی کوچک و متراکم یا جزیره­ای، مانند کره یا ژاپن معقول می‌نماید. لازم به ذکر است که، عملا توجیه مسکونی برای این ساختمان‌ها منطقی نیست. در واقع تنها 1 برج از 20 برج بلندمرتبه دنیا، کاربری مسکونی دارد.

    2. کاربری دیگر این برج­‌ها، "مخابراتی" است، که احتمالا این بدترین کاربری برای یک برج می­تواند باشد. چراکه برج مخابراتی قاعدتا درآمدزایی خاصی ندارد. به علاوه می­توان با مکان­‌یابی مناسب و سازه‌­هایی به مراتب کم هزینه تر مثل دکل و... همان کارایی را ایجاد نمود. چنین سرمایه‌گذاری هنگفتی، عملی "سخاوت­مندانه” به حساب می‌­آید. حال آن­که عملا با پیشرفت فناوری، نیاز به تجهیزات در ارتفاع بالا کمتر می­شود و حتی ممکن است در طول دوره ساخت این گونه برج­ها، با توسعه تکنولوژی ضرورت آنها نیز از بین برود.

    3. کاربری دیگر آن نیز "اداری-تجاری-اقامتی" است که صرفا در بلندمدت، قادر است هزینه­‌های هولناک خود را به جیب سرمایه‌­گذار برگرداند.

     

     

    چرا جهان سومی‌ها آسمان‌خراش می‌سازند؟ +تصاویر
    برج میلاد تهران یکی از بلندترین‌هاست

     

    غرور، هویت و نشانه شهری

    ایجاد احساس غرور ملی، هویت سازی برای یک شهر و ایجاد یک نماد شهری و برندینگ شهری، از جمله دلایل دیگری است که برای ساخت آسمان­خراش­ها عنوان می­شود. اگرچه بسیاری از این آسمان‌خراش‌­ها، پس از اتمام پروژه، به نماد شهر بدل می­‌شوند؛ اما نماد شدن یک آسمان‌خراش پس از چند دهه امکان‌­پذیر است. البته این­جا یک پرسش، موضوعیت دارد؟ آیا ساخت یک برج 828 متری تنها روش هویت­‌سازی است؟ بسیاری از نمادهای شهری ارتفاع زیادی ندارند. اوپرای سیدنی، کلیسای سن پیتر، مجسمه آزادی منهتن، آکروپولیس آتن و در غرب و مساجد جامع و عالی قاپو و از همه مهمتر میدان نقش جهان، نمادهایی جهانی و کم ارتفاع هستند که غالبا هویت‌­بخش و غرورآفرین نیز هستند.

    بهتر است بدانیم که کشورهایی که به لحاظ عقبه فرهنگی و تمدنی، ضعیف هستند، برای نمادسازی و هویت‌سازی، به شیوه‌هایی این­چنینی روی می­‌آورند. با ادله بالا اثبات م‌ی­شود که ساخت برج میلاد تهران نیز، توجیه منطقی ندارد.

    دانستنش خالی از لطف نیست که برج شارد در لندن به عنوان بلندترین برج اروپا، در رتبه 56 دنیا قرار دارد و این به معنای انصراف اروپا از شرکت در این مسابقه است. آمریکایی که تمدن ارشد جهان مدرن خوانده می‌شود، و تا سال 1980 همه صد برج برتر جهان را در خود داشت؛ در سال 2012 این عدد به 24 برج رسیده است و در شهرسازی خود، به ویلاسازی­‌های یک طبقه روی آورده است و این یعنی یک توبه تاریخی!

    نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۵/۱۱/۰۵ ساعت 23:3 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []

  • نظام اطلاعاتی آمریکا 8 سازمان عمده را در بر می‌گیرد و مابقی به نسبت آنها در درجات بعدی هستند. اما از این 8 نهاد، 3 مورد آن بیشتر شایسته توجه است که شامل CIA، FBI، و NSA می‌شوند. اما به دلیل پرهیز از اطناب کلام و به مثابه ظرفیت گزارش، تمرکز اصلی بر روی سازمان سیا (CIA) قرار می‌گیرد.
     
    معرفی 8 نهاد اطلاعاتی
    آژانس اطلاعات دفاعی
    آژانس اطلاعات دفاعی(Defense Intelligence Agency) از اعضای جامعه اطلاعاتی ایالات متحده آمریکا است.
    این نهاد که بخش اطلاعاتی و جاسوسی پنتاگون در داخل و خارج از آمریکا است، در سال ۱۹۶۱ در زمان "رابرت مک نامارا" -وزیر دفاع آمریکا- تأسیس شد. هم اکنون ۸۰٪ از بودجه جامعه اطلاعاتی آمریکا به آژانس اطلاعات دفاعی اختصاص دارد.آژانس اطلاعات دفاعی جزئی از وزارت دفاع آمریکا و جامعه اطلاعاتی این کشور است و بیش از 16500 پرسنل دارد.
     
     
    جامعه اطلاعاتی ایالات متحده آمریکا
    جامعه اطلاعاتی ایالات متحده آمریکا (United States Intelligence Community) شامل ۱۶ سازمان و آژانس اطلاعاتی است. ریاست این نهاد بر عهده مدیریت اطلاعات ملی ایالات متحده آمریکا است. هر یک از ۱۶ سازمان، در حوزه وظایف سازمانی خود به جمع آوری اطلاعات و ارزیابی آن می‌پردازد و نتایج بررسی‌های خود را در اختیار رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا سیاست‌مداران و یا نظامیان کشور قرار می‌دهد. تا پیش از وقوع حادثه ۱۱ سپتامبر، ریاست این مجموعه بر عهده رییس سازمان سیا بود.
     
     
    اعضای جامعه اطلاعاتی آمریکا:
    · مدیریت اطلاعات ملی ایالات متحده آمریکا
    · آژانس اطلاعات دفاعی ایالات متحده آمریکا
    · آژانس اطلاعاتی نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا
    · آژانس اطلاعاتی نیروی زمینی ایالات متحده آمریکا
    · آژانس اطلاعاتی نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا
    · آژانس اطلاعاتی نیروی گارد ساحلی ایالات متحده آمریکا
    · آژانس اطلاعاتی نیروی زیردریایی ایالات متحده آمریکا
    · آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا - سیا
    · آژانس امنیت ملی ایالات متحده آمریکا
    · اداره تحقیقات فدرال
    · دفتر شناسایی ملی ایالات متحده آمریکا
    · آژانس اطلاعاتی هوا-فضایی ملی ایالات متحده آمریکا
    · وزارت امنیت داخلی ایالات متحده آمریکا
    · وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا
    · وزارت خزانه داری ایالات متحده آمریکا
    · وزارت انرژی ایالات متحده آمریکا
     
     
    سرویس ملی مخفی
    خدمات ملی مخفی (National Clandestine Service) که یکی از چهار شاخه اصلی سیا محسوب می‌شود، نام مرکز ضد تروریستی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) است.
    این سازمان، پس از حملات ۱۱ سپتامبر با نظر وزارت دادگستری آمریکا، برای بازجویی از مظنونین اقدام به اعمال شکنجه در زندان‌های مخفی سیا در خارج از خاک ایالات متحده آمریکا با روش "غرق مصنوعی" (القای حس خفه‌گی با آب) کرد.
     
     
    اداره‌کننده اطلاعات ملی
    اداره‌کننده اطلاعات ملی (DNI) از مقامات دولت ایالات متحده آمریکا است که تحت اقتدار، هدایت و کنترل رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا فعالیت می‌کند. طبق لایحه اصلاح اطلاعاتی و پیشگیری از تروریسم ۲۰۰۴، وظایف این فرد بدین شرح است:
    * فعالیت به عنوان مشاور اصلی رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا، شورای امنیت ملی ایالات متحده آمریکا و شورای امنیت ملی در خصوص مسائل اطلاعاتی و امنیت ملی.
    * فعالیت به عنوان رییس جامعه اطلاعاتی ایالات متحده آمریکا.
    * اداره و نظارت بر جامعه اطلاعاتی ایالات متحده آمریکا.
    هم اکنون این منصب را سرلشگر "جیمز کلپر" از نیروی هوایی آمریکا بر عهده دارد.
     
    شورای اطلاعات ملی آمریکا
    شورای اطلاعات ملی آمریکا (National Intelligence Council) تاسیس شده به سال 1979، که به طور مخفف NIC گفته می‌شود، مرکزی است که به تبیین استراتژی‌های کوتاه مدت و بلند مدت می‌پردازد. این سازمان، چالش‌های پیش روی آمریکا در عرصه داخلی و بین‌المللی را نشان می‌دهد. برآوردهای نادرست سازمان اطلاعاتی وقت در دهه 1960 در مورد بحران کوبا، یکی از دلایل بوجود آمدن شورای اطلاعات ملی آمریکا بوده‌ است. این سازمان، تنها موضوعات سیاسی اقتصادی و نظامی را بررسی نمی‌کند، بلکه در برخی موارد چالش‌های بهداشتی همچون گسترش بیماری ایدز را نیز بررسی می‌کند که آن هم با توجه به "شایعه تقریبا واقعیت" تولید ویروس ایدز توسط سازمان سیا، بیشتر شکل ظاهری دارد.
     
     
    این سازمان رهبری پیش بینی اطلاعاتی ملی آمریکا را که حاصل کار سازمان‌های اطلاعاتی آمریکاست، برعهده دارد و به مدیریت اطلاعات ملی گزارش می‌دهد. علاوه بر این، برخی اطلاعات خود را با همکاری افراد آکادمیک و بخش خصوصی به دست می‌آورد. این شورا همچنین از اطلاعات غیر طبقه بندی شده استفاده می‌کند.
     
    آژانس امنیت ملی (NSA)
    آژانس امنیت ملی (National Security Agency) یا به عبارتی NSA، یک سازمان دولتی در آمریکا است که به نحوی زیر نظر سازمان دفاع ایالات متحده آمریکا اداره می‌شود. این سازمان در ۴ نوامبر سال ۱۹۵۲ تاسیس شد و وظیفه اصلی آن نظارت بر مخابرات و فعالیت‌های ماهواره‌ای و کشف رمز در ایالات متحده آمریکا می‌باشد. این کار مستلزم مقدار زیادی رمزشناسی (cryptanalysis) است. همچنین، این سازمان وظیفه حفاظت از مکالمات دولتی و سیستم‌های اطلاعاتی آمریکا را در مقابل سازمانهای مشابه بر عهده دارد که این کار نیز مستلزم مقادیر زیادی رمز نویسی (cryptography) می‌باشد.
    این آژانس از اعضای کلیدی جامعه اطلاعاتی ایالات متحده آمریکا است و یکی از محرمانه‌ترین سازمان‌های جاسوسی در جهان به شمار می‌آید. البته کار این آژانس محدود به جاسوسی ارتباطات است و جاسوسی انسانی را شامل نمی‌شود. همچنین طبق قانون، فعالیت‌های جاسوسی این آژانس محدود به روابط خارجی است اما در برخی مواقع نظارتهای داخل مرزی را هم شامل می‌شود. این آژانس از اعضای جامعه اطلاعاتی ایالات متحده آمریکا است و یکی از محرمانه‌ترین سازمان‌های جاسوسی در جهان به شمار می‌آید. مرکز این آژانس در ایالت مریلند است.
     
     
    اف بی آی(FBI) 
    اداره تحقیقات فدرال موسوم به FBI (Federal Building Investigation) اولین سازمان امنیتی بود که پس از جنگ جهانی اول و در سال 1922 در زمان ریاست جمهوری "هاردینگ" تشکیل شد. در کنار وظایف پلیسی، مأموریت­های ضد جاسوسی نیز بر عهده پلیس فدرال (FBI) بود. بنابراین سازمان اطلاعاتی خارجی تا جنگ جهانی دوم در آمریکا وجود نداشت.
    FBI مخفف عبارتقدرتمندترين نهاد دولتی در ايالات متحده آمريکاست. برخی، آن را بزرگترين نهاد اجرای قانون در جهان مي­‌دانند . FBI، بازوی بازرسی و تحقيق وزارت دادگستري آمريکاست و ماموريت ويژه آن پيوسته ادامه دارد. در حال حاضر ماموريت اصلي FBI متوقف کردن تروريسم، خرابکاری، جرایم برنامه­‌ريزی شده، جرایم اينترنتی، و مبارزه با نقض حقوق بشر است. به علاوه، FBI وظيفه­ رسيدگی به جنايات بزرگ مثل سرقت­‌های بزرگ و قتل­‌ها را نيز بر عهده دارد . این سازمان، همچنين به ياری ديگر نهادهاي اجرايی (در صورت نیاز) مي­‌پردازد. در حقیقت، این سازمان، سرویس داخلی اطلاعات و امنیت آمریکا است و خواهر دو قلوی سازمان CIA محسوب می­گردد.
     
     
    سیا(CIA)  
    ساختار
    ساختمان اصلی آژانس اطلاعات مرکزی (CIA) در ایالت ویرجینیای آمریکا و منطقه ای به وسعت 50 هکتار در حوالی مزارع لانگلی قرار دارد. ساختمان اداره مرکزی به شکل H و در 8 طبقه ساخته شده که مساحت آن بالغ بر 50000 متر مربع می­باشد و اطراف آن را درختان بزرگی محصور کرده‌اند. این محیط از داخل و خارج با دوربین کنترل شده و در آن انواع سیستم‌های هشدار دهنده و امنیتی را به کار گرفته­‌اند.
    کلیه افراد برای ورود به ساختمان توسط سیستم ویژه‌­ای که چهره فرد را به روی صفحه LCD نمایش می‌دهد، شناسایی می­‌شوند. البته، هویت افراد در فاصله بسیار دورتر و ایست و بازرسی اولیه هم به وسیله کارت شناسایی تأیید می گردد. در کنار ساختمان مرکزی، یک پارکینگ روباز آسفالته با ظرفیت بیش از 3000 خودرو برای پرسنل وجود دارد. چندین کیلومتر پیرامون ساختمان مذکور، نگهبان های مسلح به صورت شبانه‌روزی به حفاظت و حراست از این مکان حساس می­‌پردازند.
    ساختمان سیادر نزدیکی کاخ سفید و پنتاگون همانند اضلاع یک مثلث مرتبط با هم قرار گرفته­‌اند که با جاده­‌ای ویژه می­‌توان به سرعت طی پانزده دقیقه خود را به آن جا رسانید. هزینه ساخت این مجتمع عظیم مبلغی حدود 50 میلیون دلار بوده است.
    ساختار سیا همیشه در پرده ای از ابهام قرار گرفته و مخفی بوده است، اگر چه نمودار تشکیلاتی آن هیچ گاه فاش نشده اما اطلاعات موثق در مورد قسمت های کلان آن وجود دارد، در سیا،سه مدیریت مهم و مستقل به شرح زیر می‌باشد:
      (1)مدیریت جمع آوری اخبار
      (2)مدیریت ضد جاسوسی
      (3) مدیریت عملیات
     
     
    تاریخچه
    طی جنگ جهانی دوم نیروهای ژاپنی در پرل هاربر به پایگاه آمریکایی ها حمله برده و آنها را غافلگیر کردند. هر چند که جاسوسان روس خطر تهدید ژاپن را بارها گوشزد کرده بودند ولی مأمورین FBI به آن اخبار اهمیت ندادند، در آن جا ضعف آمریکایی ها در اطلاعات به روشنی مشهود شد زیرا تا آن زمان هیچ سازمان اطلاعاتی منسجمی در آمریکا نبود.
    فرانکلین روزولت در سال 1942 در تنگاتنگ نبرد گفت: "حمله ژاپنی ها به پرل هاربر و خسارات به بار آمده یک حادثه غیر مترقبه و باور نکردنی بود که به دلیل فقدان تشکیلات اطلاعاتی و جاسوسی پیش آمد."
    پس از وقایع مذکور به دستور روزولت رئیس جمهور وقت، اولین تشکیلات اطلاعاتی آمریکا با ماموريت امنیتی برون مرزی به نام اداره خدمات نظامی (SOS) (The Office Strategic Service) تأسیس شد، این سازمان درست در زمانی راه‌اندازی گردید که عطش نیاز به سازمان جاسوسی دولت آمریکا را فراگرفته بود و برای جوابگویی، هزینه چشم‌گیری در اختیار این تشکیلات گذاشتند.
    اداره خدمات نظامی (SOS) در چند سال عمر کوتاه خود موفقیت های بزرگی کسب کرد و توانست در تشکیلات دولتی و اطلاعاتی روسیه و آلمان نفوذ کند. با وجود تمامی دستاوردها، اداره خدمات نظامی (SOS) تنها دو سال پس از راه‌اندازی در پایان جنگ به دستور "ترومن" -رئیس جمهور وقت آمریکا- منحل شد، دلیل انحلال اداره مذکور در ظاهر به سبب این بود که مأموریت آن جمع‌آوری اطلاعات نظامی است، پس در دوران صلح نمی‌تواند مفید واقع شود؛ اما این موضوع بهانه‌ای بیش نبود و ماجرا به سازمان پلیس فدرال (FBI) مربوط می‌شد که به دلیل رقابت اداره خدمات نظامی (SOS) فشارهای زیادی به دولت جهت تعطیلی آن وارد کرد.
    هری ترومن خوب می‌دانست که منشأ بسیاری از خسارت‌ها و آسیب‌هایی که آمریکا در جنگ جهانی دوم متحمل شده از فقدان سازمان اطلاعاتی در تشکیلات دولتی است و کشورش شدیداً به چنین سازمانی احتیاج دارد. او در 1946‌ کمیسیونی را به ریاست خودش و با حضور "جیمز بیکر " -وزیر خارجه وقت- "رابرت پاترسون" -وزیر دفاع وقت- و "جیمز فورستال" -وزیر دریاداری وقت- تشکیل داد، این کمیسیون موسوم به "اداره اطلاعات ملی" زمینه های تأسیس یک سازمان اطلاعاتی را بررسی کرد و سرانجام سازمان فوق به نام گروه کارآگاهی مرکزی (CIG) (Central Intelligent Group) با مدیریت "دریادار سائرس" راه‌اندازی شد. ریاست این گروه در حقیقت زیر نظر هیئت چند نفره اداره امنیت ملی بود و دریادار سائرس از خودش هیچ اختیاری نداشت و همین امر موجب شد تا گروه کارآگاهی مرکزی (CIG) در دوران تصدی "ژنرال واندنبرگ" هم پیشرفتی نکند.
    در سال 1947 و در زمان ریاست ژنرال "هیلن کوتر" بر گروه، تشکیلات تغییرات زیادی را در سازمان خود به وجود آورد و بسیاری از شعبات و بخش‌ها با هم ادغام و یا منحل گردیدند و سازمان جدید با نام "آژانس اطلاعات مرکزی" CIA ( Central Intellgence Agency) کار خود را آغاز نمود. یکی از افرادی که در سازماندهی و تشکیل سیا نقش اساسی داشت "آلن دالس" بود که خودش در سال های 1953 تا 1961 به مدت 8 سال ریاست سازمان را بر عهده گرفت. او تا قبل از ریاست‌اش، معاون سیا بود و برنامه‌های جامعی را برای پیش‌برد اهداف کلان تشکیلات پیشنهاد داد و بسیاری از آنها را اجرا کرد. بودجه زیاد، استقلال سازمان و حفاظت از اخبار طبقه‌بندی شده از طرح­‌های او به شمار می‌رفت. از دید کارشناسان اطلاعاتی در زمان ریاست جمهوری آیزنهاور و مدیریت دالس بر سیا، سازمان اطلاعاتی آمریکا (CIA) در اوج دوران طلایی خود قرار داشت و پیشرفت­‌های عمده‌ای در سایه مدیریت دالس و حمایت های آیزنهاور پدید آمد.
    مدیران بعدی سیا و رؤسای جمهور آمریکا گام‌های بلندی در جهت تقویت سازمان اطلاعاتی آمریکا (CIA) برداشتند؛ البته گاهی هم رییس سازمان به دلیل به بار آمدن افتضاح سیاسی از سمت خود برکنار می‌­شد. این تشکیلات، پا به پای جاه‌­طلبی و سیاست‌­های امپریالیستی و استکباری آمریکا رشد نمود و بی شک در تمامی عملیات‌های آمریکا در چند دهه اخیر می­‌توان ردپای سیا را کشف کرد.
    آژانس اطلاعات مرکزی (CIA) سازمان مخوفی است که بسیاری از افراد سیاسی برجسته آمریکا قسمتی از دوران زندگی خود را در آن مشغول به کار بوده‌اند، برای مثال جورج بوش پدر قبل از ریاست جمهوری، برای مدت چند سال رئیس سازمان (CIA) بود.
    آژانس اطلاعات مرکزی (CIA) در تمامی امور سیاسی، نظامی، اقتصادی، علمی، فرهنگی، اجتماعی و ... دخالت کرده و هیچ چیزی نمی­‌تواند در انجام مأموریت­ها مانع راه آن شود. تنها در اوائل دهه 1961، بودجه سازمان سیا (CIA) چهار برابر بودجه وزارت امور خارجه آمریکا بود. جاسوسی در سراسر دنیا و دخالت در امور اکثر کشورها و بسیاری از توطئه‌های جهانی باعث گردیده تا به این سازمان لقب "حکومت نامرئی" بدهند. کار نظارت و کنترل بر اعمال انجام شده و مأموریت های آژانس تحقیقات مرکزی (CIA) توسط هیئتی صورت می­‌گیرد که یا از مدیران خود سازمان و یا افراد منتخب دولتی هستند و جالب اینجاست که صلاحیت همین افراد باید توسط سازمان اطلاعاتی (CIA) تأیید شود.
      جان فوستر دالس وزیر خارجه آمریکا در دوره آیزنهاور
    وقتی در سال 1953، آلن دالس که تا آن زمان نیمی از عمر خود را در کار اطلاعاتی سپری کرده بود، با حکم آیزنهاور -رئیس جمهور وقت- به سمت ریاست کل آژانس تحقیقات مرکزی (CIA) انتخاب گردید، برادر کوچک او به نام "جان فوستر دالس"(John Foster Dulles) وزیر امور خارجه آمریکا بود. تعامل بین این دو برادر موجب شد تا بسیاری از جاسوسان با هویت دیپلماتیک به سفارتخانه­‌های آمریکا در سراسر جهان گسیل شده و با حرف شنوی که جان فوستر دالس از برادر بزرگتر داشت، عملاً سازمان اطلاعاتی آمریکا (CIA) اختیار وزارت خارجه را به دست گرفت.
    سازمان اطلاعاتی آمریکا (CIA) در تمامی مسائل و تصمیم گیری های سیاسی دخالت کرده و حرف خود را به کرسی می‌­نشاند. نفوذ جاسوسان به داخل محیط های دیپلماتیک و دخالت در امور سیاسی کشور از زمان دالس مرسوم شد که این شیوه تا امروز نیز ادامه دارد و سازمان جایگاه ویژه‌­ای جهت اداره دولت آمریکا پیدا نموده است. بی­‌شک، از بدو تاسیس، کلیه روسای جمهور آمریکا از سازمان اطلاعاتی (CIA) حمایت کرده‌اند و تنها در یک مورد -افتضاح سیاسی ماجرای "خلیج خوک­ها"- بود که "جان اف کندی" آژانس تحقیقات مرکزی (CIA) را مقصر شناخته و آلن دالس مجبور به استعفا شد. کندی، اقداماتی را جهت محدود کردن دامنه­ وظایف و دخالت­‌های این سازمان اطلاعاتی انجام داد که البته این سیاست دوام زیادی نیاورد و دست آخر هم توسط خود سازمان ترور شد.
    پس از کندی، مجدداً سازمان اطلاعاتی آمریکا (CIA) روند صعودی خود را طی کرد و همچون گذشته دامنه­ فعالیت­‌های خود را افزایش داد. خطر فعالیت کمونیست­‌های اتحاد جماهیر شوروی در جذب متحدین خود و حفظ بقای ایالات متحده آمریکا به شکل ابرقدرت در جهان همواره موجب می‌شد تا دولتمردان آمریکایی به آژانس تحقیقات مرکزی (CIA) به عنوان اهرم قدرت و اسلحه‌ای برتر نگاه کنند، بودجه سازمان اطلاعاتی آمریکا (CIA) چندین برابر بودجه سازمان‌های مهمی نظیر وزارت امور خارجه است، این تخصیص بودجه و نگرش، در سیاست های اقتصادی آمریکا اثرات زیادی گذاشته و بودجه رفاهی و سایر مخارج به حداقل می‌­رسد و در عوض بودجه وزارت دفاع و آژانس تحقیقات مرکزی (CIA) همیشه در حداکثر است.
     
    40 سال ترور و کودتا: از سال 1953 تا 2003
    سازمان سیا یکی از ابزارهای مخفی دولت آمریکاست که اقدامات غیرقانونی فراوانی انجام می‌دهد. این سازمان، همه اقدامات غیرقانونی خود را با سایر نهادهای نظامی و امنیتی آمریکا هماهنگ می‌کند.
    سیا، همچنین فعالیت‌های خصمانه خود را با برخی نهادهای امنیتی در کشورهای «دوست» و «متحد خود» و همچنین مزدوران خود در خارج آمریکا با هدف سرنگون کردن نظام‌های ملی و سوسیالیست در دنیا هماهنگ می‌کند و ساقط کردن رژیم‌ها را از طریق کودتای نظامی، ایجاد و شعله‌ور کردن جنگ‌های داخلی و ترور سران احزاب ملی و شخصیت‌های سیاسی ملی‌گرا در جهان بویژه در کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین عملی می‌کند.
    در سال 1953، در طی "عملیات آژاکس" سازمان سیا در ایران کودتای نظامی نموده و دولت "دکتر مصدق" را ساقط کرد زیرا وی اقدام به ملی کردن صنعت و شرکت‌های نفتی کرد.
    در سال 1954، در گواتمالا کودتای نظامی کرد و دولت ترقی‌خواه "ژاکوبو ابینیر" را ساقط کرد.
    در سال 1955، سیا اقدام به سرنگون کردن دولت "فیکر فیرری" نخست وزیر کاستاریکا کرد.
    در سال 1958، سیا "جمال عبدالناصر" رئیس جمهوری مصر را ترور کرد.
    در سال 1959، "سالومون پاندرانیکا" نخست وزیر سیلان (سیرلانکا کنونی) ترور شد.
    در سال 1960، اولین ترور ناکام علیه "فیدل کاسترو" رئیس جمهوری کوبا را انجام داد. سیا در فاصله زمانی 1961 تا 1981 تعداد 24 عملیات ترور نافرجام را علیه کاسترو انجام داد.
    در سال 1961، سیا در همکاری با MI6 اقدام به ترور "پاتریس لومومبا" رهبر ملی‌گرای افریقایی و نخست وزیر کنگو کرد. در همین سال نیز توطئه‌ علیه "جواهر لعل نهرو" نخست وزیر هند اجرا شد و در همین سال کودتایی خونین در جمهوری دومنیکن اجرا شد.
    در سال 1963، سیا کودتایی فاشیستی و خونین در عراق انجام داد و دولت ملی عراق را ساقط کرد و "عبدالکریم قاسم" رئیس جمهوری وقت عراق را ترور کرد. سیا اذعان کرد که تعداد قربانیان بیش از 5000 کمونیست، بعثی و ملی‌گرای عراقی بود هر چند که تعداد کشته‌ها بیش از این بود.
    در سال 1964، سازمان سیا کودتای نظامی علیه "ج. کولارت" رئیس جمهوری برزیل انجام داد، زیرا وی روابط دوستانه‌ و همکاری نزدیکی با کوبای سوسیالیست داشت.
    در همین سال، دولت گویان به ریاست حزب ترقی‌خواه مردمی به نخست وزیری "ج. ژاکونوم" ساقط شد.
    در سال 1965، سرهنگ "کاما نیوا" که مبارزه مردمی در جمهوری دومنیکن را علیه سیاست‌ها و منافع اقتصادی آمریکا رهبری می‌کرد ترور شد.
    در سال 1966 سازمان سیا تلاش کرد دولت غنا را ساقط کند.
    در سال 1967، سیا در بولیوی اقدام به ترور مبارز انقلابی "جیوارا" در 8 اکتبر کرد.
    در سال 1969، "ا. ماندلانی" رئیس جبهه آزادی‌بخش موزابیک ترور شد.
    در سال 1970، سازمان سیا با هماهنگی دستگاه جاسوسی انگلیس (ام.آی.6) و با همکاری سازمان جاسوسی اسرائیل (موساد) اقدام به سرنگونی "ایوتی" رئیس جمهور اوگاندا کردند.
    در سال 1973، دولت قانونی و وحدت مردمی شیلی سرنگون و "لیندی" نخست وزیر آن ترور شد. بیش از 30 هزار شهروند کشته، بیش از 2500 نفر مفقود شده و بیش از 100 هزار نفر به دلیل این تروریسم فاشیستی از کشور خود مهاجرت کردند.
    در همین سال "امیلکار کبرال" دبیر کل حزب آفریقایی استقلال کنیا در قلب آکرا ترور شد.
    در سال 1974، "ک.براتسا" وزیر دفاع و کشور آرژانتین در بوینس آیرس ترور شد.
    در سال 1975 شیخ "مجیب الرحمن" رئیس جمهور مردمی بنگلادش ترور شد و در همین سال "کاری اوکی" رهبر سیاسی کنیا نیز قربانی ترور شد. همچنین در در همین سال "س.تول پرتا" برادر رئیس جمهوری لیبریا و وزیر دارایی این کشور هدف ترور قرار گرفت.
    در سال 1976، و در واشنگتن ترور وزیر خارجه سابق دولت "لیندی ا. لیترلیا" با مشارکت مستقیم "ج. کریوین" مسئول سازمان سیا انجام شد. در همین سال تلاش شد "ویلا اسکواباری" رئیس جمهوری اکوادور ترور شود زیرا وی قطع روابط با کوبا را نپذیرفت و در همین سال نیز، عملیات دخالت مسلحانه در کوبا در خلیج مکزیک صورت گرفت.
    در سال 1977، "ماریان نگوابی" رئیس جمهوری مردمی کنگو ترور شد.
    در سال 1979، مقدمات براندازی دولت ترقی‌خواه گرانادا با کودتای نظامی فراهم شد.
    در سال 1981 ، پلیس هند طرح ترور "ایندرا گاندی" نخست وزیر این کشور را کشف و خنثی کرد ولی سیا و مزدوران آن در هند بویژه در سازمان مرتجع "آنا ندامارگ" عملیات ترور ایندرا گاندی را اجرا کردند و همین عوامل "رشیف گاندی" را نیز ترور کردند. در همین سال، عملیات ترور "ماشیل" رئیس جمهوری موزامبیک و طرح ترور "ل. کاوندا" رئیس جمهوری زامبیا و فرمانده­ی ارتش و شماری دیگر از افسران بلندپایه دستگاه امنیتی و پلیس فاش شد.
    در همین سال سازمان سیا با همکاری مزدوران خود در آفریقای جنوبی،‌ حمله‌ای از طرف مزدوران و سارقان به "جمهوری جزایر سیشیل" انجام داد. در همین سال ژنرال و رهبر انقلاب پاناما "توریخوس" در سانحه هوایی مشکوکی کشته شد.
    در همین سال (1981)، دفتر رئیس جمهوری اسلامی ایران شاهد حادثه انفجار بود که در آن محمد رجایی رئیس جمهور و شماری از مقامات بلندپایه ایران کشته شدند.
    در سال 1983، عملیات کودتا در غنا کشف و خنثی شد.
    از سال 1984 تا 1986 سیا توانست کشتارهای هولناکی در السالوادر به راه بیندازد و جنگی مخفی و آشکار علیه نیکاراگوئه و آنگولا آغاز کند. آنچه در جمهوری دموکرات کنگو روی داد موفقیتی درخشان برای سازمان سیا بود. سیا همچنین در جنگ اول خلیج فارس [جنگ تحمیلی 8 ساله علیه ایران] از سال 1980 تا 1988 نقشی بسیار قوی و دوگانه ایفا کرد و دو کشور خسارت جانی هنگفتی دادند که شامل بیش از یک میلیون کشته و صدها هزار مجروح و معلول و تعداد بی‌شماری مفقود برجای گذاشت.
    در سال 1991، سازمان سیا و نهادهای اطلاعاتی و نظامی آن با هماهنگی با متحدان خود نقشی فعال به سود دولت آمریکا ایفا کردند. این نهادها «دامی هوشمندانه» برای صدام رئیس جمهوری عراق گذاشتند و به وی چراغی سبزی برای اشغال کویت نشان دادند. نظامی دیکتاتور این طرح را به شکل داوطلبانه اجرا کرد و آمریکا هم ائتلافی بین‌المللی برای آزاد کردن کویت تشکیل داد. پس از آن محاصره‌ای اقتصادی و نظامی برای فرسایش توان نظام و ارتش عراق شکل گرفت که در قرن گذشته برای هیچ کشوری سابقه نداشت. محاصره‌ای که 13 سال ادامه یافت.
    در سال 1997، سازمان سیا با همکاری طرف‌های امنیتی در پاکستان و گروهک طالبان اقدام به اعدام نجیب‌الله رئیس جمهوری وقت افغانستان کرد.
    اتفاقات یوگسلاوی از دهه 90 تا امروز، همه دلیلی بر قدرت سازمان سیا و متحدان آن است. این کشور تجزیه شد و با شیوه نظامی مطمئنی به کشورهای کوچکتر مستقل تبدیل و به آمریکا ثروتی بالغ بر 100 میلیارد دلار رسید.
    در سال 2001 "لوران کابلا" رئیس جمهوری کنگو در عملیاتی به نام "صید خرگوش" ترور شد.
    در آوریل سال 2003، صدام رئیس جمهوری عراق سرنگون شد.
    سازمان سیا، از سال 2003 تاکنون نیز عملیاتهای کودتا و ترور بسیاری را انجام داده است که آفریقا سهم بزرگی از آنها دارد. حجم بالای مطالب این 11 سال، در حوصله­ی این گزارش نگنجیده و گزارشی جداگانه و بسیط را در آینده می­طلبد.
     
    شریک دزد و رفیق قافله
    ایدی امین دیکتاتور بزرگ اوگاندا طی یک کودتای حمایت شده از سوی انگلیس و آمریکا بر سریر قدرت نشست. او بعهدها پس از صرف ناهار در لندن به همراه "ادوارد هیث" –نخست وزیر وقت – و ملکه انگلیس، و عدم توفیق در مجاب کردن آنها مبنی بر در اختیار گذاشتن جنگنده و سلاح‌های پیشرفته برای حمله به تانزانیا، دل از انگلیس کند و به اسراییل و آمریکا روی آورد که ضمن کسب توفیق نه چندان، توسط خود انگلیس از قدرت کنار زده شد.
    اما در جولای 1978، "جک اندرسون" –ستون نویس مشهور آمریکایی- طی یک افشاگری پرده از روابط سازمان سیا با دیکتاتور اوگاندایی برداشت. وی مدعی شد که درست پس از به قدرت رسیدن امین، «واحد امنیت عمومی» به دستور سیا تشکیل شد. این واحد یکی از دو بازوی قدرتمند کشتارهای جمعی برای امین بود. در این نهاد، 10 نیروی بسیار زبده که تحت دوره­های ویژه و حرفه­ای سیا در آکادمی بین­المللی پلیس اموزش دیده بودند، وجود داشتند. این آکادمی مسئول اموزش نیروهای ویژه در رژیم‌­های تحت امر در سرتاسر دنیا بود و در سال 1975 تعطیل شد. جک اندرسون روزنامه‌نگار مشهور آمریکایی
    امریکا در سال 1973، 12 فروند هلیکوپتر گشتی در اختیار پلیس امنیت اوگاندا قرار داد. اما در طرف مقابل، انگلیس که دیگر امیدی به امین نداشت، سعی در کنار گذاشتن وی از قدرت کرد. برای همین امر، از مامور ویژه و بسیار خبره خود "بروس مکنزی" (Bruce Mackenzie) که به عنوان مشاور ارشد "کنیاتا" -رییس جمهور وقت کنیا- فعالیت می­‌کرد، جهت فروش تجهیزات جاسوسی برای تقویت عملیات‌های براندازانه علیه امین استفاده کرد. اما دولت وقت آمریکا از طریق سازمان سیا در همکاری با نیروهای امنیتی امین با نصب بمب در هواپیمای شخصی مکنزی، وی را ترور کرد.
    از سال 1977 به بعد، امریکا با فروش چند فروند جنگنده به اوگاندا که مجهز به سیستم کاوشگر بود، عملا از حیث اطلاعاتی ااین کشور را تحت نظر گرفت. هدف دیگر آمریکا، کنترل اطلاعاتی رژیم قذافی بود. چرا که جنگنده‌­های اوگاندایی برای سوخت‌گیری مجبور به فرود در فرودگاه نظامی لیبی بودند.
    سرانجام، سرویس­‌های اطلاعاتی آمریکا، انگلیس و اسراییل که به شدت از قدرت روز افزون امین هراسان شده بودند و از طرف دیگر بدنامی وی موجب بدنامی آنها هم شده بود، طرح فروپاشی حکومت وی را ریخته و آن را عملی کردند.
     
    یکی از بزرگترین شکست­‌های اطلاعاتی تاریخ
    یکی از بزرگترین شکست‌­های اطلاعاتی تاریخ سیا، در سال 1979 در طی تسخیر لانه جاسوسی (سفارت آمریکا) توسط دانشجویان خط امام (ره) رخ داد. با محاصره سفارت آمریکا، کارکنان آن اسناد مربوطه را به وسیله دستگاه به ریزترین قطعات تبدیل کردند. اما دانشجویان ایرانی با مشقت بسیار موفق به متصل کردن دوباره ریز کاغذها و در نتیجه افشا و چاپ هزاران صفحه از اسناد در 54 جلد تحت عنوان «اسناد لانه جاسوسی آمریکا» شدند. این کتاب به قیمت 246 دلار و 50 سنت در آمریکا فروش رفت.  دانشجویان پیرو خط امام در حال تسخیر سفارت آمریکا (لانه جاسوسی)
    از آنجایی که در زمان سلطنت محمدرضا پهلوی، سفارت ایران به عنوان مرکزیت خاورمیانه محسوب می‌شد، لذا بسیاری از اسناد مربوط به عملیات­‌های محرمانه در منطقه در پی تسخیر سفارت یافت شد. عملیات‌هایی که علاوه بر ایران، شوروی، ترکیه، پاکستان، عربستان، کویت، و عراق را در بر می­‌گرفت. بسیاری از سرویس­‌های اطلاعاتی جهان از این اسناد که حاوی توضیح در مورد روش‌های رمزگشایی و ردیابی بود، جهت آشنایی بیشتر با این روش­ها بهره بردند.

     
    اسناد نابود شده توسط کارمندان سفارت که دوباره توسط دانشجویان پیرو خط امام بازسازی شد
    در برزخ غافلگیری
    اما دهه 1970 از سوی کارشناسان بعنوان برزخ سیا یاد می­‌شود. سال 1973 بود که سیا پی برد که سالیان است تحت تاکتیک و پروژه "غافلگیری" شوروی بازی داده شده است. KGB، از مقامات ارشد سفارت شوروی در نقاط مختلف جهان و بخصوص در آمریکا خواسته بود تا با نزدیک شدن به مقامات ارشد آمریکایی و اظهار کم لطفی و بی‌­وفایی نسبت به حکومت شوروی و ارائه اطلاعات به ظاهر صحیح و مفید، به لایه­‌های درونی و اطلاعاتی امریکا نفوذ کنند.
     
    انقضای موقت تاریخ مصرف طالبان در افغانستان
    در اینکه -طبق گزارشات و مستندات متعدد- القاعده بدنه­ لاینفک سازمان اطلاعاتی آمریکا و دست پرور آن بوده، شکی وجود ندارد. اما طبق قاعده بازی آمریکایی‌­ها، هر دوستی برای آنها تاریخ مصرف دارد. اگر حتی نگاهی کلی و گذرا به تاریخ داشته باشیم، به راحتی متوجه می‌شویم که این کشور با توجه به "سیاستهای در لحظه"­ی خود پس از مدتی به راحتی به پرورش‌­یافته­‌گان و دوستان خود پشت می‌­کند. القاعده، از این دست بود. حال که آمریکا به داعش به عنوان خطر اصلی در حیاط خلوت بازیگران اصلی منطقه نیاز دارد، توجه کمتری به القاعده دارد؛ تا باز بعدها چه افتد و چه شود.
     
    سیا خالق و کارگردان القاعده و داعش پرداختن به فعالیت‌ها و عملیات‌های سیا در افغانستان مقوله‌­ای دراز می‌­طلبد که در حوصله­ و ظرفیت این گزارش نمی­‌گنجد و از طرفی هم تمرکز بحث ما بر روی فعالیت­های اطلاعاتی است. لذا، با اشاره به گفته­‌های فعال‌ترین مامور ارشد اطلاعاتی سیا در افغانستان به کلیت تاثیر این سازمان در سقوط القاعده­ افغانستان می­‌رسیم.
    "هانک کرامپتون"–مامور اسبق سیا- در برنامه 60 دقیقه شبکه CBS، از خود و عملیات‌هایش در رابطه با القاعده گفته است. کرامپتون 55 ساله به عنوان یکی از زبده‌­ترین ماموران اطلاعاتی سیا عمل کرده و در نزد روسای جمهور آمریکا، بومی­‌های افغانستان، و شورشی­‌های آفریقایی با نام" هانک" خوانده می‌­شده است.
    در دوران بیل کلینتون، تیمی از زبده‌­ترین مامورین عملیاتی تحت رهبری وی موظف به یافتن اسامه بن لادن می­شوند. هانک از طریق شبکه گسترده انسانی و منابع افغانی، موفق به یافتن مکان زندگی بن لادن می­‌شود. هواپیمای بدون سرنشین موسوم به "غارتگر" از طریق یک لینک ویدئویی، محل دقیق زندگی وی در روستایی در مجاورت قندهار را نشان می­‌دهد. این زمان، درست 2 سال قبل از حادثه یازده سپتامبر بود. هانک اجازه کشتن بن لادن را می­‌خواهد، اما کلینتون این اجازه را به او نمی‌­دهد.
    کرامپتون از تاکتیک‌های مختلف سیا برای به دام انداختن سران القاعده سخن گفته و یکی از مهم‌ترین آنها را ایجاد دوستی و اتحاد با سران قبایل افغان دانسته است.
    "لارا لوگان"–گزارش‌گر مشهور امریکایی- نقش یکصد و 10 نیروی زبده اطلاعاتی در افغانستان را جهت سقوط طالبان بسیار پررنگ می‌­داند.
    نفوذی‌­ترین و فعال‌­ترین مامور اطلاعاتی سیا در افغانستان، در مصاحبه با این شبکه در رابطه با شکست طالبان این گونه بیان کرد: "طالبان، سازمان سیا را دست کم گرفته بود و گمان می‌­کرد که روش درگیری با آنها فقط با تمرکز در پشت خطوط­‌شان از سوی ما امکان‌پذیر است. اما پاشنه­ آشیل آنها نفوذ در بین سران قبایل افغان بود. ما با دوستی با سران قبایل، طی مدت 90 روز در لایه­‌های درونی طالبان نفوذ کرده و بسیاری از سران این سازمان را کشتیم و در نتیجه موجب سقوط آن گشتیم.
    کرامپتون به همراه تیم اطلاعاتی‌اش در کوهستان‌های افغانستان
    کرامپتون که در سال 2005 بازنشسته شد، با 24 سال سابقه­ کار، یکی از زبده­‌ترین افراد در استخدام نیروهای خارجی جهت جاسوسی برای سیا بوده است. او در پاسخ به این سوال که چه چیزی می­‌تواند یک دیپلمات کره شمالی را جهت جاسوسی به استخدام سیا درآورد، گفت: "حمایت مالی و درگیر ساختن او در لذات جنسی".
    وقتی مجری برنامه از او سوال می­‌کند که چرا اقدام به بیان این موضوعات کرده است، دلیل آن را آزادی بیان ناشی از بازنشسته‌گی و فعالیت در وزارت خارجهی آمریکا بعنوان دیپلمات، و حس افتخارآمیزی فعالیت­‌هایش می‌­داند.
     
    بخشی از فتنه­‌ها، بازی‌های سیاسی و ترورهای سیا
    موارد ذکر شده در این بخش، اساسا واقعیت داشته و سازمان­‌های اطلاعاتی امریکا برای منحرف کردن اذهان عمومی جهان، آن را دروغ پردازی نظریه پردازان "تئوری توطئه" دانسته­‌اند. تئوری توطئه، نامی است که این سازمان­‌ها جهت توجیه خود و فرار از حقیقت، بر "بیان واقعیات پشت پرده­ سیاست" نهاده­‌اند. به دلیل تعدد مطالب مربوطه و عدم گنجایش این نوشتار، تنها به برخی از مهمترین این موارد اشاره شده است.
    فتح ماه: بسیاری از تحلیل‌گران، تهیه فیلم ساخته‌­گی فتح کره­ ماه در سال 1969 را تلاش سازمان­‌های اطلاعاتی آمریکا به دو دلیل مهم می‌دانند: ضربه­ شست به روسیه و منحرف کردن توجه مردم از افتضاحات جنگ ویتنام. در تایید این ادعا، پس از پخش جهانی آن فیلم و همزمان با عقب‌­نشینی آمریکا در جنگ با ویتنام، فعالیت‌های فضایی آمریکا در خصوص ماه به ناگهان متوقف شد.
     
    ترور کندی:به ادعای "کمیسوین وارن"، جان اف کندی –رییس جمهور اسبق آمریکا- در 1963 در دالاس توسط یک تک تیرانداز به نام "لی هاروی اوسوالد" ترور شد. اما 80 درصد از آمریکایی­ها چنین ادعایی را باور ندارند. در سال 1979، "کمیته تحقیق در مورد ترورهای تاریخی" ادعای کمیسیون وارن و سازمان FBI را از اساس دروغ خواند. بسیاری از صاحب‌نظران، ترور کندی را یک کودتای سیاسی انجام شده توسط CIA در همکاری با یک سازمان جنایی می‌دانند. نکته­ جالب اینکه بسیاری از شاهدین و بازیگران اصلی این طرح ترور، بعهدها به طرق مختلف کشته شدند و این امر هر چه بیشتر آن "دروغ بزرگ" را عیان ساخت.
     
    صحنه ترور کندی حادثه یازده سپتامبر:بسیاری از تحلیل‌گران، قویا معتقدند که حادثه­ یازده سپتامبر طرح اصلی سازمان­‌های اطلاعاتی آمریکا برای نیل به 2 هدف بوده است: اول، بهانه برای حمله به کشورهای خارجی هدف، و دوم بهانه برای محدود کردن آزادی‌های مدنی در جامعه آمریکا. مخالفین این نظریه معتقدند که آمریکا ملت خود را آماج دستاویزهای سیاسی خود قرار نمی­‌دهد. اما با اشاره به عملیات‌هایی نظیر "نورثوود" پاسخ این افراد داده می­‌شود. آمریکا در سال 1962، در عملیاتی به نام "عملیات نورثوود" با ربودن هواپیمای مسافربری و مرگ مسافرین، بهانه را در بین مردم آمریکا برای حمله به کوبا بدست آورد. مورد دیگر اینکه معاونین "جورج دابلیو بوش" در همکاری با سرویس‌­های اطلاعاتی امریکا، در تلاش برای بدست آوردن مجوز جهت حمله به ایران بودند. آنها اقدام به صورت دادن "حملات قلابی" که در فرهنگ جهانی موسوم به ‘false-flag’ attacks است کردند. بدین شکل که نیروهای ارتش آمریکا در نقاط هدف، اقدام به عملیات علیه مردم آمریکا با شکل و شمایل ایرانی­‌ها کردند. از نمونه­ حملات قلابی می­‌توان به "عملیات هیملر" در جنگ جهانی دوم اشاره کرد که نازی‌ها با انجام آن، مردم آلمان را متقاعد کردند که لهستانی­‌ها به آنها حمله کرده­‌اند.
    حادثه یازده سپتامبر 2001 تولید ویروس ایدز:سازمان سیا، سازمانی سیاه و مرگبار است. برخی، گمان می‌­کنند که کارکنان این سازمان دلسوزان وطنی و مدافعین حریم آزادی هستند. برخی دیگر هم آنها را کارکنان بزرگترین سازمان تروریستی جهان می­‌دانند. یکی از قوی‌ترین مباحث مربوط به سیاه‌کاری‌های سیا مربوط به تولید "ویروس ایدز" توسط این سازمان است. ویروس ایدز در اواخر دهه­ 70 در آزمایشگاه­‌های این سازمان تولید و در سال 1978 اولین نمونه­ آن طی واکسیناسیون "هپاتیت ب" در نیویورک، سان فرانسیسکو، و لس آنجلس به مردان همجنسگرا انتقال یافت. مدافعین این "دلسوزان وطنی" مدعی هستند که ممکن است این اتفاق بصورت غیرعمدی رخ داده باشد. پس احتمالا تولید و توزیع قرص­‌های ال اس دی (LSD) در بین مردم آمریکا برای بی­‌خیال ساختن آنها نسبت به کوتاهی­‌های حکومتی هم بدون قصد و غرض بوده است. برخی از دانشمندان معتقدند که ویروس HIV در اثر جهش ویروسی از شامپانزه -در طی شکار بومی- به انسان انتقال یافته است. اما در اینجا این سوال به وجود می‌­آید: «چرا قرن­‌ها از وجود شامپانزه می‌­گذرد و طی این سالیان شکار بومی هم همچنان صورت می­‌گرفته است، اما تنها 34 سال است که این ویروس وجود دارد؟».
     
    ارتباط با موجودات فضایی یا جاسوسی از مردم:در سال 1947، شی‌­ای بزرگ در "راسول" واقع در "نیو مکزیکو" به زمین اصابت کرد. دو نظریه در این مورد صادر شد: شی مورد نظر یک بالون تفریحی بود؛ شی مورد نظر یک بشقاب پرنده بود. تصاویر برگرفته از شاهدین قضیه، نشان‌گر بالون مرکز اطلاعات محرمانه ارتش تحت عملیات موسوم به "پروژه­ مغول" بود. اما چشم­های حقیقت­‌بین و عقل آدمی چیز دیگری می‌گفت. چرا که رنگ تمام خاکستری و وجود علائم عجیب و غریب بر روی بالون هیچ شباهتی به یک بالون عملیاتی ارتش نداشت. و مضاف اینکه امثال چنین بالونی تا به امروز هم به زمین برخورد نکرده است. به هر حال، هر چه که هست، آن بالون بزرگ یا یک بالون فضایی بوده و یا یک بالون اطلاعاتی شامل کدهای عجیب و غریب اطلاعاتی. به هر روی، سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا هیچوقت اجازه ندادند که این حقیقت روشن شود.
     
    مرگ مریلین مونرو:در تاریخ 5 آگوست 1962، جنازه­ مریلین مونرو -بازیگر هالیوود- در حالیکه با نمک اسید باربیتوریک مسموم شده بود، بر روی تخت‌­اش در لس آنجلس پیدا شد. مونرو، به مصرف باربیتوریک اعتیاد داشت و بسیاری از اوقات این امر موجب سوء مصرف وی می‌‌شد. پلیس لس انجلس، پس از تحقیقات علت مرگ وی را خودکشی اعلام کرد. اما "جک کلمونز" -اولین افسری که پس از مرگ وارد خانه او شده- و "جو دیماجیو" -همسر سابق مونرو- قویا اعتقاد داشتند که او کشته شده است. طبق نظر نظریه­‌پردازان تئوری توطئه، مونرو یکی از بستگان" فرانک سیناترا" –خواننده‌ی مشهور فرانسوی الاصل آمریکایی- بوده که دوستان نزدیکی در سازمان­‌های جنایی داشته است . طبق این نظریه، مونرو همچنین دارای روابط نامشروع با جان اف کندی و احتمالا با برادرش "رابرت اف کندی" ملقب به "بابی" بوده است. به سبب این قرابت­‌های نسبی و سببی، وی اطلاعات بسیاری از سازمان­‌ها و سرویس­‌های اطلاعاتی و روابط مافیایی داشته است، و چندین بار هم رابرت کندی را به خاطر بی­‌محلی نسبت به خود، تهدید به افشای علنی آنها می­‌کند. اما پس از مدتی، جنازه­ او در خانه­‌اش کشف می­‌شود.
     
    واقعه هولوکاست:مخالفین بزرگ‌نمایی هولوکاست قویا معتقدند که اعلام 6 میلیون نفر یهودی کشته­‌شده در این واقعه دروغی بزرگ ساخته­ سازمانهای اطلاعاتی آمریکا جهت بی­‌اعتبار ساختن هیتلر و مظلوم نمایی یهودیان است. آنها، مخالف محبوس بودن یهودیان در اردوگاه‌های کار اجباری نازی­‌ها نیستند اما رقم اعلام شده را غلوآمیز می­‌خوانند. این کارشناسان، معتقدند که تصاویر کشتار دسته­‌جمعی یهودیان که اجساد آنها به شکل چوب خشک درآمده، در اصل مربوط به اجساد لهستانی­‌ها و آلمانی­‌های فوت‌شده در اثر بیماری تیفوس است. آنهاف همچنین وجود اتاق­های گاز را منکر می­‌شوند و برای اثبات ادعاهایشان در انظار عمومی، مردم را دعوت به تحقیق در مورد تصاویر و اسناد اولیه که بسیاری از آنها غیرقابل دسترس شده است، می­‌کنند.
     
    نظم نوین جهانی:بسیاری از محققین سیاسی معتقدند که 3 هزار فعال تجاری، اقتصادی، و سیاسی در دنیا وجود دارند که اختیار دنیا در دست آنهاست. البته در رده­‌بندی بالاتر، آنها دارای رؤسایی هستند که در بالاترین مناصب "ایلومیناتی­" و "بیلدربرگ" قرار دارند و در ارتباط مستقیم با سازمان­‌های اطلاعاتی بالاخص در آمریکا هستند. سقوط اخیر بانک‌داری و یا برخورد محکم پلیس کشورها با تروریسم، حرکت به سوی نظم نوین جهانی است.
     
    ترور بن لادن:یکی دیگر از اتفاقاتی که جای بحث فراوان دارد، به ترور اسامه بن لادن –رهبر معدوم القاعده- مربوط می­‌شود. طبق اعلام علنی باراک اوباما، تیم اعزامی 24 نفره عملیات ویژه در تاریخ 2 می 2011 موفق به ترور بن لادن در منزل او واقع در "ابیت آباد" پاکستان می‌شوند. اما بسیاری از کارشناسان معتقدند که اوباما طرح ترور بن لادن را به عنوان برگ برنده­ تبلیغاتی خود نیاز داشته است و به همین جهت آن را درست پیش از انتخابات 2012 جهت استفاده ابزاری رو کرده است. آنها معتقدند که این عملیات چند سال قبل صورت گرفته بوده و بنا بر همان مصلحت ذکر شده در این تاریخ اعلام گردیده است. اما دسته­‌ای دیگر از کارشناسان عقیده دارند که بی­‌نظیر بوتو که از اعتبار بین‌المللی بسیار برخوردار بوده و دست کم منابع اطلاعاتی معتبر خود را داشته است، در برخی از سفرهای تبلیغاتی خود اشاره به مرگ بن لادن توسط شخصی به نام "خالد شيخ محمد" کرد و همین امر هم موجب ترور خود وی گردید.
     
     
    پروژه عظیم حذف کاسترو: حکایت ترورهای نافرجام سازمان سیا علیه فیدل کاسترو –رهبر اسبق کوبا- در طی عملیات‌های مختلف بسیار شنیدنی و در خور توجه است. در این نوشتار، بدین جهت بخشی را به فیدل کاسترو اختصاص دادیم که وی بخش قابل توجهی از فکر و انرژی سازمان سیا را به خود اختصاص داده و سهم بزرگی در ناکا­می‌های تاریخ سیا دارد. "عملیات خدنگ" شاید بزرگترین و مهم‌ترین عملیات ترور علیه رهبر چریک کوبا بود. پس از افتضاح عملیات "خلیج خوک‌­ها"، جان اف کندی سازمان سیا را نهادی بی­‌لیاقت دانست که باید به هزار تکه شده و در باد آن را پخش کرد. البته مدت کوتاهی پس از این اظهار نظر، سیا حسابی از خجالت رییس جمهور کشور خود درآمد و او را به دیار باقی فرستاد.  (گزارش مشرق از سازمان اطلاعاتی کوبا، خنثی کننده 638 طرح ترور کاسترو)
     
      بخشی از فیلم مستند 638 روش برای کشتن کاسترو
    اما کندی پس از شکست عملیات خلیج خوکها، به تنها کسی که اعتماد داشت رابرت –برادرش- بود. "رابرت اف کندی" هم عملیات خدنگ را طراحی کردو شخصا بعنوان ناظر بر این عملیات مشترک بین وزارت دفاع و سازمان سیا نظارت کرد. این عملیات هم مانند دیگر عملیات‌ها ره به جایی نبرد. از جمله ایده‌­های گاها عجیب برای ترور کاسترو می‌­توان به چند مورد ذیل اشاره کرد: آلوده کردن آلات غواصی کاسترو به سل، تعبیه صدف­‌های انفجاری در محل همیشه‌گی وی برای تمرین شیرجه، مسموم کردم وی با خودنویس سمی، و حتی تعبیه بمب در یکی از سیگارهای او. به ادعای روزنامه گاردین در مقاله­‌ای به قلم "دونکان کمپبل" به تاریخ 2 آگوست 2006، سازمان سیا برای ترور کاسترو 638 روش ارائه می‌­دهد. اما مرد آهنین و خوش اقبال کوبایی، 49 سال تمام بر کوبا حکم راند و دست آخر هم در سال 2008 به علت کهولت سن کنار کشید و برادر خود را بر جای نشاند و هم اکنون تعطیلات آخر عمر را با یاد و خاطره ترورهای نافرجام ناشی از عدم کامیابی مامورین سیا به سر می‌­کند.
    البته از دیگر شیطنت­‌های تاریخی و مشهور این سازمان می‌­توان به چند مورد دیگر -به دلیل اجتناب از اطناب مطلب- فقط اشاره کرد:
    * "عملیات آژاکس" علیه دولت مصدق در سال 1953، که طی آن دولت مصدق سرنگون شده و شاه ایران به حکومت بازگردانده شد.
    * "پروژه­ی خلق گروههای جهادی" در خاورمیانه از سال 1978، که طی آن سازمان­های تروریستی نظیر القاعده و داعش امروز بوجود آمد.
    * "پروژه ققنوس" از سال 1965 تا 1972، که طی آن شهروندان بی­‌گناه آمریکایی تحت شکنجه و بازجویی قرار گرفتند.
    * "عملیات آشوب" که در طی جنگ ویتنام علیه مردم معترض به جنگ شکل گرفت. در این عملیات، سازمان سیا مردم آمریکا را تحت جاسوسی قرار داد.
    * "پروژه مرغ مقلد" که طی آن اجیرشدگان سیا وارد عرصه رسانه شدند و بسیاری از متولین رسانه مورد تطمیع و تهدید قرار گرفتند تا بدین وسیله کلیه سیاست‌های رسانه­‌ای در آمریکا با رسم چهره­ای بسیار مثبت از دولت، در خدمت آن قرار بگیرد. این پروژه، در سال 1976 توسط "کمیته کلیسا" در مجلس نمایندگان فاش شد.
    * عملیاتی که در تاریخ 11 سپتامبر 2012 در بنغازی شکل گرفت. طی این عملیات خرابکارانه که توسط مخالفین قذافی کشف شده و ناتمام ماند، گروهی از مامورین ویژه سیا برای انجام اعمال خرابکارانه با بالگرد در منطقه‌­ای از شهر بنغازی متمرکز شده بودند.
    * "عملیات واکسینه" عملیاتی بود که طی آن یکی از پزشکان مورد اعتماد سیا در یک حرکت عمومی اقدام به اصطلاحا واکسینه کردن کودکان شهر ابوت آباد که بر اساس اطلاعات کامل احتمال بسیار می‌رفت که مخفیگاه بن لادن باشد، کرد. در این طرح، DNA تمامی کودکان نمونه­‌برداری شد و با کشف DNA یکی از بچه­‌ها که فرزند بن لادن بود، عملیات ردگیری به عمل آمده و محل اختفای وی کشف شد.
    * سیا در سال 1966 "سوکارنو" –رییس وقت جمهور اندونزی- را طی کودتای شکل گرفته توسط "سوهارتو" –یکی از ژنرال­‌هایش- برکنار کرد. پس از آن، فیلم هرزه­‌نگارانه­‌ای را با حضور بازیگر شبیه به وی تولید و در اندونزی پخش کرد. جالب آنکه، این توطئه سیا آنقدر احمقانه بود که مردم اندونزی به راحتی آن را تشخیص داده و تحریم کردند.
     
    شکنجه در سیا
    باراک اوباما –رییس جمهور امریکا- اخیرا در تاریخ 1 آگوست 2014 در سالن کنفرانس کاخ سفید قویا اعمال شکنجه توسط عوامل سیا را اتهامی نادرست از سوی منتقدین و تنی چند از نمایندگان مجلس سنا خواند. البته پس از مدتی در پی اثبات حقیقت، مجبور به پذیرش حقیقت شد اما با دفاع از رییس سیا حتی عذرخواهی هم نکرد.
    اخیرا، "جان برنان" -رییس سازمان سیا- جاسوسی و کنترل رایانه‌­های شخصی اعضای "کمیته اطلاعات مجلس سنا" که در حال تهیه گزارشی مبنی بر اعمال روش­های متنوع و نگران­‌کننده‌ بازجویی و شکنجه در سیا هستند را پذیرفت. چاپ این گزارش 6 هزار صفحه‌­ای که قرار بود پیش از این بصورت علنی صورت بگیرد، لغو شد. البته سناتور "دایانه فاینشتاین" -رییس این کمیته- علت عدم چاپ آن را تاسف برانگیز بودن مطالب این گزارش خوانده است.
    وقتی خبرنگاران از اوباما در رابطه با شکنجه مظنونین آمریکایی پاسخ خواستند، وی گفته بود "این چیزی است که آن گزارش می­‌گوید". وی در سخنرانی ماه می در "دانشگاه دفاع ملی" خود را لغوکننده­ شکنجه در سیا و عامل اصلاحات مختلف از جمله بازگرداندن یکصد و 50 هزار نیرو از عراق و ترک آن، ترک افغانستان، و حرکت دادن سازمان سیا در راستای قانون در سایهی احترام به دادگاه­‌های مدنی و همکاری با پلیس خوانده بود.
    در همین هفته سناتور "ران وایدن" در گفتگو با روزنامه "دیلی بیست" گفته بود که خواندن مطالب این گزارش، مردم آمریکا را آزار خواهد داد.
    با وجود رد اتهامات از سوی اوباما و برنان، یکی از سخنگویان سیا به "شورای روزنامه‌­نگاران آزاد مک کلاچی" گفته بود که جان برنان (که پیشتر تاسف خود را از اظهارات و اتهامات "بی­اساس!" نمایندگان سنا ابراز کرده بود) در جلسه محرمانه‌­ای که اخیرا با "فاینشتاین" و "ساکسلی کامبلیس" -معاون وی- داشته، اعمال شکنجه را پذیرفته و از بابت آن عذرخواهی کرده است . اوباما، پس از قبول این موضع از سوی برنان، اعمال شکنجه در سیا را پذیرفت.
     
    دایانه فاینشتاین رییس کمیته بازخواست از رییس سیا گفتنی است که بطور نمونه، بر اساس ادعای سیا، خالد شیخ محمد –طراح حمله یازده سپتامبر- ۱۸۳ مرتبه در زندان‌های مخفی خارج از خاک ایالات متحده آمریکا توسط بازجویان شاخه ضدتروریستی آمریکا موسوم به «خدمات ملی مخفی» در سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۳ میلادی مورد بازجویی با استفاده از شیوه "القای حس خفه‌گی با آب" قرار گرفته بوده است.
    اما نکته بسیار حائز توجه افشاگری مامور اسبق سیا "جان کیریاکو"(John Kiriakou) در سال 2007 در مورد واقعیت داشتن شکنجه طی بازجویی در سیا است. وی در مصاحبه به تاریخ یکم فوریه 2013 با آرتی نیوز آمریکا، بار دیگر از اعمال شکنجه در سیا پرده برداشته و آن را تایید کرد. کیریاکو، به این موضوع اشاره کرد که اگر ده سال پیش این عمل یک حرکت قبیح برضد ملت آمریکا محسوب می­شد، امروز با اجازه اوباما انجام می­شود. وی به اتهام افشاء نام یکی از مامورین مخفی به تحمل دو سال و شش ماه حبس محکوم شد. این مامور اسبق سیا، این افشاگری خود را نه افشاء اطلاعات که بیان یک حقیقت تلخ نامید که در سال 2002 آن را تقبیح کرده است، بطوریکه مدعی است که پس از بازگشت از پاکستان در سال 2002، وقتی یکی از مامورین بالا دستی سیا در بش ضد تروریسم از او دعوت می­کند که تکنیک­های شکنجه را بیاموزد، او این را عمل با روحیه خود نامنطبق دانسته و زیر بار نمی­رود.
    تایید وجود شکنجه در سیا از سوی افسر سابق این سازمان
    برخی از نمونه­‌های شکنجه در سیا بشرح ذیل است:
    محرومیت از خواب، آویخته شدن از سقف با دست به صورت ضربدری، تهدید شدن به وسیله سگ، تماشای فیلم‌های عذاب‌آور، گوش دادن به صدای اره برقی با ناله‌های دردناک، دستکاری در رژیم غذایی، محروم کردن از خواب، برهنه کردن اجباری فرد، حبس در جعبه، القای حس خفه­‌گی با آب، قرار گرفتن در حالات فیزیکی ناراحت کننده، آزار و اذیت اندام‌ تناسلی، و شوک الکتریکی.
     
     
    داعش فرزند ناخلف سیا
    موسسه معتبر گلوبال ریسرچ به نقل از ادوارد اسنودن در مطلبی در 16 جولای 2014 در وبگاه خود، ابوبکر البغدادی –رهبر داعش- را تربیت شده سازمان موساد خواند. این پایگاه علمی-تحقیقاتی، بر اساس اسناد اسنودن، شکل گیری داعش را طرح مشترک آمریکا و اسراییل برای تجزیه عراق و سوریه و حفظ اسراییل دانست.
    ادوارد اسنودن در آخرین افشاگری خود طرح شکل گیری یک گروه تروریستی برای جذب کلیه تروریستهای جهان در یک نقطه تحت نام "داعش" را محصول مشترک سازمان­های اطلاعاتی سه کشور دانست. این طرح "لانه­ زنبور سرخ" نام دارد.
    طبق سند فاش شده آژانس امنیت ملی آمریکا توسط اسنودن، هدف غایی عملیات لانه زنبور سرخ، حفظ هویت اسراییل از طریق خلق شعارهای مذهبی و اسلامی است. طبق این اسناد، تنها راه حفظ اسراییل، خلق کردن یک دشمن در کنار مرزهای آن است. با توجه به این مستندات، ابوبکر بغدادی به مدت یک سال تحت نظر موساد، مبانی نظامی، ایدئولوژیکی و فن بیان را آموزش می‌دیده است.
    گلوبال ریسرچ، طی یک گزارش مبسوط، ژنرال "ابراهیم الدوری"–رهبر اخیر حزب بعث و جانشین صدام حسین- را مغز متفکر موفقیت‌های داعش در عراق دانست. وی از عوامل آمریکا بوده و در حال حاضر فرمانده ارتش فرقه نقشبندیه است.
    طبق گزارش این موسسه مستقل تحقیقاتی در کانادا ، الدوری به سبب روابط بسیار خوبی که با واشنگتن دارد قادر بوده که حتی پس از قرار گرفتن در لیست سیاه امریکا، دوباره به عراق بازگردد.
    این نهاد به نقل از مقامات اردنی که خواسته­اند نامشان فاش نشود، نقل می­‌کند که در سال 2012، آمریکا، ترکیه، اردن و قطر تصمیم به ایجاد پایگاه نظامی جهت تمرین دادن نیروهای داعش در شهری واقع در مرز مشترک اردن با عراق و سوریه می­‌گیرند. کلیه سرمایه این کمپ بر عهده عربستان و قطر بود. در این اردوگاه، تکنیک­‌های جنگ نامتقارن، خراب‌کاری، و وحشت آفرینی به چند هزار نیروی داعش آموخته می‌­شود. استخدام، نقل و انتقال و بکارگیری تمامی نیروهای خارجی داعش توسط دفتر ضد جاسوسی سیا با همکاری سفارت آمریکا در اردن انجام می­‌پذیرد.
     
    سیاو رسوایی­‌های اثرگذار بر آینده
    طی چند سال اخیر به لطف افشاگریهای افرادی چون "ژولیان آسانژ" و "ادوارد اسنودن"، جاسوسی سازمان سیا بر حوزه­‌های مختلف آشکار شده است. سال­هاست که این نهاد، شهروندان امریکایی، مجلس سنا، مجلس نمایندگان، کشورهای 5 قاره­ جهان، شرکت­‌های آمریکایی، و حتی دیگر سازمان­های جاسوسی و اطلاعاتی آمریکا را مورد نظارت و جاسوسی قرار می­‌دهد. فضاحت این عمل تا آن حد پیش رفته که عملا روابط بسیاری از کشورها نظیر آلمان و برزیل با آمریکا را دچار خدشه کرده و همزمان اعتماد جامعه ملی آمریکا را نسبت به زمام‌داران این کشور تقریبا به صفر رسانده است. "جیمز وی برک" –روزنامه نگار مشهور آمریکایی- در تاریخ 4 آگوست 2014، در مقاله­‌ای جنجالی در وب‌سایت خود، سازمان‌­های اطلاعاتی امریکا را بسیار خودسر و ناتوان در درک مفهوم واقعی دموکراسی خوانده و اخطار داد که اگر علاجی صورت نگیرد، در آینده‌ای نه چندان دور باید شاهد فجایعی در مورد آمریکا بود.
      "ماریتزیو گامبرینی" هم در تاریخ 14 جولای 2014 در مقاله­‌ای در "لس آنجلس تایمز" تحت عنوان "جاسوسی دوست از دوست"، جاسوسی آمریکا از آلمان را عملی شنیع و خیانت‌کارانه خواند و آن را حماقتی بزرگ دانست که منجر به از دست دادن دوست قدیمی و یار همیشگی شد.
     
    اعتراض به تسخیر رسانه‌ها توسط سوی سیا ظاهرا به تاسی از این عمل سیا، دیگر سازمان­های اطلاعاتی امریکا به جاسوسی از خود سیا پرداخته و این بلبشوی زیر پوستی از چشم نمایندگان سنا و جراید آمریکایی و اروپایی پنهان نمانده است. کافی است گشت و گذاری در این رابطه در این سطح اینترنت داشته باشید. اگر حتی اندک مطالعه­‌ای در مورد عملیات‌های "ققنوس" و "آشوب" داشته باشید، متوجه حضور پررنگ بی­‌اعتمادی و شک به خودی در بدنه سازمان­‌های اطلاعاتی آمریکا که نشانه تزلزل در قامت راست­‌نمای آنهاست، می­‌شوید.
    مضافا، در پی کشف سناریوی داعش و تولد این گروهک تروریستی توسط سیا، آمریکا در صدد پاک کردن هر چند بی­فایده این ننگ با ارسال کمک­های نظامی به عراق برآمده، و این در حالیست که کالبد پر رخوت دیگری از فساد و فتنه­ای بر دوش آن اضافه شده است.
     
     
     
    جمع­‌بندی
    در پایان، با عنایت به مطالب فوق‌الذکر و با تعمق در جزییات مربوطه، نفاق افکنی، توطئه، دخالت در امور دیگران، وحشت آفرینی، خیانت به خودی، قساوت، جاسوسی، خرابکاری، فتنه‌انگیزی، کشتار، شکنجه، و استفاده از انواع و اقسام استراتژی‌های مخرب محض را می­‌توان از خصوصیات بارز این سازمان جنایی یا به عبارتی بزرگترین سازمان جنایی جهان دانست.
    محصول دهه­‌ها خرابکاری و کودتا، واژگونی حکومت­‌های بحقه و دموکراتیکی بود که چه بسا در صورت تداوم بقای آنها، باید شاهد سرنوشت دیگری برای دنیای امروز می­‌بودیم. حاصل یک عمر ترور و ایجاد وحشت، مرگ شمار بسیاری از بی­‌گناهان و فعالان حقوق بشر بود که در صورت زنده ماندن آنها، اکنون دموکراسی واقعی جایگزین دموکراسی با مدل آمریکایی بود. نتیجه­ دهه­‌ها دخالت در امور دیگر کشورها، عدم تحقق وحدت جهانی در سطوح منطقه­‌ای است که در صورت وجود چنین مهمی، اکنون نمی­‌باید شاهد جنگ و درگیری در بسیاری از نقاط جهان باشیم.
    همان‌طور که از پیش‌بینی افراد سیاست‌شناسی چون جیمز بروک برمی‌آید، سیاست "دور زدن رفقای اطلاعاتی" از سوی نظام اطلاعاتی آمریکا در آینده یقه شیطنت‌های آن را خواهد گرفت و دوستان امروز را تبدیل به دشمنان فردا خواهد کرد.
    آبروی سیاسی و اعتماد سازی امنیتی موهبتی است که هر حکومت می­‌تواند غایت بهره­‌مندی از آن را داشته باشد و در راستای تعاملات بین­‌المللی خود از آن بهره جوید. چیزی که دولت آمریکا و سازمان­‌های اطلاعاتی­‌اش امروزه از آن محروم­‌اند.
    نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۵/۱۱/۰۵ ساعت 23:2 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []

  • اساس نظام امنیتی نوین آلمان، پس از پایان جنگ جهانی دوم شکل گرفت. گرچه دوران جنگ سرد و تقسیم آلمان به دو بخش شرقی و غربی سبب شکل‌گیری دو سازمان اطلاعاتی علیه هم گردید، اما همتای شرقی BND -سازمان اطلاعاتی آلمان غربی- یعنی "استاسی" پس از فروپاشی دیوار برلین و اتحاد دو آلمان، در آن ادغام شد و نظام واحد اطلاعاتی آلمان امروز شکل گرفت. از آنجایی که پیش از جنگ جهانی دوم سازمان اطلاعات کشور آلمان (گشتاپو) تحت حکومت هیتلر به عنوان بخش دیگری از تاریخ اطلاعاتی این کشور محسوب می‌شود، نیازمند پرداخت و جزییات بسیار است، و عملا کمک چندانی به بررسی اطلاعاتی آلمان کنونی نمی‌کند، لذا از پرداختن به آن خودداری جسته و مبنای گزارش را بر تاریخ شکل‌گیری BND با نام "سازمان گهلن" در سال 1946 می‌گذاریم.

    در آلمان 6 سازمان اطلاعاتی وجود دارد که به به شرح ذیل است:

    1. سرویس اطلاعات فدرال BND

    2. دفتر اطلاعاتی صدر اعظم
    3. وزارت فدرال کشور BMI
    4. دفتر فدرال محافظت از قانون اساسی BFV
    5. نیروی دفاعی فدرال
    6. سرویس نظامی ضد اطلاعات MAD


    از میان این 6 نهاد، تمرکز اصلی این گزارش بر روی مورد دوم یا همان سرویس اطلاعات فدرال است و کلیتی هم از دیگر نهادها گفته خواهد شد.

    1. سرویس اطلاعات فدرال BND
    "سرویس اطلاعات فدرال" (Federal Intelligence Service) که در فرهنگ آلمانی با نام (Bundesnachrichtendienst) "بوندشناخریشتندیانتس" شناخته و به صورت اختصاری BND‌ خوانده می‌شود، سازمان اطلاعات و امنیت خارجه این کشور است که در راس بحث این نوشتار قرار می‌گیرد. این سازمان، بطور مستقیم زیر نظر صدر اعظم آلمان فعالیت می‌کند و دارای 7800 پرسنل در شهر برلین و منطقه "پولاخ" مونیخ است. تا سال 2016، 4 هزار نفر از این افراد در یک مرکز در محله "چاسیستراس" (Chausseestrasse) برلین که در حال ساخت می‌باشد، متمرکز خواهند شد. 700 نفر از 7800 نیروی سازمان، بطور مستقیم با نیروهای مسلح و بالاخص اداره علوم نظامی در ارتباط هستند.

    سازمان اطلاعاتی آلمان///در حال انجام///


    تاریخچه

    ژنرال "راینهارد گهلن" در طول جنگ جهانی دوم مسئول جمع‌‌آوری اطلاعات از ارتش سرخ بود. وی پس از شکست آلمان نازی شروع به همکاری با نیروهای اشغالگر آمریکایی کرد و با مساعدت آنها در سال 1946 "سازمان اطلاعاتی گهلن" را تاسیس کرد. در بدو کار، بسیاری از نیروهای این سازمان را عوامل حرفه‌‌ای "آبواهر" -سازمان ضد اطلاعات دریادار "ویلهم کاناریس" Wilhelm Franz Canaris )- تشکیل دادند.


    سازمان اطلاعاتی آلمان///در حال انجام///
    ژنرال گهلن

    گهلن، بعدها و پس از آزادی نیروهای "اس اس"، "گشتاپو" و "سی شر هایتس دینست" (اس دی) از اسارت متفقین، از آنها نیز استفاده کرد. این سازمان تا سال 1956 بطور کامل در خدمت سازمان سیا بود تا اینکه به عنوان بخش اطلاعاتی دولت آلمان غربی به آن منتقل شد و نام "بوندشناخریشتندیانتس" یا BND را به خود گرفت. گهلن، تا سال 1968 ریاست این نهاد را بر عهده داشت.

    سازمان اطلاعاتی آلمان///در حال انجام///
    دریادار کاناریس

    BND دارای 300 دفتر در آلمان و كشورهای دیگر است. نيروهای سازمان غالبا توسط آكادمی علوم نظامی به استخدام درمی‌آیند. اين سازمان، حافظ امنيت و منافع آلمان در خارج از مرزها بوده و در مسیر این ماموریت از ابزارهای تکنولوژیک پیشرفته بهره می‌گيرد. گرچه سخن از بودجه معین این سازمان هم اکنون در هاله‌ای از ابهام است، اما کارشناسان، بودجه سالیانه BND را در حال حاضر 552 میلیون و 590 هزار یورو برآورد کرده‌اند.

    سازمان اطلاعاتی آلمان///در حال انجام///
    مرکز فعلی BND

    بر اساس قوانين جمهوری فدرال آلمان، يك كميسيون، متشكل از نمايندگان مجلس اين كشور، موسوم به هيات نظارتی مجلس (PKG)، بر فعاليت نهادهاي امنيتی آلمان، نظارت می‌كند.

    هر ايالت آلمان دارای سرويس اطلاعاتی مختص به خود است. چنان كه 16 ايالت فدرال دارای تشكيلاتی حافظ قانون اساسی می‌باشند.

    سازمان اطلاعاتی آلمان///در حال انجام///
    مرکز آتی BND (در حال ساخت)

    ساختار سازمان اطلاعاتی امروز آلمان برگرفته از الگوهای سازمان‌های غربی است و دید سیاسی سرویس‌های اطلاعاتی آلمان مانند بسیاری از سازمانهای همتای خود، پیوسته آبستن رخدادهای بزرگ از جمله جنگ جهانی بوده است. برلین پس از شکست آلمان در جنگ جهانی دوم، به دو بخش تقسیم شد. بخش اول در اختیار روسها تحت نام آلمان شرقی و بخش دوم به عنوان آلمان غربی تحت اختیار آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها قرار گرفت. اما نکته شایان توجه اینکه این شهر تبدیل به پایگاه بزرگترین عملیاتهای خرابکارانه قرن اخیر شد.

    تا پيش از وحدت دو آلمان، دو كشور آلمان شرقی و غربی هر كدام دارای سازمان جداگانه‌ای بودند و حتي از اين نظر رقابتی گسترده ميان آنها جريان داشت. سازمان اطلاعات آن روز آلمان شرقی زير نظر وزارت كشور يا "استاسی" عمل مي‌كرد كه در ۸ فوريه سال ۱۹۵۰ با الگو‌برداري از KGB آن زمان تاسيس شده بود. این سازمان، در پي وحدت دو آلمان در ۱۹۸9منحل شد. در آلمان شرقی، اين اعتقاد قوياً وجود داشت كه اين وزارتخانه از هر ۷ شهروند آلمان شرقی يك نفر را به عنوان همكار غيررسمی به خبرچينی از زندگي سايرين وادار نموده است. استاسی در زندگی خصوصی مردم آلمان شرقی وارد شده و حریم شخصی آنها را رعایت نمی‌کرد.

    رییس کنونی این سازمان "گرهارد شیندلر" (Gerhard Schindler) و وزیر مسئول آن، "پیتر آلتمایر" (Peter Altmaier) -وزیر امور ویژه- است. این سازمان، همکاری مستمری با سازمانهای CIA و MI6 دارد.

    سازمان اطلاعاتی آلمان///در حال انجام///
    گرهارد شیندلر

    وظایف و کارکرد BND
    از وظايف و كاركردهاي اين سازمان در سال هاي اخير مي توان به مقابله با تروريسم بين الملل، اشاعه سلاح هاي كشتار جمعي و نقل و انتقال تكنولوژي هاي دوگانه، جرايم سازمان يافته، قاچاق سلاح و مواد مخدر، پول هاي كثيف، مهاجرت غير قانوني و جنگ اطلاعاتي اشاره كرد.

    2. دفتر اطلاعاتی صدراعظم
    رییس این دفتر معمولا یا وزیر امور خارجه است و یا یکی از وزرای کابینه. رییس دفتر اطلاعاتی، مسئول هماهنگی فعالیتهای دولت است. هم اکنون "پیتر آلتمایر" (Peter Altmaier) -وزیر امور ویژه- این پست را بر عهده دارد.

    سازمان اطلاعاتی آلمان///در حال انجام///
    پیتر آلتمایر
     

    3. وزارت کشور

    وزارت کشور متصدی تامین امنیت داخلی کشور، حفاظت از قانون اساسی، حفاظت از شهروندان در مقابل بلایای طبیعی و تروریسم، حمایت افراد بی‌خانمان، و مدیریت مسائل سازمانی و ورزشی است. این نهاد، میزبان نشست‌های ضروری شورای تحلیل و بررسی موارد اطلاعاتی کشور (شامل پلیس و سازمانهای اطلاعاتی) است. در حال حاضر، وزیر کشور "توماس دو مایزیاخ"  (Thomas de Maizière) است.

    سازمان اطلاعاتی آلمان///در حال انجام///
    توماس دو مایزیاخ

    4. دفتر فدرال محافظت از قانون اساسی (BFV)
    وظایف این نهاد جمع‌آوری اطلاعات در زمینه تهدیدات مخل نظم داخلی، اطمینان از امنیت استان‌ها، و اطمینان از همزیستی صلح‌آمیز شهروندان آلمانی است. BFV به شدت در زمینه ضد اطلاعات و ضد خرابکاری داخلی فعال است. این سازمان، سازمان امنیت داخلی آلمان و شریک اصلی BND است. طبق ادعای وب سایت گلوبال سکیوریتی، BFV از قدرت اجرایی پلیسی برخوردار نیست؛ اجازه دستگیری و بازجویی از کسی را ندارد؛ مجاز به ورود به و جستجوی منازل نیست؛ و در هیچ ایستگاه پلیسی مامور ندارد. این سازمان، وظیفه دارد که اطلاعات را جمع‌آوری کند و آنها را با حفظ حقوق شهروندی مردم آلمان، در اختیار دیگر سازمان‌های اطلاعاتی آلمان و بخصوص BND ‌قرار دهد.

    از دیگر موارد اینکه BFV به نام محافظت از قانون اساسی، به فعالیت می‌پردازد اما در اصل به کام مقامات سیاسی آلمان این محافظت صورت می‌گیرد. یکی از چالشهای بزرگ این سازمان، فعالیت حزب چپ‌گراهای افراطی، حزب کمونیست (DKP)، فراکسیون ارتش سرخ (RAF)، و فراکسیون جنبش انقلاب  (RZ) مجلس آلمان است.

    هم اکنون، رییس این سازمان "هانس گئورگ ماسن" (Hans-Georg Maassen) است. وزیر مسئول این سازمان، "دو مایزیاخ" -وزیر کشور- است.

    سازمان اطلاعاتی آلمان///در حال انجام///
    هانس گئورگ ماسن
    5- نیروی دفاعی فدرال (ارتش آلمان)
    این نهاد شامل نیروهای مسلح جمهوری فدرال آلمان است. طبق قانون اساسی آلمان، هیچکدام از استان‌ها حق استفاده از ارتش را به نفع خود ندارند و تنها دولت مجاز به استفاده از این نهاد است. طبق برآورد ژوئن 2014، وزارت دفاع شامل 183 هزار نیرو بوده که با این تفاسیر، چهارمین ارتش بزرگ اتحادیه اروپا و سی‌امین ارتش بزرگ جهان محسوب می‌شود. هم اکنون "اورسلا فان در له‌ین" (Ursula von der Leyen) وزیر دفاع و فرمانده ارتش آلمان است.

    سازمان اطلاعاتی آلمان///در حال انجام///
    اورسلا فان در له‌ین

    6- سرویس نظامی ضد اطلاعات MAD

    این سرویس، پس از BND‌ و BFV یکی از سه نهاد اصلی اطلاعاتی کشور آلمان و مسئل فعالیتهای ضد اطلاعاتی نظامی است. دفتر اصلی این سازمان در "کلن" واقع است و در 12 شهر نمایندگی دارد. MAD دارای یکهزار و 300 نیروی نظامی و شخصی است. رییس فعلی این سرویس، "اولریش برکنهایر" (Ulrich Birkenheier) است.

    سازمان اطلاعاتی آلمان///در حال انجام///
    اولریش برکنهایر

    کمیسیون مستقل مورخین

     در 15 فوریه 2011، "ارنست اورلائو" (Ernst Uhrlau) -رییس وقت سازمان- دستور به تشکیل "کمیسیون مستقل مورخین" متشکل از اساتید مورد اعتماد دانشگاه‌ها جهت رجوع به آرشیو چند هزار فایلی BND و تحقیق و بررسی در مورد تاریخ آن داد. قرار است که این کمیته از سال 1945 تا به امروز BND‌را مورد بررسی قرار داده و تا سال 2015 گزارش کامل خود را ارائه دهد.

    سازمان اطلاعاتی آلمان///در حال انجام///
    ارنست اورلائو

    اعضا این کمیسیون عبارتند از:
    پروفسور "ژوست دوفلر" (دانشگاه کلن) Jost Dülffer
    پروفسور "کلاس دیتمار هاینکه" (دانشگاه تکنولوژیک درسدن) Klaus-Dietmar Henke
    پروفسور "ولفگانگ کریگر" (دانشگاه ماربورگ) Wolfgang Krieger
    پروفسور "رولف دیتر مولر" (موسسه پژوهشات تاریخی سیاسی و دانشگاه هامبولت برلین) Rolf-Dieter Müller

    سازمان اطلاعاتی آلمان///در حال انجام///

    عملیات‌ها و چالش‌ها
    کارزار اطلاعاتی آلمان شرقی: در اوایل دهه 1960 و در زمان حکومت "کنراد آدنائر" (Konrad Adenauer) در آلمان غربی، فعالیت BND در امر جاسوسی به اوج خود رسید. BND‌ در همان گام اول در کارزار جنگ سرد، پیروز قضیه بود. این سازمان موفق به شناخت کامل منطقه آلمان شرقی و براورد دقیق جغرافیایی، سیاسی و اقتصادی حریف گردید. BND از تعداد پلها، ظرفیت بیمارستان‌ها، مسافت مناطق هوایی، و مختصات جاده‌ای تحت حکومت شوروی سابق خبر داشت. عوامل این سازمان تا عمق وزارت‌ها و ارگانهای نظامی نفوذ کرده بودند.

    در همین حال، سازمان KGB به یکی از افسران نظامی آلمان شرقی مظنون شده و وی را به اتهام جاسوسی برای BND دستگیر کرده و به مسکو انتقال داد. BND هم بلافاصله با تهیه اسناد جعلی وی را مامور خود KGB‌ خواند که در این سازمان نفوذ کرده است. آلمان شرقی هم به تلافی، در طی چند سال بعد 90 درصد از خبرچین‌های درجه پایین BND‌ را تطمیع کرده و به خدمت سازمان خود موسوم به "استاسی" درآورد.

    سازمان اطلاعاتی آلمان///در حال انجام///

    اما در تاریخ 13 آگوست 1961 معادلات برای BND‌ به هم ریخت. در این روز، دیوار برلین بنا شد و عملا قدرت این سازمان بسیار محدود گردید. این امر تا سال 1967 ادامه داشت. اما در سال 1967 و 1968 این BND‌ بود که از حیث جاسوسی نظامی در آمریکای جنوبی و خاورمیانه عملکرد بسیار درخشانی داشت. همچنین کسب اطلاعات ذی‌قیمت از اروپای شرقی که منطقه شوروی محسوب می‌شد، موجب شد که ناتو با آگاهی کامل نسبت به بروز هر گونه اقدام از سوی شوروی، به این کشور اخطار دهد.

    بحران کوبا:
    اما یکی از هوشمندانه‌ترین اقدامات BND‌ را باید مربوط به سال 1962 دانست. در این سال، این سرویس اطلاعاتی طی با خبر شدن از انتقال موشک‌های روسی به کوبا، موضوع را به آمریکا انتقال می‌دهد و در نتیجه بحران موشکی کوبا شکل می‌گیرد.

    یکی از برآوردها و پیش‌بینی‌های بسیار دقیق BND مربوط به پیش‌بینی جنگ 6 روزه خاورمیانه می‌باشد که در 5 ژوئن 1967 آغاز شد. روز 2 ژوئن 2007 یک جلسه بسیار محرمانه میان "لیندون جانسون" (Lyndon Johnson) -رییس جمهور وقت امریکا- "دین راسک" Dean Rusk)-وزیر امور خارجه وقت- و "ریچارد هلمز" (Richard Helmes)-رییس وقت سیا- برگزار می‌شود. در این جلسه، هلمز خبر از حمله رژیم صهیونیستی در روز 5 ژوئن می‌دهد. راسکع بلافاصله واکنش نشان داده و با گفتن این جمله که "سفیر ما در تل آویو اعلام کرده که همه چیز عادی و خوب است" ادعای وی را رد می‌کند. اما هلمز در جواب این جمله را می‌گوید: "متاسفم ... اما من به آنچه که می‌گویم ایمان دارم ... اسراییل جنگ را در همین تاریخ شروع خواهد کرد و تصمیم هم دارد که به نفع خود به پایان برساند". در این هنگام جانسون از هلمز می‌پرسد که چرا تا به این حد مطمئن است. و هلمز می‌گوید: "من این خبر موثق را از BND نزدیکترین شریک اطلاعاتی‌مان دریافت کردم و ذره‌‌ای شک به آن ندارم".  در آن زمان، ژنرال گهلن ریاست BND را بر عهده داشت.

    سازمان اطلاعاتی آلمان///در حال انجام///
    ریچادر هلمز

    بحران چک: برگ برنده‌ای دیگر برای فعالیتهای BND را می‌توان در "بحران 1968 (جمهوری) چک" یافت کرد. در این سال، مامورین شعبه "پولاخ" BND‌ موفق شدند تا با رمزگشایی حمله نیروهای شوروی و پیمان ورشو به چکسلواکی را پیش‌بینی کنند. اما سازمان سیا در اهمالی که برخاسته از نظر "لیه‌ولین تامسون" (Llewellyn Thompson) -سفیر آمریکا در مسکو- بود، به این موضوع بی‌توجهی کرد. تامسون، این برآورد را "محصول ساخت آلمان" خطاب کرده بود.

    سازمان اطلاعاتی آلمان///در حال انجام///
    لی‌یه‌ولین تامسون

    در ساعت 11:11 دقیقه شب 20 آگوست 1968، رادارهای اطلاعاتی BND‌ متوجه بروز اتفاقات عجیب در حریم هوایی چکسلواکی شدند. سپس، یکی از جاسوسان سازمان در پراگ بلافاصله با مرکز باواریا تماس گرفت و این جمله را گفت: "نیروهای پیمان ورشو حرکت کرده‌اند، روس‌ها هم بسیار نزدیکند".

    این آخرین برآورد صحیح اطلاعاتی در زمان ریاست ژنرال گهلن بود. با استعفای گهلن، عملا بخش قابل توجهی از قدرت BND کاسته شد. تا سالها خلاء وجود وی احساس می‌شد. اگرچه در سالهای بعد، پیروزیهای فرخنده‌ای شامل حال این سازمان شد، اما از دوره گهلن می‌توان به عنوان درخشانترین دوره BND‌ یاد کرد.

    در حقیقت، در آن زمان علت تفوق و برتری BND‌ بر رقیب هموطن خود یعنی "استاسی" را می‌توان در استفاده گهلن از نیروهای بسیار زبده و ویژه که دارای سبقه درخشان اطلاعاتی بودند و برای هدف سازمان از جان و دل مایه می‌گذاشتند دید. البته یکی از میراث‌های گهلن خویش و قوم‌پرستی بود (او 16 نفر از اعضا فامیل خود را در پست‌های مختلف سازمان گماشته بود) که تا سالها در BND جریان داشت.

    در دهه 1970، ژنرال "گرهارد وسل" (Gerhard Wessel) که جایگزین گهلن شده بود، دستور به مدرن کردن سیستم داد. چرا که تحولات سیاسی آلمان غربی موجب تضعیف سازمان شده بود و باید جانی تازه در کالبد آن ‌دمیده می‌شد.

    ماجرای المپیک مونیخ:
    کشتار المپیک مونیخ 1982 تبدیل به یکی از سیاه‌ترین نقاط در کارنامه BND و BFV‌ شد. حمله افراد مسلح ناشناس به کمپ ورزشکاران و نفوذ به ساختمانهای مربوط به ورزشکاران اسراییلی و کشتن آنها، موجب ایجاد بلوای بین‌المللی شد. رژیم صهیونیستی بلافاصله سازمان‌های اطلاعاتی آلمان را به دلیل عدم توجه به اخطارهای امنیتی که موساد پیشتر به آن داده بود، مقصر دانست و همین امر باعث شد که BND اقدام به ایجاد واحد ضد تروریسم بکند.

    در سال 1986، BND‌ موفق به رمزگشایی از عملیات موفق بمبگذاری یک دیسکو در برلین از سوی سفارت لیبی در این کشور شد.

    بازداشت و جاسوسی از روزنامه‌نگاران:
    در دهه 1990، BND‌ شماری از روزنامه‌نگاران را تحت تهدید و بازداشت قرار داد. این عمل، پس از افشا اطلاعات مربوط به فعالیتهای این سازمان در جنگ عراق و جنگ علیه تروریسم رخ داد. BND‌ منبع منبع خبر را می‌خواست؛ برای همین شروع به ایجاد فشار بر روزنامه‌نگاران کرد. سرانجام "بوندشتاگ" -مجلس ملی آلمان- تصمیم به تشکیل کمیته استیناف به ریاست قاضی دادگاه عالی، دکتر "گرهارد شافر" (Gerhard Schafer) کرد. این کمبته بعدا اعلام کرد که BND‌ از سال 1993 تا 2005 مشغول  پروژه تعقیب و بازداشت روزنامه نگاران بوده است. نهایتا، صدر اعظم دستوری مبنی بر محدود کردن اقدامات BND نسبت به روزنامه‌نگاران صادر کرد تا بدین طریق سبب نجات سازمان از چنگ افکار خشمگین عمومی شود. کمیته استیناف، در سال 2009 گزارش نهایی خود را ارائه کرده و طی آن اقدام سازمان BND را ناشی از نگرانی آن برای افشاء اطلاعات محرمانه خواند و البته ریاست سازمان را هم به دلیل رویکرد تند محکوم کرد اما هیچ اشاره‌ای به قصور و عمد مقامات دولتی نشد.

    سازمان اطلاعاتی آلمان///در حال انجام///
    گرهارد شافر

    نکته قابل توجه اینکه طبق سند افشا شده به تاریخ 11 سپتامبر 2008 ویکی لیکس، 11 صفحه از گزارش شافر که پس از صدور حکم به نفع "ژوزف هوفلشولت" (Josef Hufelschulte) -روزنامه نگار مشهور آلمانی- دارای وجاهت قانونی برای چاپ شناخته شده بود، قبل از نمایش عمومی ناپدید شد. خروجی گزارش شافر به این شکل بود که هوفلشولت در محاق همکاری ناآگاهانه با BND قرار گرفته بوده است. این گزارش، سرشار از اسامی رمز است.

    سازمان‌های اطلاعاتی آلمان///در حال انجام///
    ژوزف هوفلشولت یکی از روزنامه‌نگاران آزار دیده از BND

    حمله به عراق: در روز 5 فوریه سال 2003، "کالین پاول" -وزیر امور خارجه وقت آمریکا- در سازمان ملل متحد اقدام به آماده‌سازی جو برای حمله به عراق کرد. وی از دستیابی عراق به سلاحهای کشتار جمعی سخن گفت و منبع خود را نه آژانس بین‌‌المللی انرژی هسته‌ای که BND‌ خواند. BND‌ هم از طریق جاسوس حرفه‌ای خود یعنی "رفید الجنابی" (Rafid al-Janabi) که حقوق خود را از طریق یکی از شرکت‌های مستقر در مونیخ موسوم به "تی‌یل و فردریک" به مقدار ماهیانه 3 هزار یورور دریافت می‌کرد، از موضوع باخبر شده بود. البته وقتی حقوق وی پس از مدتی از سوی شرکت مذکور قطع شد، به دادگاه شکایت کرد و حق و حقوق خود را گرفت.

    سازمان اطلاعاتی آلمان///در حال انجام///
    رفید الجنابی

    میانجیگری مذاکرات اسراییل و حزب الله لبنان: این BND‌ بود که در سال 2006 بطور بسیار محرمانه بعنوان میانجی مذاکرات رژیم صهیونیستی و حزب الله نقش اصلی را ایفا کرد. این مذاکرات مربوط به آزادسازی اسرای دو طرف بود که با موفقیت شکل گرفت.

    جاسوسی از بانکهای لیختن اشتاین  جلوگیری از فرار مالیاتی:
    اوایل سال 2008 بود که موضوع گماردن جاسوس در بانکهای لیختن اشتاین توسط BND، رسانه‌ای شده و مشخص گردید که این روند از سال 2000 شروع شده بوده است. در این میان، BND از بابت لوح فشرده حاوی اطلاعات ذی‌قیمت که توسط یکی از کارمندان اسبق گروه مالی LGT -بانک خصوصی یک خانواده حکومتی در آلمان- در اختیار این سازمان قرار گرفته بود، مبلغ 7.3 میلیون دلار از وزارت دارایی آلمان حق دلالی اطلاعاتی را می‌گیرد تا وزارت مذکور بتواند از فرار مالیاتی ریاست بانک جلوگیری به عمل آورد.بعدها به دلیل اختلاف نظر مالی بین این دو، این معامله به جنجال کشیده شده و مسکوت می‌ماند.

    جریان کوزوو:
    طبق سند منتشره مورخ 9 دسامبر 2008 ویکی لیکس، سازمان BND در یکسری جنایات سازمان یافته در منطقه بالکان دست داشته است.  در نوامبر 2008 بود که سه تن از ماموران BND‌ به اتهام بمبگذاری در مرکز حقوق بشر کوزوو دستگیر شدند. پس از مدتی، "ارتش جمهوری کوزوو" مسئولیت این اقدام را بر عهده گرفت. بررسی‌های آزمایشگاهی نیز نشان داد که مامورین آلمانی نقشی در این بمبگذاری نداشته‌اند. در هر حال صحت و سقم نقش BND‌در این جریان هیچگاه تایید نشد.

    سازمان اطلاعاتی آلمان///در حال انجام///
    سه مامور BND پس از آزادی

    تحلیلگران معتقدند که اقدام کوزوو نسبت به دستگیری سه نفر، در پی انتقام‌گیری از گزارش BND‌ مبنی بر دست داشتن "هاشم تاچی" (Hashim Thaçi)-نخست وزیر وقت- و "راموش هاراندیناج" (Ramush Haradinaj)-نخست وزیر اسبق- در جنایات سازمان‌یافته شکل گرفته است.

    سازمان اطلاعاتی آلمان///در حال انجام///
    هاشم تاچی (سمت راست) و راموش هاراندیناژ (سمت چپ)

    دستگیری جاسوس:
    BND
    در 2 ژوئن 2014 موفق به کشف و دستگیری یکی از مامورین خود که جاسوس بود، گردید.  این مامور، در ازای دریافت ۲۵ هزار یورو بیش از ۲۰۰ سند محرمانه را از آرشیو بیرون کشیده و از طریق فلش‌مموری به یک مامور مخفی CIA تحویل داده است.

    بنابر گزارش‌ها، این اسناد شامل موضوع‌های مختلفی می‌شده‌ است. از جمله گزارشات کمیته تحقیق پارلمان آلمان در راستای فعالیت‌های جاسوسی آژانس امنیت ملی آمریکا در این کشور و شنود مکالمات تلفنی شهروندان و سیاستمداران آن.

    وی، 2 سال پیش از مقامات آمریکایی خواسته بود که برای‌ آنها در نهادهای امنیتی آلمان جاسوسی کند. فرد مذکور پس از ساعت‌ها بازجویی، به جاسوسی برای آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) اعتراف کرده است. پس از این اتفاق، BND‌ اقدام به اخراج یکی از مقامات ارشد اطلاعاتی آمریکا از این کشور کرد. BND، تاکنون نام این جاسوس را افشا نکرده است.

    جاسوسی از همسر ولادیمیر پوتین
    طبق سند انتشار یافته در تاریخ 11 مارس 2013 از سوی ویکی لیکس، یکی از مامورین زن BND‌ در زمان اقامت پوتین و خانواده‌اش در درسدن آلمان (در دوره‌ای که وی مامور اطلاعاتی KGB بود)، با همسر وی رابطه دوستی عمیق‌تری برقرار کرده و به وی نزدیک می‌شود. نام این مامور، "لنخن" بوده اما در خود سازمان او را به دلیل قد بلند "بالکن" خطاب می‌کردند. این خانم، بعدها در طی رابطه نامشروع با یک سرهنگ اطلاعاتی KGB باردار شد و به بهانه درمان به برلین غربی رفته و پیش از فروپاشی دیوار برلین به شوروی گریخت. همین امر بعنوان شکست کلاسیک جنگ سرد برای پوتین محسوب گردید. در هر حال، لنخن دوست صمیمی "لیودمیلا" -همسر وی- بود.

    در دهه 1980، پوتین به سبب فعالیتهای درخشان خود در بخش شرقی برلین، در بین مامورین اطلاعاتی آلمان به شهرت بسیاری می‌رسد. "لنخن" یا همان "بالکن" تا جایی در زندگی لیودمیلا نفوذ می‌کند که وی از اختلافات زیر سقف خود با ولادیمیر برای او تعریف می‌کرده است. "اریک اشمیت اینبروم" (Erich Schmidt-Eenboom) -رییس موسسه مطالعات صلح و نویسنده چند اثر اطلاعاتی- نیز این امر را تایید کرده است.
    این سند از میان بیش از 5 میلیون سندی که گروه ویکی لیکس از ایمیل موسسه جاسوسی اطلاعاتی "استراتفورد" آمریکا بدست آورده، استخراج شده است.

    پوتین در سن 33 سالگی از سوی KGB به همراه سه نفر دیگر با تشکیل یک تیم اطلاعاتی 4 نفره وارد برلین شرقی می‌شود. ماموریت این تیم، نظارت بر و مراقبت از فرزندان مقامات ارشد روسی و آلمانی برلین شرقی بود. وی، همان مامور اطلاعاتی متبحری است که در کتاب خود زندگینامه مشهور "استلا ریمینگتون" (Stella Rimington) -رییس اسبق MI5- به او اشاره شده است.

    اینبروم ادعا کرده که یکی از مامورین اسبق BND‌ به وی پیشنهاد داده بود که برای بی‌آبرو کردن پوتین می‌تواند آرشیو اطلاعات مربوط به اختلافات وی با همسرش را در اختیار او قرار دهد، اما اینبروم آن را مسئله خصوصی دانسته و امتناع ورزیده است.

    حذف محتوای وب سایتها
    طبق سند منتشره در 13 نوامبر 2008 ویکی لیکس، سازمان BND حمایت زیرساختی کامل خود را از شرکت T-Systems دریافت می‌کرده است و طی چند سال اخیر که موارد تخلف آن همچون قاچاق 363.4 گرم پلوتونیوم از فرودگاه "مونیخ" به فرودگاه "لوفتانزا" از طریق وب سایتها افشاگری می‌شده، با استفاده از آی‌پی‌های مختلف اقدام به تغییر و حذف محتوا و هک کردن سایت می‌کرده است. ویکی لیکس ادعا کرده که صحت این قضیه با توجه به درخواست شرکت مذکور از این گروه مبنی بر حذف این سند، مورد تایید است.

    همایش بین‌المللی
    یکی از اقداماتی که BND‌ را از همتایان خود متفاوت کرده است، برگزاری همایش سالیانه بین‌المللی در مورد موضوعات مهم امنیتی حال حاضر جهان با دعوت از کارشناسان امر است.

    کشف عاملان جنایت الحوله

    اخیرا گزارشی از وب سایت "مانیتورینگ" انتشار یافت که بنابر آن سازمان اطلاعات آلمان اعلام کرده که القاعده ۹۳ عملیات تروریستی طی ۸ ماه گذشته در سوریه انجام داده است.

    سازمان اطلاعاتی آلمان///در حال انجام///
     کشتار فجیع الحوله

    در گزارش ارائه شده از سوی BND به پارلمان آلمان، تصریح شده که القاعده در عملیات کشتار "الحوله” دست داشته است. در این گزارش آمده که نزدیک به 100 غیر نظامی در حادثه "الحوله” کشته شدند و اکثر آنها زن و کودک بودند. پیش از این، شورشیان مخالفان مسلح مدعی شده بودند که این افراد در حملات هوایی و موشکی توسط ارتش سوریه کشته شده‌اند، اما چند روز بعد، گزارش و تصاویر ویدئویی منتشره از سوی سازمان ملل نشان داد  که افراد غیرنظامی با دست‌های بسته توسط شلیک مستقیم افرادی ناشناس به قتل رسیده‌اند.

    BND با اشاره به اعزام شبه نظامیان القاعده در سراسر سوریه تصریح کرده که جزئیات بیشتر را به دلیل طبقه‌بندی شده بودن اطلاعات اعلام نمی‌کند.

    نئونازیسم و مشکلات ناشی از آن
    اقدامات خشن نئونازیها تاکنون بارها سبب‌ساز مشکلاتی برای سرویسهای اطلاعاتی آلمان و مقامات این کشور شده است. از این دست، می‌توان به استعفای "هاینس فروم" -رئیس اسبق سرویس اطلاعاتی آلمان- در پی قصور و کوتاهی سرویس اطلاعاتی آلمان درباره شناسایی عاملان جنایات مربوط به هدف قرار دادن اتباع خارجی در این کشور به دست برخی دیگر از اتباع افراطی خارجی استعفای خود را تقدیم فردریش کرد. به گزارش بی بی سی، هانس متهم به عدم تلاش و پیگیری برای دستگیری مظنونانی بود که گفته می شود به یک شبکه نئونازی و نژادپرست تعلق دارند. این گروه تا کنون ۱۰ مهاجر را کشته‌اند که اکثریت قربانیان آن را مهاجران ترک تشکیل می‌دادند. این قتل‌ها در فاصله زمانی ۷ سال انجام شده و در حال حاضر یک زن متهم به دخالت در این قتل‌های زنجیره ای در زندان انتظار تشکیل دادگاه و دریافت حکم را می‌کشد. رئیس سرویس اطلاعاتی آلمان زمانی در مقام اتهام قرار گرفت که مشخص شد وی برخی مدارک مربوط به این پرونده را مخدوش و یا پنهان کرده است. این مقام ۶۳ ساله آلمانی از سال ۲۰۰۰ تا کنون بر این مسند تکیه زده بود.

    سازمان اطلاعاتی آلمان///در حال انجام///

    شنود و جاسوسی

    شنود گسترده مردم

    یکی از فعالیتهای گسترده‌ای که در این چند سال اخیر از  سوی BND و با همکاری BFV صورت گرفته، مربوط به شنود مکالمات تلفنی شهروندان و کنترل ایمیل‌های آنان است. در گزارشی که به تازگی از سوی نهاد نظارتی پارلمان آلمان که مسئول رسیدگی به فعالیت‌های سازمان امنیت این کشور است، منتشر شده، آمده که سازمان اطلاعات آلمان در کنترل‌های خود "تنها به 290 مورد برخورد کرده که احتمالاَ می‌توانند به مسائل امنیتی مربوط باشند".

    طبق قانون، سازمان BND و BFV مجازند که در چارچوب مبارزه علیه تروریسم و فعالیتهای سازمان‌یافته، با رعایت موازین، مکالمات و مراودات بین‌المللی را مورد بررسی و شنود قرار دهد.

    دولت آلمان در دفاع از این امر اعلام کرده است که فعالیت شناسایی، شنود و جمع‌آوری اطلاعات از سوی سازمانهای امنیتی این کشور مورد نظارت دادگاه عالی فدرال این کشور قرار گرفته است. "گئورگ اشترایتر" -معاون سخنگوی دولت آلمان- معتقد است که تمامی موارد کنترل مکالمات و مراودات با هماهنگی با نهادهای پارلمانی این کشور صورت گرفته است.

    سازمان اطلاعاتی آلمان///در حال انجام///
    یکی از پایگاههای پیشرفته جاسوسی و کنترل BND

     اشترایتر در دفاع از این امر، تاکید کرده که سازمان اطلاعات این کشور فقط بخش مختصری از مکالمات بین‌المللی را مورد بررسی قرار داده است. بوی معتقد است که به دلیل تحول روش‌های شناسایی، میزان کنترل مکالمات نسبت به سال 2010 کاهش یافته است. در سال 2010، حدود 38 میلیون مکالمه و مراوده از سوی BND مورد بررسی قرار گرفت.

    اخیرا "حزب چپ" آلمان این عمل سازمان‌های اطلاعاتی این کشور را شدیدا محکوم کرده و اعلام کرده که درصد موفقیت در این روش تنها یک صدم درصد بوده و لذا سازمان امنیت آلمان در 99/ 99 درصد مهم‌ترین حقوق پایه‌ای شهروندان را نقض کرده است. سازمان اطلاعات آلمان تا این لحظه در مورد آمار اعلام شده سکوت کرده است.

    BND شعبه جاسوسی آمریکا؟

    پس از انتشار گزارشی از روزنامه "زود دویچه سایتونگ" مبنی بر اینکه سازمان اطلاعات امنیت آلمان، داده‌های شهروندان آلمانی را به آژانس امنیت ملی آمریکا منتقل می‌کرده است، اپوزیسیون این کشور درباره تبدیل شدن سازمان اطلاعات آلمان به شعبه جاسوسی برای آژانس امنیت ملی آمریکا هشدار داده است.

    "برند ریکسینگر"، رهبر حزب چپ‌های آلمان در این باره اظهار داشته است که این اتهام که سازمان اطلاعات امنیت آلمان شعبه جاسوسی از آژانس امنیت ملی آمریکا است تایید می‌شود.

    "کونستاین فون نوتز"، و "هانس کریستین اشتروبل" از نمایندگان "سبزها" در پارلمان آلمان هم این مسئله را یک رسوایی تمام عیار دانسته و تاکید کردند که سازمان اطلاعات امنیت آلمان یک بخش کاملا آشکار از شبکه جاسوسی بی دلیل گسترده جهانی است.


    شنود وزیر خارجه اسبق آمریکا

    صدای افغان ( آوا) در خبری به تاریخ 15 مهر 1393،  به نقل از اینترنشنال نیوز، آورد که رسانه های خبری آلمان بدون اشاره به زمان مشخص شنود تلفنی "هیلاری کلینتون" -وزیر اسبق امور خارجه امریکا- و به نقل از یک منبع دولت آلمان که خواست نامش فاش نشود، اعلام کردند که سرویس اطلاعاتی آلمان در حالی که وی در داخل هواپیمایی دولت امریکا بوده است، به اشتباه به ردیابی و شنود تلفنی او مبادرت کرده است.

    سازمان اطلاعاتی آلمان///در حال انجام///

    علاوه بر این، روزنامه های آلمان ضمن دفاع از سازمان اطلاعاتی کشور خود، این عمل را تلافی ساده و شفاف سرویس اطلاعاتی خود در قبال شنود تلفنی "آنگلا مرکل" -صدر اعظم آلمان- توسط دستگاه جاسوسی آمریکا خوانده‌اند.
    ََََََ
    جاسوسی از ترکیه
    روزنامه گاردین در مقاله خود به تاریخ 18 آگوست 2014 به قلم "فیلیپ اولترمان" (Phillip Oltermann) به افشای خبر جاسوسی آلمان از ترکیه به مدت 38 سال از سال 1976 پرداخت. به گزارش گاردین، دولت ترکیه پس از افشای این خبر، بلافاصله خواستار اخراج سفیر آلمان از کشور خود شد. البته از آنجایی که بیش از 3 میلیون ترک در آلمان زندگی می‌کنند و از این حیث، آلمان میزبان بزرگترین جامعه ترک تبار دنیا است، هر دو کشور با رعایت ملاحظات و منافع، تلاش کردند که این موضوع را با دعوت سفیر آلمان در ترکیه به دفتر وزارت خارجه، با گفتمان در پشت درهای بسته رفع نمایند. افشاگری اخیر 2 مجله "فوکوس" و "اشپیگل" آلمان، موجب بروز تنازع و اختلاف میان دو کشور گردیده است.

    البته گفتنی است که رجب طیب اردوغان -رییس جمهور کنونی ترکیه- در حاشیه اولین نشست و تجربه کشور ترکیه در بین اعضاء ناتو، با ذکر جمله‌ای جنجالی ناراحتی خود از جاسوسی آلمانی‌ها را به آنگلا مرکل-صدر اعظم آلمان- ابراز کرد: "چرا از ما جاسوسی کردید؟".

    سازمان‌های اطلاعاتی آلمان///در حال انجام///
    دیدار اردوغان و مرکل

    صدر اعظم فعلی: جاسوس کهنه‌کار
    در رابطه با آنگلا مرکل -صدر اعظم آلمان- و سابقه طولانی مدت جاسوسی وی سخن زیاد است. گزارش ویژه مشرق درباره سوابق صدراعظم آلمان را می‌توانید از اینجا مطالعه کنید.

    نگاه نظام امنیتی آلمان به درگیریهای منطقه‌ای

    طبق برآورد سازمان امنیت داخلی آلمان (BFV)، هم اکنون 43 هزار مسلمان در جامعه این کشور وجود دارند و رشد تندرویان سلفی روزافزون است. هانس گئوگ ماسن -رییس BFV- معتقد است که اینترنت تاثیر بسیار بسزایی در جذب جوانان مشتاق جهاد و کشتار به گروه داعش داشته است. به گفته وی، تاکنون 400 آلمانی به گروه داعش پیوسته‌اند. او، سازمان تحت نظر خود را به شدت در حال مراقبت از فعالیتهای اسلامگرایان اعلام کرده است.

    سازمان‌های اطلاعاتی آلمان///جهت ملاحظه///

    ماسن در مورد بحران اوکراین نیز از فعالیت‌های سرویس‌‌‌های جاسوسی روسیه علیه نفوذ آلمان در اوکراین سخن گفته و کشور خود را آماده نبرد طاقت‌فرسایی با نام اطلاعاتی روسیه دانسته است.

    واشنگتن پست در مقاله 23 آگوست 2014 خود به قلم "گرگ میلر" در خبررسانی دقیق و ارائه اطلاعات استراتژیک به حفاظت اطلاعات ارتش سوریه (SMI) در چند سال اخیر در طی درگیری با مخالفین بسیار موثر و حیاتی دانست. نویسنده مقاله معتقد بود که BND با شناسایی دقیق رهبران داعشی، نقاط تمرکز آنها را به ارتش سوریه معرفی کرده و ارتش سوریه آنها را آماج حمله قرار داده است.

    جمع‌بندی
    1. از شواهد و مستندات مذکور اینطور برمی‌‌آید که نظام اطلاعاتی آلمان بر حسب تشخیص مناطق عملیاتی و با عنایت به پیامدهای مثبت همکاری اطلاعاتی با همتایان ظرفیتمند خود، در پی تقویت خود در مناطق استراتژیک جهان است.

    2. ظاهرا خونسردی و نظم که بعنوان مهمترین ویژگی آلمانی‌ها زبانزد جامعه بین‌الملل است، در نظام اطلاعاتی این کشور هم به چشم می‌خورد. آنچه که از متن برمی‌‌آید، نشاندهنده ریتم مطبوعی در کنش‌ و واکنش‌های سازمانهای اطلاعاتی آلمان و بخصوص BND در مواجهه با معادلات اطلاعاتی و جاسوسی است.

    3. شنود و جاسوسی چند سالی است که بعنوان استراتژی مطلوب سازمانهای اطلاعاتی آلمان مد نظر قرار گرفته است. قطع یقین، در نظام اطلاعاتی جامعه جهانی این امر در اشکال مختلف شکل می‌گیرد، اما تمرکز بسیار زیاد آلمانی‌ها بر این استراتژی اواخر نه تنها زبانزد شده که مشکلاتی را برای آنها در درون کشور و در تقابل با دوستان خارجی بوجود آورده است.

    4. نگرش سیاسی BND آبستن حوادث بزرگ از قبیل وقوع جنگ جهانی دوم است. قرن فعلی، قرن حوادث لحظه به لحظه و بزرگ تروریستی است و دفع خطرات پیش روی امنیت یک کشور، نیاز به دانش بالا، اطلاعات جامع و قابل اتکا، فراست سیاسی، و چابکی عملیاتی دارد. سازمان اطلاعاتی آلمان، در این مورد یکی از قویترین سازمانهای جهان است.



    منابع و مآخذ:

    http://www.bnd.bund.de
    http://www.eyespymag.com/intelgermany.htm
    http://www.aftabir.com/news/view/2008/sep/07/c1c1220784341_politics_world_bnd.php/%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D9%85%D9%86%DB%8C%D8%AA-%D8%A2%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86-bnd
    http://www.britannica.com/EBchecked/topic/70640/BND
    http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1693765
    http://rt.com/news/german-intelligence-new-headquarters-593/
    http://www.iriaf-airforce.blogfa.com/category/370
    http://www.ammariyon.ir/fa/news/26267/
    https://wikileaks.org/wiki/BND_Kosovo_intelligence_report,_22_Feb_2005
    http://www.tasnimnews.com/Home/Single/519413
    http://www.momtaznews.com/%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%B4-%D8%B3%D8%A7%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D8%A2%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%B9%D8%A7%D9%85%D9%84%D8%A7%D9%86/
    http://www.avapress.com/vdcgyy9y.ak93t4prra.html
    http://www.rasad.org/%D8%A2%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%AE%D8%A8%D8%B1/?lastnews=1069971
    http://www.ghatreh.com/news/nn20766415/
    http://www.spiegel.de/international/spiegel/mr-hezbollah-german-mediates-between-israel-and-the-shiite-militants-a-444128.html
    http://www.rferl.org/Content/Three_German_Spies_Await_Release_At_Kosovo_Airport/1354240.html
    https://wikileaks.org/wiki/BND_Kosovo_intelligence_report,_22_Feb_2005
    http://www.spiegel.de/international/germany/arrest-of-bnd-employee-strains-ties-between-germany-and-us-a-979738.html
    https://web.archive.org/web/20121015225858/http://www.bmi.bund.de/EN/Ministerium/StrukturAbteilungen/strukturabteilungen_node.html
    http://www.welt.de/english-news/article2806537/German-spy-affair-might-have-been-revenge.html
    https://wikileaks.org/wiki/Schaefer_report_missing_pages_on_BND_contacts_with_journalist_Josef_Hufelschulte_2006
    http://www.spiegel.de/international/germany/german-considers-turkey-to-be-official-target-for-spying-a-986656.html
    https://wikileaks.org/gifiles/docs/16/1601838_re-os-russia-germany-ct-old-11-3-putin-s-wife-infiltrated-by.html
    http://www.theguardian.com/commentisfree/2013/oct/04/german-intelligency-service-nsa-internet-laws
    http://www.theguardian.com/world/2014/aug/18/turkey-summons-german-ambassador-bnd-spying
    https://wikileaks.org/wiki/German_Secret_Intelligence_Service_%28BND%29_T-Systems_network_assignments,_13_Nov_2008
    http://www.globalsecurity.org/intell/world/germany/bfv-ops.htm
    http://www.reuters.com/article/2014/08/31/us-iraq-security-germany-idUSKBN0GV05L20140831
    http://www.washingtonpost.com/world/national-security/us-strikes-in-syria-against-islamic-state-would-be-hindered-by-intelligence-gaps/2014/08/23/70f6595e-2a30-11e4-958c-268a320a60ce_story.html
    نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۵/۱۱/۰۵ ساعت 23:1 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []

  • نظام اطلاعاتی آرژانتین شامل 6 نهاد مادر است که هر کدام از آنها دارای زیر مجموعه‌های اطلاعاتی بدین شرح می‌باشند: نهاد ریاست جمهوری به عنوان بدنه اصلی اطلاعاتی شامل اداره اطلاعات (به عنوان سازمان اطلاعات و امنیت داخلی و خارجی و اصلی‌ترین سازمان اطلاعاتی این کشور مطرح است)، "مؤسسه اطلاعات ملی" (ENI)، "اداره نظارت قضایی" (DOJ)، "سرویس فدرال مبارزه با مواد مخدر" (SEFECONAR)، و "ژاندارمری ملی آرژانتین" (SIGN) است؛ وزارت دفاع، دارای زیر مجموعه‌ای به نام "اداره ملی اطلاعات دفاعی استراتژیک" (DNIEM) است؛ وزارت دادگستری، شامل "سرویس اطلاعات ندامتگاه فدرال" (ISPF) و "اطلاعات پلیس امنیت فرودگاه" (ASPI) است؛ وزارت کشور، شامل "اداره ملی اطلاعات جنایی" (DNIC)، "اطلاعات پلیس فدرال آرژانتین" (IPFA)، "اطلاعات پلیس بوئنوس آیرس" (SIPBA)، و "اطلاعات ریاست نیروی دریایی آرژانتین" (SIPN) است؛ وزارت اقتصاد (UIF) شامل "واحد اطلاعات مالی" است؛ و در آخر سازمان اطلاعات ستاد مشترک نیروهای مسلح (J-2) شامل "مرکز جمع‌آوری اطلاعات نظامی" (CRIM)، "سرویس اطلاعات نیروی زمینی" (SIE)، "سرویس اطلاعات نیروی دریایی" (SIN)، و "سرویس اطلاعات نیروی هوایی" (SIFA) است. در این گزارش، تمرکز اصلی بر روی اداره اطلاعات است.

    نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۵/۱۱/۰۵ ساعت 23:0 توسط : علی نباتیان | دسته : تحلیل های سیاسی ایران وغربی
  • [ادامه مطلب]   []

  • نظام اطلاعاتی فرانسه شامل 4 سازمان است: سازمان امنیت داخلی"DGSI" (زیر نظر وزارت کشور)، سازمان امنیت برون مرزی"DGSE" (زیر نظر وزارت دفاع)، سازمان اطلاعات نظامی"DRM" (زیر نظر ارتش) و سازمان حفاظت و امنیت دفاعی"DPSD" (زیر نظر وزارت دفاع).


    سرویس اطلاعاتی فرانسه /// در حال انجام ///


    در این گزارش، به سبک و سیاق گزارشهای پیشین، بیشتر بر روی DGSI و بالاخص DGSE‌ تمرکز خواهیم داشت و به اختصار به دو سازمان دیگر می‌پردازیم:


    سازمان اطلاعات نظامی (DRM)
    وظیفه این سازمان جمع‌آوری و نظم‌دهی اطلاعات برای نیروهای مسلح ارتش فرانسه است. این سازمان که در سال 1992 تاسیس شد، عملکردی مشابه با DIA (آژانس اطلاعات دفاعی) آمریکا و DI (اطلاعات دفاعی) انگلیس دارد و مستقیما به رییس ستاد مشترک گزارش می‌دهد. DRM با توجه به نیاز وزارت دفاع، اطلاعات به موقع را در دسترس ارتش قرار می‌دهد.

    سرویس اطلاعاتی فرانسه /// در حال انجام ///


    سازمان حفاظت و امنیت دفاعی (DPSD)
    نام کامل این سازمان Direction de la Protection et de la Sécurité de la Défense است. نام قبلی آن آژانس امنیت ارتش است و در سال  1981 تاسیس شد. در عرصه اطلاعات، ضد اطلاعات، ضد تروریسم، و ضد خرابکاری فعالیت دارد. این سازمان، با همه بدنه‌ها و نهاد‌های امنیتی دولت فرانسه در ارتباط است و مسئولیت تامین امنیت کارکنان، اطلاعات، تجهیزات، و تاسیسات همه آنها را بر عهده دارد. DPSD در ارتباط تنگاتنگ با DGSI، DGSE، و DRM قرار دارد. همچنین وظیفه کشف و جلوگیری از تخلفات کارمندان ساختار دفاعی و امنیتی فرانسه را بر عهده دارد.

    سرویس اطلاعاتی فرانسه /// در حال انجام ///

    DSPD همچون DGSE‌ موظف به ارائه گزارش مستقیم به وزارت دفاع است. طبقه‌بندی اطلاعات در این سازمان به شکل دفاعی محرمانه، دفاعی خیلی محرمانه، و دفاعی فوق محرمانه است. این سازمان، در همه عملیات‌های برون مرزی اطلاعاتی فرانسه مشارکت دارد. همچنین، مسئول حفظ امنیت صنعت بوده و این امر را به کمک شرکت‌های صنعت دفاعی صورت می‌دهد. قدرت DSPD روز به روز کاهش می‌یابد و تعداد پرسنل آن از یکهزار و 279 نفر در سال 2009 کاهش یافته است. هم اکنون رییس سازمان ژنرال "ژان پی‌یر بوثه" (Jean-Pierre Bosser) است.

    اداره کل امنیت داخلی (DGSI)

     Direction générale de la sécurité intérieure‌ نام کامل این سازمان به فرانسوی است. سازمان اطلاعات و امنیت داخلی فرانسه، از سال 2014 تحت نظر وزارت کشور فعالیت می‌کند و دیگر تحت زیر مجموعه پلیس ملی محسوب نمی‌شود. حوزه فعالیت DGSI به ضد جاسوسی، ضد تروریسم، ضد جاسوسی و خرابکاری سایبری، و نظارت بر سازمانها و گروههای تروریستی مربوط می‌شود. این سازمان، هم اکنون تحت ریاست "پاتریک کالوار" فعالیت می‌کند و دارای 8 معاونت است:

    1. حفاظت اقتصادی (به ریاست ژیلس گری)
    2. تروریسم (میشل گوئرین)
    3. تکنولوژیهای اطلاعاتی (میشل پاژه)
    4. براندازی سخت (فرانسوآ بلانچینی)
    5. مدیریت کل (تیری ماتا)
    6. پشتیبانی (ژان فرانسوا للیوقه)
    7. ضد جاسوسی (ژان پترونیل)
    8. امور بین‌الملل (اریک توکاس)

    سازمان امنیت داخلی فرانسه، سالها در قالب دو اداره به نامهای RG‌ و DST تحت نظر پلیس فرانسه فعالیت می‌کرد و در واقع این پلیس بود که مسئولیت تامین اطلاعات و امنیت داخلی را بر عهده داشت. "نیکولاس سارکوزی" در زمانی که به عنوان وزیر کشور فعالیت می‌کرد، علاقه عجیبی به این سازمان داشت و وقتی در سال 2007 به ریاست جمهوری رسید، طبق مصوبه هیئت وزرا، این دو نهاد را از دست پلیس خارج کرد و به زیر مجموعه وزارت کشور افزود و نام ( DCRI (Direction centrale du renseignement intérieur که به معنی "اداره مرکزی اطلاعات داخلی" بود بر آن نهاد.

    سازمان، در سال 2008 رسما فعالیت خود را به ریاست "برنارد اسکوآرچینی" شروع کرد. مقرر گردید که "رنه بایلی" و "پاتریک کالوار" (رییس کنونی سازمان) که اولی رییس RG‌ بود و دومی رییس DST، به عنوان معاونین اول و دوم در کنار وی باشند. پاتریک که معاونت عملیات را تحت مدیریت  داشت، در سال 2009 به ریاست DGSE (سازمان اطلاعات برون مرزی) منصوب شد و در 31 می 2012 رسما جای اسکوآرچینی را گرفت.

    سرویس اطلاعاتی فرانسه؛  /// در حال انجام ///

    پاتریک کالوار

    در آوریل 2013، DGSI‌ که آن زمان نام DCRI بر خود داشت، خواستار حذف مقاله‌ای انتشار یافته در ویکی پدیا به نام "ایستگاه رادیویی پیر سور اوت" شد. وقتی مدیران ویکی‌پدیا علت این درخواست را جویا شدند، سازمان فقط بر حذف مقاله اصرار کرد اما این بهانه بی‌دلیل مورد موافقت ویکی‌پدیا قرار نگرفت. در نتیجه، DCRI با احضار و تحت فشار گذاشتن "رمی متیس" از مدیران ویکی‌پدیا آن را حذف کرد. اما چندی بعد، این مقاله توسط یکی دیگر از نویسندگان این دایره المعارف آزاد از سوئیس بازنویسی شد. دیری نگذشت که این مقاله تبدیل به پربازدیدترین مقاله ویکی‌پدیای فرانسوی شد، و بیش از 120 هزار بازدید در آخرین هفته آوریل 2013 داشت.


    اداره کل امنیت برون مرزی (DGSE)
    (DGSE (Direction générale de la sécurité extérieure، سازمان اطلاعات و امنیت برون‌مرزی فرانسه است و نام قدیمی آن SDECE است (Service de Documentation Extérieure et de Contre-Espionnage که به معنای سرویس ضد جاسوسی برون‌مرزی است). سازمان تحت این نام از 6 نوامبر 1944 تا 2 آوریل 1982 فعالیت کرد و در این روز به DGSE (دفتر کل امنیت برون‌مرزی) تغییر نام داد. لذا در سطور ذیل تمامی نکات مربوط به SDECE‌ را با نام DGSE ذکر خواهیم کرد.

    هم اکنون، رییس این سازمان "برنارد باژولت" (Bernard Bajolet) است.

    سرویس اطلاعاتی فرانسه /// در حال انجام ///

    برنارد باژولت


    ساختار
    سازمان DGSE‌ دارای ادارات ذیل است:

    1. اداره مدیریت

    2. اداره استراتژی

    3. اداره اطلاعات (شامل سرویس اطلاعاتی سیاسی و سرویس اطلاعات امنیتی)

    4. اداره فنی (مسئول تکنولوژی و اطلاعات الکترونیک)

    5. اداره عملیات

    6. بخش عملیات (مسئول عملیات مخفی): وظیفه این بخش، علاوه بر انجام عملیات‌های مخفیانه، تامین امنیت تاسیسات هسته‌ای و تسهیلات نظامی همچون پایگاه زیردریایی‌ها در "ایه لونژ" فرانسه است.

    ساختمان اصلی DGSE در خیابان بیستم پاریس و در یک کیلومتری قبرستان "پر لاشز" واقع شده است. اصطلاحا به مرکز DGSE می‌گویند "استخر شنا" و آن هم به این علت است که فدراسیون شنای فرانسه در آن نزدیکی واقع شده است. قرار بود که تحت پروژه "قلعه 2000"، مرکز به شهر "نوآزی لو سک" منتقل شود. در سال 1995 بودجه تعیین شده از 2 میلیون فرانک به 1 میلیون فرانک تقلیل یافت و مقدمات مهیا شد اما مردم محلی نوآزی لو سک، نسبت به انتقال یک سازمان اطلاعاتی به آنجا اعتراض کردند و در سال 1996 رسما این طرح ملغی شد.

    سرویس اطلاعاتی فرانسه؛  /// در حال انجام ///


    پرسنل و وضعیت مدیریت

    * DGSE در سال 2007، 4 هزار 620 مامور داشت. این آمار، در سال 1999 در حدود 2700 نفر بود.

    * سازمان دارای مامورین رسمی و مامورین غیر رسمی است که عموما فعالیت‌های جاسوسی برون مرزی دارند و آنها را "مامور افتخاری" خطاب می‌کند.

    * سازمان، بطور مستقیم توسط وزارت دفاع نظارت می‌شود.

    بودجه
    بودجه سالیانه DGSE، مبلغ 500 میلیون یورو در سال است که بودجه رسمی نام دارد و توسط مجلس نمایندگان فرانسه تایید می‌شود. اما یک بودجه مازاد به نام بودجه ویژه نخست‌وزیر هم به در سال به سازمان اختصاص می‌یابد که هیچکس نمی‌داند این بودجه خرج چه اموری می‌شود.

    به ادعای کلود سیلبرزان -یکی از روسای سابق سازمان- درصد تخصیص بودجه سازمان به بخش‌های اصلی بدین شرح است:

    * 25 درصد مختص اطلاعات نظامی
    * 25 درصد مختص اطلاعات اقتصادی
    * 50 درصد مختص اطلاعات سیاسی (دیپلماتیک)


    چالش‌ها
    DGSE در دوره‌های مختلف دچار فراز و نشیب‌هایی بود و چندین مرتبه به زیر مجموعه وزارت دفاع پیوست. اکنون هم در زیر مجموعه وزارت دفاع قرار دارد. اما DGSE تا قبل از اواسط دهه 1960 مستقل عمل می‌کرد اما در میانه این دهه، رسوایی ربودن و قتل مهدی بن برکا -مراکشی انقلابی مقیم پاریس- موجب شد که از آن پس در زیر مجموعه وزارت دفاع قرار گیرد. در سال 1992، غالب وظایف سازمان به دفتر اطلاعات نظامی (DRM) که آژانس اطلاعاتی جدیدی بود، موکول شد. این دفتر از 5 گروه اطلاعاتی تشکیل شده بود تا شکاف‌های قصورمندانه DGSE در جریان جنگ خلیج (فارس) را جبران نماید.

    سازمان، فراز و نشیب‌ها و رسوائی‌های بسیاری را در این سال‌ها از سر گذرانده است. در سال 1968، فیلیپ تیراد دو ووسجولی به جرم ارتکاب یک رسوائی جاسوسانه دستگیر شد. او بعدها در خاطراتش از رقابت DGSE با سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا در زمان جنگ سرد سخن گفت. دهه 1950، دهه نفوذ "کا گ ب" در بدنه اطلاعاتی سازمان اطلاعات برون مرزی فرانسه بود. در اوایل دهه 1990، یکی دیگر از مامورین سازمان افشا کرد که DGSE در حال جاسوسی اقتصادی از تجار امریکایی در فرانسه می‌باشد و این امر موجب شکل‌گیری یک رسوایی بزرگ دیگر شد.

    دیگر رسوایی سازمان به غرق شدن کشتی "رینبو واریور" برمی‌گردد. طی عملیات موسوم به "شیطانی" که به دستور "فرانسوا میتران" -رییس جمهور وقت فرانسه- صورت پذیرفت، کشتی "صلح سبز" هلند که حامی پیام اعتراض به آزمایش اتمی فرانسه در "موروروآ" بود در آبهای نیوزلند مورد هدف قرار گرفت و دو فعال صلح هلندی غرق شدند. با اعتراض جهانی نیوزلند به عدم رعایت حریم تمامیتش از سوی فرانسه، راز عملیات فاش شد و آبروی DGSE رفت.

    در سال 1999، کنترل سازمان از دست ارتش خارج شد و دیپلمات کارکشته‌ای به نام "ژان کلود کوسران" که سفیر سابق فرانسه در ترکیه و سوریه بود و به عنوان استراتژیست در وزارت خارجه فرانسه مشغول بود، به سمت مسئول موقت سازمان انتخاب شد. او اصلاحات اطلاعاتی را شروع کرد و مدیریت این اصلاحات را "برونو ژوبرت" -رییس دایره استراتژی- سپرد. دولت فرانسه در وضعیت "همزیستی حزبی" به سر می‌برد. بدین معنی که "ژاک شیراک" -رییس جمهور وقت- از حزب دوم انتخاب شده بود و "لیونل ژوسپین"  -نخست وزیر وقت- از حزب غالب بر سر کار بود. کوسران، پس از مدتی موظف شد که ژان پی‌یر پوشون را از حزب فداییان جمهوری به ریاست سازمان برگزیند. پوشون منتصب شد و کوسران بصورت مخفیانه مامور اطلاعاتی مورد اعتماد خود به نام "آلن شوئت" را که به عنوان معاون پوشون انتخاب کرده بود، مسئول جمع‌آوری اطلاعات از وی و رصد رفتارش کرد. شوئت، هم یک جین پرونده از او را در اختیار کوسران قرار داد و کوسران آن را به ژوسپین که خود را برای کارزار انتخاباتی 2003 با شیراک آماده می‌کرد و عملا نخست وزیر مقابل رییس جمهور بود، تقدیم نمود. پوشون، از این قضایا خبردار شد و به نزد شیراک رفت و همه چیز را بازگو کرد. تنش در بدنه داخلی دولت بالا گرفت و نام DGSE به عنوان یک سازمان رسوا دوباره بر سر زبان‌ها افتاد.

    سرویس اطلاعاتی فرانسه؛  /// در حال انجام ///

    پوشون (سمت راست) کوسران (سمت چپ)


    عملیات‌های معروف

    دهه‌های 1950 تا 1970
    * جمع‌آوری عملیات چریکی و همکاری با پارتیزان‌های مونتاگنارد طی جنگ اول هند و چین.

    * عملیات شاهرخ (کرکس آمریکایی) به رهبری سرهنگ "ژان ساسی" (Jean Sassi) در روز 30 آوریل 1954 در ویتنام. طی این عملیات مقرر شد که چریک‌های "میائو" از مسیر جنگل به دل نیروهای جبهه آزادی‌بخش "ویت مین" بزنند. چتربازان DGSE‌ نیز با به تن کردن یونیفورم سیاه‌رنگ ویت مین‌ها قصد فریبشان را داشتند. حمله شبانه صورت گرفت اما به دلیل مقاومت ویت‌مین‌ها توفیقی صورت نگرفت و عملیات ناکام ماند.

    * پروژه جلوگیری از ارسال سلاح برای جبهه آزادی بخش الجزایر در طی انقلاب الجزایر.

    * تلاش برای بدست گیری تولید نفت نیجریه با کمک جدایی طلبان بیافران در سال 1968.

    * ترور "فلیکس رولند مومی" -رهبر استقلال‌طلب کامرون- در ژنو در سال 1960.

    * عملیات تجارت هروئین در طی جنگ هند و چین طبق اسناد کتاب سیاست هروئین در آسیای جنوب شرقی نوشته "آلفرد مک کوی".


    دهه 1970

    * گزارش جنگ یوم کیپور در سال 1973 (به عنوان اولین سازمان اطلاعاتی غرب).

    * گزارش حمله شوروی به افغانستان در سال 1979 و همکاری با سازمان سیا جهت مداخله در افغانستان.

    * طرح‌ریزی موفقیت‌آمیز کودتا علیه حکومت "ژان بدل بوکاسا" -دیکتاتور جمهوری آفریقای مرکزی- در سال 1979 و برنشاندن دولت جدید که حامی فرانسه بود.

    * تلاش برای براندازی سرهنگ معمر قذافی -دیکتاتور سابق لیبی- در سال ۱۹۷۷ و آگوست ۱۹۸۰.

    * کمک به جدایی‌طلبان کبک (استان کبک کانادا) طی عملیات آسکوت.

    * گماردن مامورین نفوذی در شرکت‌های بزرگ آمریکایی در دهه 1970 همچون آی بی ام، تگزاس اینسترومنتس، و کورنینگ. اطلاعات لو رفته این شرکت‌ها، در اختیار شرکت‌هاب فرانسوی همچون "ماشین دو بل" قرار می‌گرفت.

    دهه 1980
    * سازمان، از پروژه "وداع" بهره‌برداری کرد. این پروژه، پیشرفته‌ترین شبکه جاسوسی اروپا تا آن روز را شامل می‌شد. بعدها، شوروی از این پروژه برای جاسوسی تمام قد تکنولوژی غرب نهایت بهره را برد.

    * DGSE از طریق پروژه "نیکوبار" موفق به تسهیل انتقال 43 فروند جنگنده "میراژ" به هند و سپس کسب اطلاعات کامل در مورد سیستم دفاعی تانک‌های تی-72 روسی شد.

    * عملیات معروف به "شیطانی" که در بخش چالش‌ها به آن اشاره شد.

    دهه 1990
    * در جریان جنگ داخلی "روآندا"، DSGE ماموریت اشاعه دروغ و تبلیغات در جراید و رسانه‌ها را بر عهده داشت و موفق شد که اذهان عمومی فرانسه و بین‌الملل را جهت دخالت نظامی دوباره به آن منطقه، متقاعد سازد.

    * DGSE در دهه 1990 حضور فعالی در بین گروهک‌های تروریستی افغانستان داشت. یکی از مامورین سازمان با نام مستعار "عمر نصیری" در کتابی از خود، زندگی در میان نیروهای القاعده را شرح داد. همچنین، "وین مدسن" از "مرکز پژوهش‌های جهانی" یک بار فاش کرد که گزارش لو رفته‌ای از DGSE به دست او رسیده که سازمان‌های سیا و ام آی 6، دو سال پس از انفجار در مرکز تجارت جهانی، یعنی در اواخر 1995 اقدام به آموزش نیروهای تروریست القاعده در اردوگاههای مستقر در افغانستان کرده‌اند.

    دهه 2000
    * دستگیری "کریستین گانزارسکی" که یک آلمانی لهستانی‌الاصل بود. عملیات دستگیری گانزارسکی که جدیدا به اسلام روی آورده و متهم به این بود که یکی از سران القاعده است، در همکاری کامل با سازمان سیا صورت گرفت.

    سرویس اطلاعاتی فرانسه؛  /// در حال انجام ///


    * عملیات ناموفق "ژولیت 14" در آزادسازی "اینگرید بتانکورت" - سناتور و فعال اجتماعی فرانسوی و کلمبیایی- که در اسارت نیروهای مسلح "فارک" قرار داشت.

    سرویس اطلاعاتی فرانسه؛  /// در حال انجام ///



    * آزادسازی موفقیت‌آمیز دو خبرنگار فرانسوی به نام‌های "ژرژ مالبرونوت"  و "کریستین چسنوت" پس از 124 روز که به عنوان گروگان در عراق در اختیار تروریست‌ها بودند. 

    * آزادسازی فلورنس آبناس -خبرنگار فرانسوی- در 12 ژوئن 2005 از گرونگیری در عراق.

    * دستگیری دو تن از عوامل ترور 4 توریست فرانسوی که در ژانویه 2006 در موریتانی کشته شدند.

    * سازمان، در ژوئن 2009 اعلام کرد که دو تن از مسافرین پرواز 447 ایر فرانس که نهایتا با سقوط در برزیل 228 نفر کشته داد، از اعضای گروهک‌های تروریستی اسلامی بودند.

    دهه 2010
    * عملیات ناموفق ربودن اسناد مربوط به "شائویانگ لیو" -رییس یکی از خطوط هواپیمایی چین- در هتل پلازای شهر تولوس. پس از عدم توفیق در این عملیات، تبعات آن موجب رسوائی سازمان شد اما رییس وقت سازمان با دفاع از اینکه این عملیات در داخل خاک فرانسه شکل گرفته، وقیحانه در صدد توجیه برآمد.

    * در سال 2010 / 2011، DGSE‌ مسئولیت آموزش نیروهای امنیت ملی بریتانیا و نیروهای امنیتی بحرین برای سرکوب معترضین شیعه را بر عهده گرفت.

    * DGSE در مارس 2011 تعدادی از نیروهای بخش عملیات خود را برای کمک به شورشیان لیبی عازم این کشور کرد. وظیفه آنها ایجاد ارتباط با سران شورشیان و کمک رسانی اطلاعاتی و عملیاتی در منطق دارای برخورد شدید بود.

    * عملیات آزادسازی یکی از مامورین سازمان از دست تروریست‌ها در ژانویه 2013 از سوی واحد عملیات صورت گرفت اما نهایتا توفیقی نیافت و گروگان مذکور به همراه دو مامور دیگر از DSGE کشته شدند.

    مامورین شناخته‌شده سازمان
    * ژان چارلز مارکیانی (Jean-Charles Marchiani): مارکیانی را می‌توان یکی از برجسته‌ترین مامورین تاریخ سازمان دانست. وی که متخصص واحد ضد تروریسم DGSE‌ بود و در بنیادگرایی اسلامی نقش اساسی داشت، مسئول مذاکرات موفق برای آزادسازی گروگان‌های فرانسوی در لبنان و بوسنی بود. وی که از 19 سالگی جذب سازمان شد، دهه 1960 را بطور کامل به عنوان مامور فعالیت کرد و در سال 1970 وارد بخش خصوصی شد و سال‌های بعد به عنوان مشاور ارشد رییس سازمان فعالیت کرد. وقتی در سال 1995 حمله تروریستی الجزایری‌ها در پاریس صورت گرفت، او را به عنوان رییس کمیته تحقیق انتخاب کردند.

    سرویس اطلاعاتی فرانسه /// در حال انجام ///


    * ولادیمیر ولکوف ( Vladimir Volkof): این مامور اطلاعاتی روس تبار، در سال 2005 در سن 73 سالگی درگذشت. او سال‌ها رمان‌های مختلف جاسوسی برای جوانان با نام مستعار "ستوان ایکس" نوشت. او، پسر یک کارگر کارواش بود و مضمون داستانهایش معمولا به فضای جنگ سرد، اطلاعات، و عوامل متافیزیکی برمی‌گشت. ولکوف، نوه خواهری پیوتر ایلیچ چایکوفسکی -موسیقیدان شهیر روس- است.

    ولادیمیر، در طی انقلاب الجزایر در حفاظت اطلاعات ارتش فرانسه خدمت کرد. سفر او به آمریکا، برایش یادگیری ادبیات روس و فرانسه را در پی داشت. سال‌ها به عنوان مترجم در امریکا خدمت کرد و در سال 1979 پس از موفقیت بین‌الملای کتابش به نام "چرخش"، سال‌ها علاوه بر اینکه نویسنده بود، امور اطلاعاتی را برای DGSE صورت می‌داد. وی، در سال 2000 علنا از سیاست‌های ولادیمیر پوتین -رییس جمهور کنونی روسیه- حمایت کرد.

    سرویس اطلاعاتی فرانسه /// در حال انجام ///


    بقیه مامورین برجسته نیز شامل فیلیپ تیراد دو ووسجولی، کلنل رنه برتراند، سرهنگ پی‌بر فورکاد، مارسل لروی، سرهنگ پل فرر، سرهنگ مارسل مرسیر، سرتیپ برنارد نوت (که در عملیات 15 فوریه 1983 کشته شد)، و سرگرد بوآتام می‌شوند.

    * ژاویر مانیکوئت (Xavier Maniguet): این مامور اطلاعاتی، یکی از 4 ماموری بود که عملیات "شیطانی" شرکت داشت. او یک متخصص تمام عیار در عرصه پزشکی خلبانی، ورزش و شرایط سخت بود. مانیکوئت در سال 2009 در اثر سقوط هواپیمای در حین پرواز کشته شد.

    سرویس اطلاعاتی فرانسه؛  /// در حال انجام ///


    * دنیس الکس (Denis Allex): این افسر اطلاعاتی که عامل نفوذی DGSE در میان تروریست‌های سومالی بود، توسط آنها به گروگان گرفته شد و در طی عملیات آزادسازی وی، در 11 ژانویه 2013 کشته شد.

    سرویس اطلاعاتی فرانسه؛  /// در حال انجام ///

    لوئیز پی‌یر دیلائی (Louis-Pierre Dillais)، آلن مافارت (Alain Mafart)، دومینیک پری‌یر (Dominique Prieur)، و جرارد رویال (Gérard Royal) که همگی از اعضای تیم معروف عملیات "شیطانی" به سرگردگی دیلائی بودند.

    جاسوسی بین‌المللی
    خبرگزاری "راشا تودی در گزارش یکم ژوئن 2015 خود به افشاگری روزنامه "نوول آبزرواتور" فرانسه در مورد شنود و جاسوسی از کشورهای مختلف توسط سازمان اطلاعات برون مرزی فرانسه از طریق دستیابی به کابل‌های ارتباطی بین اروپا و سایر نقاط جهان اشاره کرد.

    طبق ادعای این روزنامه، با مجوز نیکولاس سارکوزی، این سازمان موظف گردید که با اختصاص سالیانه 700 میلیون یورو از 2008 تا 2013 از طریق کابل‌های ارتباطی که سر آنها به فرانسه می‌رسد، اقدام به شنود و جاسوسی از تمامی کشورها نماید. همچنین در نوامبر 2010، سارکوزی و دیوید کامرون -نخست وزیر انگلیس- قرارداد محرمانه‌ای برای همکاری بیشتر بین DGSE‌ و GCHQ امضاء کردند.

    این در حالی است که طبق ادعای ویکی لیکس و تایید وب‌سایت افشاگر "اسپیوناژ الیزه"، سازمان "ان اس ای" آمریکا یک دهه تمام مشغول جاسوسی از فرانسه و سرویس اطلاعاتی این کشور بوده است.

    حمایت از اپوزیسیون جمهوری اسلامی
    شاید به جرات بتوان بهترین سند حمایت سرویس اطلاعاتی فرانسه را حمایت از اپوزیسیون جمهوری اسلامی در جریان وقایع 88 دانست. قضایای "جلسه محرمانه جزیره گوآدالوپ" که در آن گروه‌ها و شخصیت‌های مخالف جمهوری اسلامی با انواع گرایش‌ها و دیدگاه‌های سیاسی از منافقین (مجاهدین خلق) تا سلطنت‌طلبان و از تجزیه‌طلبان تا جریان فتنه و حتی فرق منحرف اخلاقی و اجتماعی حضور داشتند و دولت در تبعید رسما اعلام موجودیت کرد؛ قضیه عملیات موفقیت‌آمیز نفوذ "محمدرضا مدحی" -مامور وزارت اطلاعات- در میان اپوزیسیون و جلسه مذکور و قرار ملاقات در اردن با یک مقام ارشد اپوزیسیون و مقام ارشد اسراییلی که جزییات کامل آن در فیلم "الماسی برای فریب" که از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شد؛ همه و همه از اهمیت نقش سرویس اطلاعاتی فرانسه در گرد هم آوردن اپوزیسیون، حمایت از آنها، هماهنگی جلسات و نهایتا تشکیل دولت در تبعید برای براندازی جمهوری اسلامی حکایت دارد.



    منابع و مآخذ:

    http://www.bearcave.com/bookrev/nugan_hand.html

    http://www.britannica.com/topic/intelligence-international-relations

    http://www.britannica.com/topic/DGSE

    http://www.topspysecrets.com/dgse.html

    https://www.rt.com/news/271027-france-dgse-spy-report/

    http://www.globalresearch.ca/classified-french-dgse-intelligence-report-al-qaeda-training-camp-passed-from-control-of-cia-
    to-bin-laden-in-1995/2523

    http://fas.org/irp/world/france/defense/dgse/
    نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۵/۱۱/۰۵ ساعت 22:58 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []

  • "دائرة المخابرات العامه" یا همان "سازمان اطلاعات عمومی" (GID- General Intelligence Directorate) سازمان امنیت داخلی و خارجی کشور اردن و شاخه‌ای از ارتش این کشور است. این سازمان، یکی از مهم‌ترین سازمان‌های اطلاعاتی منطقه محسوب می‌شود. تمامی امور امنیتی اردن به این سرویس اطلاعاتی واگذار شده بدین معنا که نهاد واحد اطلاعاتی و امنیتی کشور اردن GID است.

    سرویس اطلاعاتی اردن؛ قوی‌ترین سرویس اطلاعاتی جهان عرب + تصاویر و فیلم /// در حال انجام ///



    تاریخچه


    شاید برای ورود به این بحث، بهترین اشاره را بتوان مطلب 6 ژانویه 2010 روزنامه گاردین دانست که مدعی است که طبق اسناد و گزارش‌های افشا شده، ملک حسین (بن طلال به عبدالله) یکی از نیروهای سازمان CIA‌ بود و پسرش ملک عبدالله دوم نیز بطور همزمان جاسوس و عامل MI6 و CIA است، دانست.

    سرویس اطلاعاتی اردن؛ قوی‌ترین سرویس اطلاعاتی جهان عرب + تصاویر و فیلم /// در حال انجام ///

     

    ملک حسین


    سازمان مخابرات العامه (GID) در سال 1952 با عنوان دایرة المباحث العامه و با ساختار پلیسی و بازپرسی ایجاد شد. در سال 1964، طبق قانون موسوم به "قانون 24" و پس از طی مراحل قانونی مجلس شورای ملی، رسما سازمان مخابرات العامه (GID) تاسیس شد. به ادعای غالب کارشناسان، این سازمان بازوی اصلی آمریکا در منطقه و قوی‌ترین سازمان اطلاعاتی جهان عرب است. GID، به خاطر رصد بسیار عالی اخبار، نظارت بسیار دقیق بر حوادث پیرامونی، و عملکرد بموقع و هوشمندانه‌‌اش پیوسته مورد تحسین تحلیلگران و بخاطر خشونت دهشتناکش نسبت به بازداشت‌شدگان، به شدت مورد تقبیح و اعتراض نهادهای حقوق بشری است. غالب کارشناسان، سازمان اطلاعاتی اردن را بازوی اصلی آمریکا در منطقه می‌دانند به طوری که این سازمان با نفوذ خود به لایه‌های داخلی القاعده، سرانجام با کشف محل اختفای ابومصعب الزرقاوی -رهبر القاعده در عراق که اردنی و با نام اصلی أحمد فاضل النزال الخلایله متولد زرقا بود- و گزارش آن به سازمان CIA، موجبات مرگ او را فراهم آورد.



    رییس این سازمان توسط فرمان دربار پادشاه اردن و پس از تصمیم‌گیری هیئت وزرا انتخاب می‌شود. رییس سازمان، پس از انتصاب اقدام به معرفی معاونین خود -که همه آنها دارای تحصیلات عالیه هستند- کرده و پس از تایید دربار، آنها شروع به فعالیت می‌کنند. در مورخ 2 ژانویه 2009، ملک عبدالله دوم طی حکمی اقدام به جایگزینی محمد دعابی با ژنرال محمد رقاد کرد. در سال 2012، محمد دعابی به 13 سال حبس محکوم شد.


    GID، نقش بسزایی در خنثی کردن عملیات‌های ترور و تأمین ثبات اردن پس از واقعه سپتامبر سیاه (جنگ داخلی اردن از سپتامبر 1970 تا جولای 1971) داشت. نه تنها بعد از واقعه یازده سپتامبر، که قبل از آن هم اردن یکی از اصلی‌ترین شرکای آمریکا در مبارزه با تروریسم بود. بطور نمونه، در سال 1999، این GID بود که آمریکا را از عملیات‌های تروریستی بوسنیایی‌ها علیه اهداف این کشور در اروپا باخبر کرد.

    در آغاز هزاره سوم، این سازمان موفق به کشف سلسله حملات تروریستی تحت عنوان "حملات تروریستی هزاره 2000" شد که طی آن ده‌ها هتل در اردن و آمریکا تحت حمله قرار گرفت. GID، سازمان CIA‌ را در جریان حملات آتی قرار می‌داد و یکی از مهم‌ترین آنها مربوط به حمله 11 سپتامبر بود. اواخر تابستان 2001 بود که سازمان اطلاعاتی یمن، آمریکا را در جریان حمله تروریستی قریب‌الوقوعی که در آن از هواپیما استفاده می‌شود قرار داد. حتی نام رمز عملیات مذکور تحت عنوان "ازدواج بزرگ" در اختیار آمریکا قرار گرفت. این پیام فوق سری، از طریق کانال‌‌های ارتباطی بین دو سازمان در اختیار رهبران سازمان سیا قرار گرفت.

    اردن قبل از جنگ خلیج فارس در سال 1991، به هیچ وجه حمله عراق به کویت را محکوم نکرد اما هیچ کمک نظامی هم به صدام حسین نداشت و سعی می‌کرد که اتحاد خود با آمریکا و اسراییل را حفظ نماید. در سال 2003 هم مخالفت خود با حمله نیروهای ائتلاف به عراق را ابراز نمود اما با رویکردی مزورانه اجازه داد که ارتش آمریکا و انگلیس از حریم هوایی و پایگاه‌های این کشور برای برخی از عملیات‌های خود استفاده کنند. اردن، با عقد یک تفاهم‌نامه صلح در سال 1994 با اسراییل و تحکیم روابط با غرب، عملا نشان داد که هیچ میلی ندارد که خود را همتراز دیگر کشورهای جهان عرب بداند و در خدمت غرب بودن را به هر چیز دیگر ارجح می‌داند.


    GID با استفاده از ترکیب اطلاعات و نیروهای ویژه که استراتژی تمامی سازمان‌های اطلاعاتی غرب است، سبک جدیدی را در بدنه خود به وجود آورد که از دل آن بریگارد نیروهای ویژه "فرسان الحق" (سرابازان عدالت) بیرون آمد و شامل زبده‌ترین نیروهای اطلاعاتی سازمان می‌شود که عملیات خطیر نفوذ در نقاط مختلف منطقه را بر عهده دارند. یکی از موثرترین عملیات‌های آنان، نفوذ به قبایل مرزنشین عراق بود.

    هم اکنون قریب به یکصد تروریست بسیار خطرناک از جمله دانه‌درشت‌های القاعده مثل خالد شیخ محمد و عبدالرحیم النشیری در زندان "الجفر" GID زندانی هستند. اعتماد دو سازمان اطلاعاتی CIA‌ و GID بر مبنای همکاری با یکدیگر در مقابل رادیکالیسم اسلامی پیش می‌رود. این همکاری تا آنجا پیش رفته که القاعده در عراق زمین‌گیر شد و چهره برجسته‌ای چون ابومصعب الزرقاوی ترور گردید. روابط GID و موساد همیشه نزدیک و صمیمی بوده اما ترور نافرجام خالد مشعل در سال 1999 در "امان" پایتخت اردن، موجب بروز بی‌اعتمادی و تضعیف این روابط از ان پس شد.

    اولین رییس سازمان در سال 1952 ژنرال محمد سوهیمات و رییس فعلی سپهبد  فیصل الشوباکی است.

    سرویس اطلاعاتی اردن؛ قوی‌ترین سرویس اطلاعاتی جهان عرب + تصاویر و فیلم /// در حال انجام ///

     

    فیصل الشوباکی


    نشانه‌ها و معانی سمبل سازمان GID


    سرویس اطلاعاتی اردن؛ قوی‌ترین سرویس اطلاعاتی جهان عرب + تصاویر و فیلم /// در حال انجام ///


    تاج پادشاهی هاشمی: نمایانگر پادشاهی مشروطه اردن است.
    شاخه‌های زیتون‌: شکوفایی، رفاه، و صلح را نشان می‌دهد.
    سپر اسلامی-عربی: بر روی این سپر 25 دروازه عربی حک شده که نشان‌دهنده 25 می روز استقلال این کشور و مظهر امنیت و دفاع از ملت و سلامت مرز و بوم است.
    عقاب: یکی از قوی‌ترین پرندگان کشور بوده و نشانگر قدرت، آسیب‌ناپذیری، و احاطه بر دشمنان است.
    مار: اشاره به دشمن نامحسوس داخلی و خارجی دارد که توسط عقاب شکار شده است.
    دو شمشیر: اشاره به استفاده از نیروی قدرت و غضب علیه تروریسم، شیطنت و فساد دارد.
    روبان: روبانی که بر روی آن نوشته شده که "بگو که حقیقت آمد -و باطل شکست خورد-"، نشانگر حقیقت و استفاده از آن در مقابل دروغ و نیرنگ است. همچنین یادآور جایگاه قدرتمندی است که دو شمشیر و شاخه‌های زیتون بر آن استوارند.
    خطوط روشن نور: این دو خط، نمایانگر مهارت و دقت در کار GID‌ است.

    اهداف و وظایف GID

    در قاموس سازمان، دفاع از حریم داخلی و خارجی پادشاهی اردن با انجام عملیات‌های لازم و وظایف تعریف شده از سوی شخص نخست وزیر قید شده است.
    طبق وب‌سایت رسمی سازمان، وظایف آن عبارت است:

    * حفاظت از تاج و تخت پادشاهی اردن و مردم کشور تحت رهبری ملک عبدالله دوم.
    * رعایت و احترام به آزادی هموطنان و حفظ دموکراسی تحت رهبری ملک عبدالله دوم.
    * سهیم دانستن معتمدین بخش‌های مختلف مملکت در ایجاد زمینه‌های استقرار امنیت و ثبات برای کشور.
    * ایجاد اعتماد متقابل و اعتماد بنفس در سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی در محیطی کاملا مساعد و امن.

    سرویس اطلاعاتی اردن؛ قوی‌ترین سرویس اطلاعاتی جهان عرب + تصاویر و فیلم /// در حال انجام ///

     

    تصویر ماهواره‌ای ساختمان‌های سازمان اطلاعاتی اردن (GID) در "وادی السیر" که مظنونین به فعالیت تروریستی در آنجا نگهداری می‌شوند



    ساختار

    سازمان اطلاعاتی اردن با محوریت 4 رویکرد، کار خود را با همه توان ادامه می‌دهد: ضد اطلاعات، ضد جاسوسی، جاسوسی ارتباطات، و ضد تروریسم. تمامی سازمان‌های داخلی و برون مرزی توسط GID تحت کنترل است تا بدینوسیله با جمع‌آوری اطلاعات مورد نیاز، عملیات‌های ضد تروریسم مورد نظر آمریکا محقق گردد. در این مسیر البته عوامل سازمان گاها با خطرات شخصی همچون تهدید جانی خود و خانواده‌هایشان روبرو بوده‌اند.

    سرویس اطلاعاتی اردن؛ قوی‌ترین سرویس اطلاعاتی جهان عرب /// آمریکایی‌ترین سرویس اطلاعاتی منطقه /// + تصاویر و فیلم /// در حال انجام ///

     

    خودروی همسر یکی از مقامات ارشد واحد ضد تروریسم GID که در فوریه 2002 در اثر بمبگذاری منفجر و وی کشته شد. این عمل در انتقام از حمایت همه جانبه اردن از آمریکا در جنگ با تروریسم شکل گرفت



    GID دستگاه شکنجه آمریکا

    ابوحمزه التبوکی -شهروند سوری- در خاطره بازداشت خود در افغانستان به جرم تروریست بودن مطالب شنیدنی در مورد GID را بیان می‌کند: "دسامبر 2001 بود که من در افغانستان توسط ماموران اطلاعاتی آمریکا بازداشت شدم. اول در آنجا و سپس در پاکستان بازجویی شدم، و نهایتا با هواپیما به اردن فرستاده شدم. اما چرا اردن؟ من که یک شهورند سوری بودم. اما سبک بازجویی اردنی‌ها متفاوت بود. بی جهت نبود که یکی از ماموران اطلاعاتی آمریکا می‌گفت او را باید به بچه‌های (ماموران اطلاعاتی) اردنی بسپاریم. ماموران اطلاعاتی بازجوی من، از فحش، کتک، شکنجه‌، ایجاد ترس، و آزار بدنی و روحی شدید علیه من استفاده کردند. همچنین تهدید به تجاوز جنسی به من کردند" (طبق گزارش دیده‌بان حقوق بشر، تبوکی یکی از 14 نفری بود که آمریکا در اختیار GID قرارشان داد).

    از سال 2001 تا سال 2004، GID در حکم زندانبان سازمان CIA عمل کرد. تمام کسانی که موفق به آزادی از زندان مخوف GID شدند، بعدها از شکنجه‌های این سازمان به عنوان بدترین نوع شکنجه و حتی از نظر میزان وخامت تا دو برابر سازمان CIA یاد کردند.


    دیده‌بان حقوق بشر، طی گزراشی مستند از تحویل 14 غیر اردنی از سوی ماموران امنیتی آمریکا به GID پرده برداشته است: 5 یمنی، 3 الجزایری، 2 سعودی، یک موریتانیایی، یک سوری، یک تونسی، و یک چچنی. این افراد یا در کراچی پاکستان و یا در پانکیسی گرجستان بازداشت شده‌اند. همه آنها تحت سخت‌ترین شرایط در زندان بسر برده‌اند و پس از مدت‌ها شکنجه و بازجویی، سه سال تمام در زندان به سر برده‌اند. علی الحاج الشرقاوی -یکی دیگر از بازداشت شدگان- از سلول‌های مخفی در GID‌ تعریف می‌کند. او به دیده‌بان حقوق بشر گفته است که بازجویان علاوه بر تهدید به تجاوز جنسی، وی را به شدت کتک می‌زدند و از سگ و مارهای بزرگ برای ترساندنش استفاده می‌کردند. او به وکیل خود در گوانتانامو گفته بود که بازجویان GID بار روانی بسیار شدیدی را در حین فلک کردن او با تهدید به شکنجه با برق بر او تحمیل کردند و در زمان بازدید نمایندگان صلیب سرخ، وی را پنهان نمودند. همچنین، تاریخ تمامی سفرهای هواپیماهای گالف استریم و بوئینگ 737 آمریکا از افغانستان به مقصد اردن از سال 2001 تا 2004 با تاریخ‌های مورد ادعای بازداشت شدگان مطابقت دارد. در اواخر آگوست 2007، دیده‌بان حقوق بشر در امان جلسه‌ای با چند تن از مقامات GID تشکیل داد و از آنها خواست در این رابطه توضیح دهند. آنها، منکر وجود شکنجه و زندانی کردن این افراد نشدند. اما نمایندگان دیده‌بان، اعلام کردند که به هیچ عنوان قانع نشدند.

    دیده‌بان حقوق بشر همچنین به بازداشت صدها اردنی در طی آن سال‌ها اشاره کرده و مدعی است که بسیاری از مخبران این نهاد در طی سال‌های 200 تا 2005 از سوی GID بازداشت و شکنجه شده‌اند.


    GID‌ چشم آمریکا در منطقه

    سرویس اطلاعاتی اردن، نقش بسیار مهمی در جمع‌آوری اطلاعات محرمانه و نظارت بر شبکه های جاسوسی و آماده کردن جاسوس‌ در عراق و سوریه به نفع آمریکا دارد؛ چرا که اردن دارای شبکه‌هایی است که از سال 2003 در عراق فعالیت می‌کنند و همچنین روابط مستحکمی با عشایر سنی هم‌پیمان داعش دارد و به همین دلیل به دل داعش رخنه کرده است.

    علاوه بر این، اردن از فعالیت لجستیکی نیروی هوایی آمریکا پیوسته حمایت به عمل می‌آورد و اجازه استفاده از پایگاه‌های هوایی خود را به آمریکایی‌ها می‌دهد.

    طبق ادعای نشریه "فارین پالسی"، مسؤولان آمریکایی بسیار تاکید دارند که به استثنای رژیم صهیونیستی، سرویس اطلاعاتی اردن از كاركشته‌ترین و نزدیك‌ترین سرویس‌های اطلاعاتی به نهادهای اطلاعاتی مختلف آمریكا به شمار می‌رود.

    نشریه فارین پالسی در گزارش خود آورده است: روابط آمریكا و اردن در بخش اطلاعاتی مستحكم و سازنده است و اداره اطلاعات كل اردن عمق روابط خود را به عنوان یك شریك نزدیك با سازمان CIA اثبات كرده؛ زیرا اردن توانست در گذشته به داعش نفوذ كند.

    طبق گزارش این نشریه، در ژوئن 2014 دیداری بسیار محرمانه از سوی سازمان GID بین وزیر خارجه آمریكا و نمایندگانی از عشایر سنی هم‌پیمان داعش در امان -پایتخت اردن- صورت گرفت و جان کری آنها را تشویق كرد تا رویکرد وفادارانه خود به داعش را تغییر دهند و از گروههای افراطی دوری گزینند.

    در سال 2009، سایت‌های مخالف دولت اردن یک نوار صوتی را منتشر کردند که همام خلیل البلوی معروف به ابی دجانه  چند روز پیش از اجرای عملیات انتحاری در آن با اعتراف به اینکه او یک افسر اطلاعاتی سازمان امنیت اردن بوده است، از دست داشتن این سازمان در ترور شهید عماد مغنیه پرده برداشت.

    سرویس اطلاعاتی اردن؛ قوی‌ترین سرویس اطلاعاتی جهان عرب + تصاویر و فیلم /// در حال انجام ///


    او در این نوار از رابطه سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) و سازمان اطلاعات و امنیت اردن (GID) خبر داد و با اذعان به همکاری سرویس‌های جاسوسی آمریکا، اسرائیل، و اردن، بر نقش سرویس اطلاعاتی اردن در به شهادت رسیدن شهید عماد مغنیه تاکید می‌کند.

    وی در ادامه با ارائه جزییات بیشتری از همکاری سرویس اطلاعاتی آمریکا، اسرائیل و اردن، از هماهنگی و همکاری این سازمان‌ها در ترور رهبران القاعده در عراق، افغانستان و پاکستان خبر می‌دهد.

    قابل ذکر است که همام که به ظاهر پزشک معرفی شده بود، با پشیمانی از فعالیت‌های جاسوسی خود در 30 دسامبر 2009 طی یک عملیات انتحاری منجر به کشته شدن 7 تن از افسران بلند پایه سیا و یک افسر بلند پایه اردن در پایگاه نظامی آمریکا در منطقه "خوست" افغانستان می‌شود.

    سرویس اطلاعاتی اردن؛ قوی‌ترین سرویس اطلاعاتی جهان عرب + تصاویر و فیلم /// در حال انجام ///

     

    همام در آخرین تصویر ویدئویی در روزهای واپسین قبل از حمله انتحاری


    هیو نیلور
    (Hugh Naylor) -تحلیلگر بین‌المللی مجله نشنال- معتقد است که آخرین اقدام این جاسوس سه جانبه ضربه بزرگی را به ملک عبدالله دوم که با اقتصاد رو به اضمحلال و فشار جامعه اردن مبنی بر اعمال اصلاحات روبروست، وارد ساخت. علاوه بر این، فارس بریزات -تحلیلگر اردنی و استاد دانشگاه قطر- بر این باور است که اقدام همام مبنی بر افشای حقیقت پشت پرده و حمله انتحاری متعاقب آن، به نفرت مردم اردن و جهان عرب از دخالت امریکا در منطقه افزوده و همکاری و پرسپردگی GID به CIA در نقاط مختلف و بخصوص افغانستان بیش از پیش اثبات گردید.

    در اردن اما رسانه‌های کشور به دستور GID به هیچ عنوان حضور اطلاعاتی-امنیتی این کشور در افغانستان را تایید نکردند و مراسم خاکسپاری سروان علی بن زید -مسؤول اطلاعاتی مافوق همام- که در جریان حمله انتحاری وی کشته شد چند روز پیش از اعلام خبر توسط رسانه‌های غربی، انجام گردید. همام بلوی در حد یک خبرچین دون و بن زید به عنوان فعال حقوق بشر در افغانستان معرفی شد. همچنین به خانواده بلوی اخطار داده شد که به هیچ وجه حق گفتگو با رسانه‌ها را ندارند.

    سرویس اطلاعاتی اردن؛ قوی‌ترین سرویس اطلاعاتی جهان عرب + تصاویر و فیلم /// در حال انجام ///

     

    ملک عبدالله دوم در کنار همسرش ملکه رانیا و پسر بزرگش شاهزاده حسین





     اما الن لیپسون (Ellen Laipson) -رییس مرکز تحقیقاتی استیمسون در واشنگتن- پرده از حقیقت جنجال‌های داخل حکومت و جامعه اردن پس از این فضاحت سیاسی و امنیتی برداشت. جنجالی که محمد المسری -رییس مرکز نظرسنجی دانشگاه اردن- آن را با این سوال مطرح می‌نماید: آیا لزومی به اعزام نیروهای اطلاعاتی به بدنه طالبان و سپس بروز این فضاحت بزرگ در چشم مردم و جامعه بین‌المللی بود؟ و اگر بوده به چه قیمت؟ به قیمت خوش رقصی برای آمریکا یا وارد آمدن ضربه به پیکره نظام اطلاعاتی ما؟




    نمونه‌ای از رابطه بسیار نزدیک اطلاعاتی اردن و آمریکا را می‌توان در فیلم "مجموعه دروغ‌ها" ریدلی اسکات به وضوح دید.

    سرویس اطلاعاتی اردن؛ قوی‌ترین سرویس اطلاعاتی جهان عرب + تصاویر و فیلم /// در حال انجام ///

     

    از چپ به راست: هیو نیلور، فارس بریزات، الن لیپسون


    وی در ادامه به همکاری GID با CIA در هدایت هواپیماهای بدون سرنشین و هدف گرفتن نیروهای القاعده و تاثیر این اقدام بر رفتارهای بعدی القاعده و طالبان تاکید کرده و حمله تروریستی این گروهها به سه هتل اردن در سال 2005 (که یکی از آنها میزبان یک جشن عروسی بود) که موجب مرگ 60 نفر شد را به عنوان نمونه روشن دادخواهی آنها پیش می‌کشد.

    هیو نیلور، در ادامه مطلب خود به این اشاره می‌کند که این سرسپردگی و میل اردن به نوکری برای آمریکا در منطقه، به صدها میلیون دلاری که آمریکا سالیانه در اختیار این کشور به عنوان اجر این خدمت قرار می‌دهد برمی‌گردد؛ و تا زمانی که این خوش‌خدمتی ادامه یابد، عملا امریکا اجازه اعمال اصلاحات در کشور را به حکومت ملک عبدالله دوم نخواهد داد.


    ملک عبدالله در سال 2009 مجلس این کشور را منحل کرد و افراد نزدیک به خود را در بدنه دولت گمارد. از طرف دیگر بودجه اقتصاد ریاضتی بابت بدهکاری 14 میلیارد دلاری اردن به جامعه بین‌المللی از سوی آمریکا در عوض خوش‌خدمتی‌های اطلاعاتی در اختیار ملک عبدالله به اسم مساعده قرار گرفت.

    علاوه بر این، بارها نهادهای مختلف حقوق بشری از اعمال شکنجه و مرگ در سازمان اطلاعاتی این کشور بر علیه شهروندان و فعالان سیاسی و اجتماعی خبر داده‌اند. بسیاری از کارشناسان از این ابراز نگرانی کرده‌اند که این اقدامات تند بر علیه قشر اسلامگرای معتدل و میانه‌رو، می‌تواند موجب تغییر موضع آنها به تندگرایی علیه حکومت اردن شود.

    مروان شهاده -کارشناس اسلام سیاسی- که در اردن زندگی می‌کند معتقد است که کنترل شدید امنیتی اردن بر سلفی‌ها، تندروها، و اعتدالگرایان این کشور، از همه آنها نیروهای پتانسیل‌مند ناراضی علیه حکومت ساخته است و این اصلا به نفع اردن نیست. بطور نمونه می‌توان به اعتراض اخوان المسلمین این کشور پس از انتخابات 2007 اشاره کرد که قائل بر تقلب و دخالت GID در انتخابات بودند.

    پروژه استفاده از سوری‌ها علیه سوریه

    یکی از مهمترین پروژه‌های GID در همکاری با موساد و سیا، پناه دادن به 1200 افسر و سرباز فراری از سوریه بوده است. آسوشیتد پرس در گزارش خود مدعی شده است که سازمان سیا با ایجاد اردوگاه آموزشی مخفی و با مدیریت افسران برجسته آمریکایی و اردنی تحت نظارت GID، در حال آموزش پیشرفته این 1200 فراری بر علیه حکومت بشار اسد است.

    این افراد هم اکنون در منطقه مرزی مفرق در همان پایگاهی که آمریکا در زمان حمله به عراق از آن استفاده می‌کرد، به دور از خانواده‌های خود زندگی می‌کنند. GID‌ تحت شدیدترین تدابیر امنیتی اقدام به حفظ هویت این افراد کرده و آنها تنها اجازه تماس و گفتگو در باب همکاری با جبهة‌النصره را داشته و ملزم هستند از ارائه هرگونه اطلاعات دیگر به شدت حذر کنند. مقامات امنیتی اردن در گفتگو با آسوشیتد پرس فقط با اشاره به نام یکی از این افراد در پی اثبات گفته خود برآمدند. به نقل از آنها، سرهنگ حسن حماده با میگ-21 خود در روز 21 ژوئن 2012 بر خاک اردن نشست.

    طبق گزارش آسوشیتد پرس، یکی دیگر از برنامه‌های GID، نفوذ به بدنه سیاسی حکومت سوریه و تطمیع مقامات سوری است. کما اینکه در قضیه ریاض حجاب -نخست وزیر فراری سوریه در سال 2012- نیز می‌توان این را دید. از طرف دیگر، ارسال سلاح برای گروههای جهادی در سوریه که از سال 2012 بصورت مستمر در دستور کار این سازمان اطلاعاتی موجب تخریب مناطق و آواره شدن بسیاری از سوری‌ها شده است. GID نیز با زیرکی سریعا اقدام به پناه دادن این خانواده‌ها به داخل اردن نموده و جوانان آنها را به آموزش نظامی می‌فرستاد تا بر علیه اسد به میدان اعزام نماید و البته در صورت نارضایتی آنان، خانواده‌هایشان در گرو حکومت اردن و سایه سنگین و وحشتناک این سازمان خواهند بود. 

    سرویس اطلاعاتی اردن؛ قوی‌ترین سرویس اطلاعاتی جهان عرب /// آمریکایی‌ترین سرویس اطلاعاتی منطقه + تصاویر و فیلم /// آماده جهت ملاحظه
    ریاض حجاب - نخست‌وزیر فراری سوریه

    عملیات‌های ضد تروریسم
    روزنامه "واشنگتن پست" در مطلب 21 اکتبر 2012 خود به قلم جابی واریک و "اردن تایمز" در مطلب 22 اکتبر 2012 خود به قلم تیلور لاک، از عملیات سازمان GID در دستگیری 11 تروریست القاعده قبل از انجام عملیات حمله به مراکز دیپلماتیک از جمله سفارت آمریکا، و شهروندان اردنی خبر دادند.

    سرویس اطلاعاتی اردن؛ قوی‌ترین سرویس اطلاعاتی جهان عرب + تصاویر و فیلم /// در حال انجام ///


    طبق گزارش دو روزنامه مذکور، سازمان GID اعلام کرد که تمامی این 11 نفر در عراق آموزش دیده‌اند و تجهیزات و تسلیحات مورد نظر برای حمله تروریستی به سفارت آمریکا در اردن و سایر نقاط دیپلماتیک را از داخل سوریه تهیه دیده‌اند. این حمله [از حیث ابعاد] می‌توانست بزرگترین حمله در تاریخ اردن از زمان حمله تروریستی 2005 [به هتل‌ها] باشد.

    طبق اعترافات اخذ شده از آنها توسط GID، برنامه این 11 تروریست از این قرار بود که در منطقه عبدون شهر امان که یکی از مهمترین مناطق سیاسی پایتخت اردن است، از طریق خوردوهای مجهز به بمب، بمب‌گذارهای انتحاری، انواع موشک‌‌انداز، و حملات زمینی فردی به مناطق هدف (مراکز دیپلماتیک) حمله کنند. معین شده بود که در ابتدا دو مرکز خرید بزرگ در غرب امان منفجر شود تا بدینوسیله توجه نیروهای ویژه امنیتی به این انفجار جلب شود و با استفاده از فرصت به دست آمده، حمله به نقاط هدف صورت گیرد. گفتنی است که تا به امروز GID‌ به دلیل حفظ اطلاعات طبقه‌بندی شده، از ارائه جزییات بیشتر در رابطه با این حمله تروریستی خودداری کرده است.

    سمیح معیته -سخنگوی وقت دولت اردن و وزیر کنونی اطلاعات این کشور- در آن زمان اعلام کرد که اردن به شدت از مرزهای بین خود و سوریه محافظ کرده و اجازه رسوخ و نفوذ به کشور را به هیچ احدی نخواهد داد. وی، به ضربه شصت اردن که همانا عملیات موفق دستگیری این 11 نفر و بازداشت سه تروریست دیگر -در چند روز قبل از آن- به عنوان برگ برنده سازمان اطلاعاتی اردن در مقابل حریفان و تضمین کننده امنیت و آرامش برای ملت اردن اشاره کرد.

    سرویس اطلاعاتی اردن؛ قوی‌ترین سرویس اطلاعاتی جهان عرب + تصاویر و فیلم /// در حال انجام ///



    GID و بازگشت بومرنگ فتنه
    اولین پایگاه نظامی داعش در اردن برپا شد که نیروهای داعش در آن زیر نظر یک تفنگداران دریایی آمریکا دوره‌های آموزشی و نظامی را گذراندند. پس از آن، این پایگاه‌ها در ترکیه نیز احداث شد.

    اتفاقات و بحران سوریه از سال 2011 تاکنون که قطع یقین اردن و سازمان اطلاعاتی‌اش یکی از ارکان اصلی آموزش تروریست‌های جبهة‌النصره و داعش بود، حال دامنگیر خود این کشور شده است. یکی از مقامات امنیتی این کشور در گفتگوی 14 سپتامبر 2014 خود با پایگاه خبری-تحلیلی IHS، به شرط عدم افشای نامش اذعان کرده بود که هم‌اکنون خطر نفوذ داعش، جبهة‌النصره، و انصار بیت‌المقدس به شدت اردن را تهدید می‌کند کما اینکه اخوان المسلمین این کشور به هیچ وجه دل خوشی از نظام اردن ندارد. به همین جهت تمرکز سازمان اطلاعاتی و امنیتی اردن قویا بر روی کنترل و حفاظت از مرزها موقوف گشته است.

    سرویس اطلاعاتی اردن؛ قوی‌ترین سرویس اطلاعاتی جهان عرب /// آمریکایی‌ترین سرویس اطلاعاتی منطقه /// + تصاویر و فیلم /// در حال انجام ///


    به گزارش فارین پالیسی، در سال 2014 نیروهای اطلاعاتی اردن در همکاری با سرهنگ مایکل ناگاتا از ارتش امریکا، اقدام به آموزش دادن نیروهای جبهة‌النصره علیه حکومت سوریه کردند. اما به نقل از "شیعه نیوز" در حال حاضر علاوه بر آموزش جبهة‌النصره، تمرکز را بر آموزش قبایل مرزی سوریه و عراق قرار داده‌اند. ملک عبدالله دوم به شدت از ورود داعش به خاک کشورش هراسناک است، کما اینکه چندی پیش خبرگزاری سی ان ان در فوریه 2015 خبر از اهتزار پرچم داعش در استان "معان" اردن داد. از طرف دیگر، سقوط نظام سوریه هم چندان باب طبع وی نیست، شکی وجود ندارد. کافی است که به اظهار نظر جواد العنانی -معاون پیشین نخست وزیر اردن- اشاره کنیم: "امان منافع اقتصادی مشترک با دمشق دارد و این کشور نمی‌خواهد در پایان با گروه‌های تروریستی در مرز مشترک با سوریه گفت‌ و گو کند و یا مجبور به بستن همیشگی مرزها شود".

    هم‌اکنون GID که در پرتاب بومرنگ فتنه به خاک سوریه نقشی مهم داشت، به کمک آمریکا، تمامی تلاش خود را برای جلوگیری از هر گونه پیشروی داعش به سمت مرزهای کشور بکار گرفته و با دو چندان کردن دایره فعالیت خود از هر اقدامی برای شکست داعش در خارج از مرزهای خود دریغ نمی‌کند.


    سرویس اطلاعاتی اردن؛ قوی‌ترین سرویس اطلاعاتی جهان عرب /// آمریکایی‌ترین سرویس اطلاعاتی منطقه /// + تصاویر و فیلم /// در حال انجام ///


    در فوریه 2015 بود که واشنگتن تایمز از اعلام پنتاگون مبنی بر وجود پایگاه آمریکایی-اردنی برای آموزش نیروهای ضد داعش خبر داد. به گفته این روزنامه، مقامات اردنی به شدت این اقدام پنتاگون را محکوم کرد و در پی آن با عذرخواهی از سوی مقامات پنتاگون روبرو شد. اما تحلیل‌گران معتقدند که این اقدام چه به قصور و چه تعمدی صورت گرفته باشد، کاملا به نفع اردن بوده است چرا که به جامعه بین‌المللی نشان می‌دهد که این کشور عزم راسخی برای مبارزه با داعش دارد و حامی این گروه تروریستی نیست. لازم به ذکر است که اردن به دلیل مسائل امنیتی و ترس از اقدام‌های تلافی‌جویانه هرگز جزئیاتی از نحوه حمایت خود از عملیات‌های آمریکایی را عمومی نکرده است.




    به نقل از روزنامه تلگراف در می 2015، وزارت دفاع انگلیس خبر از اعزام 85 نیروی زبده برای آموزش مخالفان اعتدالگرای ضد اسد به ترکیه و اردن داد. قرار است این بار این مخالفان، در حدمت جنگ با داعش قرار بگیرند. نیروهای GID نیز در کنار نیروهای نظامی انگلیس و اردن، به همراه مامورین ویژه و اطلاعاتی انگلیس، جدیدترین آموزش‌های اطلاعاتی و امنیتی را به آنها خواهند داد.

    بر خلاف سرتیپ عارف الزبن -رییس مرکز آموزش عملیات‌های ویژه ملک عبدالله دوم- که معتقد است اتفاقا اردن به دلیل عدم فرقه‌گرایی و دارا بودن جمعیت 95 درصدی سنی، چندان مشکلی با داعش پیدا نخواهد کرد، یکی از نیروهای اطلاعاتی اردن که در گفتگو با "پایگاه تحلیل اطلاعات امنیتی و دفاعی" (IHS) خود را مصطفی العانی -مشاور ارشد امنیتی و رییس بخش مطالعات تروریسم و امنیت در اتاق فکر مستقل خلیج (فارس) در دوبی-  معرفی‌ کرده است، اردن را به خاطر مشارکت در حمله آمریکا به مواضع داعش در سوریه و عراق، هدف اول این گروه برای انتقام‌جویی می‌داند. او معتقد است که داعش اشتباهات بزرگی مرتکب شد که بسیار به نفع اردن بود. حمله به مردهای اربیل و اعدام خبرنگاران و فعالان حقوق بشر خارجی که موجب خشم و نفرت جامعه بین‌المللی شد، کاملا مورد رضایت اردن بوده است.

    سرویس اطلاعاتی اردن؛ قوی‌ترین سرویس اطلاعاتی جهان عرب /// آمریکایی‌ترین سرویس اطلاعاتی منطقه /// + تصاویر و فیلم /// در حال انجام ///

     

    عارف الزین (سمت چپ تصویر) و مصطفی العانی (سمت راست)


    جمع‌بندی
    1. منطق قضیه به ما می‌گوید که ریشه یهودی ملک عبدالله دوم (به دلیل مادر یهودی‌اش به نام آنتوانت آوریل گاردینر انگلیسی که پس از ازدواج با ملک حسین به مونا الحسین تغییر نام داد) در سرسپردگی وی و سازمان اطلاعاتی متبوعش (GID) به آمریکایی‌ها، انگلیسی‌ها، و اسراییلی‌ها امری غریب نیست.

    2. از گفته کارشناسان در رابطه با برخورد امنیتی حکومت اردن با اسلامگرایان متعلق به طیف‌های فکری مختلف اینگونه برمی‌آید که GID با تحریک و خشمگین ساختن آنها سعی در چسباندن برچسب خشونت‌طلب به آنها داشته تا از این ممر، به توجیه سرکوب آنها و حصول اهداف آمریکا دست یابد.

    3. نقش GID در حمایت و آموزش گروه‌های تروریستی مخالف اسد بالاخص داعش بسیار پر رنگ بوده و حال با دردسرساز شدن داعش برای حاکمیت اردن، عمده تمرکز برون مرزی سازمان بر ریشه‌کن کردن این گروه با استفاده از تقویت گروه‌های دیگر قرار گرفته است.

    4. طبق ادعای کارشناسان از جمله IHS، هم اکنون GID به خوبی می‌داند که اردن به دلیل دارا بودن روابط خوب با غرب، امضای قرارداد صلح با اسراییل، حمایت از تشکیلات خودگردان فلسطین، و پیوستن به ائتلاف ضد تروریسم آمریکا از 11 سپتامبر به بعد، هدف اصلی داعش است. کما اینکه چندی پیش، یکی از مقامات ارشد سازمان به شرط عدم افشای نامش گفت: "از 11 سپتامبر که به ائتلاف ضد تروریسم پیوستیم، مستقیما خود را در مقابل تروریست‌های منطقه قرار دادیم".

    5. به ادعای IHS، کارشناسان معتقدند که سازمان GID که از زمان به قدرت رسیدن خاندان هاشمی در اردن، به مدت 68 سال است با منطقه آشنایی بسیار خوبی دارند و در شناخت و مبارزه با گروه‌های جهادی از دهه 1970 ید طولایی دارند، حرفه‌‌ای‌ترین و تواناترین سازمان اطلاعاتی منطقه است.

    6. طبق اعتقاد نیل مک فارکوهر (Neil MacFarquhar) خبرنگار نیویورک تایمز، اردن را باید امنیتی‌ترین و پلیسی‌ترین کشور جهان عرب دانست. چرا که اردنی‌ها بیشتر از اینکه به موضوعاتی چون سوریه و عراق تحت بحران بپردازند، به چالش‌های سازمان امنیتی خود می‌پردازند. علاوه بر این، محمود الخربشه -مامور سابق سازمان- یکبار اذعان داشت که سیاست اردن را سازمان اطلاعاتی این کشور تعیین می‌کند و در 90 درصد تصمیم‌گیری‌های سیاسی دخیل است. لذا، دایره فعالیت سازمان از مسئله امنیت فراتر رفته و سیاست، تجارت، و رسانه را در بر می‌گیرد. GID حتی در انتصاب اساتید دانشگاه، سردبیران جراید، و سفرا دخالت می‌کند. اردن پر است از مخبر. بسیاری از مردم از سازمان حقوق گرفته و خبرچینی می‌کنند. مرکز ملی حقوق بشر آمریکا ادعا کرده است که بسیاری از موارد بازداشت‌های این سازمان و بازجویی‌های متعاقب آن به خاطر تغییر دین فرد از اسلام به مسیحیت و یا فعالیت‌های مسیحیان است.


    منابع و مآخذ:

    http://www.historycommons.org/entity.jsp?entity=jordan_general_intelligence_department

     http://foreignpolicy.com/2014/09/12/the-mouse-that-roars/

    https://mideastwire.wordpress.com/2011/10/02/jordanian-intelligence-ranked-1/

    http://news.bbc.co.uk/2/hi/americas/8446627.stm

    http://pomeps.org/2014/12/29/security-dilemmas-and-the-security-state-question-in-jordan/

    http://www.intelligenceonline.com/government-intelligence/organizations/2015/04/08/the-gid,108068721-BRE

    http://politicsandpolicy.org/article/jordanian-intelligence-play-key-role-confronting

    http://www.janes.com/article/45177/jordan-responds-to-the-islamic-state-threat

    http://www.iaaca.org/AntiCorruptionAuthorities/ByCountriesandRegions/J/Jordanjigou/201202/t20120209_801658.shtml

    https://books.google.com/books?id=N2ePMVUx64kC&pg=PA10&lpg=PA10&dq=Jordan+General+Intelligence+Directorate&source=bl&ots=_8rxMaC2b7&sig=d_FYCe1DPrKjr2Am2H5y-kUWfUM&hl=en&sa=X&ei=XU6KVdWvFsWPU9PzjPgG&ved=0CFEQ6AEwCTgK#v=onepage&q=Jordan%20General%20Intelligence%20Directorate&f=false

    http://www.informationliberation.com/test.php?id=3207

    http://www.encyclopedia.com/doc/1G2-3403300431.html

    http://www.faqs.org/espionage/Int-Ke/Jordan-Intelligence-and-Security.html

    http://isna.ir/fa/news/93062213198/

    http://www.islamtimes.org/fa/doc/news/21224/

    http://fa.rfi.fr/%D8%A7%D8%AA%D9%87%D8%A7%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D8%A8%D9%84%D9%88%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%AF-%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D9%86-20100301/%D8%A7%D9%81%D8%BA%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86/

    http://www.yjc.ir/fa/news/4977915

    http://www.theguardian.com/world/2010/jan/06/jordan-embarrassed-cia-link

    http://www.jordantimes.com/news/local/major-amman-terror-plot-thwarted-%E2%80%94-gid

    https://www.washingtonpost.com/world/national-security/jordan-disrupts-major-al-qaeda-terrorist-plot/2012/10/21/e26354b4-1ba7-11e2-9cd5-b55c38388962_story.html

    http://www.gid.gov.jo/en/home.html

    http://www.hrw.org/reports/2008/jordan0408/1.htm

    http://www.presstv.ir/DetailFa/2015/05/08/410002/US-Syrian-rebel-training--Jordan-Qatar-Momani-

    http://www.shia-news.com/fa/news/89026/

    http://www.ana.ir/news/14993

    http://isna.ir/fa/news/94022715585/

    http://www.donya-e-eqtesad.com/news/879649/

    http://www.rasanews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=247198

    https://www.youtube.com/watch?v=4vmd-3YR7rY

    https://www.youtube.com/watch?v=dxqAIXBKQ34

    https://www.youtube.com/watch?v=_j5rc61cdaI

    https://www.youtube.com/watch?v=97zNR5Ded4c

    نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۵/۱۱/۰۵ ساعت 22:56 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []

  • -کانال ۲ تلویزیون اسرائیل مدعی شد که کاخ سفید طی چند روز اخیر موضوع انتقال سفارت از تل آویو به قدس را اعلام می کند.

     
    به نظر می‌رسد روی کار آمدن دونالد ترامپ در ریاست جمهوری آمریکا مسئله انتقال سفارت آمریکا در سرزمین‌های اشغالی به قدس را با تمرکز جدیدی مواجه می‌کند، چرا که وی درتبلیغات انتخاباتی خود وعده این کار را داده و تمایل زیادی در میان مقامات دولت وی برای اجرای این وعده وجود دارد.
     
    این در حالی است که سیاست‌های رسمی آمریکا طی سال‌های گذشته، حتی در میان رؤسای جمهوری که وعده انتقال سفارت را داده‌اند، به سمت رعایت جوانب حقوقی و قانونی و قطعنامه‌های بین‌المللی سوق پیدا کرده است که انضمام مناطق شرقی قدس به سرزمین های اشغالی را به رسمیت نمی‌شناسد و آن را بخشی از حل و فصل نهایی موضوع فلسطین می‌داند. از سوی دیگر دولت‌های مذکور به دنبال جلوگیری از خشم طرف‌های فلسطینی و عرب و کشورهای اسلامی برآمده و از شکست روند سازش می‌ترسند.

    سناریوهای موجود نشان می‌دهد که ترامپ احتمالا در ابتدای ریاست جمهوری خود یا در آینده‌ای نزدیک سفارت آمریکا را به قدس اشغالی منتقل خواهد کرد یا یکی از دفاتر خدماتی سفارت در قدس غربی  - و نه قدس شرقی- را به عنوان ساختمان این سفارتخانه معرفی خواهد کرد یا اینکه سفارت‌خانه را در تل‌آویو نگه خواهد داشت و سفیر را به قدس منتقل خواهد کرد. همچنین ممکن است وی هم‌زمان با اعلام انتقال سفارت آمریکا در فلسطین اشغالی به قدس، دولت فلسطین را نیز به رسمیت بشناسد تا شاید بتواند جلوی خشم و واکنش افکار عمومی را بگیرد. در هر کدام از این سناریوها به نظر می‌رسد ترامپ اقدامات جسورانه ای در این زمینه انجام خواهد داد که تحرکات فلسطینی‌ها و عرب ها و مسلمانان را در پی خواهد داشت.  

    مقدمه:
    تحلیلگران مسائل خاورمیانه و به‌ ویژه کارشناسان موضوع فلسطین اعتقاد دارند که دونالد ترامپ رئیس‌جمهور جدید آمریکا موضعی واضح تر و جسورانه تر نسبت به موضوع انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به قدس را در پیش گرفته است. پیش ‌از وی نیز رؤسای جمهور آمریکا از دموکرات گرفته تا جمهوری‌خواه ، عزم خود را برای انتقال سفارت اعلام کرده بودند، اما به این وعده‌ها عمل نکردند. اما به نظر می‌رسد اظهارات وی در روند تبلیغات انتخاباتی و بعد از پیروزی در انتخابات از جمله در زمینه تعیین سفیر جدید آمریکا در اسرائیلی یعنی دیوید فردمن تغییر ملموسی در مواضع آمریکا ایجاد کرده و احتمال اجرای این روند بر خلاف نظر رؤسای جمهوری سابق از جمله بیل کلینتون و جورج بوش را افزایش داده است.
     
     پشت پرده انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به قدس اشغالی/ آیا ترامپ دولت فلسطین را به رسمیت می‌شناسد/ تمامی تعهدات تشکیلات خودگردان از بین خواهد رفت

    برای مشخص کردن سناریوهای مختلف در این رابطه، لازم است که شاخص‌های محیطی این تصمیم احتمالی به نحو زیر ترسیم شود:

    اول: ابعاد حقوقی و قانونی تصمیم‌گیری آمریکا در موضوع قدس:
    آمریکا در ابعاد حقوقی و قانونی از طریق مواضع اعلام ‌شده خود در محافل بین‌المللی به ‌ویژه شورای امنیت سازمان ملل متحد و بیانیه‌های مختلف کمیته چهارجانبه و همچنین تأیید موارد مورد اشاره در معاهدات برخی کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی به موارد زیر اذعان کرده‌ است:

    1-عدم به رسمیت شناختن انضمام شهر اشغالی قدس به سرزمین‌های اشغالی.
    آمریکا البته از رأی دادن به قطعنامه 478 صادر شده از سوی شورای امنیت که با موافقت 14 کشور همراه شد و توسعه سرزمین های اشغالی به این شهر را مغایر قوانین بین‌المللی اعلام کرده بود، امتناع کرد، اما نتوانست به آن رأی منفی بدهد.

    2-اظهارات مختلف آمریکایی‌ها تأکید می‌کند که موضوع قدس بخشی از راه‌حل نهایی بحران بوده و این بدان معنا است که هیچ یک از دو طرف نمی‌توانند به صورت انفرادی در رابطه با آن تصمیم‌گیری ‌کند.

    البته عرصه حقوقی چیز دیگری را نشان می‌دهد. کنگره آمریکا در سال 1995 قانونی را با عنوان "قانون سفارت قدس در سال 1995" صادر کرد مبنی بر اینکه اکثریت اعضای کنگره ( 93 رأی موافق در برابر پنج رأی مخالف در سنا و  374 رأی موافق در برابر 37 رأی مخالف در مجلس نمایندگان آمریکا) با آغاز تأمین مالی عملیات انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به قدس موافق هستند. بر اساس این طرح قرار شد عملیات مذکور نهایتاً تا تاریخ 31/5/1999 به پایان رسیده باشد و شهر قدس اشغالی به عنوان پایتخت متحد اسرائیل به رسمیت شناخته شود. البته در این مصوبه ارزیابی احتمال آسیب‌زا بودن این طرح برای منافع عالی آمریکا به عهده رئیس‌جمهور این کشور گذاشته شد و این موضوع به بخشی از اختیارات رئیس‌جمهور به عنوان بالاترین رده دستگاه اجرایی کشور محول شد.

    با این وجود این قانون به دو علت هنوز به منصه اجرا گذاشته نشده است. عامل اول اینکه مشاور حقوقی وزارت دادگستری آمریکا این قانون را مغایر با قانون اساسی این کشور اعلام کرد و از سوی دیگر آن را نقض اختیارات رئیس‌جمهور در زمینه سیاست خارجی دانست. به این ترتیب رؤسای جمهور آمریکا از آن زمان تاکنون از مسئولیت‌ خود در قبال این مصوبه شانه خالی کردند. بیل کلینتون و جورج بوش با وجود طرح آن در وعده‌های انتخاباتی خود، از اجرای این طرح خودداری کردند و باراک اوباما نیز آن را به فراموشی سپرد.
     
     پشت پرده انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به قدس اشغالی/ آیا ترامپ دولت فلسطین را به رسمیت می‌شناسد/ تمامی تعهدات تشکیلات خودگردان از بین خواهد رفت

    دوم: ابعاد بین‌المللی و منطقه‌ای موضوع
    بعد از  قطعنامه شماره 478 شورای امنیت سازمان ملل متحد، 13 کشور که بیشتر آنها در آمریکای لاتین بودند، سفارت خود را از قدس به تل آویو منتقل کردند. با وجود اینکه در حال حاضر حدود 86 سفارت‌خانه در اسرائیل وجود دارد، اما هیچ یک از آنها در قدس اشغالی نیست و این نوعی تنگنا برای دیپلماسی آمریکا به شمار می‌رود، این در حالی است که دولت‌های اتحادیه اروپا و روسیه و چین یا ژاپن و کمیته چهارجانبه تمایلی به انتقال سفارت خود بدون حل و فصل موضوع فلسطین ندارند.

    بسیاری از کارشناسان و دیپلمات‌های آمریکایی نسبت به انتقال سفارت از تل‌آویو به قدس و واکنش‌های شدید عربی و اسلامی نسبت به این اقدام هشدار دادند. آنها نسبت به ارزش دینی شهر قدس در نزد مسلمانان آگاهی دارند. برخی از این افراد معتقدند این تصمیم می‌تواند ادبیات جریان‌های سیاسی عربی و اسلامی که نسبت به انگیزه‌های اصلی آمریکا و جدیت آن در پیشبرد روند سازش مسالمت‌آمیز تردید دارند را تقویت کند.
     
    این موضوع همچنین ممکن است به منافع آمریکا در منطقه آسیب برساند و مواضع متحدان این کشور را تضعیف کرده و همچنین موضع این کشور به عنوان یک میانجی در تلاش برای حل و فصل سیاسی بحران عربی اسرائیلی را نیز به چالش بکشاند. این روند همچنین می‌تواند مواضع جریان‌هایی که گروه های آمریکایی آنها را تندرو می خوانند، تقویت کرده و گفتمان طرف‌هایی نظیر حماس و جهاد اسلامی و ایران را در افکار عمومی عربی و اسلامی تقویت کند. شاید اظهارات جان کری وزیر خارجه دولت باراک اوباما ناظر بر این واقعیت بود که ‌گفت انتقال سفارت می‌تواند انفجاری در سطح منطقه‌ای به شمار رود.

    در همین رابطه دولت اردن در ژانویه 2017 از طریق سخن‌گوی خود نسبت به نتایج مصیبت بار انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به قدس اشغالی هشدار داد و گفت که اردن از تمامی امکانات سیاسی و دیپلماتیک خود برای جلوگیری از اجرای این تصمیم استفاده خواهد کرد، بویژه که در توافق‌نامه اردن و رژیم صهیونیستی نسبت به نقش اردن در حفاظت از مقدسات اسلامی در قدس تاکید شده است.

    در مقابل این چهره، مجموعه ای از عوامل وجود دارد که در برابر این روند ایستاده و از احتمال انتقال سفارتخانه آمریکا به قدس اشغالی خبر می دهد.
     
    پشت پرده انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به قدس اشغالی/ آیا ترامپ دولت فلسطین را به رسمیت می‌شناسد/ تمامی تعهدات تشکیلات خودگردان از بین خواهد رفت 
     
    1-بیشتر عناصر تیم سیاسی انتخاب شده از سوی دونالد ترامپ برای دولت جدید این کشور حامی موضوع انتقال سفارت هستند. رکس تیلرسون وزیر خارجه ترامپ با وجود اینکه به مناسبت این کشور با جریان‌های حامی منافع نفتی آمریکا اشاره می‌کند ، اما اسرائیل را بااهمیت‌ترین متحد آمریکا در خاورمیانه می‌خواند. دیوید فردمن سفیر پیشنهادی دولت آمریکا در اسرائیل نیز بیشترین جانبداری را نسبت به این رژیم داشته و از مهم‌ترین حامیان انتقال سفارت این کشور به قدس اشغالی به شمار می‌رود.
     
    وی همچنین ارتباطات گسترده با شهرک‌نشینان صهیونیستی داشته و از مهم‌ترین حامیان انضمام کرانه باختری رود اردن به اسرائیل است و هیچ اعتقادی به حل بحران فلسطین از طریق تشکیل دو دولت ندارد. وی در یکی از اظهارنظرهای خود بعد از کاندیداتوری سفارت آمریکا در اسرائیل اعلام کرده ترامپ موضوع انتقال سفارت را اجرا خواهد کرد و امیدوار است که مأموریت خود را برای انتقال سفارت آمریکا به پایتخت ابدی اسرائیل! انجام دهد.  

    البته برخی شکاف‌ها بین مواضع فردمن و تیلرسون و جیمز ماتیس وزیر دفاع پیشنهادی آمریکا وجود دارد. به ویژه اینکه این وزرا نسبت به اظهار مواضع صریح خود در این رابطه احتیاط‌ آمیز عمل می‌کنند. آنها تجربه زیادی در خاورمیانه دارند و بیش از سفیر احتمالی آمریکا از پیچیدگی‌های این موضوع آگاه هستند.

    2-شرایط کشورهای عربی و اسلامی نشان نمی‌دهد که آنها بتوانند قدرت تأثیرگذاری بر این تصمیم را فراتر از اعتراضات لفظی یا پناه بردن به محافل بین‌المللی برای رسیدن به قطعنامه‌های جدید داشته باشند، به‌ویژه اینکه بیشتر این کشورها در مذاکرات داخلی و بین‌المللی خود غوطه‌ور هستند و این موضوع توجه آنها به اوضاع فلسطین را تضعیف کرده است. آنها همچنین در شرایطی از نابسامانی‌های داخلی و فشارهای روزافزون اقتصادی ناشی از کاهش قیمت نفت قرار دارند که ستون فقرات اقتصاد بسیاری از کشورهای عربی و اسلامی مهم را شامل می شود.

    پشت پرده انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به قدس اشغالی/ آیا ترامپ دولت فلسطین را به رسمیت می‌شناسد/ تمامی تعهدات تشکیلات خودگردان از بین خواهد رفتسوم: سناریوهای احتمالی
    1- سناریوی اسرائیلی: این سناریو مبتنی بر این است که ترامپ به وعده خود برای انتقال سفارت به عنوان یکی از اولویت‌های مهم خود عمل کند. البته این سناریو ممکن است دو مسیر را در پیش رو داشته باشد: اول: اجرای این وعده طی مدت کوتاهی از زمان رسیدن ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا . دوم اینکه ترامپ این موضوع را به زمان مناسب واگذار کند. در این رابطه جیسون میلر سخن‌گوی ترامپ در دسامبر سال 2016 اعلام کرد که تعیین زمانی برای انتقال سفارت زود است.

    2-سناریوی فریب: این سناریو می‌تواند اَشکال مختلفی داشته باشد:
    الف: از آنجا که آمریکا در حال حاضر سه دفتر متولی خدمات دیپلماتیک در شهر قدس دارد که یکی از آنها در قدس غربی و دیگری در قدس شرقی و دفتر سوم در میان قدس شرقی و غربی است، ترامپ می‌تواند سفارت آمریکا را به قدس غربی منتقل کند یا این که یکی از دفاتر موجود را به عنوان سفارت آمریکا تعیین کند. وی در این رابطه می‌تواند ادعا کند که عرب‌ها و کشورهای جهان، قدس غربی را به عنوان یک منطقه غیر متنازع به رسمیت می‌شناسند و آمریکا این حق را دارد که سفارت خود را به این منطقه منتقل کند. آنها در این رابطه موضوع انضمام قدس به سرزمین‌های اشغالی و توصیف آن به عنوان پایتخت متحد اسرائیل را نادیده می گیرند.

    ب: دومین سناریو این است که سفارت آمریکا در تل‌آویو باقی بماند، در حالی که سفیر این کشور به یکی از کنسولگری‌های آمریکا در قدس منتقل شده و به صورت تدریجی فعالیت‌های خود را در قدس ادامه دهد. این راه حل می‌تواند از سوی اسرائیلی‌ها در مرحله اول مورد پذیرش باشد با این امید که در آینده انتقال کامل سفارت آمریکا به قدس صورت گیرد.

    ج: ترامپ می تواند اقدامی دوجانبه را در این زمینه در دستور کار قرار داده و موضوع انتقال سفارت آمریکا به قدس را اعلام و به صورت هم‌زمان اعلام کند که دولت فلسطین را به رسمیت می‌شناسد. این اقدام به عنوان راهکاری برای راضی کردن طرف فلسطینی و مهار واکنش‌های عربی و اسلامی صورت می‌گیرد.
     
     پشت پرده انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به قدس اشغالی/ آیا ترامپ دولت فلسطین را به رسمیت می‌شناسد/ تمامی تعهدات تشکیلات خودگردان از بین خواهد رفت
    سفارت آمریکا در تل‌آویو

    چهارم: توصیه‌ها و پیشنهادها:
    تمرکز تلاش‌های فلسطینی‌ها برای جلوگیری از اتخاذ این تصمیم قبل از صدور آن ضروری به نظر می رسد. همچنین در صورت صدور این تصمیم نیز باید مانع‌تراشی های لازم در مسیر اجرای آن صورت گیرد. البته اختلال گسترده‌ای در موازنه‌های قدرت به نفع رژیم صهیونیستی وجود دارد، اما با این وجود ابزارهای سیاسی و دیپلماتیک تا حدی در شرایط کنونی برای جلوگیری از صدور این تصمیم یا توقف روند اجرای آن وجود دارد که برخی از آنها عبارتند از:

    1-تلاش برای برگزاری نشست اتحادیه عرب و سازمان کنفرانس اسلامی و جنبش عدم تعهد برای صدور بیانیه هایی هشدار آمیز نسبت به خطرات اقدام احتمالی آمریکا برای انتقال سفارت این کشور به قدس. این اقدام می‌تواند بر تصمیم سازان آمریکایی تاثیرگذار باشد.


    2-تلاش برای ارتباط با اتحادیه اروپا به ویژه پارلمان اروپایی جهت صدور بیانیه‌ای برای اعلام خودداری از انتقال سفارت و مخاطرات ناشی از آن بر ضد امنیت منطقه دریای مدیترانه  و دادن تعهد کشورهای اروپایی برای جلوگیری از اقدام مشابه دولت آمریکا.

    3-تلاش از طریق آژانس‌های مختلف سازمان ملل متحد برای هشدار دادن نسبت به خطرات این اقدام.
     
    در همین راستا، «رائد صلاح» رئیس جنبش اسلامی فلسطین در اراضی اشغالی 1948 اعلام کرده تصمیم دونالد ترامپ برای انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به قدس اشغالی اعلام جنگ علیه ملت فلسطین است.
     
    پشت پرده انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به قدس اشغالی/ آیا ترامپ دولت فلسطین را به رسمیت می‌شناسد/ تمامی تعهدات تشکیلات خودگردان از بین خواهد رفت

    همچنین ضروری است که گروه‌های فلسطینی به ویژه جنبش آزادی بخش بیانیه‌ای واضح منتشر کنند مبنی بر اینکه انتقال سفارت باعث می‌شود تشکیلات خودگردان تمامی تعهدات خود از جمله در معاهدات مورد توافق و توافقنامه های سازش را کنار بگذارد.

    همچنین فعالیت‌های مردمی به ویژه در کشورهای عربی و فلسطینی می‌تواند جوی از فشار برای تجدیدنظر در احتمال اتخاذ این تصمیم ایجاد کند.

    این بدان معناست که طرف فلسطینی باید دیپلماسی پیشگیرانه را در دستور کار خود قرار داده و برای ممانعت از صدور چنین قطعنامه‌ای تلاش کند و اگر این تصمیم صادر شد، مانع از اجرای آن شود. حتی اگر این اقدام انجام شد نیز طرف فلسطینی باید مانع از اقدام کشورهای دیگر در این رابطه شود.
    نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۵/۱۱/۰۵ ساعت 22:55 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []

  • اشتایر و رایمتال و جایگزینی جی ۳۶

    اشتایر و رایمتال  طی قراردادی با نیروی های مسلح المان سلاح جدید RS556 را برای جایگزینی جی ۳۶  تولید خواهند کرد. RS556 یک سلاح بر اساس اچ کا ۴۱۶ با تغییراتی از سوی اشتایر اتریش است که در سال ۲۰۱۲ رو نمایی شد و از کالیبر  ۵٫۵۶ م م ناتو بهره خواهد برد

    استقرار اف۳۵ بی در خارج از امریکا

    سپاه تفنگداران دریایی امریکا یک اسکادران عملیاتی اف۳۵ بی نسخه عمود  پرواز اف۳۵ را برای اولین بار در خارج از این کشور در ژاپن  مستقر کردمد . این استقرار شامل ۱۰ فروند اف۳۵ بی است. گفته شده طی چند ماه اینده نیروی هوایی امریکا نیز تعدادی F-35A خود را در خارج از امریکا مستقر خواهد کرد

    پاکستان و شلیک موشک کروز از زیر دریایی

    پاکستان امروز موشک کروز زیردریایی پرتاب بابور-۳ با برد ۴۵۰ کیلومتر را با موفقیت آزمایش کرد.از قابلیت های آن میتوان به پرواز نزدیک سطح زمین و آب، سطح مقطع راداری کم و پنهانکاری و دقت بالا اشاره کرد.

    پرتاب ۱۰۳ پهپاد از سه اف۱۸

    نیروی دریایی امریکا اعلام کرد ریز پهپاد های ۱۶ سانتیمتری  را از غلاف های  که روی هورنت مستقر  شده است پرتاب  کرده است. ۱۰۳ پهپاد هدایت شونده طی  این ازمایش از سه اف۱۸ رها و به طرف منطقه  مورد نظر رفته اند. این پهپادها برای گمراه  کردن رادار و شبکه پدافندی و حمله به تاسیسات پدافندی کاربرد دارند

    ادرس فیلم اگر کسی میخواهد فیلمو ببینه

    http://s3.picofile.com/file/8282253584/DoD_Announces_Successful_Perdix_Micro_Drone_Demonstration.mp4.html

    زیر دریایی کلمبیا  برای نیروی دریایی امریکا

    نیروی دریایی امریکا اعلام کرد در سال ۲۰۲۱ اولین زیر دریایی اتمی کلاس کلمبیا را خواهد ساخت . کلمبیا یک زیر دریایی اتمی حامل موشک بالستیک  است که قرار است  در کنار نسل جدید از اوهایو در اینده وارد خدمت شود

    سلاح جدید برای  ارتش ترکیه

    دسته اول سلاح تولیدی تهاجمی ام پی تی ۷۶ که در داخل ترکیه طراحی و تولید شده تحویل ارتش ترکیه شد.این سلاح قرار است طی چند سال جایگزینی  ژ۳ شود . اولین دسته به شکل ازمایشی در سال ۲۰۱۴ به میزان ۲۰۰ قبضه  تحویل ارتش ترکیه  شد.این سلاح  از کالبیر ۵٫۵۶ م م استفاده میکند ولی نسخه تک تیز اندازی  با کالبیر  ۷٫۶۲ هم دارد

    ویتنام و خرید  از هند

    ویتنام  در حال مذاکره با هند برای خرید سامانه پدافند میان برد اکاش است.اکاش دارای  برد ۳۰ کیلومتر و ارتفاع  عمل ۱۸ کیلومتر است  و قرار است جایگزین سام۳  در خدمت ویتنامی ها شود

    ژاپن و بهره برداری از نفربر جدید

    ژاپن از نفربر جدید هشت چرخ خود با وزن ۲۰ تن پرده برداری کرد  که میتواند با سرعت ۹۰ کیلومتر برد ساعت حرکت کرده و هشت سرباز مسلح را با خود حمل کند. قرار است این  نفربر جایگزین نفربر تایپ ۹۶ شود

    ارتش امریکا  و ازمایش سامانه هدایت  اتش

    ارتش امریکا یک سامانه رایانه هدایت اتش را برای  سلاح تک تیر اندازهای ازمایش کرد که به انها اجازه می دهد  تا برد ۲۰۰۰ متری تنها با یک اتش به هدف متحرک و ثابت  را مود هدف قرار دهند. این سامانه دارای رایانه ، مسافت یاب لیزری  و سیستم اپتیکی است

    رادار جدید روسها

    روسیه اعلام کرد دسته  اول رادار نبو-ام را تحویل گرفته است . این دسته  شامل ده رادار می باشد . این رادار ها روی کی خودروی هشت چرخ ۲۴ تنی نصب شده است

    اکراین و تحویل ۵۰ نفربر بی تی ار۳

    وزارت  دفاع اکرایین ۵۰ نفربر بی تی ار ۳ را تحویل گرفت. این نفربر در داخل اکرایین طراحی شده است و قبلا نیز چند سری از ان تحویل شده بود

    طرح جدید لاکهید برای هواپیمای سوخت رسان

    لاکهید طرح جدید خود را برای سوخت رسان راهبردی اینده برای سوخت رسانی به اف۲۲ و اف۳۵ به نمایش گذاشت. این طرح یک سوخت رسان پنهانکار  برای سوخت رسانی به بمب افکنهای  و جنگنده های پنهانکار است  و راهکاری برای سلاح های دوربرد  هوا به هوای که  جدید درکشور های چون  چین در دست توسعه است.. البته این یک طرح است و اگر به مرحله توسعه برسد در سال ۲۰۳۵ عملیاتی می شود

    اکراین و تولید ام۴

    اکرایین  در حال مذاکره با یک شرکت امریکا برای  تولید نسخه بهبود یافته کاربین ام۴در داخل کشور برای جایگزینی  نسخه های قدیمی ای کی ۷۴ است. جالب اینکه این نسخه  جدید قرار است از فشنگ سلاح ای کی ۴۷ و یا ۷۴ استفاده کند

    همچنین لطفا تقاضا می شود از پرسیدن سئوالات بی مورد  ، سئوالات که اصلا مربوط به سایت نیست و یا میتوان با سرج در همین سایت یافت خوداری کنید به خدا دست تنها هستم(میدانم اخر روزی میرسد که مجبور میشوم بخش کامنت سایت ببندم فقط مقاله بگذارم)

    مقالات هفته اینده

    شنبه: خانواده ایرباس ۳۲۰ ،یک شنبه،یکشنبه : بمب افکن لنکاستر،سه شنبه:تانک ابی خاکی پی تی ۷۶، پنچ شنبه: خودروی زرهی

    نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۵/۱۱/۰۴ ساعت 13:6 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []

  • شوروی در جریان بحران موشکی کوبا متوجه شد در برابر نیروی رو سطحی(شناورهای رزمی) ارتش امریکا روی دریا هیچ شانسی ندارد. انها پرتعداد تر و بزرگتر بودند. در دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ شوروی بر ناوچه ها و قایق های موشک انداز متکی بود توان نبرد در اقیانوس را نداشت. ارتش امریکا بیش از۱۵ ناو هواپیمابر  در ان زمان داشت ولی شوروی حتی یک ناو هواپیما بر در دهه ۱۹۶۰ نداشت . نبرد با این شناور های کوچک در دریای سیاه ویا مدیترانه و یا بالتیک تقریبا ممکن بود ولی در اقیانوس ارام  و اطلس خیر

    شوروی بعد از شکست در  بحران کوبا تدابیر زیادی اندیشید  که شامل ساخت زیر دریایی اتمی، شناورهای رزمی بزرگ و حملات هوایی  بود. با وجود اینکه شوروی  در ساخت زیر دریایی موفق بود ولی در توسعه شناورهای بزرگ موفق نبود. بیشتر از جنبه تکنولژی مشکل بودجه بود. شوروی از  نظر اقتصادی  و بودجه دفاعی قابل قیاس با امریکا نبود و  باید چاره ای ارزانتر برای نبرد در اقیانوس می یافت.(در نهایت همین مسابقه  تسلیحاتی یکی از دلایل فروپاشی شوروی شد)

    تاکتیک شوروی  در نبرد دریایی در اوائل دهه ۱۹۶۰  از نبرد ناو با ناو به شلیک موشک کروز از هواپیما به طرف  ناو گروه امریکا ها تغییر کرد. شوروی می دانست یک ناو  گروه هواپیما بر امریکا متشکل از یک ناو هواپیما بر با بیش از ۷۰ هواپیما  و تا ده شناور رزمی هستند که از ان دفاع می کنند  و توسعه تعداد زیادی شناور برای درگیری  با انها هزینه بر بود ولی توسعه  بمب افکن برای پرتاب موشک کروز  اسان بود زیرا در همان زمان نیروی هوایی چنین  بمب افکنهای را تولید میکرد و  هزینه ساخت ده  فروند از این بمب افکنها  تنها یک شناور  بزرگ برابر می کرد

     شوروی به سرعت دست به توسعه موشک های کروز مادون صوتی چون  ای اس -۵  و مافوق صوتی چون ای اس ۴ یا خا۲۲ با سرعت  بیش از ۳ ماخ و برد ۶۰۰ کیلومتر زد .  برای رساندن  این موشک ها  به ناو گروه دشمن  شوروی به سرعت  دست  به تغییر نسخه های از بمب افکنها  توپلوف۱۶ ،۲۲ و ۹۵ زد که با برد های مختلف از دریای سیاه تا عمق اقیانوس  ارام را پوشش میداد. این بمب افکنها برای  نیروی  هوایی ساخته شده بودند ولی با نصب رادار جستجو  و درگیر و موشک های ضد کشتی  توان ضد کشتی یافتند و در نیروی دریایی نیز خدمت کردند

    توپلوف 16 مسلح به موشک ضد کشتی ای اس 4

    توپلوف ۱۶ مسلح به موشک ضد کشتی ای اس ۵

    تاکتیکی  شوروی مشخص بود   پرواز ده ها بمب افکن و شلیک ده ها موشک کروز به طرف ناوگروه امریکایی ها بود .. این روش بسیار موثر می نمود  زیرا در ان دوران به غیر از سامانه جنگ الکترونیک ناوها دفاع موثری نداشتند. البته امریکا بی کار نشدند و دست به طراحی اف۴ فانتوم  و اواکس ایی۲ هاوک ای زدند . فانتوم  وظیفه این را داشت که به سرعت بعد از اولین هشدار توسط اواکس و نزدیک شدن  بمب افکن ها برخاستن  و به انها اجازه شلیک موشک  ضد کشتی را ندهد. تا میدانه دهه ۱۹۶۰ توپلوف ۱۶ و ۹۵ هم کم سرعت بودند و هم  برد موشک های ضد کشتی روسها حدود ۲۰۰ کیلومتر بود و سرعت مادون صوت انها (منظور بمب افکن ها)  نیز باعث شده بود تا فانتوم در صورت هشدار به موقع بتواند از ناوگروه دفاع کند ولی با ورود توپلوف ۲۲ با سرعت صوت و موشک  ضد کشتی چون خا۲۲ با برد بیش از ۵۰۰ کیلومتر و سرعت بالای سه ماخ مشخص  شد که دیگر فانتوم جوابگو نیست و  امریکا اف۱۴ و فونیکس را به این امید  که از فاصله بیشتری بمب افکن را کشف و شکار کند ویا در صورت نیاز موشک ضد کشتی را نیز به زیر بکشد  وارد خدمت کرد

     یکی از دلایلی که ارتش امریکا هرگز موشک ضد کشتی با برد بیش از ۲۰۰ کیلومتر توسعه نداد و در کل در حالی که شوروی  ده ها موشک  ضد کشتی ساخت ولی امریکا تنها هارپون   را به این مسئله بر میگشت که امریکا روی اب تهدید  جدی نداشت  و شناورهای شوروی در اندازه نبودند که خطر جدی  را ایجاد کنند زیرا  خط  دفاعی اول در برابر شناورهای روسی  جنگنده های ناو نشینی چون ای ۷ ، ای ۶ و اف۱۸ بود که میتوانستند حملات مرگباری به نیروی دریایی بی دفاع و بدون پوشش هوایی شوروی دست کم در اقیانوس انجام دهند   و از طرفی توسعه شکاری چون اف۱۴ نیز به  توان بالای  بمب افکنهای دریایی شوروی  بر میگشت … اگرچه زیر دریای ها شوروی خطر جدی باقی ماند.

    در دهه ۱۹۸۰ شوروی چندین شناور بزرگ را توسعه داد و دست به  تولید چهار  ناو  هواپیما بر زد در ان زمان  امریکا حتی نسخه  ضد کشتی کروز موشک تاماهاوک را با برد بیش از هزار کیلومتر ساختند ولی با فروپاشی شوروی و از بین رفتن خطر این نسخه نیز از خدمت خارج شد

    اگرچه ترکیب  تامکت و فونیکس فوق العاده بود ولی بعدها تجربه نشان  داد اگر تامکت بمب افکن را قبل از  شلیک موشک شکار می کرد ، که هیچ   در غیر این  صورت احتمال  شکار موشک های کروز از دست تامکت خارج بود . امریکا در دهه ۱۹۷۰ دست به توسعه  سامانه های ضد  موشکی مانند فلانکس و بعدها سی رم زدند و حتی تلاش در  افزایش برد سامانه های پدافند تا ۲۰۰ کیلومتر و تغییر  در تاکتیک   حفاظت از ناو با افزایش ساعت گشت زنی  شکارها در برد بالا  زدند. شوروی نیز با ساخت زیر دریایی با توان شلیک موشک کروز  چون  پی ۷۰۰   از زیر دریایی کلاس  اسکار  که  دارای  سیلوی ویژه برای شلیک ۲۴ موشک  پی ۷۰۰ بود  سلاح جدید را وارد کردند  و شلیک همزمان از زیر دریایی و بمب افکن بر سکو های اتش  خود افزودند

    زیر دریایی اسکار مجهز به سیلوی برای موشک های ضد کشتی بود

    زیر دریایی اسکار مجهز به سیلوی برای موشک های ضد کشتی بود

    البته شوروی یک مشکل داشت و ان کشف هدف بود.  اگر دسته بمب افکنها به سرعت توسط  اواکس های امریکایی کشف می شدند به سرعت مورد حملات دهه ها شکاری روی ناو هواپیما بر قرار می گرفتند  و  نابود می شدند این مسئله زمانی بدتر می شد که بدانید  شاید برای عملیات در دریایی سیاه  و یا بالتیک می شد با کمک شکاری ها نیروی هوایی  بمب افکن ها  را اسکورت کرد ولی برای عملیات در عمق اقیانوس و یا حتی در شعاع ۱۵۰۰کیلومتری ساحل شوروی در اقیانوس ارام خیر زیرا شکاری های روسی چنین بردی داشتند و نه توان سوختگیری هوایی .

    از این رو شوروی دست به افزایش برد موشک های خود زد ولی باز یک مشکل دیگر وجود داشت .در بهترین حالت شناورهای رزمی در برد ۲۰۰ کیلومتری توان کشف یک هدف را با رادار دارند و حتی  در بهترین حالت حتی اگر کشتی دکل رادار بلندی  نیز داشت برد اتش از این میزان کشف هدف از این برد تجاوز نمی کرد (به دلیل  گردی زمین ) و بمب افکنها نیز در اسمان تا ۳۰۰ کیلومتر توان کشف یک هدف را داشتند  در حالی که شوروی  موشک های ضد کشتی با برد ۱۰۰۰ کیلومتر نیز  در خدمت داشت. از این رو  روسها با کمک بمب  هواپیماهای گشت دریایی ناو گروه را کشف  میکردند و اطلاعات ان را برای زیر دریایی، دیگر بمب افکن های  و ناو ها ارسال می کردند و انها بر اساس اطلاعات داده شوده توسط هواپیما گشت دریایی دست به شلیک موشک ضد کشتی از فاصله بیش از ۳۰۰ و حتی  ۷۰۰ کیلومتری  میزدند. بر اساس استراتژیک روسها ۸۰ تا ۱۰۰ موشک به طرف ده تا ۱۲ و یا ۱۵ ناو شلیک میشد و امید بود که حتی فرار  نیمی از انها از دست سامانه های دفاعی ، ناو گروه  را نابود  کند . شوروی  حتی  کلاهک اتمی   یک مگاتنی روی موشک های خا ۲۲ نصب کرد تا به یک ضربه در صورت  نیاز ناو گروه امریکا را غرق کند

    روسها روی خا22 در تاکتیک حمله از اسمان خود بسیار دفاع میکردند

    روسها روی خا۲۲ در تاکتیک حمله از اسمان خود بسیار دفاع میکردند

     شوروی  از سکوی پرتاب زمینی  نیز استفاده میکرد ولی به صورت محدود  زیرا شلیک موشک  از ساحل   مشکلات فراوانی داشت . به دلیل قدرت نیروی هوایی  غرب انها می توانستند در صورت سرکوب پدافند و نیروی هوایی شوروی   به سرعت  با اتش هوایی سکوهای ساحلی را نابود کنند و از  طرفی برد موشکها محدود به برد رادار زمینی  بود. به دلیل گردی زمین  در بهترین حالت حتی در صورت قرار دادن  انتن رادار روی  یک پاییه ۵ متری نیز برد  کشف از ۱۰۰ کیلومتر تجاوز نمی کرد از این رو سکوی زمینی  نیز وابسته به اطلاعاتی بود که توسط هواپیما گشت دریایی به انها داده می شد  زیرا  شوروی از سکوی زمینی  خود نیز موشک های با برد ۵۰۰ کیلومتر شلیک می کرد وبدون هواپیما گشت دریایی برای کشف  محل  دشمن و دادن اطلاع انها به سکوی اتش شلیک در برد بیش از ۵۰ تا ۱۰۰ کیلومتری ممکن نبود(این قائده برای همه کشورهای جهان است  سکوی زمینی  و رادار زمینی نمی تواند  از بیش از ۵۰ تا ۱۰۰ کیلومتری کشتی دشمن را پیدا کند حالا حتی اگر برد موشک ۵۰۰ کیلومتر باشد)

     از این  رو سکوی اتش ساحلی اخرین خط دفاعی شوروی بود زیرا شوروی می دانست که زمانی جنگ  که به سکوی ساحلی می کشد  که بمب افکن های نتوانستند کاری بکنند، زیر دریاها نابود شدند و دشمن به نزدیکی اتش بار های  ساحلی  رسیده است . البته به دلیل  وسعت  دریایی سیاه ویا  بالتیک  سکوی های پرتاب موشک  شوروی نیز بسیار موثر بود ولی به شرط اینکه هدف توسط یک رادار در اسمان  در برد زیاد  کشف می شد  در غیر این صورت برد محدود سکوی پرتاب ساحلی به کار شوروی دست  کم در برابر ناتو در اروپا نمی امد (در اقیانوس که اصلا نمی امد)

    در نهایت شوروی فروپاشید اگرچه تاکتیک شلیک  موشک  از بمب افکن به روسها ارث رسید ولی روسها هرگز ظرفیت  اتش هوایی شوروی را ندارند و البته انها نیز  مشکل سیاسی بزرگی  که  منجر به جنگ با غرب شود ندارد

    چین نیز تا مدتی این روش را اجرا کرد زیرا  انها نیز در زمینه نبرد ناو با ناو برای دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ مشکل داشتند ولی با افزایش قابل توجه ناو ها و زیر دریایی  های بزرگ   این کشور، چین  می تواند  در اقیانوس هند و ارام  حضور داشته باشد و نیازی به بمب افکنها  به ان کشل ندارد  ..

    در نهایت توجه شوروی به توان شلیک موشک های کروز ضد کشتی از بمب افکن ها  به طرف ناوگروه امریکا ها و ناتو یک تدبیر از روی ناچاری به دلیل بودجه محدود  و ضعف در روی اب  در برابر امریکا  بود.  ارچه این روش خوبی های چون قیمت کم و توان تهاجمی بالا را داشت ولی یک مشکل نیز داشت ، انکه تنها زمانی شوروی موفق بود که دست به یک عملیات پیش دستانه بزند . اگر دشمن جنگ را اغاز می کرد ویا در  موج اول حمله شوروی ناوگروه غربی به هر دلیل سالم در می رفت  ، با مورد هدف قرار دادن پایگاه ها بمب افکنهای شوروی که در کامچاتکا در ساحل اقیانوس  ارام قرار داشت ویا پایگاه های  در نزدیکی  دریایی سیاه  و بالتیک این توان از شوروی گرفته می شد . از طرفی اگر شوروی میتوانست قبل از هشیار شدن ناو گروه امریکایی و به پرواز در امدن جنگنده های امریکایی از روی ناو هواپیما بر کاری بکند  و به سرعت گل اول را  بزند ، پیروز بود در غیر این صورت دسته بمب افکنها به سرعت  در اسمان توسط شکاری ها تکه تکه می شدند

    در نهایت شوروی قصد صرفه جوی داشت ولی  سرمایه داری  ولخرج بر سوسیالیست اقتصادی  پیروز شد  زیرا ان چیزی که ماشین جنگی را پیش می برد پول است و پول هم با اقتصاد درست به دست می  اید

    نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۵/۱۱/۰۴ ساعت 13:5 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []

  • از این به بعد در سایت جنگاوران بخشی به نام نکته خواهیم داشت. این بخش شامل  هر چیزی میتواند باشد و موارد  جالبی از عملکرد تسلیحات تا تاریخ جنگها و جنگاوران بزرگ  را برای شما خواهم گفت هرچه که شما فکرش را بکنید…….با این بخش همراه باشید

    ایا پدافند هوایی موشکی  همه چیز است؟

     نه ۱۰۰% نیست  خط اول دفاع هوایی جنگندهای  نیروی هوایی  یک کشور هستند و سامانه پدافند هوایی چون موشک های پدافندی در جایگاه دوم هستند

    ۱-سامانه پدفندی نمی توان همه نقاط  یک کشور را پوشش دهد از جمله نقاط پست  (ارتفاع پایین)ولی ترکیب  یک جنگنده با رادار پایین نگر و اواکس این کار را میتواند بکند اگرچه حتی یک جنگنده با رادار پایینگر  نیز توان لازم  پوشش را بدون اواکس  را  دارد ولی پدافند موشکی چنین توانی دارد حتی به فرض کشف هدف در ارتفاع پایین مثلا توسط یک اواکس باز هم  پدافند زمینی  کاری نمی تواند بکند تا زمانی   که در دید مستقیم  رادار پدافندی  نباشد. همچنین شما نمیتواند تمامی  دور تا دور یک کشور را  با پدافند پوشش دهید انهم  یک کشور بزرگ ولی  یک پایگاه هوایی میتواند صدها کیلومتر را پوشش دهد

    ۲- پدافند هوایی ثابت است … اینکه مثلا اس ۳۰۰   ویا پاتریوت  متحرک هستند  به این معنی نیست که به سرعت میتوانند تغییر محل دهد زیرا انها برای عملیاتی بودن و درگیری با دشمن   باید جای مستقر   شوند اگر در حال حرکت باشند که دیگر عملیاتی نیستند از این رو دشمن حتی به فرض استقرار انها  طی چند روز در یک منطقه(منظور اتش  بار پدافند است) میتواند با حملات سنگین  با استفاده از موشک  های زمین  به زمین ویا اتش هوایی با سلاح های  که دور از دستراس پدافند موشکی است انها را از بین  ببرد.  سلاح های چون ای جی ام ۱۵۴ و ۱۵۸ ویا بمب های هدایت ماهواره ای هوا سر چون اس دی بی  که همگی بیش از ۷۰ کیلومتر برد دارند و حتی سلاح های که بیش از ۵۰۰ کیلومتر برد دارند و  دقتی  کمتر از ده متر  .کشوری هر چقدر هم پدافند هوایی قوی داشته باشد این به معنی این نیست که   دشمن نمی تواند  در عمق خاک ان نفوذ کند…. دشمن   اول پدافند را از بین می برد بعد  وارد می شود این روش تمامی جنگ ها است و کاملا مشخص .

    ۳- اگرچه امروزه تلاش می شود با ترکیبی از سامانه پانتسیر و یا تور ام ۲ و سامانه های پدافندی چون اس ۳۰۰ و اس ۴۰۰ و یا در کشور های دیگر ترکیب های دیگری،  جلوی حملات مهمات های پیشرفته دوربرد را بگیرند ولی هر سامانه ای ظرفیتی  دار شلیک چندین موشک و یا سلاح هواپرتاب صد البته به شبکه نفوذ پدافندی  میکند . سامانه های پدافندی بسیار اسیب پذیر هستند نابودی رادار یک سامانه پدافندی به معنی  از رده خارج شدن ان است حالا اگر حتی یک موشک با ریز  مهمات از شبکه پدافندی رد شود و بر فراز یک سامانه پدافند مهم منفجر شود  نتیجه مشخص است

    ۴- شبکه  پدافند مثل یک زنجیره است  یک جای  ان پاره  شود راهی برای ورود  است. جایگزینی  ان بخش زمان می برد این زمان  میتوان فرصتی  برای نفوذ دشمن و یا نابود با باقی  زنجیره  باشد

    ۵-  مهاجم بر مدافع پیروز است دست کم در چنین مواردی .. همان  طور که دوستان می ایند  میگوید شاید یا شلیک  یک ویا دو و یا سه  موشک ضد کشتی  نتوان  از سامانه ضد موشک ناو ها جنگی  رد شد ولی با ۱۰ تا ۲۰ موشک که می شود و یا  همان طور که دوستان  می ایند می گویند با شلیک  چند موشک بالستیک  شاید نشود  از خط دفاعی موشک های ضد بالستیکی چون  تاد و پاترویت رد شد ولی با شلیک ده ها موشک که می شود  خوب این  قائده   در مورد پدافند هوایی نیز صادق  است  … شلیک پر حجم هوایی میتواند شبکه  پدافند را نابود کند  نمونه اش هم تا دلتان بخواهد در تاریخ است. جالب اینکه شلیک پر حجم هوایی امروزه بسیار راحت است فقط کافی است به مقاله بمب های اس دی بی  که پیش از این مطلب در سایت قرار داده شده است رجوع کنید

    ۶- ولی تکیه بر شکار ها این مشکلات  را ندارد. یک شکاری  میتواند از پایگاه  در  ۵۰۰ کیلومتری  هدف راهبری  مورد حفاظت  برخاسته و گشت هوایی انجام دهد و با سوختگیری هوایی مدت زیادی در اسمان بافی بماند و جایش را به جنگنده بعدی بدهد  و همچنین  میتواند همکنون جنوب  کشور را پوشش دهد لازم باشد یک سال بعد شمال کشور  را (البته  بستگی به اندازه کشور دارد). توان عملیات از برد زیاد  نابود انها را سخت میکند  و میتوان با ترکیب اواکس و تعداد مناسبی شکاری هر جای کشور را پوشش داد و راه نفوذ دشمن را بست  به فرض درگیر و نابودی یک دسته  شکاری خودی میتوان  به سرعت شکاری دیگر را به منطقه  اعضام کرد در حالی که ارسال  یک واحد اتش بار پدافندی بزرگ   حتی  در ابعاد و تحرک بوک و یا تانگوستا  در فاصله ۳۰۰ کیلومتری نیز نتنها  خطر انهدام   انها در زمان حرکت روی زمین  بسیار بالاست  بلکه  سرعت جابجای  پایین است حالا بماند  در زمان یک جنگ با یک دشمن بزرگ معلوم نیست وضعیت جاده ها  چگونه باشد

    از این رو دست کم در ارتش های درست حسابی  که دستشان به دهانشان می رسد  و صاحب سبک هستند این شکاری ها  هستند  که خط اول دفاع هوایی  هستند  و   در جایگاه بعد پدافند موشک است . البته  شبکه دفاعی هوایی بدون پدافند موشکی نیز  کامل نیست از جمله برای دفاع از مناطق حیاتی که باید همیشه   سامانه پدافندی انجا مستقر باشد تا دست کم حملات هوایی اولیه دفع کند تا شکاری ها برسند . این مسئله در مورد اهدافی که در نزدیکی مرز قرار دارد بسیار مهم است

    عبدالحمید تارخ

    پوشش ارتفاع پایین رادار ها بر ضد اهداف دریایی و هوایی به دلیل گرد بودن زمین

    پوشش ارتفاع پایین رادار ها بر ضد اهداف دریایی و هوایی به دلیل گرد بودن زمین و قیاس با اواکس

     

     
    نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۵/۱۱/۰۴ ساعت 13:4 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []

  • جایگاه بمب افکنها

    شاید با دیدن بمب افکنهای بزرگی چون ب۵۲ و یا توپلوف ۹۵ ویا  انواع  پیشرفته انها چون توپلوف۲۲ و ۱۶۰ ویا ب۱ لنسر پیش خود بگوید  دیگر  دوران این بمب افکن ها  تمام شده و دیگر میتوان ان را به هر سامانه ای کشف  و نابود کرد ..زیرا انها بزرگ و کشف انها راحت است

    اگر شما هم چنین  دیدگاهی  دارید بهتر است این مقاله را حتما بخوانید

    از زمان جنگ جهانی دوم بمب افکن معنی تازه ای به خود گرفت. بمب باران خورد کنده  خود یکی از دلایل  شکست المان نازی بود. نازی ها  مانند امریکا و انگلیسها از نیروی راهبردی بمب افکن بهره نمی بردند  ولی  متفقین هزاران  فروند بمب افکن چهار موتور بزرگ داشتند . از انجایی  که این بمب افکن ها  چندن برابر بیشتر از یک جنگنده ، بمب حمل  می کردند و برد انها بسیار بالاتر بود،  برای انهدام اهداف زیر بنایی و صنعتی دشمن بسیار موثر بودند .انها به هر نقطه ای پرواز میکردند  و هر هدفی را در هم  می کوبیدند

    بعد از جنگ جهانی دوم نیز بمب باران استراتژیک در کره و ویتنام استفاده شد ولی   در دوران جنگ سرد در  نیمه  دوم دهه ۱۹۴۰ و دهه ۱۹۵۰ کاربرد این بمب افکنها تنها عملیات و بمب باران خورد کننده متعارف نبود.

    در ان دوران بمب افکنها تنها  سلاح های بودند که توان این را داشتند که یک کلاهک اتمی را در برد فراقاره ای حمل و به دشمن حمله کنند از این رو ماموریتی جدید یعنی تهاجم اتمی به این بمب افکن ها  داده شد . البته همچنان امریکا دید  متعارف به  بمب باران خورد کننده به بمب افکن داشتند زیرا انها تجربه خوبی از این بمب باران طی جنگ دوم جهانی داشتند  ولی روسها بیشتر به دنبال  بحث  تهاجم اتمی بودند

    ب 52 در ویتنام..با وجود کستردش شبکه پدافند هوایی در ویتنام تنها 13 ب52 از دست رفت

    ب ۵۲ در ویتنام..با وجود گسترش شبکه پدافند هوایی در ویتنام تنها ۱۷ ب۵۲  بر اثر اتش دشمن از دست رفت. بمب باران خورد کننده طی چند ماه اخر جنگ ویتنام  توسط این بمب افکن  طی عملیات Linebacker II  که طی ۱۲ روز ۷۲۹ پرواز انجام دادند و ۱۵۲۳۷ تن بمب را روی سر ویتنام شمالی ریختند  انچنان  تاثیر روانی داشت  که سرانجام ویتنام را وادار به پذیرفتن اتش بس کرد

    ولی در دهه ۱۹۶۰ با افزایش برد و قابلیت  موشک های بالستیک  در نقش اتمی  بمب افکن های  اتمی از چشم افتاد. موشک ها  بسیار بسیار سریعتر بودند و دفاع در برابر انها  یا غیر ممکن ویا بسیار سخت  بود و هزینه نگهداری  انها کمتر بود در نهایت عملا در دهه ۱۹۶۰ این بمب افکنها نقش اتمی را به  موشک ها  دادند

    این مسئله تاثیر بسیاری   داشت برای نمونه انگلستان که در ان زمان در کنار امریکا و شوروی تولید کننده بمب افکن  اتمی بود دیگر بمب افکن اتمی تولید و طراحی نکردند  و فرانسه نیز بعد از خروج از  خدمت میراژ ۴ دیگر بمب افکن اتمی به خدمت نگرفت. ولی  همچنان  شوروی و امریکا این راه را ادامه دادند و چین هم به انها از دهه ۱۹۷۰ پیوست. نقش بمب افکنها بسیار محدود شده بود به شکلی که چندین طرح همانند ایکس بی ۷۰ ویا میاشیون ۵۰ لغو شد  بخی از ناوگان ب۵۲ و توپلوف های مختلف روسی از خدمت خارج شد.

    در شوروی  از دهه ۱۹۶۰ برنامه پرتاب موشک های کروز ضد کشتی از بمب افکنها در دستور کار قرار گرفت . از انجایی که شوروی  بر روی اب توان مقابله با نیروی دریایی قدرتمند امریکا را نداشت روش   پرتاب موشک  ضد کشتی از بمب افکن پی گرفت (به نکته شماره ۲ رجوع کنید). از این رو در شوروی بمب افکنها نقش جدید را غیر نقش اتمی که دیگر در ان موثر نبودند به دست اوردند  و در امریکا نیز از دهه ۱۹۶۰ موشک های کروز اتمی چون ای جی ام ۲۸ با برد بیش از هزار کیلومتر از بمب افکنها پرتاب می شود

    در اواخر دهه ۱۹۷۰ با رشد فناوری رایانه  در امریکا ، این کشور یک حرکت سریع را برای ساخت مهمات  های دوربرد اغاز کردند که انها را برای مدتی از شوروی جلو انداخت. انها از دهه ۱۹۷۰ توانستند  موشک های کروزی  کلکوم با برد بیش از ۲۰۰۰ کیلومتر و دقت ۵۰ متر و در مرحله بعد با دقت زیر ده متر  تولید کنند که در نقش متعارف میتواند با دقت  یک هدف را مورد تهاجم قرار دهد. این یک فناوری بسیار مهم بود . برای اولین بار این موشک به امریکا اجازه میداد بدون اینکه وارد حریف هوایی  دشمن  بشود و از چند هزار کیلومتر بدون در خطر قرار دادن هواگردها خود یک هدف را نابود کند. تا پیش  از این برای انهدام هدفی  با دقت بالا ، باید  تا چند کیلومتری ان پیش میرفتند تا با سلاح های لیزری و اپتیکی  ان را هدف قرار دهند و این به معنی نفوذ در عمق خاک دشمن  بود  . در ان زمان  تنها سلاحی که  دارای  برد بلند بود موشک بالستیک  بود که انها هم دقت هدف قرار دادن یک ساختمان را در برد چندین  هزار کیلومتری را نداشتند زیرا دقت انها پایین بود و هرگز دو قدرت هم موشک بالستیک  متعارف با برد بیش از ۹۰۰ کیلومتر را به خدمت نگرفته بودند  . از انجای که این موشک های(موشک کروزی چون کلکلوم) بیش از ۱٫۴ تن وزن و طول  انها بیش از ۶ متر بود تنها از بمب افکنها قابل پرتاب بودند

     به سرعت ب۵۲ قدیمی و پیر برای پرتاب کلکوم تغییر یافت و فصل جدید برای بمب افکن ها  اغاز شد.

    تصویر از یک ب52 در حال رها کردن یک موشک کلکوم ..کلکوم بسته به مدل دارای 1300 تا 2400 کیلومتر برد است و دقت ان به زیر ده متر می رسد

    تصویر از یک ب۵۲ در حال رها کردن یک موشک کلکوم ..کلکوم بسته به مدل دارای ۱۳۰۰ تا ۲۴۰۰ کیلومتر برد است و دقت ان به زیر ده متر می رسد

    شوروی  دیر وارد این میدان  شد. این کشور زمانی  که امریکا از بمب افکن خود موشک کروز متعارف پرتاب می کردند تازه به سراغ نسخه اتمی خا۵۵ رفت و یک دهه بعد نسخه متعارف  را تولید کردند.. دلیل عمده ان این   بود که دقت  سامانه های هدایت  در  شوروی کمتر بود  ولی انها نیز با پرتاب موشک های متعارف از توپلوف ۹۵  بعد  از سالهای   ۲۰۰۰ با در نظر گرفتن تجربه عملکرد فوق العاده موشک تاماهاوک و کلکوم  در سال ۱۹۹۱ در جنگ خلیج فارس ۱  رو اوردند

    امروزه تنها سه کشور دارای بمب افکن به شکل عملیاتی هستند. امریکا، روسیه و چین که هر  سه از انها مهمات های دوربرد پرتاب می کنند .

    در اینجا  باید به چند نکته توجه کرد

    بمب افکن های بزرگ قدیمی

    خوب عملا تا اینجا متوجه  شدید که اصلا قرار نیست بمب افکنهای بزرگ با سطح مقطعی بزرگ چون ب۵۲ و یا توپلوف ۹۵ و یا اچ۶ چینی وارد اسمان  کشوری بشوند که طرف مقابل بخواهد انها را با استفاده  از پدافند هدف قرار  دهد. انها با داشتن موشک های کروزی با برد بیش از ۲۰۰۰ کیلومتر حتی بدون ورود به اسمان کشور دشمن میتوانند چندین موشک را شلیک و برگردند. اینکه  بمب افکن ها چند موشک حمل میکند بسته به موشک و نوع بمب افکن است برای نمونه ب ۵۲ توان حمل  ۲۰ موشک کلکوم را دارد و یا  توپلوف ۹۵  توان حمل هشت  تا چهارده موشک ویا اچ۶ توان حمل ۴ تا ۶موشک بسته به  مدل.  برد این موشک ها +شعاع رزمی بمب افکن ها می شود از این رو عملا توان فراقاره  ای دارند.

    بمب افکن های جدیدتر

    در این جا بمب افکنهای چون توپلوف ۲۲ ام، توپلوف ۱۶۰ ، ب۱ و ب۲ داریم. این بمب افکن های سطح  مقطعی  کمتری دارند برای نمونه  توپلوف ۲۲ ام۳ دارای سطح مقطعی  ۲۰ متر مربع(تقریبا اندازه سوخو۲۷)، ب۱ دارای سطح  مقطعی ده متر مربع(اندازه فانتوم) و ب۲ دارای سطح مقعطی ۰٫۰۰۱ متر مربع است.این هواپیما با استفاده  از جنگ الکترونیک از این که هستند کوچکتر نیز می  شوند از این رو علیرقم اینکه این بمب افکنها  نیز توان حملات موشکی دارند ولی میتوان با استفاده از پشتیبانی هواپیماهای جنگ الکترونیک انها را حتی در عمق خاک دشمن  نیز به کار برد. حتی بمب افکنها بزرگ قدیمی  را نیز میتوان زمانی که پدافند منطقه سرکوب شده است و یا دست کم در ارتفاع  بالا خطری برای انها وجود ندارد  وارد میدان کرد و دست به در هم کوبیدن  اهداف زیر بنایی کرد

    تسلیحات

    خوب  مشخص است در نقش متعارف اولین سلاح این بمب افنها بمب های سقوط ازاد هستند. برای نمونه  بمب افکنها ب ۵۲ توان حمل تا ۸۲ بمب مارک ۸۲ را دارد ویا توپلوف  ۱۶۰ میتواند تا  ۶۲ بمب ۲۵۰ کیلوگرمی حمل کند ولی استفاده از این بمب ها ممکن  نیست  الا که دست کم ارتفاع  بالا از خطر سامانه های پدافندی ایمن باشد ویا پدافند کامل سرکوب شده باشد

    دیگر سلاح بمب های هدایت  شونده ماهواره ای است . این امریکاها هستند که در این زمینه دست  برتر را دارند و بارها در جنگها از این گونه سلاح ها از بمب افکنهای خود استفاده کردند  ولی روسها تا کنون چنین  کاری نکردند و به غیر از  انگشت شمار از بمب افکنها انها مابقی اصلا توان حمل سلاح هدایت ماهواره ای ندارند. این سلاح ها واقعا راهبردی هستند . برای نمونه تمامی بمب افنهای امریکا   میتواند تا ۸۲ بمب هدایت ماهواره ای  ۲۲۵ کیلوگرمی و یا ۱۸ بمب ماهواره ای ۹۰۰ کیلوگرمی را حمل کند. میتوان به هر بمب مختصات یک هدف را داد  و این به معنی حمله به  ۸۲  هدف متفاوت تنها در یک پرواز ..حالا  شما فکر کنید چنین حمله ای با یک شهر چه میکند… به تازگی بمب افکنهای چون ب۵۲ ، ب۱ و ب۲ مسلح به اس دی بی ها شده اند . این اس دی بی ها سلاح اینده و سلاح پیروزی بخش هستند زیرا هر یک  از  سه بمب افکن  نام برده توان حمل  صد فروند از این بمب ها را دارند. این بمب ها دارای  برد بیش از صد کیلومتر در هنگام پرتاب از ارتفاع  بالا هستند  هر کدام دارای  سیستم هدایت مستقل است.. تنها یک پرواز  و رها کردن به موقع و برنامه ریزی  شده صد بمب هدایت شونده اس دی بی باعث نابودی هر شبکه پدافندی  می شود

    یک ب 52 در حال رها کردن بمب های هدایت ماهواره ای

    یک ب ۵۲ در حال رها کردن بمب های هدایت ماهواره ای

    دیگر سلاح موشک های کروز هستند .. همان طور که گفته شد این بمب افکن ها  اولین شلیک کنند موشک های  کروز دوربرد بودند ولی امروزه  توان تهاجمی انها به شدت افزایش  یافته البته باز این مورد  در مورد امریکا بیشتر صدق میکند زیرا امروزه   تنها  بمب افکنهای روسی به موشک  های دوربرد  بزرگ چون خا ۱۰۱ و ۱۰۲متکی هستند ولی نصب جدید سلاح  های تهاجمی غربی  از جمله دو سلاح ای جی ام ۱۵۴ با برد ۱۳۰ تا ۵۰۰ کیلومتر بسته به مدل  و نسخه  دور برد ای جی ام ۱۵۸ با برد ۱۰۰۰ کیلومتر اگرچه از کلکوم  برد کمتری دارد ولی دقت انها بیشتر و کوچکتر هستند(البته روسها نیز برنامه های در این زمینه نیز دارند با توسعه نسخه جدید خا ۵۹)

    از طرفی با گذشت زمان  این سلاح ها پنهانکار  تر نیز شده اند . در حالی که سطح مقطعی کلکوم  حدود ۰٫۵ متر مربع بود این میزان در  ای جی ام ۱۵۸ به زیر ۰٫۰۰۲ رسیده است و کشف و درگیری  با ان حتی برای سامانه های کوتاه برد نیز بسیار سخت شده اند

    ب2 در حال رها کردن ای جی ام 158..نسخه جدید این موشک تا 1000 کیلومتر برد دارد و حتی از جنگنده هم پرتاب می شود

    ب۲ در حال رها کردن ای جی ام ۱۵۸٫٫نسخه جدید این موشک تا ۱۰۰۰ کیلومتر برد دارد و حتی از جنگنده هم پرتاب می شود

     ویژگی ها

     بمب افکن های  دوربرد چند ویژگی برای دارنده خود دارند

     ۱-اینکه میتواند از برد بسیار  به طرف  اهداف اتش کنند  بدون اینکه حتی وارد حریم هوایی دشمن شویم ولی این ویژگی  در حال کم رنگ شدن است زیرا  در مرحله اول این ویژگی خود بمب افکنها  نیست بلکه  ویژگی  موشک های حمل شده توسط این بمب افکنها است . امروزه موشک های کروز قابل پرتابی  با برد ۱۳۰ تا ۱۰۰۰ کیلومتر برای پرتاب از جنگنده همکنون در دسترس است ولی بدون شک هیچ جنگنده ای  توان حمل ۲۰ ویا ۱۵ ویا ۸ موشک کروز را ندارند و این از ویژگی  بمب افکنها  است . برای نمونه یک ب ۵۲ برخاسته و از فاصله زیاد  ۲۰ هدف را نابود میکند

    ۲- ولی  بزرگترین ویژگی  این بمب افکن ها  برد انها است. این برد به کشور  دارنده اجازه می دهد  تا به هر هدفی در هر جای جهان حمله کند. برای نمونه اگر روسها بخواند نیزولند   در جنوب  اقیانوس  ارام  را بزنند می توانند  با پرواز از کامچتکا با  یک بار سوختگیر هوایی چند ده موشک را از چند بمب افکن اتش کنند. روسها در چند هزار کیلومتری  استرالیا ویا نیوزلند پایگاهی ندارند

    ویا اگر امریکا بخواهند افریقای  جنوبی را هدف قرار  دهند  می تواند تنها در عرض چند ساعت با  بمب افکن های  خود را از هر نقطه  جهان با انجا رسانده   و هدف خود را نابود کنند . از این رو کشور دارای چنین بمب افکنی حتی بدون داشتن پایگاه در منطقه ویا در صورت نابودی پایگاه هایش  در منطقه دست به حمله  حتی در برد فراقاره ای بزند. شاید یک جنگنده بتواند تسلیحاتی  هدایت شونده حمل کند ولی هرگز از نظر برد  و میزان سلاح قابل حمل به بمب افکن نمی رسد .  اکثر بمب افکن های موجود با یک بار سوختگیر  هوایی همه نقاط جهان را پوشش میدهند

    ۳- ویژگی  دیگر انها این است که دفاع در برابر   انها سخت است. از انجای که انها بر فراز خاک کشور دشمن  پرواز نمی کنند  درگیر با پدافند با انها غیر ممکن است  و فرستادن شکاری ها نیز به دنبال ها سخت است زیرا معمولا توسط اواکس طی ماموریت همراهی می شوند  و از   هر حمله هوایی بسیار زودتر خبر دار می شوند

    روسیه نیز در دهه 1990 دست به هماهنگ سازی موشک خا 55 و نسخه های متعارف ان روی برخی از بمب افکن های خود زد

    روسیه نیز در دهه ۱۹۹۰ دست به هماهنگ سازی موشک خا ۵۵ و نسخه های متعارف ان روی برخی از بمب افکن های خود زد

    ارایش و اینده

    همکنون   امریکا ،روسیه و چین تنها دارندگان بمب افکن  راهبردی در جهان هستند

    امریکا: ۷۷ فروند ب-۵۲ اچ، ۶۲ فروند ب۱ لنسر و ۲۰ فروند ب۲

    روسیه: ۴۱ فروند  توپلوف ۹۵ ، ۷۰ فروند توپلوف ۲۲ ام۳ و ۱۳ فروند توپلوف ۱۶۰

    چین: ۱۲۰ فروند اچ۶

    load-b52 load-b1 load-b2 PLA-AF-Tu-22M-3-Weps-2D

    در قیاس بین روسها و امریکا خوب به صورت مشخص امریکا وضعیت  بهتری دارند . انها نتنها بمب افکن های بیشتری دارند بلکه بمب افکن های  انها سلاح های هدایت شونده بیشتر و دقیق حمل میکند و تنوع  تسلیحاتی انها بیشتر است   . از طرفی  روسها دچار محدودیت سوخت رسان نیز هستند زیرا انها تنها دارای ۱۹  هواپیمای سوخت رسان هستند ولی امریکا بیش از ۳۰۰ فروند   ولی در نهایت  برای روسها نیز کافی است زیرا روسها سیاست های  نظامی و خارجی امریکا را ندارند و برای نمونه تنها استفاده  عملی از بمب افنهای روسی در جنگ افغانستان و سوریه بوده ولی امریکا  در بیش از ۱۰ نبرد از بمب افکن های خود بهره بردند

    چین  وضعیت پاینتری دارد. اگرچه ۱۲۰ بمب افکن دارد ولی بخشی از انها توان پرتاب موشک  کروز ندارند و برد کلی انها کم است ولی چین عملا توان هدف قرار دادن هر هدفی در جنوب شرق اسیا ، استرالیا  ویا خاور میانه  را دارد

    اگرچه امروزه ناوها و زیر دریای ها نیز موشک کروز  حمل میکنند ولی باید گفت سریعترین  حالت و بهترین  حالت همین بمب افکن ها  هستند. زیرا انها از هر منطقه ای می توانند پرواز کنند  و خود را در عرض چند ساعت به مناطق دور دست برساند. برای نمونه ب۵۲ امریکا در جنگ خلیج  فارس ۱ چند بار از خود امریکا برخاست  ، در خارج از مرز های عراق موشک کروز  کلکوم خود را  شلیک کردند  و دوباره به امریکا  بازگشتند. این ماموریت ها  با دو بار سوختگیری هایی ۳۴ ساعت طول کشید. همچنین بارها در جریان نبرد  سال ۲۰۰۳ در عراق و سال ۱۹۹۹ در یوگسلاوی  بمب افکن از جنوب شرق اسیا ویا امریکا بخاست و اهداف خود را هدف قرار  داند و برگشتند . این داستان  در نبرد با مخالفین دولت سوریه توسط روسها نیز پیش امد. در واقع بمب افکن این توان را میدهد  که حتی در صورت نبودن پایگاه در منطقه ویا نابودی انها ، دست به حملات  بزنند. این کار برای ناو های و زیر دریای های  بسیار زمان برتر  است  و از طرفی برای ناوها خطر ناک تر

    اچ6 کا اخرین نسخه بمب افکن چینی اچ 6 میتواند تا شش موشک کروز با برد بیش از 2000 کیلومتر حمل کند

    اچ۶ کا اخرین نسخه بمب افکن چینی اچ ۶ میتواند تا شش موشک کروز با برد بیش از ۲۰۰۰ کیلومتر حمل کند

    در اینده چه خواهد شد

    روسها به دنبال برنامه با نام پاکدا هستند یک بمب افکن مافوق صوت پهن که واقعا به نظر می اید برای روسها بسیار بلند  پروازنه باشد . دست کم روسها تا کنون بمب افکنی با این شکل و فناوری  نساخته اند وباید دید در اینده چه خواهد شد  زیرا به گفته روسها تا سال ۲۰۲۰ به پرواز در خواهد امد. این بمب افکن  جایگزین ناوگان توپلوف ۹۵ و ۱۶۰ خواهد شد

    امریکا  رسما برنامه ب۲۱ را اعلام کردند یک بمب افکن ساخت نروث روپ سازنده بمب افکن  ب۲  با فناوری استیلز که جایگزین ب۱ و ۲ و حتی احتمالا ب۵۲ خواهد شد. به نظر کار امریکا  راحت تر است زیرا بی۲۱ شبیه ب۲ است از این  رو انها تنها باید روی فناوری پنهانکار  بیشتر و الکترونیک  کار کنند

     چین همکنون برنامه ای ندارد اگرچه خبرهای در مورد طراحی یک بمب افکن  چهار موتوره به گوش می رسد

    بمب افکنها  برای ارتش های  بزرگ یک سلاح راهبردی هستند. هیچ سلاحی نمی تواند مانند انها تعداد زیادی  موشک را حمل و به سرعت در هر  گوشه از جهان  دست به عملیات بزند.. زیر دریای ها  و ناوها  کند و موشک های بالستیک  گران و دقت کمی دارند ولی ترکیب  بمب افکنها و سلاح های دوربرد یک نیروی واکنش سریع موثر هستند از این رو همچنان شاهد حضور پر شکوه  بمب افکنها در قرن جدید هستیم

    نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۵/۱۱/۰۴ ساعت 13:3 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []

  • در این مقاله به توپ های و راکت های توپخانه ای موجود در ایران می پردازیم . این تسلیحات قابل هدفگیری هستند ولی قابل هدایت نیستند. البته مهمات هدایت شونده در سطح جهانی برای هر دو این سلاح ها وجود دارد . در این مقاله در مورد موشک های کروز و بالستیک صحبت نمی شود زیرا انها وظیفه جدایی دارند

    توپ خانه کششی

    توپ کششی ام۱۰۱

    این توپ کششی ۱۰۵ م م در زمان جنگ جهانی دوم تولید شد و یکی از اصلیترین  توپ های  ارتش امریکا در ان دوران بود. ایران در سال ۱۹۶۰ به شکل دست دوم ۲۵۰ عراده ان را از امریکا خریداری کرد و طی جنگ از ان بهره برد و همچنان ان را در خدمت دارد . این توپ دارای  برد اتش  ۱۱ کیلومتر   است. همچنان بیش از ۱۰۰ عراده ان در خدمت است

    M101A1_howitzer_

    ام۱۱۴

    یک هوتزر ۱۵۵ م م امریکایی کششی  که در زمان رژیم پهلوی صد عراده ان به شکل دست دوم وارد خدمت شد. همچنان باید تعداد محدودی  از ان در خدمت باشد . ایران بر اساس این توپ ، توپ کششی اچ ام ۴۱ ساخت است که با ان اشاره می شود

    aVSkX7J

    توپ ام ۱۱۵

    یک توپ ۲۰۳ م م که بزرگترین توپ کششی موجود در کشور است و میتواند گلوله های ۹۰ کیلوگرمی را تا برد ۱۶ کیلومتری اتش کند . این توپ در جنگ جهانی دوم ساخته شد و در سال ۱۹۶۹ ایران ۵۰ عراده را به شکل دست دوم به خدمت گرفت که همچنان از انها بهره می برد.

    16

    توپ کششی دی-۳۰

    یک توپ ۱۲۲م م ساخت شوروی  که ایران به تعداد  از ان  در زمان جنگ به شکل غنیمت  دست یافت  و در دهه ۱۹۹۰ دست به خرید ۱۰۰ عراده ان از روسیه زده و نسخه بومی ان نیز ساخته شده. برخی منابع معتقدند  ایران تعداد  زیادی نیز از نسخه چینی  دریافت  کرده است ولی بر اساس منابع مختلف  کم بیش حود ۵۰۰ عراده ان در خدمت اشت  که  یکی از پر تعداد ترین توپ ای در خدمت سپاه پاسدران است

    80352316-3234829-0

    توپ کششی تایپ ۵۹

    یک توپ کششی چینی با کالیبر  ۱۳۰ م م که در زمان جنگ وارد ایران شد. این توپ در سال های ۱۳۶۳ در اوج  جنگ از چین خریداری  شد و سری اول شامل ۳۰۰ عراده بود و در ادمه ایران ۲۲۰  عراده دیگر از این توپ را در زمان جنگ تحویل گرفت  و در دهه ۱۳۷۰ شمسی نیز دست کم یک دسته حدود صد عراده دیگر تحویل گرفته است.   همچنین ایران در  میانه جنگ ۴۵۰ تا ۴۸۰ عراده از همین  توپ را نیز از کره شمالی دریافت  کرده است که مشخص نیست ایا این توپ نسخه چینی دست دوم بود و یا  نسخه تولید در خود کره شمالی . البته یک نکته گفتنی  است که تایپ ۵۹ بر اساس  توپ روسی ام ۴۶ ساخته شد. خود ام۴۶ از زمان شاه پهلوی در ایران بود. ایران در سال ۱۹۷۰ صد عراده از این توپ را به شکل دست دوم از خود شوروی دریافت کرده بود ولی نسخه  چینی و کره ای بعد از  انقلاب و در جریان جنگ وارد ایران شد. این توپ برد مناسبی  حدود ۲۷ کیلومتر دارد  ولی دقت  و کیفیت ان کم است و همچنان به تعداد بالای بر اساس منابع  بیش از ۸۰۰ عراده در خدمت است (از کسانی که با این توپ کار کردند بپرسید از دقت و کیفیت ساخت این توپ حرفها برای گفتن دارند)

    Type_59 1090122-2017331

    توپ کششی   GC-45

    یک توپ۱۵۵ م م ساخت کانادا  که در ایران با نام توپ اتریشی  نیز شناخته  می شود زیرا این توپ در سال های میانی جنگ با عراق از طریق  اتریش به ایران رسید  و از جمله محدود تسلیحاتی است که ایران در زمان جنگ از غرب دریافت  کرد . از قرار این توپ در ان زمان برای لیبی ساخته شد ولی به دلیل تحریم های  به این کشور داده نشد و به شکل غیر قانونی وارد ایران شد.این توپ دقت بالای داشت  و برد ان تا ۳۹ کیلومتر می رسد. گفته شده ایران  ۱۱۰ عراده از این توپ را به مبلغ ۳۰۰ میلیون دلار با ۴۱۰۰۰ گلوله  خریداری کرده است . بر اساس بسیاری  از  منابع ایران ۱۵ عراده نسخه چینی این توپ را  در دهه ۱۳۷۰ شمسی دریافت کرده است

    GHN-45_155_mm_Howitzer

    توپ ۱۲۲ م م کششی تایپ۶۰

    یک توپ کششی ۱۲۲ م م ساخت چین که ایران ان را در میانه جنگ از چین خریداری کرد . تا دو سال اخر جنگ ایران صد عراده از این توپ را با برد ۲۳ کیلومتر دریافت  کرد  احتمالا  همچنان در کنار توپ های ۱۲۲ م م  روسی دی ۳۰ در خدمت است

    اچ ام.۴۰:  نسخه ایرانی توپ ۱۲۲ م م  کششی روسی ۲ ای ۱۸ که دی -۳۰ نیز خوانده میود . توپ دی ۳۰ محصول دهه ۱۹۶۰ است و دارای  بیشترین برد ۱۵ کیلومتر با مهمات معمولی و ۲۱ کیلومتر با مهمات راکتی است اگرچه ایران مدعی تولید نسخه ای با مهمات راکتی با برد بیش ۳۵ کیلومتر است.

    اچ ام.۴۱: توپ ۱۵۵ م م  که گفته شده پاییه ان بر   اساس  توپ  امریکایی کششی ام۱۱۴ که در زمان رژیم گذشته تحویل شده  ساخته شده است.این توپ توان شلیک گلوله های انفجاری تا برد ۳۰ کیلومتری را دارد. ایران  نسخه مهمات هدایت  لیزری با نام بصیر برای این توپ تولید کرده است که شباهت بسیار  به مهمات هدایت لیزری ۱۵۵ م م ام ۷۱۲ Copperhead   امریکایی دارد. ایران در سال  ۲۰۱۲ نسخه ای از این توپ سوار بر یک کامیون شش چرخ را نیز به نمایش گذاشت که از قرار عملیاتی نشد

    232770_orig n2948989-4543073

    نسخه خودکششی ناکام

    نسخه خودکششی ناکام

    توپ  های خود کششی

    توپ ام۱۰۹

    یک توپ خودکششی  امریکایی  با کالیبر  ۱۵۵ م م که در زمان رژیم گذشته در دو مدل A و A1 وارد خدمت شد. ۵۰ عراده از نسخه  A و ۳۹۰ عراده از سنخه A1   وارد ایران شد.  این توپ دقت بسیار و تحرک عالی داشت  از این رو ایران  بعد از جنگ دست به تولید نسخه بومی ان نیز البته با شاسی  متفاوت زد . همچنان بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ عراده ان در خدمت است

    Iranian Army unveils new defense equipment: Pictures

    توپ خودکششی  ام ۱۰۷

    یک هوتزر  ۱۷۵ م م  با شاسی شنی دار ساخت امریکا که با برد اتش ۴۰ کیلومتر برای مدتها دوربردترین هویتزر  کشور بود. این توپ در سال ۱۹۷۳ به میزان ۴۰ عراده وارد  ایران شد و مشخص نیست چند عراده همچنان در خدمت است

    M107 175 mm Self-Propelled Gun

    توپ ۱۷۰ م م کوکسان

    این توپ ۱۷۰ م م ساخت کره شمالی که با نام  ام ۱۹۷۸ نیز شناخته می شود   یک توپ خود کششی  روی شاسی شنی دار  متعلق به تانک تی ۵۵ بود  که همکنون  نیز در خدمت است. این توپ در میانه جنگ به میزان ۲۰ عراده وارد  ایران شد  و در جنگ نیز بسیار کاربرد داشت . برد گلوله های  این  توپ به دلیل لوله بلند ۶۰ کیلومتر است و تنها ایران و کره شمالی از ان دست کم به شکل خودکششی استفاده می شود

    20140922-095932

    ام ۱۱۰:

    بزرگترین هویتزر خودکششی موجود در ایران با کالیبر  ۲۰۳ م م که در سال ۱۹۷۳ به میزان ۳۸ فروند وارد ایران شد است.  این هوتزر گلوله های ۹۰ کیلوگرمی را تا برد ۲۳ تا ۲۵ کیلومتر بسته به مهمات اتش کند .این هویتزر  در زمان جنگ به دلیل   قدرت انفجار  بالا  بر روی  عراقی ها  تاثیر روانی زیادی داشت  و با داشتن شاسی شنی دار قدرت تحرک مناسبی نیز  داشت. همچنان  در خدمت است

    M110 8 inch (203 mm) Self-Propelled Howitzer

    ۲ اس ۱ گاوازلیکا: یک هویتزر  خود کششی ۱۲۲ م م روسی روی شاسی شنی دار با برجکی با قابلیت  چرخش ۳۶۰ درجه . این توپ از دو کانال به ایران رسید. تعدادی از عراق غنیمت  گرفته شد و تعدادی نیز از سوریه به ایران رسید. گفته شده ۶۰ عراده ان در خدمت ایران است(در مورد دریافت تعدادی از سوریه نمیتوان با قاطعیت صحبت کرد)

    _DSC3318

    رعد۱: هویتزر خودکششی ساخت ایران با کالیبر  ۱۲۲م م بر اساس گوازلیکا  . این برنامه با نصب توپ ۱۲۲ م م روسی دی ۳۰ روی یک شاسی  داخلی  تولید شد ولی از قرار تولید نشد و به  نفع برنامه رعد ۲ کنار رفت

    raad1

    رعد ۲: یک هوتزر ۱۵۵ م م ایرانی بر اساس  هویتزر ام۱۰۹ امریکایی که از قرار به تعداد محدود تولید شد  اگرچه تعداد بیشتری توسط سپاه پاسدران به خدمت گرفته شد. این نسخه دارای شاسی متفاوتی با نسخه اصلی امریکایی است ولی دارای همان کالیبر ۱۵۵ ناتو است. حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ عراده به گفته برخی منابعه و حتی کمتر تولید شده است

    IRAN_Army_RAAD-2_SPH

    راکتهای توپخانه ای

    فجر ۱: همان راکت انداز ۱۰۷ م م مینی کاتیوشا است که در اصل  ساخت چین است و با نام تایپ ۶۳ شناخته می شود. این راکت انداز  دارای  برد ۸ کیلومتر و کلاهکی بین ۱٫۵ تا ۲ کیلوگرم است و از اواخر جنگ در ایران تولید می شد. این راکت انداز در ایران با لانچر های ۱۲ تایی و حتی تکی تولید شده است

    30

    اچ ام۲۰:  همان راکت انداز ۱۲۲ م م گراد است. راکت ۱۲۲ م م گراد در سال ۱۹۶۸  در زمان رژیم گذشته از شوروی به میزان  ۷۰ عراده خریداری  شده بود و ایران در طی جنگ ۱۰۰ عراده دیگر  نیز از کره شمالی البته از نسخه  ساخت این کشور دریافت کرد. بعد از ان ایران دست به تولید این نوع راکت انداز با لانچر های ۴۰ تایی،۱۶ تایی ، ۸ تایی و حتی تکی شد.

    00498034

    فجر۳: راکت ۲۴۰ م م توپخانه ای با برد۴۳ کیلومتر و کلاهک ۹۰ کیلوگرمی.این راکت انداز نسخه داخلی راکت انداز ام ۱۹۸۵ کره شمالی است. ایران در سال ۱۹۸۸ تا ده سال بعد حدود ۱۰۰ عراده  نسخه کره شمالی را وارد ایران کرد که بر روی شاسی چرخدار دیگری  نصب شد

    نسخه ای ایرانی

    نسخه ای ایرانی

    نسخه کره ای در ایران

    نسخه کره ای در ایران

    فجر۵: راکت ۳۳۳ م م توپخانه ای با کلاهک ۱۷۵ کیلوگرمی و برد ۷۵ کیلومتر که بر اساس  یک همکاری  با چینها و انتقال فناوری راکت ۳۲۰ م م WS-1 ساخته شد . نسخه ایرانی ها  لانچر  چهار تایی است(نسخه چینی هم لانچر چهارتایی دارد ولی به شکل دیگری ) و روی شاسی های مختلف نصب شده است که بیشتر  شامل بنز و من می باشد

    13910828000524_PhotoL

    فلق ۱: یک سامانه راکت کوتاه برد ۲۴۰ م م ساخته شده بر اساس راکت ۲۴۰ م م روسی بی ام ۲۴٫ این راکت انداز در لانچر های چهار و یا شش تایی پشت چیپ  سوار شده و دارای  برد ۱۰ کیلومتر و کلاهک ۵۰ کیلوگرم است

    فلق۲: راکت انداز ۳۳۳ م م کوتاه برد با برد ۱۰ کیلومتر و کلاهک ۶۰ کیلوگرمی (البته وزن کلاهک ۱۲۰ کیلوگرم است و نیمی از ان وزن خود کلاهک است  )

    ایران راکت انداز فلق ۱و ۲ ر ا در چند ترکیب نشان داده.. با لانچر های   دو و یا  چهار تایی به صورت جدا پشت چیپ ویا در یک ترکیب با دو  فلق۱ و دو فلق ۲٫ فلق در درگیری های عراق دیده شده

    IMG11481683

    نازعات: یک راکت توپخانه ای  فاقد سیستم هدایت  با پیشرانه سوخت جامد تک مرحله ای  که در اواخر دهه ۶۰ شمسی در ایران  بر اساس راکت فراگ شوروی ساخته شده است که البته کمک کره شمالی بسیار موثر بوده . نازعات به صورت تکی و یا سه تایی روی کاموین  بنز ۹۱۱ سوار میشود. نازعات در دو نسخه نازعات ۶ و ۱۰ تولید شد .

    نازعات ۶:  راکت توپخانه ای ۳۵۶ م م با طول ۶٫۲ متر که دارای  برد ۱۰۰ کیلومتر و  کلاهک ۱۳۰ کیلوگرمی است

    نازعات ۱۰: راکت توپخانه ای ۴۵۷ م م با طول ۸ متر که دارای برد ۱۳۰ کیلومتر است و از کلاهک ۲۳۰ کیلوگرمی بهره می برد .

    aaask1

    زلزال: سری راکتهای توپخانه ای زلزال    در دهه ۹۰ میلادی در ایران تولید شد که همچون نازعات دارای یک پیشرانه تک  مرحله ای سوخت جامد و فاقد سامانه هدایت است . زلزال نیز دارای  سکوی پرتاب متحرک معمولا روی خودروی بنز ۲۶۳۱ است که به صورت تکی روی خودرو سوار می شود .کلاهک راکت در جلو ترین قسمت ان قرار دارد و در پشت سر ان دارای یک متعادل کننده چرخشی است که یک ثانیه اول پرتاب با خارج کردن گازهای خروجی داغ از چهار طرف باعث تعادل موشک میشود

    زلزال ۱ : اولین نسخه تولید دارای  قطر ۶۰۱ م م و طول ۸٫۳ متر که دارای  برد ۱۵۰ کیلومتر با یک کلاهک انفجار  قوی ۵۰۰ کیلوگرمی است.

    زلزال۲: دومین  نسخه با قطر  ۶۰۱ م م و طول ۸٫۴ متر که دارای برد ۲۱۰ کیلومتر با یک کلاهک ۶۰۰ کیلوگرمی است

    زلزال ۳: سومین نسخه تولیدی با قطر ۶۱۶ م م و طول ۹ متر که دارای برد  ۲۰۰ کیلومتر با یک کلاهک ۹۰۰ کیلوگرمی است

    زلزال ۱ تا۳ دارای  دقت بین ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ متر در بیشترین برد خود هستند و از سال ۲۰۰۱ با ورود

    زلزال دیگر تولید نمی شود . ایران  مدعی است طی ارتقائاتی  دقت این راکتها را از ۵۰۰

    تا ۱۰۰۰ متر به ۵۰ تا۱۰۰ متر رسانده است . این  راکتها در سوریه و حزب الله به خدمت گرفته شده

    bbb20001

    توپخانه ایران از نظر کمیت جایگاه خوبی دارد ولی از نظر کیفیت کارایی ان پایین است. مثلا بیشترین تعداد توپ های موجود ما توپ کم دقت و بی کیفیت چینی تایپ ۵۹ است. بزرگترین مشکل  در بخش توپ خانه خودکششی  است. اگرچه با ساخت رعد۲ گامی بزرگ در این زمینه برداشته شد ولی  تعداد کمی از ان ساخته شده است و از طرفی دیگر دوران توپ های خودکششی شنی دار تمام شده است. برنامه نصب یک توپ ۱۵۵ م م اچ ام ۴۱ روی یک کامیون از چند عکس و پیش نمونه فراتر نرفت که البته این نمونه میتواند در صورت تولید یک پاییه  مناسب باشد. البته توپ اچ ام ۴۱ فاقد سامانه اتش رایانه ای است و حتی در صورت تولید نسخه خود کششی ان نیاز به ارتقا سامانه برای اتش رایانه ای برای هدایت اتش دقیق است. در حال حاظر ایران در این زمینه بسیار عقب افتاده و نبود سامانه اتش رایانه روی توپخانه ان دقت اتش توپخانه را پایین اورده است

    همکنون سه مهمات اصلی در  نیروی های مسلح موجود است دو مهمات شرقی ۱۲۲ م م و ۱۳۰ م م  و دیگری مهمات غربی ۱۵۵م م که دقت و قدرت بالای دارد . به غیر از مهماتهای دیگر مانند ۱۷۰ و یا ۱۷۵ و یا ۲۰۳ م م  تعداد کمتری هستند زیرا توپ های شلیک کننده انها کم است . مهمات ۲۰۳ م م ، ۱۷۰ و ۱۷۵ م م با خروج از خدمت توپ های بزرگی فعلی  چون ام  ۱۱۰، ام۱۰۷ و یا کوکسان از خدمت خارج می شوند زیرا عملا  توپخانه  ۱۵۵ م م با دقت و سرعت اتش بالاتر جای انها را   را گرفته است  و میتوان با شلیک چند عراده همزمان قدرت انفجار را جبران کرد. توپ۱۳۰ م م نیز مهماتی کم دقتی دارد و در ایران نیز غیر موارد چینی که  در زمان جنگ وارد شد دیگر توپی با این کالیبر ساخته نشد. مهمات اصلی فعلی  ۱۲۲ و ۱۵۵ م م هستند. ایران بیشتر توجه خود را مانند اکثر ارتش های جهانی روی کالیبر ۱۵۵ م م گذاشته است. کالیبر که نه انقدر بزرگ است که جابجایی و لود و ان سخت باشد و نه کوچک است که قدرت انفجار کمی داشته باشد( رقیب شرقی این کالیبر ۱۵۲ م م است)

    ایران باید تلاش خود را برای تولید نسخه های کششی و خود کششی توپ ام اچ ۴۱ بگذارد زیرا نتنها این توپ تولیدشده و در خدمت است ، بلکه مهمات ان تولید شده و موجود است ومهمات متعارف ما است .تنها باید تلاش شود با  تهیه شاسی چرخدار مناسب و نصب این توپ و همچنین نصب یک سامانه هدایت اتش رایانه ای روی ان بر دقت ان افزود زیرا واقعا بخش توپخانه ای ما نیاز به سر سامان گرفتن دارد که بیشتر هم مربوط به بخش خودکششی ها می شود که توپ های ان قدیم  و کم تعداد هستند

    شاید این سوال پیش بیاید که ایا راکت ها میتوانند جای توپ ها را بگریند .. مثلا با تولید تعداد زیادی راکت ۱۲۲ م م گراد ان را جایگزین گلوله ۱۲۲ و یا ۱۵۵ بکنیم ؟

    خیر.. راکت های توپخانه ای به دلیل سرعت و شکل انها و بالچه های تعادل عقبی  و همچنین معمولا یک نواخت نبودن سوزش سوخت راکتی ، دقت پایین دارند به شکلی که دقت راکت توپخانه ای همواره بین  دو تا پنچ درصد برد شلیک انها است (در مورد همه راکتها صدق میکند که میتواند در برد ۲۰۰۰۰ متری رقمی بین ۲۰۰ تا ۱۰۰۰ متر باشد) برای همین ارتشهای جهان با وجود داشتن  اینکه راکت های توپخانه ای برد بیشتر و قدرت انفجار بالای دارند ، توپخانه را رها نمیکنند زیرا قدرت بالای دارد (برای نمونه یک راکت ۱۲۲ م م ارد معمولا دارای ۲۰ کیلوگرم مواد انفجاری است ولی   یک گلوله ۱۵۵ م م به شکل میانگین بین ۷ تا ۱۳ کیلوگرم مواد انفجاری دارد).

    شاید این سوال پیش بیاید ایا با  تولید  راکتهای هدایت شونده چه ایا میتوان توپ را جایگزین کرد

    خیر… زیرا بزرگترین میزیت توپ ، قیمت پایین گلوله های ان است. حتی قیمت یک گلوله معمولی ۱۵۵ م م از یک راکت غیر هدایت شونده ۱۲۲ م م گراد بسیار کمتر در حدود یک دهم تا یک هفتم است . شما میتوایند با نرخ بالای تعداد زیادی گلوله را طی چند ساعت بدون نگرانی از قیمت مهمات روانه هدف کنید

    پاینده باد ایران

    نوشته شده در شنبه ۱۳۹۵/۱۱/۰۲ ساعت 22:12 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []

  • توجه:

    ۱: در این مقاله یک گزاره خبری به عنوان نتیجه مطرح نمیشود بلکه شرایط و سناریو های مختلف بررسی می شود. به این منظور، فرضیاتی مطرح شده و بر مبنای این فرضیات، سناریو های مختلفی برسی میشود. هدف اصلی مقاله روش نگاه کردن به موضوع و بررسی استراتژی مناسب است. می‌باید فرضیات، سناریوهای مختلف و روش تحلیل نقد شود و نه نتیجه گیری انجام شده (به تنهایی) چرا که اگر فرضیات و سناریو ها درست باشد به احتمال قوی نتیجه گیری تغییری نخواهد کرد.

    ۲: با توجه به شرایط سیاسی فعلی و نبود چشم انداز مثبت در مورد دسترسی به بازار آزاد خصوصا موارد مرتبط با فن آوری های نظامی، هدف مقاله بررسی امکان ساخت هواپیمای با توان کاملا داخلی  است.

    ۳: استفاده از روشهای جایگزین مانند ساخت موشک یا توسعه کلاهک های هسته ای ویا تقویت نیروی زمینی و دریایی برای بالا بردن توان بازدارندگی کلی مورد بررسی این گفتار نیست.

     

    مقدمه:

    بحث هواپیما خصوصا هواپیماهای جنگی برای افراد نظامی بسیار مهم و برای مردم عادی بسیار جذاب است. در گذشته که توان اقتصادی کشور خوب بود و روابط با غرب نیز به بالاترین حد خود رسیده بود، شاه می توانست بهترین تجهیزات را همزمان با ارتش آمریکا، برای ایران تهیه کند و برتری نظامی را خصوصا در بحث هوایی در منطقه تامین کند. پس از انقلاب و استراتژی جدید کشور، در دشمن پنداری غرب و شرق و همچنین به خطر انداختن منافع آنها در منطقه، بسیار طبیعی بود که دیگر سلاح های مورد نیاز به ایران فروخته نشود. از طرف دیگر وقوع ۸ سال جنگ توان اقتصادی کشور را به شدت ضعیف کرده بود و کشورهای همسایه نیز جای خالی ایران را به عنوان متحد استراتژیک آمریکا در منطقه پرکردند. در این راستا ابتدا عربستان و پس از آن امارات با شکوفایی اقتصادی دست به خریدهای نظامی سنگین از آمریکا زدند به نحوی که در حال حاضر بیشترین و به روز ترین تعداد هواپیماهای نسل ۴ را بین همسایگان ایران دارند.

    با توجه به تهدیدات موجود علیه ایران و عدم توانایی در نوسازی ناوگان هوایی، سیاست ایران بر تولید داخلی هواپیما قرار گرفت. علی رغم تلاش متخصصان داخلی متاسفانه پس از سالها صرف وقت و بودجه این سیاست دست آورد چشمگیری نداشته است و نهایتا تعدادی هواپیما با نامهای مختلف تولید شده که همگی بر پایه اف۵ با تکنولوژی ۵۰ سال پیش آمریکا می باشند. لذا در این مقاله بجای اینکه به تاریخچه تولید هواپیما و دست آوردهای آن بپردازیم، به علتهای موفق نبودن ساخت هواپیما در ایران اشاره خواهد شد. در این مقاله شرایط لازم برای ساخت یک هواپیمای نسل ۴ معادل اف۱۶ مدل ای (امروزه پاکستان درحال تولید جی.اف۱۷ است که تقریبا معادل اف۱۶ ای می باشد)، را با تکیه بر توان داخلی و زیر ساختهای صنعتی موجود بررسی می کنیم. چرا که ساخت هواپیمای نسل ۳ هیچ توجیه منطقی نداشته و در صورت تولید نیز ارزش رزمی نخواهد داشت مگر اینکه برای آموزش های پایه خلبانی و عملیات آکروباتیک به کار گرفته شود.

     

    بخشهای تشکیل دهنده هواپیما:

    هر هواپیمای از چند بخش کلی ساخته شده است، البته جزئیات به کار رفته در ساخت هواپیما نیز به همین مقدار اهمیت دارد ولی نه در تخصص نویسنده است و نه اطلاعات کافی در مورد آن وجود دارد. این کلیات به شرح زیر می باشد (سعی شده است به ترتیب مراحل مونتاژ هواپیما باشد):

    1. اسکلت هواپیما، قطعات بدنه
    2. قطعات ثابت و متحرک بال
    3. اتصال قطعات اسکلت و بال به یکدیگر
    4. جدار خارجی
    5. سیستم های هیدرولیکی جهت قطعات متحرک
    6. شیشه کابین و لاستیکهای درز بندی
    7. سیستم چرخ و ترمز
    8. رنگ و پوشش محافظ
    9. سیستم های فرستنده و گیرنده رادار و دید در شب
    10. کیت های کامپیوتری پردازش اطلاعات و ارسال فرمان به قطعات مکانیکی
    11. سیستمهای ذخیره اطلاعات و پردازشگر مرکزی
    12. سیستم عامل جهت راه اندازی پردازشگر
    13. سیستم نرم افزاری نمایش اطلاعات دریافت شده و پردازش شده و نمایشگر های مربوطه
    14. سیستم موقعیت یابی جهت هدایت هواپیما
    15. نرم افزار کنترل دیجیتال هواپیما (پرواز با سیم)
    16. موتور هواپیما

     

    بررسی بخش های مختلف هواپیما:

    ۱: اسکلت هواپیما، قطعات بدنه

    درخصوص اسکلت هواپیما باید دانست که برای هواپیماهای با شرایط مختلف از چه نوع موادی استفاده می شود. در اسکلت هواپیما از فولاد با مقاومتهای مختلف، آلیاژهای مختلف آلومینیوم و تیتانیوم استفاده میشود. در این خصوص باید گفت که هرچه سرعت حداکثر هواپیما بیشتر باشد، مقدار قطعات تیتانیومی بیشتر خواهد شد. برای روشن تر شدن موضوع باید بدانیم که تقریبا کل اسکلت هواپیمای اس.آر۷۱ که نزدیک به سرعت ۳ ماخ حداکثر سرعت آن است، از تیتانیوم ساخته شده است. به این منظور کمپانی لاکهید مارتین مجبور به ساخت تجهیزات و ابزار دقیق لازم جهت فرم دهی قطعات شده بود که همین امر یکی از دلایل قیمت بسیار زیاد این پرنده بود. گفته می شود که اسکلت بدنه تا سرعت ۱٫۵ ماخ را همچنان میتوان از آلیاژهای پر مقاومت آلومینیوم و تا ۲٫۵ را از الیاژهای فولادی ساخت. (البته اعداد تقریبی است و بسته به نوع هواپیما و نیروی وارده به آن، ناشی از شکل هواپیما متغیر است). ۲٫۵ ماخ عدد بسیار خوبی است ولی استفاده از فولاد باعث سنگین شدن بدنه شده و به موتور بسیار قوی تری نیاز است همچنین باید سطح مقطع بالاها را نیز افزایش داد به نحوی که هواپیما از حالت متعارف خارج می شود و نمیتوان جنگنده چند منظوره با آن ساخت. پس می باید به سرعت حدود ۲ ماخ معادل اف۱۶ اکتفا کرد. برای این کار نیاز به آلیاژهای نرم فولاد با مقاومت حدود ۱۰۰۰۰ کیلوگرم بر سانتی متر مربع است تا وزن هواپیما زیاد نشود. مساله این است که ایران این نوع فولاد را تولید نمی کند و چون محل مصرف آن مشخص است شرکت های تولید کننده نیز به ایران نمی فروشند. نمونه های مشابه آن در ساخت کابلهای مورد نیاز پلهای معلق و نمونه ضعیف تر در ساخت تیغه بولدوزر به کار میرود ولی مساله این است که این نوع فولاد در صورت ذوب شدن و سرد شدن مجدد خواص خود را از دست می دهد. بر فرض تهیه فولاد لازم از بازار سیاه نیز دستگاههای فرم دهی آن در ایران موجود نیست این دستگاهها باید بتوانند به انواع منحنی و سهمی، فولاد را شکل دهند که باز چون محل مصرف انها مشخص است، نمیتوان آنها را به راحتی تهیه کرد. اگر بخواهیم بدنه را کلا از آلیاژهای آلومینیوم بسازیم (گرچه باز تولید آلیاژهای پر مقاومت در توان ما نیست ولی به فرض تهیه از بازار سیاه) امکان شکل دهی آن وجود دارد ولی مساله این است که با بدنه ضعیف نمیتوان به سرعتهای بالا رسید و احتمالا باید به کمتر از سرعت صوت یا نهایتا ۱٫۵ برابر سرعت صوت (به طور تقریبی با توجه به نوع آلیاژ بکار رفته) اکتفا کرد. از طرف دیگر، با بدنه ضعیف نمیتوان مهمات زیادی را حمل کرد یا انتظار مانورهای پیشرفته داشت. لذا باید گفت در صورتی که فقط از آلیاژهای آلومینیوم بخواهیم استفاده کنیم، نهایت هواپیمای شکاری با سرعت کم می  توانیم تولید کنیم که بسیار به اف۵ شبیه است.

    جمع بندی: برای تولید اسکلت هواپیمای نسل۴ باید توان تولید فولاد لازم و دستگاههای فرم دهی را داشته باشیم. آیا داریم یا نه و اگر نداریم طی چه مدت به این توان خواهیم رسید ویا اصلا صرفه اقتصادی دارد که برای تولید مثلا ۲۰ تن آلیاژ فولاد در سال (معادل بار یک تریلی) خط تولید و بخش تحقیق و توسعه داشته باشیم، مبحث دیگری است. در این میان مهمتری فاکتور نیروی متخصص برای انجام کاراست که باید با سعی و خطای فراوان و صرف هزینه های بسیار تربیت شود. این موضوع چون در همه موارد تکرار می شود از ذکر مجدد آن خودداری می شود.

     

    ۲: قطعات ثابت و متحرک بال

    کلیه مسایل مربوط به قطعات تشکیل دهنده بدنه در خصوص شاسی بال نیز صادق است با این تفاوت که چون در معرض لرزشهای بیشتر و احتمال اصابت بیشتری است حساسیت راجع به کیفیت آن بیشتر است.

     

    ۳: وسایل اتصال قطعات اسکلت و بال به یکدیگر

    پس از فرم دادن قطعات بال و بدنه، باید این قطعات را به نحو مناسبی به هم متصل کرد. این پروسه با جوشکاری انجام میشود به نحوی که یک اسکلت یکپارچه با شاسی بال بوجود می آید نیازمند و دقت بسیار زیاد است و این دقت برای هواپیماهایی که از فیبر کربن در بدنه آنها استفاده شده است باید بیشتر باشد. درحال حاضر ایران توان جوش کاری آلومینیوم را روی سطوح ساده دارد. اینکه آیا روی سطوح مختلف و انواع موقعیتها نیز پرسنل متخصص برای انجام جوش با کیفیت وجود دارد یا خیر مشخص نیست. بحرانی ترین قسمت در مناطقی است که شاسی آلومینیومی باید به قطعات فولادی یا تیتانیومی وصل شود ممکن است که استفاده از تیتانیوم را به عنوان شاسی در نظر نداشته باشیم ولی به هر حال جنس قطعات خاصی مخصوصا در قسمت آویزهای مخازن سوخت و موشک یا بمبهای سنگین به احتمال زیاد از جنس تیتانیوم است. در مورد امکان جوش ۲ قطعه با جنس مختلف در ایران من اطلاعات خاصی ندارم ولی خوشبین هم نیستم.

    در خصوص اتصال جدار خارجی به شاسی بال وبدنه نیز این اتصال معمولا برای قسمتهای آلومینیومی با پیچ و یا پرچ انجام میشود. جنس این قطعات با توجه به بازه حرارتی و مقاومت بسیار مخصوص است و تا کنون اخباری درخصوص تولید این پیچها در ایران به گوش نرسیده است. در خصوص نحوه اتصال قطعات فیبر کربن به شاسی اطلاع خاصی ندارم ولی با توجه به اینکه یک قطعه غیر فلزی به یک قطعه فلزی متصل می شود، باید فرایند پیچیده تری داشته باشد.

    جمع بندی: باید برای تولید شاسی امکانات جوش ۲ فلز ناهمگون به یکدیگر را داشته باشیم و برای اتصال جدار خارجی به بدنه و بال باید بتوانیم آلیاژ مناسب را تولید و شکل دهی کنیم. کل مقدار پیچ و پرچ یک هواپیما تقریبا ۱۰۰ کیلوگرم است ولی تجهیزات ساخت الیاژ و فرم دهی لازم دارد. اینکه هر کدام از این پیچ ها به چه قیمتی تمام میشود نکته بسیار مهمی است که باید در نظر داشت.

     

    ۴: جدار خارجی:

    جدار خارجی هواپیما عمدتا از ورقهای آلومینیومی ساخته شده که فرم دهی به آن آسان است ولی در مورد هواپیماهای نسل ۴ روز به روز استفاده از قطعات فیبر کربن بیشتر می شود که دلیل آن مقاومت بالاتر و وزن سبک تر است. همچنین با توجه به یکپارچه ساخته شدن قطعات فیبر کربن در صورتی که مورد اصابت قرار گیرد تکه های آن در اثر فشار باد کنده نمی شود و عملکرد کلی بال بسیار بهتر است. امروزه الیاف فیبر کربن در ایران تولید می شود ولی کیفیت آن در حدی نیست که بتواند در برابر فشارهای وارده در یک جنگنده مقاومت کند. چندی پیش ایران اقدام به خرید الیاف فیبر کربن با مقاومت بالا از ژاپن کرده بود که محموله توقیف شد. نکته دیگر فرم دهی به این الیاف کربن است. گرچه تولید الیاف کربن با کیفیت بالا بسیار مهم است ولی از آن مهم تر تولید رزین پرکننده، فرم دهی و پخت مناسب آن است به نحوی که سطوح تولید شده دارای اعوجاج نباشند و بحث ایرودینامیک را مختل نکند. در صورتی که از فیبر کربن استفاده نشود وزن هواپیما افزایش یافته و به دنبال آن مصرف سوخت که در نتیجه برد هواپیما کم میشود. همچنین مانور پذیری هواپیما کمتر می شود.

    جمع بندی: برای ساخت هواپیما نیاز به تولید الیاف فیبر کربن پر مقاومت رزین های مربوطه و  وجود دستگاههای فرم دهی و کارخانه تولید قطعات فیبر کربن است. منظور تولید در مقیاس صنعتی توسط کارگران است و نه تولید با مقیاس آزمایشگاهی توسط مهندسان.

    saeqeh-2-fighter-4

    ۵: سیستم های هیدرولیکی جهت قطعات متحرک

    سیستمهای هیدرولیکی جزء ساده تین سیستمها هستند و درحال حاضر ایران توان ساخت سیستمهای هیدرولیکی برای ماشین آلات سنگین را دارد اما شرایط هواپیما کلا متفاوت است. با توجه به اینکه سیستمهای هیدرولیکی هواپیما باید در بازه حرارتی +۵۰ درجه تا -۵۰ درجه سانتیگراد (برای قطعات متحرک بال و چرخ. برای قطعات متحرک موتور اطلاعی از بازه حرارتی ندارم) به خوبی فعال باشند باید از آلیاژهای خاصی در ساخت آنها استفاده شود در غیر این صورت با خروج روغن هیدرولیک، سیستم از کار خواهد افتاد. این انقباظ و انبساط خاص سیستمهای هیدرولیکی نیست و بدنه و جدار خارجی نیز در همین شرایط هستند ولی از آنجا که قابلیت پرواز و مانور دادن، به این سیستمها متکی است از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند. کافی است بدانیم که عمده سقوط هواپیماها ناشی از همین ضعف در سیستم هیدرولیکی است. نکته دیگر روغن هیدرولیک مناسب است که ایران توان تولید آن را در حال حاضر ندارد. ممکن است گفته شود که از روغن هیدرولیک هواپیماهای تجاری استفاده می کنیم ولی تا جایی که من اطلاع دارم با توجه سرعت بالاتر و مانور های بیشتر روغن هیدرولیک هواپیماهای جنگنده متفاوت است (روغن ترمز ماشینهای سنگین و سبک نیز متفاوت است). خوشبختانه درصورتی وجود مواد لازم، دانش ساخت و نیروی متخصص جهت ساخت سیستم هیدرولیک وجود دارد.

    جمع بندی: جهت ساخت سیستم هیدرولیکی باید توان تولید آلیاژهای استیل و فولادی خاص، خرید یا تولید دستگاههای فرم دهی آنها و تولید روغن هیدرولیک مناسب را داشته باشیم. ساخت روغن هیدرولیک شاید سخت ترین قسمت ماجرا  باشد چرا که نیاز به یک خط تولید بسیار گران قیمت برای مقدار بسیار اندک روغن هیدرولیک است.

     

    ۶: شیشه کابین و لاستیکهای درز بندی

    شیشه هواپیما با توجه به مقاومت بسیار بالای شیشه به کار رفته در آن وجود منحنی های مختلف و خاص آن یکی از تخصصی ترین قسمتهای صنعت فرم دهی در جهان است. فلزات را  در هنگام فرم دهی میتوان گرم کرد و پس از سرد شدن خواص خود را معمولا حفظ می کنند. درحالی که یکی از چالش بر انگیز ترین موارد در خصوص شیشه وجود اعوجاج در سطح آن است. کمتر کسی وجود اعوجاج در شیشه تجربه نکرده است. تنها چند سالی است که شیشه های مسطح تولیدی داخلی به سطحی از تکنولوژی رسیده اند که این مشکل را نداشته باشند. اینکه ایا توان فرم دهی بدون اعوجاج و ذره بینی کردن شیشه را داریم یا خیر نیز خوشبین نیستم چرا که تا کنون لزومی به این کار نبوده که انجام شود و در صنعت ما نهادینه گردد. در خصوص لاستیکهای درزبندی موضوع تا حدی اسان تر است و با کمی ارفاق شاید بتوان از لاستیکهای مورد استفاده در هواپیماهای غیر نظامی استفاده کرد.

    جمع بندی: ایران توان ساخت شیشه ضد گلوله را دارد ولی برای ساخت کابین هواپیما باید توان فرم دهی شیشه را به طوری که کیفیت ان پایین نیاید بدست آورد.

     

    ۷: سیستم چرخ و ترمز

    ساخت لاستیک هواپیما از توان فعلی ایران خارج است به همین صورت فنر و دیسکهای ترمز. در خصوص لاستیک نیازی به توضیح نیست، چرا که توان ما به لاستیک بارز محدود است در خصوص فنر نیز مانند سایر آلیاژهای فلزی، باید جداگانه برای نهایتا ۱۰۰ عدد در سال خط تولید آلیاژ راه اندازی کنیم. برای دیسک ترمز هم که حتی کسی دیسک ترمز ایرانی زیر ۲۰۶ نمی اندازد چه رسد به هواپیما اینکه ایا میتوان از سیستم چرخ هواپیمای مسافری استفاده کرد یا نه بعید است بدون موافقت سازنده مقدور باشد در این صورت مجددا ناوگان مسافر بری ما نیز تحریم می شود. تا جایی که من اطلاع دارم، لنت ترمز هواپیماهای از نوع سرامیکی مقاوم در برابر حرارت است و تا کنون که ایران موفق به ساخت این گونه از سرامیک ها نشده است.

    جمع بندی: برای سیستم چرخ و ترمز باید لاستیک، دیسک ترمز و آلیاژهای لازم را تولید کنیم. گفتن تولید کردن هرکدام با تولید کردن با کیفیت مناسب بسیار متفاوت است. اکنون سالهاست که کارخانه های دنیا میدانند که رویزرویس پره های موتور هواپیما را به چه شکلی درست کنند آلیاژ آن را نیز می شناسند ولی نه کسی توانسته آن آلیاژ را با همان کیفیت تولید کند و نه کسی توانسته پره های موتور را با همان کیفیت بسازد.

     

    ۸: رنگ و پوشش محافظ

    متاسفانه ایران در زمینه ساخت و اجرای رنگ بسیار بی تجربه است. برای سالها، تنها روی صفحات فولادی عملیات رنگ آمیزی صنعتی انجام شده است به نحوی که وقتی قرار بود بدنه پژو ۴۰۵ که از فولاد گالوانیزه است را رنگ کنیم متخصصان فرانسوی رنگ و خط رنگ آمیزی را راه اندازی کردند در مورد سرعت حدود ۲ ماخ و مقاومت رنگی که باید وجود داشته باشد و چسبندگی آن همچنین در خصوص آلومینیوم و فیبر کربن خودتان قضاوت کنید. البته رنگ کردن مهم نیست این رنگ باید پایدار بماند وگرنه بعد از هر پرواز باید هواپیما در خط رنگ باشد.

    جمع بندی: باید تکنولوژی تولید رنگ مناسب جهت جنگنده ها و رنگ آمیزی روی سطوح فیبر کربن و آلومینیوم را با ماندگاری مناسب بدست آوریم. این امر مستلزم سالحا تحقیق و توسعه و سرمایه گذاری سنگین جهت بدست اوردن فرمول رنگ و تهیه لیسانس تولید رنگ است. پس از تولید رنگ نیز باید لیسانس اجرای رنگ روی سطوح مختلف که استاندارد نظامی را رعایت کند تهیه شود. از آنجایی که این استاندارد نظامی وجود ندارد حتی در صورت تولید رنگ معیاری برای سنجش کارا بودن آن در حال حاضر وجود ندارد همینظور در مورد بحث کنترل کیفیت کلیه قسمتهای کار. این شرایط استاندارد تولید و استادارد کنترل کیفیت مربوط به کلیه قسمتهای هر بخش از تولید است و در سایر بخش ها برای طولانی نشدن مطلب تکرار نمی شود.

     

    ۹: سیستمهای رادار، گیرنده و فرستنده و دید درشب.

    برخی از اخبار ناشی از این است که ایران موفق به ساخت رادار هواپیما و نصب آن روی اف۱۴ شده است. اینکه این رادار چه قابلیتهایی دارد  مثلا چند هدف را کشف و همزمان با چند هدف درگیر میشود و در عمل آیا کارایی لازم را دارد یا نه را به نتیجه تستهای آن در آینده موکول می کنیم.

    جمع بندی: توان ساخت رادار در ایران در حدی که بتواند با اف۱۶ مدل ای رقابت کند وجود دارد.

     

    ۱۰: کیت های کامپیوتری پردازش اطلاعات و ارسال فرمان به قطعات مکانیکی

    این کیتها به صورت مدارهای مجتمع قابل برنامه ریزی (پی.ال.سی) طراحی میشوند و مجموعه دستوراتی از قبل در آنها قرار داده میشود که بنا به شرایط مختلف نیازی به پردازش مداوم توسط پردازشگر مرکزی نباشد. ایران توان تولید پی.ال.سی های ابتدایی مانند چیزی که در صنعت خودرو استفاده می شود را دارد ولی توان طراحی و ساخت انواع پیشرفته را ندارد. برای مثال می توان به پی.ای.سی های سانتریفیوژها اشاره کرد که به راحتی از کار افتاد. این قطعات وقتی قرار باشد در شرایط جنگی به کار گرفته شود باید با استاندارد های بالاتری ساخته شود که فعلا ایران این توان را ندارد. برای ارتباط بین این کیتها و قطعات مکانیکی نیز از سیمهای مسی با غلاف مخصوص یا فیبر نوری استفاده می شود تا در برابر جنگ الکترونیک آسیب پذیر نباشند.

    جمع بندی: تولید اینگونه کیتها باید در ایران انجام شود (ولی با توجه با ساختار پیشرفته آن فعلا ممکن نیست). هیچ راهی برای خرید مدار خام از خارج و تولید داخل آن را نمیتوان در شرایط عادی تصور کرد چرا که به شدت فروش این قطعات تحت نظارت دولت ها است و در آینده نزدیک نیز احتمال دستیابی ایران به این فناوری ناچیز است. باید سیم های ارتباطی مناسب تولید شود.

     

    ۱۱: سیستمهای ذخیره اطلاعات و پردازشگر مرکزی اطلاعات

    هواپیما در هر ثانیه تعداد زیادی اطلاعات جمع آوری، پردازش و ذخیره میکند. سیستمهای ذخیره اطلاعات گرچه از اصول یکسانی با هاردهای معمولی استفاده می کنند ولی تکنولوژی ساخت آنها کاملا متفاوت است و ایران به این تکنولوژی در حال حاضر دسترسی ندارد. خوشبختانه با روشهای محافظت فیزیکی شاید بتوان از ابزارهای مبتنی بر حافظه فلش و کد گذاری مناسب آن استفاده کرد گرچه باعث به خطر افتادن اطلاعات محرمانه جنگنده می شود ولی به هر حال اطلاعات پرواز جنگنده ای معادل اف۱۶ برای ۱۰ سال آینده خیلی هم محرمانه نیست. متاسفانه وضعیت در مورد پردازشگر به آسانی سیستم ذخیره اطلاعات نیست. روسیه و آمریکا از پردازشگرهای متعارف مانند اینتل یا پردازشگرهای موبایل به عنوان پردازشگر استفاده نمی کنند. دلیل این امر این است که اصلا از سیستم عامل های معمول برای راه اندازی پردازشگر استفاده نمی کنند و سیستم عامل مخصوص خود را دارند و سعی می کنند اسرار هواپیما را محرمانه نگهدارند.

    جمع بندی: ایران به هیچ وجه توان ساخت پردازنده با قدرت کافی را ندارد و یا سیستم ذخیره اطلاعات را ندارد و می باید پذیرفتن ریسک حملات سایبری، از سیستم ذخیره اطلاعات و پردازنده های غیر نظامی استفاده کند.

    صاعقه 2

    ۱۲: سیستم عامل جهت راه اندازی پردازشگر

    ایران توسط  ۲ مرکز انشگاهی و ۲ مرکز تحقیقاتی طی ۱۰ سال گذشته سعی کرده است که سیستم عامل ملی مبتنی بر هسته لینوکس درست کند. این سیستم عامل ها در واقع فقط یک رابط کاربری هستند و سیستم عامل اصلی لینوکس است. متاسفانه پروژه ها دست آورد مناسبی نداشتند به طوری که مردم یا دولت ترغیب به استفاده از آن شود البته خیلی هم بد نیستند من خودم از آنها استفاده کرده ام و می شود گفت قابل استفاده هستند ولی به هر حال ایران هیچ تجربه ای در ساخت هسته سیستم عامل ندارد (حتی در حد سیستم عامل موبایل های نوکیا معروف به سیمبیان). مشکل استفاده از سیستم عامل های موجود در قابلیت قابل نفوذ بودن و ناپایداری آنها است. گفته میشود که، همه سازندگان تسلیحات امکانی را در تولیدات خود قرار میدهند که درصورتی که این تسلیحات بر ضد خودشان بکار گرفته شود بتوانند آنها را از کار بیندازند. اما اینکه یک هواپیمای تولید داخل را بتوان با آلوده کردن سیستم عامل از کار انداخت خیلی فاجعه بزرگی است

    جمع بندی: با توجه به تجربه ناموفق ایران در ساخت هسته سیستم عامل و زمان بر بردن این پروسه تا وقتی که اشکالات آن برطرف شود امکان تولید هسته سیستم عامل ملی وجود ندارد. باید با پذیرفتن ریسک هک شدن هواپیما از سیستم عامل لینوکس که پایدار تر است استفاده شود.

     

    ۱۳: سیستم نرم افزاری نمایش اطلاعات دریافت شده و پردازش شده و نمایشگر های مربوطه

    با توجه به اینکه از سیستم عامل لینوکس استفاده می شود میتوان از کارت گرافیکی های معمولی جهت نمایش اطلاعات روی صفحات نمایشگر استفاده کرد. ولی مشکل اینجاست که تولید نمایشگرهای نظامی با نمایشگر های معمولی بسیار متفاوت است حتی روسیه نیز از نمایشگر های فرانسوی در جنگنده های جدید استفاده می کند. در خصوص نمایشگر جنگنده باید دانست که، به هیچ هنوان از یک نمایشکر غیر نظامی نمی توان اسستفاده کرد زیرا با اندکی جنگ الکترونیک نمایشگر های غیر نظامی غیر قابل استفاده هستند. حتی شاید امواج راداری خود هواپیما یا هواپیماهای مشابه باعث از کار افتادن نمایشگر باشد. با در نظر داشتن این نکته که تمام اطلاعات سنسور های داخلی و ناوبری همچنین اطلاعات رهگیری و سیستمهای هشدار روی این نمایشگرها نشان داده می شود، اگر در شرایط جنگی این نمایشگرها از کار بیوفتد احتمالا خلبان چاره ای جز بیرون پریدن از هواپیما برای حفظ جان خود ندارد.

    با توجه به عدم دسترسی به این نمایشگرها، تنها چاره استفاده از نمایشگرهای عقربه ای است. نمایشگرهای عقربه ای نیز گرچه تکنولوژی کمتری دارند ولی در زمینه دقت، مانند ساعتهای سوئیسی کار می کنند. خوشبختانه گرچه ایران نمی تواند فنرهای مورد نیاز را تولید کند ولی خرید آنها از بازار غیر نظامی ممکن است

    جمع بندی: برای نمایش اطلاعات باید به سیستمهای عقربه ای اکتفا کرد

     

    ۱۴: سیستم موقعیت یابی جهت هدایت هواپیما

    امروزه همه ناوگان هوایی دریایی و زمینی برای اطلاع از موقعیت خود به سیستمهای جی.پی.اس آمریکایی ویا معادل روسی یا چینی آن وابسته هستند. متاسفانه ایران چنین سیستمی ندارد و امکان راه اندازی آن نیز در آینده نزدیک و میان مدت وجود ندارد. سیستمهای جی.پی.اس از ۲ فرکانس مختلف استفاده می کنند، یکی برای استفاده غیر نظامی و دیگری برای سیستمهای نظامی. در هنگام جنگ، سیستمهای غیر نظامی به صورت عمدی دچار خطا می شوند در حالی که سیستمهای نظامی دقت خود را حفظ می کنند تا به حال کیتهای جی.پی.اس نظامی هر دستگاه از سوی سازنده آن تامین شده است چرا که هر کدام کد شناسایی مخصوص دارد و حتی نمی توان جی.پی.اس نظامی تانک را به صورت یک پارچه با سایر سیستمهای ناوبری و هدایت موشکی، روی هواپیما نصب کرد چرا که باید سایر سیستم ها کد مورد نظر جی.پی.اس را بتوانند شناسایی کنند. جنگنده بدون سیستم ناوبری جنگنده کاملی نیست و استفاده از سیتمهای ژیروسکوپ سه محوری و هدایت اینرسی با توجه با مانورهای مختلف هواپیما و ابتدایی بودن آنها برای جنگنده نسل ۴ و تولید در ۱۰ سال آینده عاقلانه نیست.

    جمع بندی: امکان استفاده از سیستم موقعیت یاب ماهواره ای بومی وجود ندارد یا باید از داشتن سیستم موقعیت یاب صرفنظر کنیم، یا از سیستم جی.پی.اس غیر نظامی با پذیرفتن خطای عمدی در شرایط حساس استفاده کنیم یا از سیستم روسی استفاده کنیم که با مفهوم جنگنده بومی مغایرت دارد.

     

    ۱۵: نرم افزار کنترل دیجیتال هواپیما (پرواز با سیم)

    این سیستم به استانداردی در تمام هواپیما تبدیل شده است به صورتی که تمام هواپیماهای غربی نسل ۴ مجهز به این سیستم هستند ولی هواپیماهای شرقی قدیمی مانند میگ۲۹ از این سیستم بی بهره اند. این سیستم از آنالیز اطلاعات سنسورهای مختلف هواپیما در هزاران پرواز قبلی که توسط سیستم های ذخیره اطلاعات ثبت و ضبط شده اند برای برنامه ریزی شرایط مختلف استفاده می کند تا فرامین خلبان را اصلاح کند به طوری که هواپیما دارای پایداری کافی باشد. برای ایران که به این اطلاعات پرواز دسترسی ندارد امکان تهیه نرم افزار قبل از تولید نمونه اولیه هواپیما وجود ندارد. این نرم افزار برای هواپیماهای نسل ۴ اولیه شامل تقریبا شامل یک میلیون خط برنامه نویسی است و برای هواپیماهای اف۳۵ بیش از ۸ میلیون خط که مدت زمان زیادی لازم دارد تا نوشته شود.

    جمع بندی: استفاده از سیستم پرواز با سیم برای ایران که به اطلاعات سنسورهای پرواز دسترسی ندارد غیر ممکن است. برای استفاده از آن باید نمونه اولیه ساخته شود و ساعت های پرواز طولانی در شرایط مختلف را تجربه کند تا نهایتا بتوان این سیستم را برای ان تعبیه کرد ویا اینکه از این سیستم صرفنظر کرد.

     

    ۱۶: موتور هواپیما

    یکی از پیچیده ترین قطعات هواپیما از تمامی جهات از جمله متالوژی، فرم دهی، دقت مورد نیاز ساخت قطعات و سیستمهای نرم افزاری کنترل (چیزی شبیه برد انژکتور ماشین) ، موتور هواپیما است. در اولین قدم، ساخت موتوری مانند موتور اف۱۶ که یکی از قوی ترین موتورهای جت جنگنده است کاری است محال و غیر ضروری اما باید حداقل هواپیما را به دو موتور مانند موتور های اف۱۴ مجهز کرد که تکنولوژی قدیمی تری دارد. در بهترین حالت ایران موتوری در حد اف۵ را تا به حال ساخته است. در این مورد نیز شک و شبهه های زیادی است مبنی بر اینکه فقط شکل آن عوض شده و تمام قطعات داخلی آن را از موتورهای دیگر باز کرده اند تشخیص این موضوع به عهده خواننده است. موتور اف۵ تقریبا ۴۰۰۰ پوند بدون پس سوز و ۴۸۵۰ پوند با پس سوز رانش تولید می کند. با فرض اینکه وزن هواپیما را بتوانیم در حد اف۱۶ نگهداریم باید ۲ موتور با قدرت ۷۳۰۰ بدون پس سوز و ۱۱۹۰۰ با پس سوز تولید کنیم که جای یک موتور اف۱۶ را بگیرد. بهینه سازی مصرف سوخت را هم در نظر نمی گیریم همینکه نیروی لازم را تولید کند کافی است. با در نظر گرفتن اینکه بعد از ۲۵ سال تلاش برای ساخت موتور جت، به این جایگاه رسیده ایم، حداقل ۱۰ سال دیگر لازم است تا موتور جت با ۲ برابر قدرت تهیه کنیم.

    جمع بندی: با تکنولوژی ساخت موتور فعلی، برای تولید هواپیما یا باید از ۴ موتور بجای ۱ موتور اف۱۶ ای استفاده کنیم که غیر منطقی است. یا اینکه به سرعت کمتر از ۱ ماخ رضایت بدهیم. در صورت دستیابی به قدرت مناسب طی سالهای آینده میتوان به استفاده از موتور داخلی امید داشت.

     

    تحلیل شرایط:

    الف) برای ساخت جنگنده ملی نسل ۴ چه مواردی باید فراهم شود:

    1. دسترسی به مواد خام از قبیل تیتانیوم به مقدار کافی را فراهم کنیم
    2. برای ساخت هواپیما باید زیر ساختها تولید انواع آلیاژ آلومینیومی، فولادی، استیل و تیتانیومی را فراهم کنیم.
    3. دستگاههای فرم دهی قطعات را تولید کنیم
    4. تکنولوژی و دستگاههای لازم برای ساخت شیشه کابین را بدست بیاوریم
    5. تکنولوژی جوش مواد ناهمگون را بدست بیاورم
    6. الیاف کربن پر مقاومت و رزین های لازم را تولید کنیم.
    7. تاسیسات لازم جهت تولید روغن هیدرولیک راه اندازی کنیم
    8. خط تولید دقیق برای ساخت انواع مختلف پیچ و پرچ از آلیاژهای گوناگون راه اندازی کنیم.
    9. خط تولید لاستیک هواپیما، سرامیک جهت لنت ترمز و رنگ جهت هواپیما راه اندازی کنیم
    10. با پذیرفتن ریسک زیاد از پی.ال.سی های ساخت شرکتهای دیگر، پردازنده، سیستم ذخیره اطلاعات، سیستم عامل و جی.پی.اس غیر نظامی جهت کارهای نرم افزاری استفاده کنیم و کد نویسی استفاده کنیم.

    ب) بودجه و زمان لازم چقدر است:

    تخمین بودجه جهت ساخت زیرساختهای صنعتی بسیار مشکل و از تخصص همگان با توجه به گوناگونی آنها خارج است ولی به هر حال باید با پذیرفتن مقداری خطا، اعدادی را برای آن در نظر گرفت. حدس خوشبینانه من:

    • ۴۰ میلیارد دلار و ۲۰ سال زمان برای زیر ساخت های صنعتی و تولید مواد و دستگاههای لازم.
    • ۵ میلیارد دلار جهت را ه اندازی خط تولید.
    • ۱۰ میلیارد هزینه تحقیق و توسعه و ۵ سال زمان تا ساخت ۱۰ فروند نمونه ازمایشی.
    • ۵ میلیارد دلار بودجه و ۵ سال زمان تا ساخت ۱۰۰ فروند اول.

    ج) با فرض اینکه مواد و دستگاههای لازم را از بازار سیاه تهیه کنیم و لازم نباشد پول و زمان صرف زیرساختهای صنعتی کنیم، با توان امروز چه نوع جنگنده ای ساخته خواهد شد.

    1. با توجه به قدرت موتور، سرعت کمتر از ۱ ماخ (شاید تا ۱۰ سال آینده که زمان تحقیق و توسعه است به سرعت معادل اف۱۶ برسد)
    2. هدایت بدون سیم ندارد
    3. نمایشگرها عقربه ای هستند
    4. سیستم ناوبری مطمئن ندارد
    5. به دلیل استفاده از پی.ال.سی خارجی، سیستم عامل عمومی، سیستم ذخیره اطلاعات غیر نظامی، قابل نفوذ است.

    با این فرضیات بعد از ۱۰ سال با صرف ۲۰ میلیارد دلار دارای ۱۰۰ فروند هواپیما، ضعیف تر از هواپیماهای ۴۰ سال پیش آمریکایی خواهیم بود که بسیار شبیه هواپیماهای نسل ۳ است. قیمت ساخت  هر هواپیما تقریبا ۲۰۰ میلیون دلار خواهد بود. آیا تولید با این کیفیت و قیمت منطقی است؟ آیا ۱۰ سال آینده یک هواپیما با این مشخصات ارزش رزمی دارد؟

     

    د) تا ۱۰ سال آینده باید چکار کرد:

    1. آیا باید همچنان با اف۵ و اف۱۴ با عمر بیش از ۴۰ سال و تعدادی هواپیمای روسی قدیمی از مرزهای کشور دفاع کرد؟
    2. اگر این بودجه ۲۰ میلیاردی برای تولید هواپیما را داریم چرا ظرف ۱۰ سال آینده بجای ۱۰۰ فروند هواپیما با تکنولوژی قدیمی، ۱۵۰ فروند میگ۳۵ و ۲۰۰ فروند سوخو۳۵ جدید نخریم که بتوان روی توان دفاع هوایی کشور تا ۳۰ سال آینده حساب کرد؟

     

    نتیجه گیری نهایی:

    ۱: تولید هواپیمای کاملا بومی بدون دسترسی به بازار آزاد غیر ممکن است.  زیرا باید زیر ساختاهای صنعتی بسیار پر هزینه ای ایجاد کرد که هر کدام به سالها تحقیق و توسعه جهت ساخت محصول مناسب نیاز مند هستند. حتی روسیه مقداری از قطعات را از کشورهای دیگر تامین می کند.

    ۲: درصورت دسترسی به بازار آزاد جهت تهیه مواد خام، امکان تولید هواپیمایی با مشخصات فنی مابین اف۵ و اف۱۶ در ۱۰ سال آینده وجود دارد ولی تولید کامل یک جنگنده در تیراژ پایین صرفه اقتصادی ندارد.  با توجه به اینکه هزینه های تحقیق و توسعه بسیار زیاد است باید با تیراژ کافی همراه باشد تا تولید هر فروند جنگنده از لحاظ قیمت قابل رقابت باشد. با توجه به شرایط فعلی ایران به حدود ۲۷۰ تا ۴۵۰ جنگنده طی ۳۰ سال نیاز دارد، بنابراین باید بازار صادراتی برای محصول وجود داشته باشد که تولید هواپیمایی با مشخصات اف۱۶ ای متقاضی چندانی در ۲۰ سال آینده نخواهد داشت.

    نمونه بسیار خوب درخصوص کمبود تعداد فروش، هواپیمای رافائل است. در ابتدا قرار بود یوروفایتر برای کل کشورهای اروپایی به عنوان جنگنده استاندارد طراحی شود ولی فرانسه به جهت نیاز متفاوت و سوئد به جهت قیمت آن تصمیم به ساخت جنگنده مجزا گرفتند. کل هواپیماهای جنگی میراژ موجود در سرویس فرانسه در حدود ۲۰۰ فروند بود که باید با رافائل جایگزین میشد اکنون ۱۰۰ فروند جایگزین شده و سوئد نیز تقریبا ۲۰۰ هواپیمای در سرویس دارد که همگی با جاس۳۹ جایگزین شده اند. لذا جنگنده رافائل با قیمت نزدیک به ۱۰۰ میلیون دلار و جاس۳۹ با قیمت نزدیک به ۷۰ میلیون دلار تولید شده ولی مشتریان کافی ندارد. امروزه بیشتر خریداران ثروتمند اروپایی که میتوانند چنین قیمتی را برای یک جنگنده پرداخت کنند، یوروفایتر را که به نوعی در تولید آن نقش دارند برگزیده اند و تا پایان سال ۲۰۱۵ بیش از ۴۶۰ فروند از آن ساخته شده است.

    نمونه دیگر روسیه است که پس از فرو پاشی شوروی مقدار زیادی از بازار صادراتی را از دست داده و به همین دلیل قیمت تمام شده جنگنده های آن بسیار افزایش یافته است. ناوگان هوایی روسیه کمتر از ۲۷۵ فروند انواع میگ۲۹  در اختیار دارد و تنها شایعاتی در خصوص فروش ۲۴ فروند میگ۳۵ به مصر در جریان است. با این تعداد روسیه حتی اقدام به راه اندازی خط تولید میگ۳۵ برای جایگزینی میگ۲۹ های از رده خارج خود نکرده است.

    ۳: تولید مشترک هواپیما گزینه خوبی است ولی فعلا قابل پیگیری نیست. با توجه به توان صنعتی فعلی ایران و نبود هم پیمان استراتژیک کسی تمایل به اجرای پروژه های نظامی مشترک با ایران ندارد. در آینده اگر شرایط سیاسی بهبود پیدا کند شاید بتوان مانند هند و روسیه و یا کشورهای اروپایی و یا پروژه اف۳۵ دست به تولید مشترک هواپیما زد.

    ۴: مونتاژ هواپیما با استفاده از کیتهای ارسالی. این گزینه در میان مدت قابل دستیابی است. در قالب قرارداد خرید هواپیما میتوان، انتقال تکنولوژی و تربیت نیروی  متخصص را مد نظر قرار داد. در این صورت نیروی انسانی را میتوان به کشور سازنده فرستاد تا هم تولید هواپیما ها سرعت بگیرد و هم تخصص کافی برای مونتاژ کسب شود و سپس در داخل اقدام به مونتاژ هواپیما کرد. مزیت اصلی این طرح آن است که قسمت زمان‌بر ساخت هواپیما که مونتاژ آن است در کنترل خریدار قرار میگیرد و بسته به نیاز خود می تواند تعداد تولید را کم یا زیاد کند.

    ۵: تولید قطعات مصرفی و تجهیزات قابل نصب. در حال حاضر این گزینه، بهترین گزینه پیش روی ایران است که در کوتاه مدت قابل دستیابی می باشد. ایران میتواند خط تولید رادار را با هزینه اولیه نسبتا پایین راه اندازی کرده و برای کلیه هواپیماها تولید کند (با فرض اینکه به توان تولید رادار مناسب برای اف۱۴ دست پیدا کرده ایم پس نیروی فنی متخصص برای ساخت رادار را در اختیار داریم). ویا موشک های مختلف تولید و علاوه بر نیاز داخلی صادرات نیز انجام شود. اسرائیل نیز در دهه گذشته قصد تولید هواپیما داشت ولی این طرح را رها کرد و در زمینه تولید تجهیزات قابل نصب سرمایه گزاری انجام داد. امروزه از تولیدات اسرائیل هم روی هواپیماهای شرقی هم غربی و هم چینی استفاده می شود.

     

    سخن آخر

    در تحلیل انجام شده، پروسه طراحی لحاظ نشده و فرض بر کپی کردن طرح موجود مربوط به حدود ۴۰ سال پیش است.

    ارقام در خصوص هزینه و زمان لازم برای انجام هر فعالیت، حدس و گمان است. هرچه زیر ساخت علمی و صنعتی بیشتر باشد این مقادیر کاهش می یابد اما با توجه به اینکه از نظر صنعتی هنوز ایران نمیتواند یک دستگاه پژو ۲۰۶ را به طور کامل و با استانداردهای فرانسه تولید کند، به نظر ارقام به کار رفته منصفانه است.

    باید درنظر داشت که ایران هیچ تجربه موفقی در تولید هواپیما ندارد. معدود هواپیماهایی غیر نظامی با موتور ملخی که با نام ایران ۱۴۰ مونتاژ شده همگی به صورت کیت وارد شده و نهایتا نتوانسته به صورت موثر وارد ناوگان هوایی شود و حوادث بسیاری داشته. لذا بحران اصلی در نبود نیروی متخصص است که بتواند با استاندارد نظامی کار کند. کافی است یک جوش کیفیت مناسب نداشته باشد تا در شرایط جنگی هواپیما و خلبان آن از بین رفته و خسارات سنگینی وارد شود.

    ((((( در پایان مقاله تشکر میکنم از اقای رضا نوری به خواطر نوشتن این مقاله و باز سه نکته را که ایشان  در طی مقاله  تذکر داده اند  را متذکر می شوند

    ۱- این مقاله در مورد ساخت یک جنگنده به صورت کاملا ملی و بدون دریافت حتی یک قطعه و یا فناوری از  خارج گفته شده  و تنها کافیش بگیوم امروزه تنها امریکا چنین کاری را میکند و حتی روسیه نیز دست به وارد کردن نمایشگر  ، برخی از پردازنده ها و همچنین سامانه های اپتیک حرارتی از اروپا  میزند زیرا یا برای انها به صرفه نیست ویا  فناوری کامل ان را ندارند

    ۲- میتوان با کمک دیگر کشورها به مراتب زودتر و با هزینه بسیار بسیار کمتر به تولید یک جنگند رسید ولی در این مقاله به این مورد اشاره نشده زیرا موضع مقاله چیز دیگری است.. برای نمونه میتواند بخش های گران و پیچیده  را مانند موتور تسلیحات و رادار را به صورت  کامل خرید ویا در کشور منتاژ کرد  کما اینکه  جنگنده های چون تجاس هندی، اف۲ ژاپنی، تی ۵۰ گلدون ایگل کره ای، ال ۱۵۹ چک ویا گرپین سوئدی اینچنین هستند و بین ۳۰ تا ۷۰ درصد انها از خارج تهیه شده است زیرا این چنین بسیار اقتصادی تر بوده  ولی این مسئله نیاز به  مساعد بودن شرایط سیاسی و  داشتن یک همکار و شریک قابل اطمینان بستگی دارد

    ۳- در این مقاله به ساخت یک جنگنده به صورت کاملا بومی اشاره شده پس دوستان نیایند و درمورد توان موشکی،  پدافندی ، پهپاد و یا قایق تندرو صحبت کنند زیرا ما در مورد یک مسئله کاملا مشخص صحبت میکنیم و نه استراتژیک دفاعی کشو

    نوشته شده در شنبه ۱۳۹۵/۱۱/۰۲ ساعت 22:10 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []

  • اندک زمانی بعد از ورود به خدمت رسمی ناو ( محافظ ) جماران در سال ۱۳۸۸ ، فرماندهان نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران علاوه بر رسانه ای کردن ساخت ناوهای بیشتر از پروژه موج ( کلاس جماران ) ، خبر از وجود پروژه ای دادند که هدف آن ساخت ناوی با ابعاد و تناز بیشتر نسبت به جماران بود .

    در شهریور ۱۳۹۱ و در طی بازدید رهبر معظم انقلاب از نمایشگاه دستاوردهای ارتش در نوشهر  اطلاعاتی از پروژه ای به نام ( لقمان ) منتشر شد که هدف آن ساخت ناو عملیاتی – آموزشی ( خلیج فارس ) می باشد .

    5646

    ماکت ناو خلیج فارس در نمایشگاه دستاوردهای ارتش در نوشهر  ، بنر پشت ماکت حاوی اطلاعاتی ( ناخوانا ) از پروژه لقمان است.

    در چند سال گذشته فرماندهان نیروی دریایی ارتش  از ارائه اطلاعات بیشتر نسبت به پروژه لقمان خودداری کرده و عملا به تکرار نام این پروژه و اطلاعات اندکی ( مانند ابعاد ۲ تا ۳ برابری نسبت به جماران و احتمال استفاده از پیشرانه توربین گازی) بسنده نمودند !

    تا در نیمه دوم سال ۱۳۹۴ و در حاشیه هفدهمین همایش صنایع دریایی که جزیره کیش میزبان آن بود ، بخش دفاع و امنیت خبرگزاری مشرق  اطلاعات دقیق و مستندی همراه با تصویر گرافیکی جدید ( که احتمالا بیشترین شباهت را به نسخه نهایی دارد ) از پروژه لقمان بدست آورده و منتشر کرد .

    415165

    تصویر گرافیکی جدید از پروزه لقمان

    photo532580751228788037

    اطلاعات منتشر شده پروژه لقمان

    مطالبی که در ادامه ارائه می دهم مبتنی بر اطلاعات منتشر شده در هفدهمین همایش صنایع دریایی کیش می باشد و تا زمان ساخت ناو احتمال تغییر برخی از آنها وجود دارد !

    این نکته را قبل از ادامه مطالب اضافه کنم که درست است که این ناو دستاورد بزرگ و ارزشمندی برای کشور ما محسوب می شود ، اما در حد و اندازه نام خلیج فارس نیست !

    نام خلیج فارس با توجه به اهمیت و البته حواشی که دارد باید بر روی شناوری گذاشته شود که سوگولی نیروی دریایی ایران و در جهان به عنوان یک ناو قدرتمند شناخته شده باشد تا بدین شکل از این نام پاسداری بکند !

    به همین دلیل من در طول متن از نام پروژه یعنی لقمان استفاده می کنم !

    به نظر من بیشترین اهمیت و ارزش لقمان ، سازه اصلی ( کاسه یا سوپراستراکچر ) آن می باشد ، چرا که می توان آن را اولین سازه شناور رزمی بزرگ دانست که در داخل کشور طراحی شده و قرار به ساخته و تکمیل آن است .

    ناو هایی که تا کنون در کشور ساخته شده است بر اساس مهندسی معکوس ناوهای خارجی در خدمت نداجا بوده است ، پروژه سینا بر اساس ناوچه کلاس کمان و پروژه موج بر اساس ناو کلاس الوند ( سام ) ساخت انگلیس ساخته شده است .

    ناوچه های کلاس پیکان ( پروژه سینا ) و ۲ ناو جماران و دماوند ( از پروژه موج ) عملا با نسخه های اصلی فرانسوی و انگلیسی تفاوت سازه ای ندارند ، فقط در پروژه موج ۵ که به یاد چهارمین ناو از کلاس الوند که در درگیری سال ۶۷ با امریکا در اعماق خلیج فارس جاویدان شد ، سهند نام گرفته است ( این ناو در مراحل پایانی ساخت قرار دارد و انتظار می رود تا پایان امسال تکمیل و عملیاتی شود )  ،  اصلاحاتی در سازه صورت گرفته شامل تغییر تعداد بلوک از ۲۹ به ۲۰ و تغییر عرشه های بالایی به منظور کاهش سطح مقطع راداری و بهینه سازی توان ناو در جانمایی تسلیحاتی می باشد ، با این حال بنظر می رسد که سازه سهند از لحاظ طول و عرض با سازه ای کلاس الوند و ۲ ناو جماران و دماوند تفاوتی ندارد .

    2016-06-12_222028 (1)

    ناو جمهوری اسلامی ایران سهند

    یکی از مشکلات یا بیان بهتر اصلی ترین مشکلی که در رابطه با ناوهای  پروژه موج مطرح  می شود ، ضعف کمی و کیفی این ناوها در زمینه تسلیحات می باشد که این موضوع در موضوع پدافند هوایی ( و با توجه به تجربه تلخ سال ۶۷ ) بیشتر به چشم می آید !

    از دلایل این مشکل می توان به مواردی مثل عدم توانایی سازه برای حمل تسلیحات بیشتر ، حجیم بودن برخی تسلیحات به ویژه مجموعه لانچر و موشک سامانه پدافند هوایی استاندارد/ محراب ( که نسبت به حجمی که اشغال کردند برای ناوها پدافند هوایی کافی ایجاد نمی کنند )  و همینطور کمبود دانش فنی  و مشکلات مالی ( که گریبان کل کشور را گرفته ) هم اشاره کرد.

    لقمان با طول ۱۵۴ متر و عرض ۱۸ متر از جماران ۶۰ متر طویل تر و ۷ متر عریض تر است که دست نیروی دریایی را برای استفاده از تسلیحات بیشتر هموار می کند ، البته قابل ذکر است که در صورت طراحی سازه به بهینه ترین حالت ممکن که در دسترس صنعت نوپای کشتی سازی ما است همراه با تامین تسلیحات کارآمد با ابعاد مناسب ، می توان انتظار یک ناو با توان مناسب را داشت .

    همانطور که اعلام شده لقمان یک ناو آموزشی/ رزمی می باشد که بلطبع قرار هست تعدادی دانشجو و استاد  ( علاوه بر پرسنل اصلی که احتمالا وظایف آموزشی را هم برعهده داشته باشند ) را  برای آموزش با خود به دریا ببرد .

    این تعداد نیاز به مکان استقرار برای کلاس ، استراحت ، تفریح ، تغذیه و …. هستند و تامین این مکان ها باعث فدا شدن قابلیت رزمی ناو می شود ، به همین دلیل نباید انتظار قابلیت های یک ناوشکن تمام رزمی را از آن داشت  .

    انتظار اصلی باید ساخت یک ناوشکن تمام رزمی بر اساس این سازه باشد که البته تا به حال خبری در رابطه ساخت همچین نمونه ای و یا زمان ساخت آن منتشر نشده است .

    این احتمال وجود دارد که نیروی دریایی تا زمان تکمیل و آماده شدن لقمان برای دریانوردی صبر نماید و سپس به سراغ ساخت نمونه تمام رزمی برود .

    همانطور که در سطور بالاتر بیان کردم،  لقمان اولین تجربه کشور ما  در زمینه طراحی بومی سازه ناو محسوب می شود و با توجه تجربه کم ما در این زمینه ، عقل سلیم حکم می کند این ناو ساخته شود و سازه آن در واقعیت و به صورت عملی در دریا مورد آزمایش و بررسی قرار بگیرد و بعد در صورت رضایت بخش بودن عملکرد ( و اصلاح ضعف های مشخص شده ) نیروی دریایی سراغ ساخت ناوشکن تمام رزمی بر اساس این سازه برود .

    البته دلیل اصلاح حتما پدیدار شدن مشکل نیست ، این اصلاحات علاوه بر تامین نیازها اعلام شده نداجا ( به خصوص مقدوراتی که برای یک ناوشکن تمام رزمی تعریف شده که با یک ناو آموزشی-رزمی تفاوت دارد ) ، می تواند ناشی از افزایش تجربه و دانش فنی بخش دریایی کشور ما هم باشد.

    قابل ذکر است با توجه به فضای سیاسی و بین المللی حاکم و احتمال افزایش سطح روابط نظامی ایران با روسیه و چین ، این امکان برای ما به وجود می آید که از توان فنی این ۲ کشور (به ویژه چین با توجه به پیشرفت سریعی که در توان ناو سازی می کند ) برای بهیود و تسریع پروژه و افزایش دانش فنی کمک بگیریم ، لذا از این فرصت ( هرچقدر کوچک و اندک باشد ) باید نهایت استفاده را به ویژه برای سازه لقمان ببریم ، چرا که سازه لقمان در صورت طراحی مناسب نیازهای ما را تا ۲ دهه مرتفع کند .

    ما تا به حال از لقمان ۳ طرح مشاهده کرده ایم  که شامل دو ماکت و یک طرح گرافیکی می باشد که بنظر می آید طرح گرافیکی به نسخه نهایی نزدیک تر باشد .

    نسبت به ۲ ماکت ، طرح گرافیکی از پختگی بیشتری برخوردار و به طرح های روز جهان ( که مهمترین شاخص آنها سطح مقطع راداری کمتر می باشد )  نزدیک تر است و باید انتظار داشته باشیم که ناوی که ساخته می شود به این طرح گرافیکی شبیه باشد  .

    با توجه به تصویر گرافیکی ، قسمت عرشه ها و روسازه نسبت به طرح ماکت ها تغییر داشته و می توان گفت که بر روی کاغذ سطح مقطع راداری این قسمت کمتر از طرح های اولیه ( ماکتها ) خواهد بود ، البته نباید انتظار رادار گریزی در حد ناوشکن های مدرن را داشته باشیم !

    برای رسیدن به کمترین سطح مقطع راداری ( پنهان کاری ) نیاز به ترکیب چند عامل است مانند میزان زاویه دیواره طولی و عرضی عرشه ها ( که بنظر می اید دیواره طولی لقمان حدودا عمود هست ) و ایجاد شکست در سطح بدنه ( که در انتهای آشیانه لقمان در طرح گرافیکی از این مورد استفاده شده ) ، محل قرار گیری تسلیحات و میزان انعکاس راداری خود تسلیحات  ( که در ناوهای مدرن از مواردی مثل پوشش زاویه دار و چند ضلعی برای توپ اصلی بجای پوشش کروی سابق و استفاده گسترده در از سلول های VLC برای پرتاب موشک های ضد سطحی ، زیرسطحی و پدافند هوایی می توان نام برد ) ، استفاده از رنگ با قابلیت جذب امواج راداری ، کاهش میزان اثرات گرمایی به ویژه از خروجی پیشرانه ( دودکش ) و ……

    نحوه قرار گیری سامانه های راداری ، آن برجک هرمی شکل پ ، رادار مستقر بر روی آشیانه که احتمالا نمونه پیشرفته تر رادارعصر خواهد بود ، برای ما یادآور ۲ ناوشکن فرانسوی Horizon-class و انگلیسی تایپ ۴۵ می باشد ؛ البته این تنها یک شباهات است  و نباید انتظار علمکرد مشابه را داشته باشیم !

    وضعیت کشور ما در حوزه الکترونیک و اپتیک و رادار نسبتا قابل قبول و در حال پیشرفت است و برای نمونه می توان به پیشرفته های ناو دماوند نسبت به جماران اشاره کرد ، البته باید تا زمان تکمیل لقمان بیش از پیش توسعه پیدا کرده و به سطح روز جهان نزدیک تر شود  .

    پد بالگرد لقمان با توجه به ابعادی که دارد ، می تواند بالگردهای سنگین سی کینگ ( که در تصویر گرافیکی از آن استفاده شده ) ، میل ۱۷۱ و حتی سی استالیون را بپذیرد .

    1-24

    آشیانه توان پذیرش بالگرد سی کینگ را دارد و بنظر می آید طول آن به حدی باشد که برای جا دادن این بالگرد نیاز به جمع کردن دم و ملخ دم نباشد .

    اما در رابطه با تسلیحات ….

    قبل از ادامه این نکته را بیان کنم که بخش های تسلیحاتی بیشترین احتمال را در تغییر و تحول تا زمان ساخت دارند ، پس موارد پائین به هیچ وجه قطعی نیستند و بر اساس تصویر گرافیکی و اطلاعات همایش دریایی کیش بیان شده است !

    همانطور که در سطور بالاتر گفتم ، طرح لقمان دست نیروی دریایی را برای استفاده از تسلیحات باز می کند ، با این حال و با توجه به طرح گرفیکی ( و حتی ماکتها ) میزان تسلیحات لقمان حتی با در نظر گرفتن آموزشی و رزمی آن زیاد نیست !

    به دلیل نبود تصویر از جلوی ناو نمی توان در رابطه با توپ اصلی نظر درستی داد ، ولی اولین گزینه ،  توپ ۷۶ م م فجر ۲۷ خواهد بود ، این توپ از مهندسی معکوس توپ معروف ۷۶ م م  اوتومرلا ( که یکی از پر کاربرد ترین توپ دریایی در جهان است ) ساخته شده و تا به حال بر روی  ناوهای جماران ، دماوند ، سهند و بایندر و  ناوچه های درفش و جوشن نصب شده است .

    نرخ آتش ۱۲۰ گلوله در دقیقه و بیشینه برد ۱۷ کیلومتر، برد ۱۲ کیلومتر بر ضد اهداف سطحی و ۷ کیلومتر بر ضد اهداف هوایی از جمله قابلیت های فجر۲۷ است.

    اما گزینه بعدی توپ ۱۱۴ م م مارک ۸ ساخت انگلیس نصب شده بر روی ناوهای کلاس الوند است و نیروی دریایی و صنایع دفاع می توانند در طی پروژه ای اقدام به مهندسی معکوس آن ( هماندد فجر ۲۷ ) بکنند  . که آخرین ورژن توپ مارک ۸ بر روی  ناوشکن پیشرفته تایپ ۴۵ انگلیس نصب است .

    اما مورد بعدی موشک های ضد کشتی است که تصویر نشان می دهد حکایت موضوع کمیت همچنان باقیست ، در حالی که لقمان دیگر نباید مشکلات عنوان شده برای جماران ( که در سطور بالا ذکر شده که از یک دید بنظر می آید بر روی تعداد مویشک های ضد کشتی هم اثر منفی گذاشته )  را داشته باشد و به مانند دیگر ناوهای جهان از ۸  موشک بهره ببرد تا میزان پایداری رزمی آن افزایش پیدا کند  !

    2-25

    این نکته را باید ذکر کرد که ناوشکن های پیشرفته ای که در سالیان اخیر وارد خدمت شده اند ، با استفاده از سلول های عمودی و چند منظوره VLC  توان حمل و شلیک تعداد بیشتری موشک ضد کشتی را پیدا کرده اند .

    در رابطه با نوع موشک به احتمال بالا از نسخه پیشرفته تر و دوربرد تر مبتنی بر توسعه پلتفرم سی ۸۰۲ نور ( که تا کنون دو نسخه قادر و قدیر از ساخته شده ) بر روی این ناو استفاده خواهد شد  .

    با توجه به خبر علاقمندی ایران به خرید موشک ضد کشتی یاخونت از روسیه ، این موشکی نیز می تواند یک گزینه برای نصب بر روی لقمان باشد .

    مورد بعدی سامانه دفاع نقطه‎ای است . بر این اسای و در تصویر گرافیکی ، ۲ سیستم شبیه فلانکس امریکایی  در پشت برجک هرمی شکل دیده می شود .

    3-21

    پیش از این بر روی چندین ماکت از جماران همچین چیزی دیده شد که البته تا به حال به واقعیت نپیوسته است ، با این حال نیروی دریایی چند ماه قبل به طور رسمی اعلام کرده است که در تلاش برای ساخت یک سیستم  cws بومی ( به طور عامیانه فلانکس بومی ) است که امیدوارم تا زمان تکمیل شدن لقمان آماده بشود .

    در رابطه کمیت و کیفیت این سیستم تا زمان ارائه مشخصات بیشتر و رونمایی آن  نمی توان  اظهار نظر کرد .

    اما یک مشکلی که به نظر من وجود دارد ، محل قرار گرفتن این ۲ سیستم است که نمی تواند تمامی جهت های ناو را به خوبی پوشش بدهد و  نیاز به تجدید نظر در محل قرار گیری این سیستم ها وجود دارد .

    به نظر من بهترین راه نگاه به محل قرار گیری فلانکس در ناوشکن های کید کلاس ( کوروش هایی که هیچگاه به دست ما نرسید ! ) می باشد .

    USS_Kidd_28DDG-99329

    همانطور که مشاهده می کنید ، فلانکس پوشش دهنده سمت چپ ناوشکن ( اگر از جلو به ناو نگاه کنیم ! ) بر روی پل فرماندهی و فلانکس پوشش دهنده سمت راست روی آشیانه بالگرد قرار گرفته است .

    به نظر من این چیدمان برای لقمان هم قابل استفاده است ، البته خود من معتقد به استفاده از ۴ سیستم برای بهترین پوشش از همه حهت ها هستم ، هزینه بالا خواهد رفت ، اما درصد امنیت ناو هم به بلطبع بیشتر می شود .

    اما مورد بعدی لانچر های پاترویوتی است  که بر روی آشیانه و پشت رادار چرخان قرار دارد .

    4-18

    لانچرهایی که نشان از استفاده موشک صیاد ۲ در این ناو برای پوشش پدافند هوایی دارد که جای خوشحالی دارد و البته با توجه به خبر علاقمندی نداجا به این موشک ، انتظار آن می رفت .

    متاسفانه تا به حال برد صیاد ۲ اعلام نشده ، ولی بیشتر حدس و گمان ها روی برد ۶۰-۵۰ کیلومتر الی ۱۲۰-۱۰۰ کیلومتر می باشد .

    علاوه بر صیاد۲ ، موشک صیاد ۳ هم می تواند گزینه ای با برد بیشتر برای لقمان باشد ، بنظر می آید که مجموعه لانچر موشک صیاد ۲ و صیاد ۳ یکسان باشد که همین مورد امکان استفاده از آن را در لقمان به وجود می آورد .

    برد صیاد ۳ هم تا کنون اعلام نشده برخی حدس و گمان ها برد این موشک را تا ۲۰۰ کیلومتر هم تخمین زده اند که در صورت صحت داشتن این تخمین و استفاده آن در لقمان ؛ این ناو توانایی درگیری با اهداف هوایی تا برد ۲۰۰ کیلومتر را خواهد داشت .

    اما مشکلی وجود دارد و آن کمیت ( تعداد ) موشک ها است !

    شاید ۸ موشک پدافند هوایی برای ناوهای پروژه موج ایده آل باشد ( که البته فاقد آن هستند ! ) اما برای این ناو ( حتی اگر آموزشی/رزمی باشد ) جوابگو نیست !

    به نظر من این ناوشکن باید حداقل ۱۶ موشک پدافند هوایی داشته باشد تا بتواند پوشش پدافند هوایی میانبرد تا برد بلند را در حد نسبتا مناسبی تامین بکند .

    برای این کار چند راه به ذهن می رسد  :

    ۱- ۲ مجموعه ۴ تیوبی دیگر در ادامه همین لانچر ها قرار بگیرد .

    ۲- لانچرها بجای قرار گرفتن در وسط سقف اشیانه به کنارها منتقل بشوند ، یعنی ۲ لانچر ( ۸ موشک ) در سمت راست و ۲ لانچر ( ۸ موشک ) دیگر در سمت چپ قرار بگیرند ، البته می شود در کنار هر کدام یک لانچر دیگر هم اضافه کرد تا تعداد موشک های هر سمت به عدد ۱۲ ( مجموعا ۲۴ موشک ) برسد .

    ۳- ۲ لانچر در تصویر گرافیکی در جای خودشان باقی بمانند ، دو لانچر دیگر در محل کنونی فلانکس ها ( که در سطور  بالا گفتم محل قرار گیرشان بهتراست تغییر کند ) نصب بشود ( البته آن قسمت به نظر می آید که جای کافی برای ۴ مجموعه را داشته باشد ! )

    ۴- اگر در جلوی ناو ، بین توپ اصلی و دیواره جلویی پل فرماندهی فضای کافی وجود داشت ، ۲ لانچر می توانند در آنجا قرار بگیرند .

    ۵- استفاده از موارد ۲ ، ۳ و ۴ به صورت همزمان که باعث افزایش قابل توجه توان پدافند هوایی ناو می شود ، اما ظاهر عجیبی نیز به آن می بخشد و می تواند تاثیر منفی در موضوع سطح مقطع راداری  داشته باشد!

    ۷- پیچیده ترین راه که نیاز به طراحی مجدد سازه و طراحی و ساخت زیر سیستم ها مربوطه دارد ( و هزینه بردار است ) ، پرتابگرهای عمودی یا vlc است ، البته با توجه اهمیت و البته پیچدگی و زمان بر بودن طراحی و ساخت  سلول های vlc  کارآمد برای ناو رزمی و مجموعه مربوط به آن بهتر از از حالا دست به کار بشویم تا زمان نهایی شدن ساخت ناوشکن تمام رزمی دارای VLC  با عملکرد قابل قبول باشیم و البته لقمان در این زمینه می تواند نقش یک بستر آزمایشی را هم ایفا کند .

    متاسفانه خبری هم از سامانه ای در حد تور و یا شهاب ثاقب در طرح گرافیکی نیست و چیزی هم در اینباره گفته نشده .

    اما در رابطه با پیشرانه ناو به غیر خبر استفاده از پیشرانه توربین گازی ( احتمالا ترکیب موتور دیزل و توربین گازی ) اطلاع دیگری منتشر نشده .

    متاسفانه کشور ما علارغم تلاشهای در بخشهای مختلفی همچنان دچار مشکل پیشرانه و قوای محرکه است و ناوهای نظامی ساخته شده در کشور هم از این مشکل رنج برده اند که معروف ترین داستان آن تامین موتور جماران بوده .

    در سالهای اخیر و در ادامه پروژه موج و به ویژه طرح ناو سهند ، بجای استفاده از ۲ موتور ۱۰ هزار اسب بخاری ، از ۴ پیشرانه RK 215 که هرکدام حدود ۵ هزار اسب بخار قدرت دارد استفاده کرده است .

    این پیشرانه توسط شرک دسا تحت لیسانس مان آلمان برای لکوموتیو های راه آهن جمهوری اسلامی ایران تولید شده و وزارت دفاع به آن بنیان ۴ می گوید .

    با استفاده از ۴ پیشرانه ۵ هزار اسب بخار می توان توان حرکتی ناوی در حد پروژه موج را تامین کرد ، اما پروژه لقمان نیاز به پیشرانه با قدرت بیشتری دارد که یا باید به طور کامل وارد بشود که احتمال تکرار شدن داستان جماران وجود و در صورت ساخت ناوهای بیشتر به مشکل برخواهیم خورد ( همانطور در گذشته به مشکل خوردیم ) ، یا امتیاز تولید تحت لیسانس را هماندد RK 215 بدست بیاوریم و یا خود دست به طراحی و ساخت پیشرانه بزنیم ( که با توجه به دانش فنی که تا به حال بدست آوردیم و مشکلات عدیده ای که در متالوژی داریم سخت و زمانبر خواهد بود ) .

    از طرفی در صورت استفاده از موتور توربین گازی ، ۳ گزینه گفته شده در بالا برای نحوه تامین این مدل پیشرانه ها صدق می کند !

    در صورت امکان بهترین گزینه برای ما بدست امتیاز تولید تحت لیسانس ، مشابه کاری که چین انجام داده است . قوای محرکه ناوهای چینی موتور های دیزل با منشا اروپایی و توربین های گازی با منشا اکراینی است که چین در طی دهه ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ میلادی امتیاز تولید تحت لیسانس آنها را بدست اورده .

    در رابطه با زمان ساخت ، در صورت تامین بودجه مورد نیاز در زمان مقرر خودش ، این زمان اعلام شده ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۷ خورشیدی معقول است ، ولی در صورت تامین نشدن منابع مالی و بروز مشکلات فنی که حل آنها زمان بر است ، امکان افزایش زمان ساخت وجود دارد همانطور که در پروزه های قبلی دیدیم !

    در رابطه با ساخت نمونه تمام رزمی هم در جهان نمونه های غربی  ( مانند تایپ ۴۵ انگلیس) و شرقی ( خانواده تایپ ۰۵۲/۵۴ چین ) خوبی برای الگو برداری  وجود دارد که می توان نگاه یک طرح یا تکریبی از چند طرح ، به یک طرح مناسب برای یک ناوشکن تمام رزمی رسید .

    در پایان امیدوارم ساخت این ناو کشور ما را در زمینه قدرت دریایی وارد مرحله جدیدی از رشد و شکوفایی بکند .

    نوشته شده در شنبه ۱۳۹۵/۱۱/۰۲ ساعت 22:9 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []

  • بر خلاف تمامی حرفها در مورد شباهت تی ۵۰ به اف۲۲ ولی در واقع به یک نگاه به سه نمایی  تی ۵۰ و سوخو۲۷ متوجه می شوید  که تی ۵۰ بر اساس  سوخوی۲۷ ساخته شده و شباهت های بسیار به ان دارد . هواپیما دارای دو سکان عمودی پهن و البته با فاصله بیشتر است و همچنان سوخوی۲۷ دارای دو ورود هوا در زیر بدنه  است که به سمت زیر بال کشیده  شده اند. غلاف موتور و محل قرار گیری چتر ترمز و پرتاب کننده  شراره و حتی جستجو گر  تصویر ساز فروسرخ کاملا مشابه سوخوی۲۷ است . اگرچه بال ان بی شباهت به بال اف۲۲ نیست.

    سوخو T50؛ پنهان‌کار عصبانی روس + تصاویر

    نوشته شده در شنبه ۱۳۹۵/۱۱/۰۲ ساعت 22:3 توسط : علی نباتیان | دسته : دستاورد نظامی شرقی وغربی
  • [ادامه مطلب]   []

  • در اواخر دهه ۱۹۵۰ ناوگروه های هواپیما بر نیروی دریایی امریکا با خطر جدید روبرو بودند. این خطر شامل بمب افکن های جدید شوروی مانند توپلوف ۱۶ و توپلوف۲۲ بودند که موشک های کروز ضد کشتی مافوق صوتی با برد بیش از ۲۰۰ کیلومتر را شلیک  می کردند. در ان زمان تقریبا هیچ سامانه ضد موشکی وجود نداشت. نیروی دریایی خواهان یک شکاری رهگیر با  برد بیشتر ،  راداری دوربرتر و موشک های پیشرفته تر از اف۴ فانتوم ۲  و موشک اسپارو بود  که در همان زمان نیز در استانه  وارد شدن به خدمت بود. در واقع نیروی دریایی می خواست سلاحی در اختیار داشته باشد که قبل از اینکه بمب افکن های روسها بتوانند موشک خود را شلیک کنند ، انها را شکار کند.

    نیروی دریایی امریکا پیش از این نیز به دنبال یک شکاری رهگیر با توان  شلیک موشک ضد کشتی دوربرد بود. در میانه دهه ۱۹۵۰ کمپانی داگلاس روی طرح جنگنده ناونشین اف۶ دی میسیلیر کار می کرد که یک شکاری مادون صوت مجهز به شش موشک ایگل بود. موشک ” AAM-N-10″  ملقب به ایگل یک موشک رادار فعال با برد  که ۳۰۰ کیلومتر برد داشت . خود هواپیما دارای یک رادار پالس داپلر ای پی کیو ۸۱ با برد ۲۲۰ کیلومتر بود ولی این طرح به دلایل بسیار از جمله اینکه بسیار بلند پروازانه  بود لغو شد. ولی لغو برنامه به معنی این نبود که نیروی دریایی چنین هواپیمای را نیاز نداشت.

    اف-6دی

    اف-۶دی

    از اول  دهه ۱۹۶۰ دوباره نیروی دریایی با ورود به خدمت توپلوف ۲۲ و موشک خا ۲۲ یعنی موشکی با برد بیش از ۴۰۰ کیلومتر در نقش ضد کشتی   دارای کلاهک یک تنی بود دوباره به دنبال رهگیر دوربرد رفت

    در اوریل سال ۱۹۶۰ رابرت مک نامارا   وزیر دفاع وقت امریکا خواهان این شد که نیروی های مختلف ارتش  برنامه  های مختلف خود را در قالب یک طرح بر طرف سازند تا در بودجه دفاعی صرف جویی شود.

    در ان زمان نیروی هوایی در حال بررسی  به خدمت گیری جنگنده تهاجمی بال متغییر اف۱۱۱ بود که البته در ان زمان روی کاغذ بود. وزارت دفاع معتقد بود که نیروی دریایی میتواند از اف۱۱۱ در نقش یک شکاری رهگیر بهره ببرد و البته فکرش بی راه نبود زیرا طرح قبلی نیروی دریایی یعنی اف۶دی بسیار شبیه بمب افکن اینترادر بود و تازه مادون صوت و بالهای کاملا صاف  نیز داشت

    کمپانی جنرال دینامیک نیز به سرعت طرح دو اف۱۱۱ را پیشنهاد داد یکی اف۱۱۱ ای برای نیروی هوایی در نقش تهاجمی و اف۱۱۱ بی برای نیروی دریایی در نقش شکاری رهگیر

    اولین فروند اف۱۱۱ بی در ۱۸ مه سال ۱۹۶۵ پرواز کرد و نیروی دریایی برای دریافتش بسیار مشتاق بود ولی به زودی مشکلات شروع شد. مشکل این بود که اف۱۱۱ برای عملیات از باندهای زمینی  طراحی شده بود و نه برای نشست و برخواست از ناو هواپیما بر

    اف۱۱۱ بی از دو دستگاه موتور  پرات اندوتنی اف اف۳۰ پی ۳  بهره می برد که اولین نسل توربوفن های نظامی و پس سوز دار امریکای ها بود که با پس سوز  بیش از ۱۸۰۰۰ پاوند رانش فراهم میکرد و در دماغه دارای سامانه اتش ای دبلیو جی ۹ بود و میتوانست شش موشک فونیکس را حمل کند. ولی مشکل کجا بود. در مرحله اول وزن اف۱۱۱ بی بسیار بالا بود  و با وجود تلاش گسترده برای کاهش وزن تا استاندارد   نیروی دریایی همچنان بیش از ۲ تن سنگینتر بود. مسئله بعد قدرت ناکافی  موتور تی اف۳۰ پی۱ بود. اگرچه در پیش نمونه های بعدی نسخه پی۵ این موتور  نصب شد که قدرت بیشتری داشت ولی باز وزن افزایش یافت. همچنین زاویه  حمله بالا در هنگام فرود و شکل قرار گرفتن دو خدمه که همانند نسخه زمینی  اف۱۱۱ در کنار هم بود باعث  شده بود که خلبان در هنگام فرود  اصلا عرشه   ناو را نبیند . طول هواپیما زیاد بود و روی ناو نیز جاگیر بود  در نهایت مشکلات فراوان  باعث شد در جولای سال ۱۹۶۸ نیروی دریایی بعد از ساخت هفت پیش نمونه بودجه اف۱۱۱ بی را قطع کند  تا نیروی دریایی به دنبال طرح دیگری برود.

    اف-111بی

    اف-۱۱۱بی

    در برنامه اف۱۱۱ بی کمپانی گرومی پیمانکار فرعی بود و در اکتبر سال ۱۹۶۷ زمانی که اف۱۱۱ بی در مشکلات دست پا میزد ،گرومی طراحی را به نیروی دریایی  پیشنهاد داد که شامل یک بدنه جدید ولی با همان سامانه تسلیحاتی و موتور اف۱۱۱ بی بود. نیروی دریایی با بررسی طرح مشخص کرد که طرح جدید در تمامی  جنبه های پروازی به غیر از برد از اف۱۱۱ بی برتر است. البته چند طرح رقیب هم وجود داشت مانند یک طرح  پیشنهاد ال وی تی با همکاری  داسا فرانسه ویا طرحی از لاکهید ولی در مجموع گرومی چند طرح به نیروی دریایی پیشنهاد داد که یکی از انها مورد پسند قرار گرفت.

    اولین طرح پیشنهادی گرومی طرح ۳۰۳-۶۰  بود که یک جنگنده  با ورودی موتور جدید در کنار بدنه که به سمت عقب کشیده شده بود  و  با یک سکان عمودی بود، طرح بعدی ۳۰۳ سی بود  که دارای دو سکان عمودی بود و دارای  بالی در قسمت پایین بدنه که  از توسعه این طرح مدل جدید  ۳۰۳ دی به دست امد که شباهت زیادی به طرح نهایی داشت ولی طرح اصلی ۳۰۳- ایی بود که مورد پسند قرار گرفت و در ژانویه سال ۱۹۶۹ گرومی پیروز رقابت شد و قرار شد جنگنده جدید که وای اف ۱۴ (YF-14)نامیده شود  و به ان لقب تامکت داده شد.

    اولین وای اف۱۴ در  ۲۱ دسامبر سال ۱۹۷۱ تنها ۲۲ ماه بعد از امضا قرار داد با گرومی به پرواز در امد. اولین پرواز ۳۰ دقیقه ای ارام  بود ولی همین  اولین پیش نمونه چند روز بعد در هنگام فرود بر اثر  مشکل در سیستم هیدرولیت سرنگون شد و هر دو خلبان اجکت کردند.در مه همان سال دومین اف۱۴ پرواز کرد . تا سال ۱۹۷۴  دست کم ۲۰ پیش نمونه برای  ازمایشات مختلف و اموزش خلبان ساخته شد که پیش نمونه پنچم نیز در هنگام تست موشک اسپارو  سرنگون شد  شد ولی باز خلبانان اجکت کردند.

    با وجود این اف۱۴ جنگنده گرانی بود  و ازمایشات ان نیز بر  هزینه تولید افزوده بود. کنگره در سال ۱۹۷۱  تصمیم گرفت که یکی از دو طرح اف۱۴ و یا اف۱۵ را به خدمت بگیرد و قرار شد هر کدام بهتر در برابر میگ۲۵ شوروی عمل کردند در خدمت باقی بماند و هر دو نیرو از ان بهره ببرند  ولی در نهایت کنگره به حرف برخی افسران پنتاگون گوش فرا داد  و قرار شد هر دو وارد خدمت شوند زیرا هر دو بر اساس دو تفکر مختلف برای دو  ماموریت جدا ساخته شده بودند. ولی قرار بر این شد  در کنار این دو دو جنگنده گران و پیچیده ، دو جنگنده  ارزانتر و  چند منظوره نیز به خدمت گرفته شود تا بدینگونه تامکت و ایگل کمتری   سفارش داده شوند. این تصمیم   منجر به ساخته شدن اف۱۶ و اف۱۸ شد.ولی همچنان تامکت  قیمتش بالا بود . مگدانل داگلاس از فرصت استفاده کرد و نسخه دریایی اف۱۵ ایگل با نام اف۱۵ ان سی ایگل را با تغیراتی به نیروی دریایی پیشنهاد کرد ولی نیروی دریایی جنگنده ای با موشک دوربردی مثل فونیکس میخواست و مکدانل داگلاس باز طرح با نام اف۱۵ ان فونیکس با توان حمل چهار فونیکس را البته با همان رادار ای پی جی ۶۳  جنگنده اف۱۵ ای و بی را پیشنهاد کرد ولی در همان زمان شاه ایران ۷۵ میلیون دلار به گرومی وام داد و بانک های امریکا نیز ۱۲۵ میلیون دلار دیگر به گرومی وام دادند  تا در نهایت قیمت پایین امده و اف۱۴ همچنان به راه خود ادامه دهد .

    YF-14A

    YF-14A

    سرانجام اف۱۴ تامکت در سال ۱۹۷۴ وارد خدمت ارتش شد

    اف۱۴ تامکت  جنگنده ای است دو موتور و دو سرنشینه. دارای دو موتور در درون دو غلاف به صورت جدا از هم که در صورت اسیب دیدن یکی از موتورها موتور دیگر اسیب نبیند و بین دو غلاف موتور در زیر و بالا بخش متحرکی قرار دارد که در واقع ترمز هوایی این جنگنده است. بر روی هر غلاف موتور یک سکان عمودی قرار دارد .

    دارای بالی متغییر با توان تغییر در زاویه ۲۰(در حالت کاملا باز) و ۶۹ درجه در حالت کامل بسته می باشد  ولی  میتوان برای اینکه بر روی ناو جای کمتری بگیرد بالها را   در زاویه ۷۵ درجه نیز قرار داد.زاویه حرکت بالا توسط رایانه  بسته به سرعت و زاویه حمله کنترل میشد(البته موارد دیگری هم در کار است) اگرچه  دارای  کلید   تنظیم دستی نیز است. بال کاملا باز  برای نشست و برخواست استفاده میشود اگرچه حتی در حال کاملا بسته  که برای پرواز مافوق صوت است نیز ، تامکت  توان نشست و برخواست  را دارد.دارای یک بخش متحرک  مثلثی شکل در جلوی بال اصلی است که  در واقع در درون بخش ثابت بال قرار دارد  که در سرعت های بالای ۱٫۴ ماخ برای کنترل دماغه و بالا کشیدن دماغه  مورد استفاده قرار میگرد که توسط رایانه پرواز باز میشود . این بالچه کوچک مثلثی بعدها تنها به یک بخش دست پاگیر تبدیل شد و در ارتش امریکا در جای خود قفل شد و در نسخه های تولید بی و دی کلا  برداشته شد

    سه حالت مختلف بال اف14 تامکت

    سه حالت مختلف بال اف۱۴ تامکت

     هواپیما دارای سه ارابه فرود است که ارابه فرود جلویی دو چرخ است و گیرنده منجنیق بخار  اب برای پرتاب تامکت از روی ناو هواپیما بر به ان  وصل میشود و ارابه فرود عقبی نیز  تک چرخ بوده . همچنین در انتهای بدنه زیر دو غلاف  موتور دارای یک غلاف گیرنده کابل برای  فرود روی ناو هواپیما بر است.

    اف۱۴ ای از دو موتور توربوفن پرات اندویتنی تی اف۳۰پی ۴۱۲ بهره می برد. تی اف۳۰ اولین نسل موتور های توربوفن پس سوز دار نظامی جهان بود و در اوائل دهه ۱۹۵۰ توسعه یافت. زمانی که قرار بود اف۱۱۱ توسعه یابد  به دلیل مصرف کم سوختش بهترین گزینه بود ولی از نظر قدرت اصلا راضی کننده نبود ولی تنها مورد در دستراس بود. تی اف۳۰ بزرگترین نقطه ضعف تامکت بود به صورتی که فرمانده نیروی دریایی امریکا در زمان دولت ریگان تی اف۳۰ و اف۱۴ را ضیعفترین ترکیب یک موتور با بدنه  در تاریخ هوانوردی می دانست . مشکل موتور مربوط به شکل تیغه های کمپرسور بود که به شکلی ساخته شده بود که اگر هوا به شکل مناسب به ان نمی رسید موتور دچار واماندگی  میشد و از دست می رفت . در تامکت در طراحی ورودی موتور تلاش شد که نحوه رسیدن هوا به موتور را به شکل مناسبی تنظیم کند و موفقیت هم به دست  امد و کارایی تی اف۳۰ روی اف۱۴ بسیار برتر از تی اف۳۰ روی  اف۱۱۱ بود ولی این مشکل هرگز برطرف نشد و دست کم ۳۰% تامکت های نیروی دریایی امریکا به دلیل واماندگی  موتور از دست رفتند. جالب اینکه در تامکت از دست رفتن یک موتور باعث خاموش شدن موتور دیگر نیز میشد.

    موتور تی اف30

    موتور تی اف۳۰

    حالت واماندگی موتور  برای تامکت در شرایط مختلف پیش می امد ولی از جمله موارد ان میتوان به حرکت سریع دست گاز چه برای کاهش قدرت موتور و چه افزایش قدرت موتور ویا پرواز با زاویه حمله زیاد با قدرت کم و یا پرواز طولانی  با سرعت بالا و یا تاخیر  در روشن شدن  پس سوز موتور که باعث  جمع شدن و انفجار سوخت در درون موتور(به شکل کوچک) باعث واماندگی موتور میشد.

    مشکل دیگر موتور قدرت کم ان بود. با در نظر گرفتن وزن تامکت رانش به وزن پاینی  داشت و در بین جنگنده های نسل چهارم از همه رانش به وزن و سرعت اوجگیری کمتری برای  تامکت به جا گذاشت. حتی رانش به وزن تامکت از فانتوم هم در نسخه F-14A کمتر بود.

    نیروی دریایی در اوائل  اواخر دهه ۱۹۷۰ تمامی موتور های تی اف۳۰-پی۴۱۲ را  به پی ۴۱۴ ارتقا داد که شامل  تعویض برخی قطعات شد که کمی مشکلات ایمنی را کاست ولی موتور همان قدرت قبلی را داشت.در سال ۱۹۸۱ ارتقا جدید با نام پی ۴۱۴ ای (P414A) روی موتور انجام شد تا مشکلات کمتر شود اگرچه موتور ایمنتر شد ولی مشکل جدید شامل  دود سیاه از خروجی موتور پیش امد. در نهایت هرگز مشکلات واماندگی موتور اف۱۴ ای برطرف نشد حتی با وجود ارتقائات بسیار ،  باید اف۱۴ ای را جنگنده ای قوی با موتور ضعیف خواند.جالب اینکه تامکت های ایرانی بدون هیچ برنامه ارتقائی  روی موتور با موتور پی ۴۱۲ همچنان در خدمت هستند.

    اف۱۴ همچون فانتوم دو کابینه بود. در واقع این دید در نیروی دریایی وجود داشت که دو جفت چشم بهتر از یک جفت  چشم در رزم هوایی است  ولی در نیروی دریایی معتقد بودند کار جفت دیگر چشم  را بهتر است به رایانه ها سپرد  از این رو ، اف۱۵ تک سرنشینه ساخته شد و اف۱۴ دو سرنشینه. خلبان در کابین جلو و افسر اسلحه در کابین عقب قرار داشت  . کابین  حبابی بود و دارای سطح دید عالی بود و هر دو خدمه بر روی صندلی پرتاب صفر صفر  ساخت مارتین بیکر قرار داشتند.

    خلبان  بر روی پنل اصلی خود دارای VDI بود که کاری  مشابه اچ یو دی را انجام می داد  و نشانگر های مختلف پرواز را برای خلبان نشان میداد . در کابین جلو  دو نمایشگر تک  رنگ قرار داشت که بر روی هم قرار گرفته بوند  و تصاویر رادار ویا کاونده فروسرخ ویا بعدها دوربین اپتکی را به خلبان نشان میداد.همچنین اطلاعات سامانه ناوبری،اطلاعات سامانه های پروازی نیز در این نمایشگرها دیده میشد و در کابین عقب تنها  یک نمایشگر تک رنگ گرد برای نشان  دادن تصاویر  رادر بود. تنها کابین جلو توان هدایت هواپیما را داشت

    کابین جلوی اف14 ای

    کابین جلوی اف۱۴ ای

    اف۱۴ ای دارای  یک رادار ای دبیلو جی ۹(AWG-9) ساخت  شرکت هیوز است. در واقع زمانی که نیروی دریایی رادار ای پی  کیو ۸۱ با برد ۲۲۰ کیلومتر ساخت وستینگهاس  را دیده بود خواهان  نصب سامانه مشابه روی طرح اف۱۱۱ بی شد. هیوز نیز ای دبلیو جی ۹ را پیشنهاد داد.

    ای دبلیو جی ۹ یک رادار پالس داپلر است که بر روی باند ایکس کار میکند و ۶۰۰ کیلوگرم وزن داشت. رادار دارای برد کشف تا ۳۱۴ کیلومتر است ولی در واقع برد کشف بسته به اندازه هدف داشت(در تمامی هواگردها اینچنین است). گفته شده برد کشف این راداربرضد بمب افکن بزرگی چون توپلوف ۱۶ باجر حدود ۲۲۰ کیلومتر و بر ضد یک جنگنده در ابعاد فانتوم حدود ۱۷۵ کیلومتر بود(بر اساس میزان خروجی رادار ای دبلیو جی ۹ برد کشف یک جنگنده مانند اف۳۵ باید بین ۳۰ تا ۶۰ کیلومتر باشد و البته بدون جنگ الکترونیک). رادار توان پوشش ۶۵ درجه در هر سمت را داشت و دارای توان رهگیری همزمان ۲۴ هدف و درگیر با ۶ هدف بود و دارای پایین نگری بود و میتواند در هین  رهگیری اهداف در اسمان دست به جستجوی  اسمان نیز بزند.با وجود این پردازنده ای دبلیو جی۹ انالوگ  بود و اینکه گفته میشود میتوانست  در یک زمان با شش هدف درگیر شود روی کاغذ بود زیرا در شرالیط جنگی با اهدافی که شامل  جنگ الکترونیک  قوی داشتند   درگیر با شش هدف ممکن نبود و این رقم دور از ذهن بود و برای همین در رادار بعدی که روی اف۱۴ دی نصب شد این میزان واقعی تر شد. با وجود اینکه دست کم در ای دبلیو جی ۹ تلاش شد تا بتواند با موشک های کروز نیز درگیر شود ولی این امکان هرگز به صورت واقعی دست کم برای موشک های ضد کشتی سینه مال مافوق صوت حتی در تمرینات نیز به دست نیامد.

    رادار AWG-9

    رادار AWG-9

    اف۱۴ در نسخه های اولیه دارای یک کاونده  فروسرخ ای ال ار-۲۳ در زیر  دماغه داشت ولی این کاونده کارایی نداشت و در نهایت  در خط تولید جای ان را یک دوربین اپتیکی ای ایکس ایکس-۱  تی سی ار گرفت

    این دوربین دارای  برد کشف حدود ۲۵ تا ۳۰ کیلومتر بود(البته باز بسته به اندازه هدف) و با رادار هماهنگ بود و هدفی که توسط رادار  کشف میشد توسط این دوربین نیز  خودکار رهگیری میشد و میشد برای شناسایی دوست از دشمن از ان بهره برد .

    همچنین در زیر  دماغه در کنار سامانه اپتیکی دارای سامانه جنگ الکترونیک ای ال کیو۱۰۰ بود(که شامل  نسخه در ایران نیز مشود ) ولی بعدها طی ارتقای همه انها با ای ال کیو-۱۲۶ ارتقا یافتند . از دیگر سامانه های میتوان  به سامانه هشدار دهنده راداری  ای پی ار ۴۵ که بعدها با ای پی ار ۵۰ ارتقا یافت،پرتاب کننده شراره و پوشاله ای ال ایی ۳۹ که در قسمت عقب تامکت اشاره کرد.

    تصویری از سامانه های هشدار دهنده، دوربین اپتیکی و دوربین دید حرارتی نصب شده زیر دماغه تامکت

    تصویری از سامانه های هشدار دهنده، دوربین اپتیکی و دوربین دید حرارتی نصب شده زیر دماغه تامکت

    سلاح ثابت اف۱۴ تامکت   توپ ۶ لول ۲۰ م م والکان است که بر روی اکثر جنگنده های ارتش امریکا نیز نصب شده است. این توپ در زیر کابین سمت چپ نصب شده و دارای ۶۷۵ گلوله است. عمر این توپ ۱۵۰۰۰۰ گلوله است و عمر لوله ان ۲۰۰۰۰ گلوله.سرعت اتش تا ۶۰۰۰ گلوله بر دقیقه است ولی میتواند با نرخ اتش کمتری نیز اتش کند

    تامکت دارای ده جایگاه جنگ افزاری است که شامل  یک جایگاه دو شاخه در زیر  بخش ثابت هر بال، چهار عدد زیر بدنه میان دو ورودی هوا و یکی جایگاه زیر هر  ورودی هوا

     تامکت میتواند تا چهار موشک فروسرخ سایندوند در جایگاه های زیر بخش ثابت بال ویا تا شش موشک رادار نیم فعال  اسپارو شامل  یکی زیر هر بال و چهار عدد در زیر  بدنه و تا شش موشک فونیکس را حمل کند.

    از انجای که نیروی دریایی در سیستم تسلیحاتی خود نیاز به موشکی با برد بلند برای شکار بمب افکن های  حامل موشک های  کروز بود از این رو  با در نظر گرفتن لغو برنامه موشک ایگل از هیوز خواست تا بر روی موشکی بر مبنای ایگل کار کند که در نهایت برنامه باعث ساخت موشک فونیکس شد. فونیکس یک موشک  رادار فعال با بیشترین برد ۱۹۰ کیلومتر  است اگرچه در تست به ۲۲۰ کیلومتر نیز دست یافته و البته برد این موشک  زمانی واقعی است که رادار تامکت  بتواند روی هدف قفل کند.کلاهک ۶۰ کیلوگرمی موشک برای نابود هر هدفی کافی است و دارای چاشنی مجاورتی نیز میباشد. با وجود برد زیاد موشک فونیکس ولی حتی طی جنگ ایران و عراق تقریبا تمامی  پیروزی ها (به غیر از  انگشت شماری)در برد زیر ۷۰ کیلومتر انجام شد زیرا شلیک موشک های رادار فعال در برد بیش از ۷۰ کیلومتر  ریسک بالای دارد زیرا ممکن است هدف از منطقه پیش بینی رادار برای موشک  خارج شود اگرچه در نسخه های جدید و پیش بینی نبرد شبکه محور تا حدی این مشکل را برطرف کرده است

    تامکت میتواند  با شش موشک فونیکس از روی ناو هواپیما بر برخیزد ولی به دلیل محدودیت وزنی تنها میتواند با چهار موشک بر روی ناو فرود بیاید الا که در پایگاه زمینی  فرود اید.

    تامکت ترکیب بسیار برای رزم هوایی دارد برخی از این ترکیبات به صورت واقعی عبارتند از

    ۲ سایندوندر و ۶ فونیکس(تنها در نمایش های هوایی کاربرد دارد زیرا وزن تامکت را بالا برده و بشدت بر مصرف سوخت و چالاکی تاثیر دارد)

    ۲ سایندوندر، ۲ فونیکس و ۳ اسپارو ترکیبی که در جنگ سرد مورد استفاده بود

    ۲ سایندوندر، ۴ فونیکس و ۲ اسپارو:این ترکیب نیز کمتر دیده شده

    ۲ سایندوندر و شش و یا ۴ اسپارو

    ترکیب های تسلیحاتی تامکت به صورت رزمی

    ترکیب های تسلیحاتی تامکت به صورت رزمی

    همچنین تامکت میتواند در دو جایگاه زیر ورودی های هوایی خود تا دو مخزن سوخت خارجی هر کدام با ۱۰۱۰ لیتر سوخت را حمل کند. همچنین دارای  یک لوله سوختگیری هوایی جمع شونده سمت راست دماغه دارد

    برد انتقالی F14A تامکت  ۳۲۲۰ کیلومتر است و با شش موشک شامل  دو اسپارو، دو سایندوندر و دو فونیکس داری برد ۹۰۰ تا ۱۰۰۰ کیلومتر است و بیشتری سرعت پرواز تامکت ۲٫۳ ماخ است اگرچه مسلح به دو موشک سایندوندر نیز باشد سرعت ان زیر ۱٫۹ ماخ است

    در اواسط دهه ۱۹۹۰ با خروج از خدمت ای ۶ اینترادر  نیروی دریایی نیاز به یک جنگنده با توان حمل بمب  های هدایت شونده برای پوشش جای خالی اینتدرادر  شد تا جنگنده جدید سوپر هورنت از راه برسد. با در نظر گرفتن از بین رفتن خط شوروی این وظیفه بر روی دوش تامکت گذاشته شد و هر  سه مدل تامکت برای حمل بمب های هدایت شونده در نظر گرفته شدند اگرچه تمامی ناوگان ارتقا نیافتند.

    از این رو ارتش دست به نصب غلاف نشان گذاری لیزری و ناوبری لاینترین بر روی تامکت  زد که ان را در جایگاه زیر بال حمل می کرد و بعدها برخی به گیرنده جی پی اس برای پرتاب بمب های هدایت ماهواره ای  نیز تجهیز شدند. البته تمامی اف۱۴ تولید از همان  روز اول برای پرتاب بمب سیم کشی شده بودند حتی نسخه های صادراتی به ایران

    پرتاب بمب هدایت لیزری جی بی یو-24

    پرتاب بمب هدایت لیزری جی بی یو-۲۴

     اف۱۴ تامکت که بعد از نصب بمب ، بمب کت نیز خوانده میشد تنها میتوانست در جایگاه زیر بدنه (میانه ورودی ها) بمب حمل کند. لیست  تسلیحاتی هوا به زمین  تامکت عبارت است از: تا چهار بمب هدایت لیزری جی بی یو ۱۲ هر یک با ۲۲۷ کیلوگرم وزن ویا تا چهار بمب هدایت لیزری جی بی یو ۲۴ هر یک با ۹۰۰ کیلوگرم سلاح  ویا تا چهار بمب هدایت ماهواره ای جی بی یو ۳۸ و یا جی بی یو ۳۱ با وزن  به ترتیب ۲۲۷ و ۹۰۰ کیلوگرم

    اف۱۴ توان حمل تا چهار بمب سقوط ازاد مارک ۸۲ و یا مارک ۸۴ را نیز داشت و میتوانست تا چهار بمب خوشه ای مارک۲۰ را حمل کند .

    ارتش امریکا چندین برنامه برای نصب موشک هوا به هوای امرام ، موشک ضد کشتی هارپون و ضد رادار هارم روی تامکت داشت و ازمایشاتی را نیز اجرا کرد ولی هیچ کدام به نتیجه نرسیدند .

    مدل های مختلف

    F-14A تامکت: اولین نسخه تولیدی که در بالا به ان اشاره شد و در مجموع ۵۵۴ فروند از ان ساخته شد

    اف۱۴ تارپس: تعدادی ۵۰ فروند از اف۱۴ ای در دهه ۱۹۸۰ برای حمل غلاف شناسایی تارپس (TARPS) ارتقا یافتند . در واقع  لغو برنامه ار اف۱۸ (نسخه شناسایی اف۱۸)  کمی تعداد  ار اف۴ بی در خدمت تفنگدارن دریایی  باعث این ارتقا شد. تارپس یک غلاف شناسایی ۸۴۰ کیلوگرمی  است که دارای سه دوربین  است که  همه انها  قابیلت چرخش برای پوشش بیشترین  زاویه را داشتند. تعداد ۵۰ فروند اف۱۴ ای برای حمل این غلاف زیر یکی از جایگاه های زیر میان دو ورودی هوا تغییر یافتند

    غلاف تارپس زیر بدنه اف14 ای

    غلاف تارپس زیر بدنه اف۱۴ ای

    F14A+: در سال ۱۹۸۷   طی یک برنامه ارتقا تعدادی از اف۱۴ ای به موتور جنرال الکترونیک اف۱۱۰ –جی ایی-۴۰۰ تجهیز شدند. از همان اول نیز قرار  بود تنها  ۶۷ فروند اف۱۴ ای با موتور ضعیف تی اف۳۰ ساخته شود ولی مشکلات مالی باعث شد بیش از ۵۰۰ فروند اف۱۴ با این مدل تولید شود. موتور جدید جنرال الکترونیک اف۱۱۰ در واقع تلاشی از سوی ارتش برای پایان انحصاری شدن تولید موتور توربوفن توسط پرات اندووتنی بود زیرا در ان زمان پرات اندووتنی در حال ساخت موتور اف۱۴، اف۱۵، اف۱۶ و حتی ای ۱۰ بود. اف۱۱۰ در نهایت بسیار کارا هم از اب در امد و بر روی اف۱۶ و اف۱۵ (البته به سفارش مشتری) نیز نصب شد و اف۱۴ نیز توانست از این موتور بهره ببرد تا خطی بر تمامی مشکلات تی اف۳۰  باشد. اف۱۱۰ دارای رانش به وزن ۱۳۸۱۰ و توان ۲۷۸۰۰ پاوند رانش با پس سوز بود. در نهایت  ۳۸ فروند اف۱۴  ای+ نو ساز  تولید شد و ۴۵ فروند اف۱۴ ای نیز با تعویض موتور به اف۱۴ ای+ ارتقا یاتند که در مجموع ۸۵ فروند از این مدل به خدمت گرفته شد

    F-14B: در واقع اف۱۴بی   یک نسخه مجهز به موتور متفاوت پرات اندووتینی اف۴۰۱-پی۴۰۰ بود که در سال ۱۹۷۳ اولین تست خود را انجام داد. این موتور یک پیشنهاد پرات اندوویتنی  برای جایگزینی  تی اف ۳۰ بود ولی به دلایل مالی برنامه لغو شد ولی نام اف۱۴ بی در سال ۱۹۹۱ بر روی نسخه  ارتقا یافته اف۱۴ای یا همان اف۱۴ ای + داده شد

    جنگنده اف14 ای پلاس

    جنگنده اف۱۴ ای پلاس

    در سال ۱۹۹۱   در مجموع ۶۷ فروند اف۱۴ بی به تجهیزات پرتاب بمب های هدایت شونده تجهیز شدند که به انها لقب بمب کت داده شد اگرچه نسخه های دیگر ارتقا یافته برای پرتاب بمب هم به همین لقب شناخته میشوند

    F-14D سوپر تامکت: این نسخه  در سال ۱۹۹۱ تحویل شد که شامل نصب موتور اف۱۱۰- جی ایی-۴۰۰  در کنار رادار و سامانه های الکترونیکی  جدید بود. این نسخه دارای رادار ای پی جی ۷۱ است. این رادار  بر اساس بسیاری از فناوری های رادار ای پی جی ۷۰ جنگنده اف۱۵سی  ساخته شده است و دارای پردازنده دیجیتال  است. از نظر میزان اهداف قابل کشف فرقی با ای دبلیو جی ۹ ندارد ولی توان درگیر با چهار هدف را در یک زمان دارد که واقعی تر است. برد کشف رادار ۷۴۰ کیلومتر است ولی با در نظر گرفتن اندازه دیش برد واقعی ۳۸۰ کیلومتر بر ضد یک هدف بزرگ است. این رادار دارای توان بهتری در برابر جنگ الکترونیک است و توان پشتیبانی  از هدایت شش موشک رادار فعال امرام به طرف شش هدش  را دارد که البته هرگز به صورت عملیاتی امرام روی تامکت نصب نشد. همچنین سوپر تامکت  دارای رایانه چند ماموریتی دیجیتال  پیشرفته تر ، سامانه حفاظتی خودکار و سامانه اشتراک گذاری اطلاعات رادار و اپتیک با دیگر منابع درگیر در نبرد است. همچنین این مدل در کنار دوربین اپتیکی  زیر دماغه مجهز به یک دوربین تصویر بردار  فروسرخ  برای کشف اهداف به صورت دید حرارتی  شده است . کابین ارتقا یافته و در کابین جلو دارای دو نمایشگر  رنگی چند کاره ، و در کابین عقب دارای دو نمایشگر رنگی چند کاره با یک نمایشگر گرد برای نمایش رادار است. همچنین کابین جلو مجهز به اچ یو دی شده است . نمایشگر های کابین اف۱۴ دی دارای قالبیت برنامه ریزی  هستند .تمام انها توان حمل غلاف نشان گذار لیزری و ناوبری لاینترین را دارند  و همگی دارای سامانه جی پی اس شدند و از این رو توان حمل بمب را داشتند. همچنین تمامی اف۱۴ دی توان حمل غلاف شناسایی تارپس را نیز داشتند.

    اف-14 دی ... در زیر دماغه سامانه اپیتیک در کنار سامانه تصویر بردار حرارتی دیده میشود

    اف-۱۴ دی … در زیر دماغه سامانه اپیتیک در کنار سامانه تصویر بردار حرارتی دیده میشود

    قیمت هر فروند اف۱۴ دی  پنجاه میلیون دلار بود و هزینه ارتقا هر فروند اف۱۴ ای به دی حدود ۲۵ میلیون دلار. زمانی انتظار میرفت که ۴۰۰ فروند اف۱۴ ای به دی  ارتقا یابند ولی پایان جنگ سرد باعث قطع بودجه شد و در مجموع تنها ۵۵ فروند اف۱۴ دی شامل  ۳۷ فروند نو ساز و ۱۸ فروند اف۱۴ ای ارتقا یافته به این مدل به نیروی دریایی تحویل داده شدند. بعدها گرومی پیشنهاد ارتقاع ۱۳۲ فروند اف۱۴ ای به دی را نیز دوباره به نیروی دریایی داد ولی مسئله سر این بود که دیگر دوران تامکت به سر امده بود و سوپر هورنت  جایگزین ان شده بود

    تاریخچه عملیاتی

    اولین اسکادران های اف۱۴ تامکت در نیروی دریایی امریکا دو اسکادران وی اف ۱ و وی اف۲ بودند که در سال ۱۹۷۴ با تامکت های خود با ناو اینترپرایز راهی  ماموریت شدند.

    تامکت جنگنده با شکوهی  بود دست  کم در قیاس با جنگنده های  قبلی نیروی دریایی همچون اف۴ فانتوم و اف۸ و توان انجام مانورهای را داشت که خلبان فانتوم در خواب هم نمی دیدند . اگرچه مشکلات موتور تی اف۳۰ همواره کارایی تامکت را به چالش کشیده بود و خلبان از این وضعیت نا راضی بودند ولی هرگز این مسئله کامل رفع نشد.

    کارایی رادار ای دبلیو جی ۹ و موشک فونیکس عالی بود در تمرینی در سال ۱۹۷۳ توانست همزمان با شش هدف درگیر شود ولی سئوالی که هرگز به ان جوابی داده نشد این بود که ایا در یک میدان جنگ واقعی تامکت  به خوبی روی کاغذ عمل میکند . تامکت در جنگ ایران و عراق خوش درخشید و حدود ۱۲۰ جنگنده عراقی را سرنگون کرد ولی شکار جنگنده های نسل دوم و سومی چون میگ ۲۱ و یا میگ۲۳(انهم نسخه صادراتی) نشان دهنده کارایی  واقعی در نبرد با شوروی نبود. تامکت قرار بود در برابر حملات بمب افکن های  شوروی مقابله کند ولی همین مسئله نیز اگر و اما زیاد داشت. در سناریوی  شوروی در درگیری با امریکای ها ایچنین بود که قرار بود ۷۰ تا ۱۰۰ موشک ضد کشتی به طرف ناو گروه امریکای ها  شامل ناو  هواپیما بر و اسکورت انها شلیک شود. این موشک ها از بمب افکن ها  که توسط بمب افکنهای جنگ الکترونیک(مانند نسخه های جنگ الکترونیک توپلوف ۲۲ پی و یا ۱۶ پی) اسکورت میشد، زیر دریایهای و یا ناو ها شلیک شود. البته طبیعی بود که در سیلی  از این موشک ها عملا تامکت شانسی نداشت .

    یکی از تامکت های که یک سوخوی22 را شکار کرده است

    یکی از تامکت های که یک سوخوی۲۲ را شکار کرده است

    تامکت در خدمت ارتش امریکا  پنچ پیروزی هوایی داشت  که هیچ کدام نه با جنگنده های برتر بود و نه با استفاده از موشک فونیکس.اولین درگیری تامکت در ارتش امریکا به نبرد در ۱۹ اوت سال ۱۹۸۱ بر فراز دریایی مدیترانه بر میگشت که دو سوخو  ۲۲ ارتش لیبی(جنگنده تهاجمی ساخت شوروی) از اب های لیبی خارج شده و توسط دو اف۱۴ ای مورد رهگیری قرار رفتند. هر دو تامکت در رز هوایی داگ فایت  با شلیک موشک سایندوندر  نسخه L  توانستند دو سوخوی۲۲ را سرنگون  کنند و البته  در ان ماموریت نیز به غیر از اسپارو  و سایندوندر سلاح دیگری به همراه نداشتند.

    دو سال  بعد تامکت ها  بر فراز لبنان دست به پرواز شناسایی با غلاف تارپس  زدند  و یکی از تامکت ها   مورد هدف یک موشک سام ۷ قرار گرفت که البته به پایگاه خود برگشت.

    در ۴ ژانویه سال ۱۹۸۹ یک درگیری دیگر برای تامکت های نیروی دیایی امریکا در ۱۳۰ کیلومتری شمال لیبی پیش امد زمانی که دو میگ۲۳ ام اف   ارتش لیبی چند بار مسیر دو تامکت نیروی دریایی را قطع کردند و درست به طرف انها حرکت کردند. یکی از اف۱۴ از ۲۶ کیلومتری دست به شلیک دو موشک اسپارو ام به طرف میگ۲۳ زد ولی یک به دلیل تنظیم اشتباه سویج و دیگری هم به دلیل نامعلوم نتوانست هدف را کسب کند و خطا رفت تا کار به درگیری هوایی نزدیک برسد و در نهایت با شلیک موشک سایندوندر  هر دو میگ۲۳ سرنگون شدند . مشخص نشد که چرا با وجود اینکه هر دو میگ۲۳ مسلح به موشک میان برد و رادار نیم فعال  ار ۲۳ ار  بود هرگز  دست به قفل و شلیک موشک ار ۲۳ نزدند.

    در سال ۱۹۹۱ در جریان جنگ اول خلیج فارس تامکت وظیفه گشت بر فراز دریایی سیاه و خلیج فارس را داشت و البته نقاط پر شکار را اف۱۵ نیروی هوایی در دستراس داشتند. در این نبرد اف۱۴  توانست  تنها یک شکار و انهم یک بالگرد میل ۸ را با شلیک یک سایندوندر   شکار  کند تا اخرین شکار تامکت در نیروی دریایی نیز به دست اید. یک فروند تامکت  نیز در جنوب عراق  در حال اسکورت  دیگر جنگنده های نیروی دریایی به اتش موشک سام ۲ از دست رفت. تامکت در دهه ۱۹۹۰ دست کم دو بار از فونیکس و اسپارو خود بر ضد جنگنده های عراقی   میگ۲۵ استفاده کرد ولی در نهایت بعد از شلیک سه تا چهار فونیکس و همین میزان اسپارو در دو درگیر فاکس بت ها توانستند از دست تامکتها فرار کنند.

    در دهه ۱۹۸۰ در جریان نبرد نفت کشها یک اف۱۴ امریکایی  یک اسپارو را به طرف یک فانتوم ایرانی که به یک پی ۳ سی نیروی دریایی نزدیک میشده شلیک میکرده که باز اسپارو به هدف برخورد نکرد. درگیری بدون مشکل خاصی به پایان رسید

     از سال ۱۹۹۵ تا سال ۲۰۰۶ بمب کت ها با استفاده از بمب های هدایت شونده لیزری و ماهواره ای در  یوگسلاوی، عراق و افغانستان   بیش از ۳۸۰۰ پرواز بمب باران انجام دادند و در نهایت در ۲۲ سپتامبر سال ۲۰۰۶ میلادی از خدمت خارج شدند. تامکتها به سرعت اوراق شدند تا قطعات انها به ایران نرسد.

    تامکت در ایران

    پس از ایالات متحده آمریکا، ایران تنها کشوری است که دارای این نوع جنگنده‌است. نیروی هوایی شاهنشاهی ایران ۸۰ فروند از این هواپیما سفارش داد که ۷۹ فروند آن به ایران تحویل داده شد و هواپیمای آخر به دلیل قطع رابطه ایران و آمریکا و تحریم تسلیحاتی ایران به نیروی دریایی آمریکا داده شد. در حال حاضر این جنگنده تنها در ایران درحال سرویس دهی می‌باشد. از مشکلات اف-۱۴ تامکت این است که سرویس دهی و عملیاتی کردن آن بسیار مشکل است.

    در خدمت نیروی هوایی ایران  اف۱۴ بین سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ در جنگ علیه عراق استفاده شد .امارهای  بسیاری  از میزان تلفات اف۱۴ داده میشود که هیچکدام قابل تائید نیست .ارقام ذکر شده ۵۵ تا ۱۳۰  فروند متغییر است .تامکتهای ایرانی در جنگ با توجه به تحریفات به وجود آمده که علل مختلفی دارد، سردرگمی قابل ملاحظه‌ای در این زمینه وجود دارد. پس از پایان جنگ تحمیلی در نشستی که با حضور فرماندهان ارشد نظامی برگزار گردید، عنوان شد که مجموعا ۷۱ تیر موشک AM-54 به سمت دشمن شلیک شده و ۱۰ تیر نیز در حالیکه تامکت‌های حامل آنها سقوط کرده یا مورد اصابت قرار گرفته‌اند از بین رفته است. همچنین برای تامکت ۳۰ پیروزی هوا به هوا ذکر شد. از این میزان ۱۶ پیروزی اثبات شده با فینیکس (۴ پیروزی احتمالی)، ۱ پیروزی اثبات شده با اسپارو (۲ پیروزی احتمالی) و ۷ پیروزی اثبات شده با سایدوایندر در نظر گرفته شد. شاهد این آمار همانطور که برگزارکنندگان آن عنوان کردند شامل گزارش خلبانان هر دو طرف، دوربین توپ و TISEO و عکس‌های گرفته شده از لاشه هواپیماها به اضافه گزارشات اطلاعاتی هر دو طرف بود. در جلسه مذکور، ۷۰ درصد از مجموع تمام هواپیماهای ساقط شده عراقی را به F-14 نسبت دادند.

    تامکت نیروی هوایی ایران

    تامکت نیروی هوایی ایران

    پس از اعلام این آمار، این نشست‌ در حالی پایان یافت که شواهد و مدارک مستدلی مبنی بر کسب ۱۳۰ پیروزی اثبات شده و ۲۳ پیروزی احتمالی توسط تامکت در دوران دفاع مقدس در دست است. از این میزان حداقل ۴۰ پیروزی توسط موشک فینیکس، ۱۵ پیروزی با موشک اسپارو، ۹۵ پیروزی با موشک سایدوایندر و ۳ پیروزی به وسیله توپ ۲۰ میلیمتری ولکان به دست آمد. در یک نبرد جالب توجه، ۴ فروند جنگنده عراقی اسیر دست انفجار سرجنگی قدرتمند تنها یک تیر موشک فینیکس شده و سقوط کردند. در چند مورد هم ۲ جنگنده به وسیله یک تیر موشک فینیکس منهدم شدند. همچنین دو فروند اف۱۴ طی جنگ قربانی میراژ اف۱ و یک فروند قربانی میگ۲۳ شد.

    با وجود این نیمی  بیشتر شکار های تامکت ایرانی شامل  جنگنده های تهاجمی  چون میگ۲۳ بی ان، سوخوی۲۲  و یا جتهای نسل دومی چون میگ۲۱ و یا میگ۲۳ بودند و هرگز تامکت با یک هم نسل خود درگیر نشد .میتوانید برای اطلاع بیشتر از پیروزی های هوایی  اینجا را کلیک کنید .

    ایران بعدها برنامه های برای ارتقا تامکت های خود داشت که شامل نصب موشک سجیل میشد که نسخه هوا به هوای  موشک پدافند هوایی رادار نیم فعال هاوک است. ایران مدعی است که  نسخه بومی فنیکس را توسعه داده است ولی هیچ منبع بی طرفی نمیتواند  در مورد اینکه این موشک در چه جایگاهی قرار دارد صحبت کند

    کابین اف14 دی

    کابین اف۱۴ دی

    دیگر مشتریان

    تامکت به کشور های  دیگری چون ژاپن ، عربستان و اسرائیل و کانادا نیز پیشنهاد شد ولی این کشورهای اف۱۵ و اف۱۸ را به خدمت گرفتند.

    مشخصات

    مشخصات F-14A F-14D
    طول: ۱۹٫۱۰ متر
    ارتفاع ۴٫۸۸متر
    وزن خالی ۱۸۱۹۱ کیلوگرم ۱۸۹۵۱ کیلوگرم
    بیشترین وزن برخواستن ۳۲۸۰۵ کیلوگرم ۳۳۷۲۴ کیلوگرم
    بیشترین سرعت ۲٫۳ ماخ ۲٫۲ماخ
    بیشترین برد ۳۲۲۰ کیلومتر ۲۹۶۰ کیلومتر
    موتور پرات اندویتنی تی اف ۳۰  پی ۴۱۲ جنرال الکتریک اف۱۱۰-جی ایی-۴۰۰
    توان موتور در حالت پس سوز ۲۰۸۸۴ پاوند ۲۷۸۰۰ پاوند
    رانش به وزن در بیشترین وزن ۰٫۵۸ ۰٫۷۳
    تسلیحات توپ ۲۰ م م، موشک سایندوندر، فونیکس و اسپارو و در برخی نسخه ها تا چهار بمب هدایت لیزری و یا ماهواره ای

    برای پیوستن به کانال تلگرام سایت جنگاوران اینجا را کلیک کنید

     ترجمه:عبدالحمید تارخ

    منابع:

    http://en.wikipedia.org/wiki/Grumman_F-14_Tomcat

    http://de.wikipedia.org/wiki/Grumman_F-14

    http://www.airvectors.net/avtomcat.html

    http://www.globalsecurity.org/military/systems/aircraft/f-14.htm

    اف14 دی

    اف۱۴ دی

    ترکیبی از شش فونیکس که تنها حالت نمایشی دارد

    ترکیبی از شش فونیکس که تنها حالت نمایشی دارد

    1280px-F-14_loaded_with_bombs

    1001727

     
    نوشته شده در شنبه ۱۳۹۵/۱۱/۰۲ ساعت 22:1 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []

  • جنگنده برتری هوایی F-22 Raptor،بعنوان نسل جدید شکاری های نیروی هوایی آمریکا و برای مقابله با تهدیدهای هوایی در قرن بیست و یکم ساخته شد.F-22 Raptor هواپیمای جنگنده نسل پنجم ساخت ۲ کمپانی بسیار بزرگ Lockheed Martin و Boeing است که از فناوری پنهانکاری و رادارگریز(Stealth) استفاده میکند.آمریکا تنها کشوری است که دارای این هواپیما است و بنا به تصمیم کنگره ساخت نسخه صادراتی آن انجام نشده است.حتی بزرگترین و اصلی ترین همپیمانان آمریکا،یعنی انگلیس،کانادا و استرالیا نیز در صورت درخواست،این جنگنده را نخواهند داست.این جنگنده به هیج وجه فروشی نیست.

    Limits Eased, F-22 Raptors Will Fly to Japan - The New York Times

    نوشته شده در شنبه ۱۳۹۵/۱۱/۰۲ ساعت 21:58 توسط : علی نباتیان | دسته : دستاورد نظامی شرقی وغربی
  • [ادامه مطلب]   []

  • تپانچه برتا ۹۲ ساخت شرکت معظم برتا ایتالیا یکی از بهترینها در نوع خود  است. این تپانچه شهرت جهانی دارد و گفته شده بیش از صد  کشور جهان از ان در بخش های  مختلف نظامی و امنیتی  استفاده میکنند و یا نسخه های زیادی بر اساس  ان در کشورهای مختلف ساخته شده است و شاید از افتخارات این تپانچه این است که تپانچه  سازمانی ارتش امریکا  است که نشان دهنده قابلیت های بالای این تپانچه می باشد که با وجود شرکت های معتبر بسیار در امریکا ، برتا وارد ارتش امریکا می شود

    داستان برتا ۹۲ به  برتا مدل ۱۹۲۳ بر میگردد  که در دهه ۱۹۲۰ تا ۱۹۴۰ میلادی تولید شد و یک  تپانچه ۹ م م  بود.  بر اساس این مدل بعد جنگ جهانی  دوم در سال ۱۹۵۱ برتا مدل ۱۹۵۱ ساخته شد که به شکل مستقیم  پدر  برتا ۹۲ است. برتا مدل ۱۹۵۱ تا دهه ۱۹۸۰ تولید شد و  یک تپانچه بسیار کارمد بود و مشتریان بسیار داشت ولی در دهه ۱۹۷۰  نیاز به افزایش ظرفیت خشاب و همچنین  توسعه  نسخه های دیگر با کالیبرهای  جدید که معمولا  در بازار امریکای شمالی  مرسوم بود باعث توسعه یک طرح جدید شد  که برتا ۹۲ نامید شد. این نسخه در سال ۱۹۷۵ وارد خدمت شد.

    برتا ۹۲ یک تپانچه تمام فلزی ساخته شده از فولاد  است که همواره به دلیل استحکام بالا بسیار محبوب بوده است . تپانچه در مدل های  مختلف ساخته شد ولی نسخه متعارف  ان ۲۱۷ م م طول و دارای وزن کامل  ۹۷۰ تا ۹۵۰ گرم است. سلاح مانند تمام تپانچه ها از قسمت بالا با کشیدن گلنگدن به عقب و رها کردن ان مسلح  می شود  و چخماق سلاح  در عقب  سلاح قابل مشاهده است . طول لوله  سلاح حدود ۱۲۵  م و در برخی مدل ها کوتاه تر است و قسمتی  از لول از سر جلوی سلاح بیرون زده که به نوعی یک ترفند  در برتا در نسخه های ۱۹۲۳ و ۱۹۵۱ برای  عدم کوتاه  کردن سلاح بدون  نیاز به افزایش وزن است

    سلاح دارای  دو الات  نشانه گیری  روی  بدنه است که هر دو ثابت هستند. یکی در عقب   و دیگری  مگسک  در جلو. سلاح دارای  یک برگه نازم اتش در سمت راست  بدنه  سلاح در قسمت عقب است که با انگشت  شصت  عوض می شود و شامل دو حال اتش و ضامن  است. ماشه شلیک در حالت ضامن فعال نیست  و تنها با ازاد  کردن ضامن  و قرار دادن روی حالت اتش ماشه به جلو امده و میتوان از ان استفاده کرد

    سلاح از چندین کالیبر استفاده یکند. اکثر نسخه های تولید دارای کالیبر ۹ پرابلم است که  شامل گلوله های ۹ م م با پوکه های ۱۹ م م است  ولی نسخه ای با کالیبر ۴۰ اسویت سون  که دارای  کالیبر ۱۰ م م با پوکه های ۲۲ م م هستند  (۴۰ اینچ) است (کالیبر ۴۰ اسویت سون یک کالیبر امریکای مشهور در داخل امریکا است که  سر گلوله  فرورفتگی دارد که باعث ایجاد جراحت بیشتری می شود). دو مدل دیگر با  دو کالبیر  دیگر  نیز تولید شد

    نسخه S

    سلاح دارای  خشابی در قبضه تپانچه ای شکل با ظرفیت ۱۰،۱۵،۱۷،۱۸ و یا خشاب های بلند ۲۰،۳۰ و ۳۲ گلوله ای در نسخه های ۹  م م و در نسخه ۴۰ اسویت سون دارای  خشاب ۱۰،۱۱،۱۲،۱۳ و ۱۵ گلوله ای است. ته  قبضه تپانچه ای  شکل سلاح دارای یک حلقه است. این حلقه محل قرار گیری بند است که بند به بدن سرباز و یا پلیس وصل شده تا سلاح در حالت های مختلف رزمی از سرباز  جدا نشود. همچنین دگمه خشاب گیر در کنار  خشاب قرار داد که با فشردن ان خشاب ازاد می شود.

    لوله سلاح توسط  یک روپوش که درواقع همان گلنگدن سلاح است پوشانه شده ولی این روپوش  تنها بخشی از لوله را پوشانه وبخشی از لوله اصلی  به خوبی  قابل مشاهده است. دریچه پوکه پران روی سلاح قرار دارد و بعد  از شلیک  و عقب نشینی  روپوش سلاح(گلنگدن) دریچه پوکه پرتاب باز شده و پوکه از سلاح خارج می شود

    سلاح دارای سرعت دهانه ۳۸۱ متر بر ثاینه در نسخه ۹ م م است و برد موثر ان ۵۰ متر است اگرچه گلوله تا یک کیلومتری هم برد دارد

    مدل های مختلف

    برتا ۹۲: اولین نسخه  تولید در سال ۱۹۷۵  که ۵۲۰۰۰ قبضه از ان ساخته شد و تا سال ۱۹۸۳ در تولید بود

    برتا ۹۲ اس:این نسخه  به درخواست پلیس ساخته شد و دارای یک حلقه در زیر قبضه تپانچه ای شکل برای  بستن بند به ان و اتصال به بدنه پلیس بود. این نسخه  همچنین  استحکام بیشتری داشت

    برتان ۹۲ اس بی: نسخه ساخته شده برای نیروی هوایی امریکا که بین سال های ۱۹۸۱ تا ۱۹۹۱ ساخته شد و دارای  خشاب ۱۳ فشنگه ۹ م م بود

    برتا ۹۲اف اس: این نسخه  برای ارتش فرانسه  توسعه یافت و ارتقاء زیادی  در زمینه افزایش کیفیت ساخت و استحکام، افزایش راحتی تعویض ضامن و تعویض خشاب،کاهش پینها موجود برای کاهش زمان باز بسته کردن سلاح،اصلاح  محافظ ماشه و شکل کلی خود ماشه  از جمله اصلاحات این نسخه  بود

    نسخه FS

    برتا ام۹: این نسخه برای ارتش امریکا ساخته شد و در امریکا نیز تولید شدو  بر اساس  برتا ۹۲ اف اس ساخته شد . کد سازمانی ارتش امریکا   برای این سلامM9 بود. در دهه ۱۹۸۰ ارتش امریکا دنبال جایگزینی برای تپانچه مشهور  محبوب ام ۱۹۱۱ می گشت  که حدود ۷۰ سال بود در خدمت این ارتش  بود. مناقصه ای برگذار شد و چندین شرکت داخلی  و خارجی در رقابت شرکت کردند  تا در نهایت برتا پیروز میدان شد.ام۹  دارای کالیبر ۹ پرابلم با خشاب  ۱۵ فشنگه است ولی در نسخه های بهبود  یافته  ام۹ ای ۳ ظرفیت خشاب به ۱۷ گلوله افزایش یافت . نسخه تولیدی برای ارتش امریکا برای دو دهه نسخه ام۹ و ام۹ ای۱ بود ولی در سال ۲۰۱۴ ارتش خواهان جایگزین این  سلاح شد ولی باز برتا وارد عمل شد و نسخه برتا ۹۲ ام۳ را پیشنهاد داد که دارای بدنه از پلیمر، ریل در زیر سلاح برای نصب چراغ قوه و لیزر و همچنین ظرفیت  خشاب ۱۷ فشنگه بود.  ارتش امریکا  چهارصد پنچاه هزار قبضه از این سلاح  را خریداری کرده و امروزه اصلیترین تپانچه این ارتش است

    نسخه ام۹ در خدمت ارتش امریکا

    نسخه M9A3

    برتا ۹۳ار: این نسخه که بین سال ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۳ ساخته شد نسخه خودکار برتا ۹۲ است که توان اتش  رگبار با سرعت اتش۱۱۰۰ گلوله بر دقیقه  را دارد و دارای  شعله پوش متفاوتی برای  شلیک حالت خودکار است. از نظر عملکرد کلی مشابه برتا ۹۲ است ولی برگه ناظم ان دارای سه حالت ضامن، تک تیر و رگبار است اگرچه برخی نسخه به جای حالت رگبار دارای حالت سه تیر هم میباشند . برتا ۹۳ دارای یک دستگیره کوچک در جلوی سلاح است که قابلیت تاشدن دارد و تا شلیک به شکل خودکار اسان تر باشد و البته میتوان یک قنداق تاشو نیز به ان اضافه کرد که البته قابل جدا شدن است  . این سلاح دارای خشاب ۱۵ و ۲۰ فشنگه بلند است  و در فیلم مشهور  پلیس اهنین با یک روپوش جدید  نیز شرکت کرد.

    قنداق جدا شونده برتا ۹۳

    برتا ۹۳

    همچنین برتا ۹۲ دارای ابشن های بسیاری نیز است که بسته به سفارش روی نسخه های  اصلی اعمال می شود که شامل  روپوش لوله متفاوت  ، خشاب های مختلف در ظرفیت های مختلف است که همگی بسته به سفارش مشتری است

    از برتا ۹۲ مدل های زیادی در کشورهای مختلف ساخته شده است . مثلا کشورهای چون ترکیه، مالزی، سنگاپور، برزیل، ارزانتین و چند کشور دیگر  نسخه های خود را  بر اساس برتا ۹۲ تولید کردند.این سلاح به شکل محدود هم در ایران موجود است ولی تپانچه سازمانی ارتش و یا سپاه نیست و ارتش همچنان از تپانچه ام۱۹۱۱ استفاده میکند و در سپاه و در  دیگر یگان های نظامی و امنیتی  نیز چندین تپانچه مختلف وجود دارد

    مشخصات

    تولید ایتالیا-Fabbrica d’Armi Pietro Beretta
    تولیدشده ۱۹۷۵
    مشخصات
    وزن ۹۵۰ گرم
    طول ۲۱۷ میلی متر
     
    کالیبر ۹ میلی‌متر
    سرعت خروج گلوله از اسلحه ۳۸۱ متر/ثانیه
    سیستم تغذیه ۹ تا ۱۷  گلوله
    نوشته شده در شنبه ۱۳۹۵/۱۱/۰۲ ساعت 21:55 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []

  • از جنگ ویتنام اهمیت وجود سامانه های هشدار دهنده خطر در هواپیما های نظامی مشخص شد ، به طوری که دلیل از دست رفتن برخی جنگنده های ساقط شده ویتنامی عدم وجود سامانه هشدار دهنده بود.
    در جنگ مصر و اسرائیل نیز این مسئله نمود پیدا میکند به طوری که در سال ۱۹۶۹ یک فروند A-4 نیرو هوایی اسرائیل توسط یک تیر موشک SA-7  ساقط شد و این در حالی بود که خلبان حتی از شلیک شدن موشک اطلاعی نداشت.
    این مسئله در جنگ هشت ساله ایران و عراق نیز کاملا مشخص است زیرا که دلیل از دست رفتن تعدادی از فلاگر ها و فیشبد های عراقی عدم وجود یک سامانه هشدار دهنده راداری بوده است.
    اما باز هم این مسئله را میتوان در حمله ایالات متحده آمریکا به عراق نیز مشاهده نمود.در سال ۱۹۹۱ یک سرباز عراقی به وسیله موشک استرلا یک فروند AC-130  آمریکایی را ساقط کرد و باعث شد هر ۱۴ نفر کشته شوند. همچنین در همین سال و در طی جنگ خلیج فارس یک فروند F-16 نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا و یک فروند تورنادو بریتانیایی به خاطر هدف گرفته شدن توسط موشک دوش پرتاب ایگلا از بین رفتند و این در حالی بود که خلبان از شلیک شدن موشک زمین هوا بی اطلاع بود.
    به همین ترتیب جنگنده ها به سامانه هایی هشدار دهنده مجهز شدند تا خلبان بتواند مانور و آزاد کردن چف و فلر را به موقع انجام دهد.
    از اولین این سامانه ها که بر روی فانتوم های نوع D و E در جنگ ویتنام نصب شده بود تا خلبان را از وجود رادار دشمن آگاهی ببخشد سامانه هشدار دهنده راداری AN/ALR-46  میباشد.

    بالا: جنگنده پشتیبانی نزدیک هوایی A-10A نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا که در عملیات طوفان صحرا بر اثر برخورد یک تیر موشک ایگلا صدمه دید اما به سلامت به پایگاه برگشت.

    بالا: جنگنده پشتیبانی نزدیک هوایی A-10A نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا که در عملیات طوفان صحرا بر اثر برخورد یک تیر موشک ایگلا صدمه دید اما به سلامت به پایگاه برگشت.

    در ادامه به برسی هر یک از این سامانه های هشدار دهنده میپردازیم:

    RWR:
    مخفف “Radar Warning Receiver ” و به معنی “گیرنده هشدار راداری” میباشد. این سامانه شامل۴ جزء اصلی آنتن ، گیرنده ، پردازشگر و دیسپلی ( صفحه نشان دهنده ) میباشد.
    آنتن ها معمولا یا حلزونی و یا کروی میباشندتا بتوانند پهنای باند وسیعی را پوشش دهند. سیگنال های راداری توسط ۲ آنتن با بهره های مختلف دریافت شده و در دامنه های مختلف در خروجی آنتن به گیرنده داده میشود  این اختلاف در دامنه سیگنال موقعیت تهدید را بعد از پردازش تعیین میکند.
    آنتن سیگنال دریافتی را به گیرنده میدهد و گیرنده علاوه بر شناسایی سیگنال ، آنرا به پردازشگر میفرستد.
    پردازنده با بررسی فاز ، قدرت سیگنال و نوع موج دریافت شده و تجزیه و آنالیز مدولاسیون دامنه موج مورد نظر میتواند نوع رادار ، سمت و فاصله آنرا تشخیص داده و به خلبان هشدار های لازمه را بدهد ، همچنین میتواند با استفاده از دریافت تغییرات به وجود آمده در فرکانس رادار مورد نظر ، قفل شدن آن بر روی هواپیما و یا شلیک شدن موشک از آن رادار را نیز تشخیص دهد.
    این هشدار ها به صورت صوتی و تصویری میباشند به این طریق که  یک یا چند دیسپلی در کاکپیت تعبیه شده اند و با نشان دادن سمت و اشکال مختلف ، خلبان را آگاه میکند.
    لازم به ذکر است که در این میان RWR  های غربی از نمومه های شرقی قوی تر بوده و علاوه بر داشتن توانایی نشان دادن اسم رادار دشمن با دقت بالا ، میتوانند بیش از ۲ رادار را همزمان دنبال کنند.

    دیسپلی RWR جنگنده F-4E با نام AN/ALR-46

    دیسپلی RWR جنگنده F-4E با نام AN/ALR-46

    آنتن های عقبی RWR جنگنده A-10A با نام AN/ALR-69

    آنتن های عقبی RWR جنگنده A-10A با نام AN/ALR-69

    MAW:
    مخفف   ” Missile Approach Warning  ” و به معنی “هشدار دهنده نزدیک شدن موشک” میباشد.

    وظیفه این سامانه تشخیص هر موشک شلیک شده ونزدیک شونده و همچنین جهت آن میباشد.این سامانه دارای ۳ نوع اصلی میباشد که در ادامه به بررسی کارکرد و نقاط ضعف و قوت هر نوع میپردازیم:
    نوع اول ، موشک نزدیک شونده را به وسیله امواج ماوراء بنفش متصاد شده از موشک شناسایی میکند ( Ultra Violet Based MAW ) و به خلبان نزدیک شدن موشک را اخطار میدهد. در این نوع از MAW  ها به دلیل کار در طول موج solar blind UV  در صورت وجود پارازیت ها امکان خطا بسیار پایین میباشد همچنین میتواند زاویه حمله موشک را تشخیص داده و با کامپیوتر هواپیما همگون گردد تا فلر یا چف به صورت خودکار یا دستی به موقع آزاد گردد.
    بزرگترین عیب این نوع از MAW ها این است که حرارت موشک باید در حد سوختن موتور سوخت جامد آن باشد به همین دلیل در درگیری با موشک های برد بلند که در فاز نهایی دارای حرارت کمتری نسبت به فاز اولیه هستند ممکن است دچار خطا گردد به همین دلیل از این نوع بیشتر برای هواگرد هایی استفاده میشود که ماموریت اصلی آنها درگیری با اهداف زمینی می باشد. لازم به ذکر است که این نوع ، ساده ترین و کم هزینه ترین نوع MAW میباشد.

     MAW جنگنده A-10C ( نوک بال ) که به واسطه امواج فرابنفش ، موشک نزدیک شونده را شناسایی میکند.

    MAW جنگنده A-10C ( نوک بال ) که به واسطه امواج فرابنفش ، موشک نزدیک شونده را شناسایی میکند.

    نوع دوم کار کردی مانند رادار دارد ( Pulse Doppler MAW ) . به این صورت که به فرستادن امواج و برگشت خورده اموج ارسالی توسط بدنه موشک ، خطر را تشخیص داده و به خلبان برای آزاد کردن چف یا فلر و انجام مانور اخطار لازمه را میدهد.
    MAW های پالس داپلر به خاطر استفاده از امواج پالس داپلر بر خلاف انواع Ultra Violet نیازی به روشن بودن موتور موشک ندارند.
    این نوع از MAW ها به دلیل توانایی در تشخیص فاصله و سرعت موشک نزدیک شونده ، میتوانند زمان برخورد آنرا نیز شناسایی کنند .
    از معایب انواع پالس داپلر نیز میتوان به چند مورد اشاره کرد برای مثال اگر فرکانس انتخابی موج ارسالی با دقت تنظیم نگردد ممکن است با امواج رادیویی دیگر اختلال پیدا کرده  و دچار اشتباه گردد . همچنین این نوع ممکن است در مناطق نزدیک به کوه های بلند دچار اشتباه گشته و به خلبان هشدار اشتباه دهد یا اصلا هشدار ندهد.

    هشدار دهنده فروسرخ L-802 توپلوف 95

    هشدار دهنده فروسرخ L-802 توپلوف ۹۵

    نوع سوم ، موشک نزدیک شونده را به توسط امواج فروسرخ متصاعد  شده از موتور آن کشف میکند ( Infra-red Based MAW ) . این نوع از هشدار دهنده نزدیک شدن موشک میتوانند کار کرد بهتری نسبت به انواع Ultra Violet  از خود در ارتفاع های بالا نشان دهند. به این دلیل که امواج فروسرخ دارای طول موج بیشتر و در نتیجه برد بیشتری نسبت به امواج فرابنفش هستند.اما در ارتفاع های پایین تر قضیه کاملا بر عکس میشود. در ارتفاع های پایین امواج فروسرخ خورشید که توسط زمین بازتاب شده اند با امواج فروسرخ ساطع شده از موتور موشک تداخل کرده و باعث به خطا افتادن MAW  میشود.
    از دیگر معایب این نوع میتوان به ناتوانی در پیدا کردن مقدار واقعی فاصله موشک دانست به همین دلیل نمیتوان آنرا با کامپیوتر هواپیما برای پرتاب خودکار چف و فلر یکپارچه نمود.

    سامانه Infra-red based MAW PIMAWS نصب شده بر روی جنگنده یوروفایتر نیروی هوایی آلمان .

    سامانه Infra-red based MAW PIMAWS نصب شده بر روی جنگنده یوروفایتر نیروی هوایی آلمان .

    LWR :
    مخفف ” Laser Warning Receiver ” به معنی ” دریافت کننده هشدار لیزری ” میباشد و وظیفه آن کشف هر گونه لیزر میباشد که به سمت هواگرد میتابد تا یک سامانه هدایت لیزری را پشتیبانی یا هدایت کند.
    تانک ها و زره پوش های نوین به خاطر وجود موشک های ضد زره هدایت لیزری به این نوع از هشدار دهنده مجهز هستند اما با پیشرفت صنعت لیزر ، سامانه های ضد هواگرد هدایت لیزری ماننده سامانه پدافند ضد هواگرد RBS-70 نیز به دنیای تجهیزات نظامی راه پیدا کردند و دلیل نصب و تجهیز شدن هواگرد های نوین نظامی به این نوع از هشدار دهنده ها همین امر میباشد.
    کوچک بودن محیط تابش توسط پرتو لیزر باعث شده تا تکنیک های سنجش اختلاف زمان امواج در موقعیت یابی تهدیدات دز این زمینه کاربرد نداشته باشد زیرا در بسیاری از موارد ، تابش لیزرتنها از انعکاس ناشی از بدنه هواپیما در فضا رهگیری میگردد . در این شرایط اطلاعات حاصله ارتباط چندانی با سمت واقعی تابش ندارد همچنین نحوه انکسار نور توسط جو اطراف نیز بسیار مشکل ساز خواد بود.
    در مورد لیزر ، استفاده از سامانه های اپتیکی نه تنها موثر نیست بلکه شرایط احتمال رهگیری را مشکل تر میکند . زیرا بسیاری از تهدیدات لیزری ، عرض پرتو بسیار باریک و دارای PRF پایین و یا حتی تک پالسی میباشد.
    برای غلبه بر این مشکلا تکنیک های مختلفی به کار گرفته میشود. به عنوان مثال ۴ آشکارساز در مناسبترین نقاط ممکن در اطراف هواپیما نصب میشوند و هر یک محیطی به وسعت ۱٫۶ متر را پوشش میدهند.
    تکنیک دوم ، به کارگیری یک آشکارساز مستقیم ( تابش مستقیم ) است که زاویه دید تا ۳۶۰ درجه به طور افقی و از +۱۰ درجه تا -۴۵ درجه در ارتفاع را فراهم میکند.
    در بسیاری از موارد ، چندیدن گیرنده نوری که ۳۶۰ درجه محیط اطراف رو بپوشانند و یکی از آنها قوی ترین و حساس ترین پاسخ را به امواج لیزر نشان دهد به کار گرفته میشود.

    سامانه دریافت کننده هشدار لیزری نصب شده بر روی دماغه جنگنده یوروفایتر تایفون

    سامانه دریافت کننده هشدار لیزری نصب شده بر روی دماغه جنگنده یوروفایتر تایفون

    نوشته شده در شنبه ۱۳۹۵/۱۱/۰۲ ساعت 21:54 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []

  • کمپانی ساب همیشه جنگنده های خوبی طراحی  میکند  دست کم برخی از انها در بین هم نسل هایشان  خود واقعا عالی بودند ولی از انجای که فروش سلاح نیاز به متحد سیاسی دارد چیزی که سوئد نداشت و یا کم داشت هرگز موفقیت بزرگی به دست نیاورد . برای نمونه جنگنده جی ۳۵ پرنده فوق العاده ای  ولی تنها  در چند کشورها شمال اروپا به خدمت گرفته شد . ویگن  پرنده خوبی بود عملا نسل چهارم بود و نه سوم ولی چون چند منظوره نبود (یک نسخه شکاری یک نسخه تهاجمی و یک نسخه شناسایی داشت) مشتری به دست نیاورد. در دهه ۱۹۸۰ سوئد به دنبال یک پرنده نسل چهارم چند منظره  می گشتند، پرنده ای که بتواند با اف۱۶ و یا میراژ ۲۰۰۰ رقابت کند .  در مرحله  اول خرید اف۱۶ و اف۱۸ بررسی شد ولی باز به سراغ یک طرح ملی رفتند  که در نهایت گرپین نام گرفت. گرپین  جنگنده ای است که بخش های مختلف ان  در امریکا ، انگلستان  و سوئد تولید می شود  اگرچه الکترونیک ان عمدتا سوئدی است ولی بخش های انگلیسی  نیز دارد  و موتور امریکایی است

    برای اشنایی با گرپین اینجا را کلیک کنید

    گرپین  در سال ۱۹۸۷ به عنوان یک نسل چهارم    اولین پرواز خود را انجام داد شد  و در سال ۱۹۹۷  وارد خدمت شد  . عملا دیرتر  از همه نسل چهارم ها وارد خدمت شد

    این جنگنده از نظر مشخصات  دست کم از رقیبان غربی خودش پاینتر بود ویا برتری مشخصی نداشت. در واقع در مرحله اول به نظر می رسد به درد کشوری چون سوئد ویا کشوری با سیاست  های دفاعی مشابه می خورد. این پرنده رقیبانی داشت که  تک موتوره بودند همچون خود گرپین .پرنده های چون اف۱۶ و میراژ ۲۰۰۰  و یا حتی اف۱۸ ولی استریک ایگل  اصلا در کلاس ان نبود زیرا سنگینتر  و تهاجمی تر بود. در شرق در ان زمان اصلا رقیب نداشت  زیرا میگ۲۹ و یا سوخو۲۷  شکاری رهگیر بودند و توان تهاجمی نداشتند(گرپین  چند منظوره بود)

    AIR_JAS-39C-D_Hungary_lg

    گرپبن دارای  یک موتور اف۴۰۴ بود. این موتور در سوئد  با نام  ار بی ۱۲ تولید می شود  و همان موتور نسبت شده روی اف۱۸ هورنت بود. موتور دارای  رانش ۱۲۱۰۰ پاوند  بدون پس سوز  و ۱۸۱۰۰ پاوند رانش با پس سوز بود .  میراژ ۲۰۰۰ با  موتور ام ۵۳ به ترتیب  ۱۴۵۰۰ و ۲۱۴۰۰ پاوند  رانش در اختیار داشت   ویا اف۱۶  به ترتیب  ۱۷۱۵۵ پاوند و ۲۸۶۰۰ پاوند رانش. البته اینها فقط  نیروی تولید شده موتور بودند وقتی به وزن نگاه میکنید میبینید که گرپین دو تن از اف۱۶ و  کمتر از یک تن از میراژ ۲۰۰۰ سبکتر بود این مسئله باعث شده بود تا رانش به وزنش چندان هم بد نباشد و  رانش کمتر موتور جبران شود  . رانش به وزن گرپین ۰٫۹۶  بود ولی اف۱۶ عدد ۱٫۰۹ و میراژ ۲۰۰۰  عدد  ۰٫۸۷  بود.

    هر سه از  نظر بیشترین سرعت برابر بودند اگرچه میراژ ۲۰۰۰ از ان دو دیگر سریعتر بود .

    گرپین دار بال دلتا بود که با کمک دو  کانارد زاویه حمله را کنترل میکرد. پرنده چالاکی  بود و کوچکتر  از هر دو پرنده دیگر ولی از سلطان داگ فایت غرب یعنی اف۱۶ چالاکتر نبود و دست کنم بر اساس نمایش های هوایی میراز  ۲۰۰۰ بعد از اف۱۶ چالاکترین بود. در کل گرپین بین جنگندهای غربی و شرقی جنگنده ای با سطح چالاکی متوسط بود

    گرپین در نسخه تولید سی و دی دارای رادار PS-05/A سوئدی ساخت اریکسون بود.این رادار با ۱۵۶ کیلوگرم وزن یک رادار پالس داپلر   چند منظوره  بود. توان کامل هوا به زمین  و دریا داشت  و میتوانست  حتی اهداف زمینی  را کشف و یا اهداف متحرک را کشف کند. بیشترین بردش بر علیه یک جنگنده ۱۲۰ کیلومتر بود  اگرچه بیشترین برد ان به ۱۶۰ کیلومتر می رسد . این رادار توان  رهگیر ده هدف و درگیر با دو هدف را داشت و میتواند دست به قفل موشک امرام بزند. در سال ۱۹۸۷ زمانی که این رادار وارد خدمت شد این رادار با راداری ای پی جی ۶۸ جنگنده اف۱۶ سی و دی بلوک ۳۰ ویا ۴۰ (البته نه نسخه های که در دهه ۱۹۹۰ امد)   رادار ای پی جی ۷۳ جنگنده اف۱۸ هورنت و یا رادار RDI میراژ ۲۰۰۰ سی و یا ام برابر بود و کارایی کلی خوبی داشت و در  شرق هم بی رقیب بود اگرچه رادار سازلون میگ۳۱ کارایی بسیار  بهتری داشت(خیلی هم بهتر بود) ولی  توان هوا به زمین  نداشت و رادار ان ۰۱۹ میگ۲۹ و یا ۰۰۱ سوخو۲۷ هم که  نه برد  این رادار را داشتند ، نه توان هوا  به زمین  و نه توان هدایت موشک رادار فعال و نه توان درگیر  همزمان  با دو هدف .

    ولی خوب مشکل در دهه ۱۹۹۰ و دهه بعد ان شروع  شد زمانی که نسل  جدید ای پی جی ۶۸(وی۹)  ویا رادار اریه فازی سوپر هورنت، رادار ارایه فازی غیر فعال  سوخو۳۰ و ۳۵  وارد  میدان شد. این رادار دست  کم از نظر برد و توان کشف در سطح مقطعی از رادار گرپین برتر بودند.  حتی رادار میراژ ۲۰۰۰ سری ۵ و ۹ یا همان رادارRDY  برتری زیادی  بر رادار PS-05/A گرپین داشت.

    واقعیت این بود که رادار گرپین در دهه ۱۹۸۰ جا مانده بود

    در زمینه رادار عملا از تمامی نسل چهارم ها برتر بود بیشتر شبیه یک نسل چهارم نیم  با سه نمایشگر  بزرگی رنگی خود بود…..

    کابین گرپین نسخه سی

    کابین گرپین نسخه سی

    گرپین مسلح به چهار امرام و دو سایدواندر و یک مخزن سوخت

    گرپین مسلح به چهار امرام و دو سایدواندر و یک مخزن سوخت

    در زمینه تسلیحاتی

     گرپین در نسخه تولید A تاD دارای  هشت جایگاه خارجی بود  که البته تنها در هفت جایگاه سلاح حمل میکرد. این جایگاه ها  شامل دو جایگاه  زیر هر بال و یک جایگاه زیر بدنه  و یک جایگاه  نوک هر بال بود که در مجموع ۴٫۲ تن سلاح حمل میکرد. این میزان کمتر از اف۱۶ با ۱۱ جایگاه بود که البته در هشت جایگاه  جایگاه سلاح حمل  میکرد و میتوان ۷٫۷ تن محموله حمل کند  ویا میراژ ۲۰۰۰ که ۹ جایگاه   با ۶٫۲ تن سلاح داشت  .

    برای نمونه در یک گشت هوایی گرپین توان حمل شش موشک هوا به هوا شامل چهار امرام و دو سایدواندر  را دارد ولی تنها یک مخزن سوخت خارجی حمل می کند که برد ان را به ۷۰۰ کیلومتر محدود میکند در حالی که اف۱۶ به همین مقدار سلاح تا سه مخزن سوخت حمل میکند و بسته به مدل بین ۹۶۰ تا ۱۱۰۰ کیلومتر برد دارد ویا میراژ ۲۰۰۰ توان حمل شش موشک و سه مخزن سوخت البته با برد ۸۵۰ تا ۱۱۰۰ کیلومتر دارد

    در زمینه حملات هوا  به زمین  هم برای حمل مخزن سوخت و میزان سلاح قابل حمل محدودیت دارد تنها در این زمینه  میگ۲۹ در بین هم نسل ان از گرپین پاینتر بود

     البته در زمینه تنوع تسلیحاتی گرپین  واقعا عالی است.گرپین  سلاح های  هوا  به هوای چون سایدواندر ، IRIS-T  و اسرام(تقریبا تمام برتری ها  رزم هوایی نزدیک جهان غرب) ویا موشک های رادار  فعال چون  امرام  و یا میتئور(که بسیاری ان را بهترین موشک رزم  هوایی رادار جهان می دانند) و  میکا را دارد.  از این رو از میراژ ۲۰۰۰ سر تر است و حتی میتواند اف۱۶ را پشت سر بگذارد و در میان هم نسل های  شرقی خود یعنی  میگ۲۹ و سوخو۲۷ برتری کامل دارد(میگ۲۹  و سوخو۲۷ متکی به ار ۲۷ و ار ۷۷ بودند اگرچه نسخه های ارتقا یافته  ار ۷۷ حمل میکند ولی باز تنوع تسلیحاتی گرپین را ندارد که خوب طبیعی است زیرا گرپین هر سلاح غربی را حمل میکند زیرا دسترس دارد)

    در زمینه  تسلیحات هوا به زمین  هم گرپین چیزی کم ندارد. میتوان انواع تسلیحات هدایت لیزری و اپتیک را حمل کند بلکه حتی توان حمل موشک های  کروز  دوربرد چون تاروس با برد ۵۰۰ کیلومتر ، بریمستون، موشک ضد رادار هارم ویا موشک  ضد کشتی سوئدی ار بی اس ۱۵ را حمل کند که یک موشک رادار فعال  است  و نسخه های جدید ان حتی توان تهاجم  زمینی تا برد ۲۰۰ کیلومتر را دارند. از این رو باز از اف۱۶ ، اف۱۸ و یا میراژ ۲۰۰۰ چیزی کم ندارد و باز از رقیبان شرقی خود برتر است (البته نسخه های ارتقا یافته  سوخو۲۷ و میگ۲۹ توان  حمل برخی تسلیحات هوا به زمین را دارند ولی در شرق ما مشابه تاروس ویا بریمستون  را نداریم و باز البته بر نسخه های روسی ایرادی نیست زیرا گرپین به همه تسلیحات غربی دسترسی دارد )

    JAS 39A Gripen 39-101 with 4 Maverick AGM 65 missiles on Nato Pylons. Photographer:Jonas TIllgren. Image Rights:All images contained in the Gripen Image Base are the exclusive intellectual property of Gripen International KB and/or the respective photographer and are protected by copyright. All images are free to download and use for non-commercial purposes. If any image is to be published in any printed material (eg magazines, journals, newspapers) or digital media (eg websites and web pages) the words 'Copyright Gripen International' must appear on, or alongside the image. In addition, the name of the photographer must also appear on, or alongside the image. Any failure to comply with the above is considered a breach of copyright.

    در تصویر زیر ورودی هوا جایگاهی مخصوص غلاف نشان گذار لیزری ویا جنگ الکترونیک یدده می شود. این جایگاه برای حمل سلاح نیست برای حمل غلاف است

    در تصویر زیر ورودی هوا جایگاه مخصوص غلاف نشان گذار لیزری ویا جنگ الکترونیک دیده می شود. این جایگاه برای حمل سلاح نیست برای حمل غلاف است

    گرپین و هشت بمب مارک 82

    گرپین و هشت بمب مارک ۸۲

     

    ولی مشکل اینجا  است که وقتی به برد نگاه می کنید  متوجه می  شود توان تسلیحاتی گرپین  در برد کوتاه و یا با پشتیبانی   سوخت رسان هوایی  مناسب  است

      گرپین دارای  برد انتقالی ۳۲۰۰ کیلومتر با سه مخزن سوخت خارجی است (برخی منابع ۳۰۰۰ کیلومتر) این میزان برای اف۱۶  در نسخه بدون مخزن سوخت تطبیقی ۳۷۰۰ کیلومتر و برای میراژ ۲۰۰۰ عدد ۳۳۰۰ کیلومتر است . گرپین برد انتقالی بیشتر از میگ۲۹ ولی کمتر از سوخو۲۷ دارد.

    در یک پرواز رزمی توان حمل مخازن سوخت زیر بال، معمولا فدای حمل سلاح می شود. برای نمونه در یک عملیات  بمب باران معمولی گرپین  توان حمل هشت بمب مارک ۸۲ با وزن  هر یک ۲۲۵ کیلوگرم رادار که دو عدد زیر هر جایگاه  زیر بال  حمل می شود(یعنی کل چهار جایگاه زیر هر دو بال با هشت بمب اشغال می شود). در این رو  گرپین دو موشک   هوا به هوا سر بال و یک مخزن زیر بدنه حمل میکند. یک اف۱۶ میتواند تا شش بمب سقوط  ازاد  زیر بال(سه عدد زیر هر بال)   چهار  موشک هوا به هوا  و سه مخزن سوخت حمل کند. میراژ ۲۰۰۰ در یک لود سنگین توان حمل  دو موشک زیر هر بال دو موشک زیر بدنه، چهار بمب زیر بدنه(در خط مرکزی) دو بمب زیر هر بال و دو مخزن سوخت(یکی زیر هر بال) حمل کند. حتی گرپین  در قیاس  با  اف۱۸ هم کم است ویا سوخو۲۷  و تنها  باز از میگ۲۹ برتر است . از این رو گرپین خوب است ولی زمانی که سوختگیری هوایی داشته  باشید ویا خیلی نخواهید در عمق  خاک دشمن نفوذ کند(البته بستگی به مساحت کشور هم دارد) .

    خوب تا اینجا دیدید که گرپین  در نسخه  پاییه A تا D  از نظر توان رزمی با اف۱۶ و میراژ ۲۰۰۰ قابل رقابت نیست دست کن در توان تهاجمی  زیرا بردش کم است و توان حمل تسلیحات  کمتری دارد ولی بدون شکل در درگیری  هوایی هیچ چیز  یز از رقیبان غربی خون حتی  اف۱۸ هورنت یا اف۱۵ ایگل کم ندارد رادارش کارایی لازم را دارد  و تسلیحات بسیار مناسبی  حمل میکند(کلا تنها مشکل گرپین توان حمل محدودتر سلاح و برد کمتر است  ولی از نظر قابلیت تهاجمی و رزم هوایی چیزی کم ندارد). تنها در شرقی نسخه های ارتقا یافته میگ۲۹ مانند اس ام تی ،  اس ام و ای اس ایی ویا سوخو۲۷  اس ام در رزم هوایی توان مقابله و یا مشابه  گرپین را دارند اگرچه باز روسها سلاح های به خوبیIRIS-T ندارند(دست کم فعلا ندارند)

    البته گرپین  هزینه عملیات کمتری نسبت به دیگر جنگنده ها دارد برای نمونه حتی یک سوم  هزینه عملیاتی رافال و تایفون  و یا حتی نصف جنگنده های روسی است  ولی قیمت ان تفاوت چشمگیر با اف۱۶ و  حتی سوپر هورنت  ندارد(البته بسته به ابشن های   سوپر هورنت تا ۲۰ میلیون  هم ممکن است اختلاف داشته باشد) ولی بدون شک بسیار  ارزان تر  رافال (بسته به نسخه)تایفون (باز بسته به نسخه) هستند که قیمت بالای  ۹۰   میلیون دلار  دارد.. ولی در کل کشوری که در دهه ۱۹۹۰ و یا دهه بعد گرپین را خرید(نسخه پاییه) باید به غیر از  توانایی چیزی دیگر را نیز مد نظر می گرفته  زیرا  تنها با پولی کمی بیشتر شما می توانید  بلوک های اخر اف۱۶ را خریداری کنید  که توان بیشتری داشت   و یا سوپر هورنت (از میراژ ۲۰۰۰ بگذریم زیرا خط تولید ان تمام شده است)

    (((((البته هزینه هر فروند از یک جنگنده تا  ۲۰ % ویا ۳۰% برای کشورها متفاوت  است از ابشن ها  که بگذریم یک کشوری که میخواهد برای اولین بار یک جنگنده را به خدمت بگیرد باید هزینه  بسیار بیشتری را  بدهد زیرا باید زیر بنای لازم در کشور ایجاد شود خدمه اموزش ببینند مهمات و قطعات خریداری کنند ولی همان کشور در سفارش های  سری بعدی  قیمت کمتری را میدهد زیرا بسیاری  از موارد فوق در کشور دیگر موجود است )))))

    AIR_JAS-39_Gripens_AGM-65_RBS-15_Taurus_Frontal_lg

    در تصویر هر دو گرپین مجهز به ماوریک هستند ولی یکی دو موشک ضد کشتی ار بی اس ۱۵ و دیگری مجهز به موشک تاروس با برد ۵۰۰ کیلومتر هستند

     ولی خوب قرار نبود گرپین تا قیامت با برخی ضعف های خود ادامه دهد

    کمپانی ساب با  ورود رقیبانی  جدید مواجه  بود که در دهه ۱۹۹۰ توسعه یافتند  و در دهه  اول قرن  جدید وارد خدمت شدند. رافال  دارای  رادار ارایه  فازی غیر فعال بود که مشخصات برتری نسبت به رادار گرپین دست و البته این  همه داستان نبود رافال از نظر برد انتقالی  و رزمی  بسیاری بهتر از گرپین بود   و سلاح بیشتری حمل می کرد ویا تایفون  که در رادار کاپتور ان کارایی بسیار بهتری نسبت  به رادار کنونی  گرپین داشت و در اینده نیز مجهز به رادار ارایه  فازی می شد  و بماند که ان نیز از نظر ویژگی پرواز برتر از گرپین بود. سوپر هورنت و اف۱۶ نسخه های مجهز به مخازن سوخت تطبیقی به سرعت  فاصله خود را با  گرپین افزایش دادند و جانور جدید با نام اف۳۵ امد که شاید از بسیاری از موارد مانند رادار گریزی  قابلیت رادار و در کل در رزم هوایی از رقیبان غربی برتر بود به غیر   از اف۳۵ که نسل پنجم  است همه رقیبان گرپین نسل ۴٫۵ بودند ولی گرپین در نسل چهار مانده بود

    حالا بماند که رقیبان شرقی هم بودن   برای نمونه سوخو۳۰ و ۳۵ از سوخو۲۷ مشتق شده بودند رادار  ارایه  فازی غیر فعال داشتند  و از نظر تسلیحات و برد رزمی برتر از  گرپین بودند و میگ۳۵ نیز در راه بود . (البته جنگنده های روسی هرگز رقیبی برای جنگنده های غربی در بازار نبودند زیرا کشورهای که تا کنون از غرب  خرید می کردند همچنان از غرب خرید  میکنند  زیرا سیستم اینها غربی است  الا که مشکل  سیاسی  داشته باشند زیرا غرب متحدین خود را دارد همان طور که شرق  اینچنین است)

    ساب دست به کار  شد و نسخه جدید با نام گرپین ان جی را توسعه داد. این برنامه برای ارتقا گرپین به یک نسل ۴٫۵ بود . این نمونه مجهز به نسخه ارایه فازی فعال همان رادار پی اس ۰۵ البته با نام ES-05 بود.   بیشترین برد این رادار به ۳۵۰ کیلومتر نیز میرسد  ولی برد ان بر ضد یک  هدف یک متر مربعی  ۱۵۰ کیلومتر است و  گفته شده توان درگیر با هشت هدف را دارد و میتواند بدون  حرکت میکانیکی دیش رادار تا ۶۰ درجه در هر سمت و با حرکت مکانیکی دیش تا ۱۰۰ درجه در هر سمت را پوشش دهد .  این رادار حتی توان نقشه برداری سه بعدی را دارد و بر اساس دادهای روی  کاغذ این رادار به خوبی رادار های  موجود ارایه  فازی فعال است   دست کم از نظر کارایی کلی از رادار فعلی تایفون ، رافال، سوخو۳۰ و ۳۵ و همچنین اف۱۶ سی  بلوک ۵۰+ برتر است

    تصویری از رادار ارایه فازی فعال گرپین در نسخه ایی و اف

    تصویری از رادار ارایه فازی فعال گرپین در نسخه ایی و اف

    همچنین این نسخه   مجهز به یک کاونده تصویر ساز حرارتی برای کشف غیر فعال اهداف هوایی و البته به شکل محدودتر زمینی  در دماغه شده است.این سامانه  امید گرپین برای کشف اهداف  پنهانکار دست کن در برد زیر ۵۰ کیلومتر است و در جلوی  شیشه کابین قرار دارد

      این نمونه دارای موتور جنرال الکترونیک اف۴۱۴ است همان موتوری که روی سوپر هورنت نسب است. این موتور با رانش ۱۳۰۰۰ پاوند بدون پس سوز و ۲۲۰۰۰ پاوند با پس سوز توان ابر کروز به گرپین میدهد(توان عبور از  دیوار صوتی بدون پس سوز)  توانی که در غرب تنها رافال و اف۳۵ و اف۲۲  و در غرب پاکفا از ان  بهره می برد. این کار در مصرف سوخت در حالت رزمی تاثیر بسیار دارد. این موتور رانش به وزن  گرپین را بهبود  داده و دست من ۱۵% کم مصرف تر از موتور قبلی است

    همچنین این نسخه  سوخت بیشتری دارد   زیرا توان حمل یک مخزن سوخت خارجی بیشتر را دارد و سوخت داخلی نیز کمی افزایش یافته است . نسخه ان جی حتی توان حمل مخازن سوخت تطبیقی  را  نیز در پشت بدنه دارد ولی از قرار معلوم فعلا نسخه اصلی به این نمونه تجهیز نمی شوید .

    همان طور که گفته شده از نظر تنوع  تسلیحاتی گرپین جنگنده کاملی است ولی جایگاه خارجی کمتری دارد  ولی این نسخه  دو جایگاه زیر بدنه بیشتر دارد . برای نمونه نسخه  قبلی توان حمل  چهار بمب هدایت لیزری داشت که شامل دو بمب زیر هر بال بود  ولی این نسخه   توان حمل تا هشت بمب لیزری را دارد زیرا نتنها دو جایگاه زیر بدنه افزوده شده بلکه   نزدیک ترین جایگاه زیر بال هم دو شعبه  دارد  میتواند دو بمب حمل کند . از این رو در حالی که نسخه قبلی در یک ترکیبی رزمی می توانست   دو بمب هدایت لیزری (یک بمب زیر هر بال ) دو موشک رادار فعال(یک موشک زیر هر بال) و دو موشک حرارتی(یکی بر نوک هر بال) و یک مخزن سوخت حمل کند  ولی این نسخه  میتواند  دو بمب زیر بدنه، دو موشک رادار زیر بال(یکی  زیر هر بال) دو موشک حرارتی(یکی نوک هر بال) و دو  مخزن سوخت خارجی شامل  یکی زیر هر بال   حمل کند. همچنین نسخه قبلی توان حمل سه مخزن سوخت داشت ولی این نسخه توان حمل چهار مخزن دارد و در واقع  به جای یک مخزن زیر بدنه ، دو  مخزن حمل میکند

    jas-39ng-004 (1)

    در تصویر دو جایگاه زیر بدنه مشخص است. این نسخه نمونه NG است

    در تصویر دو جایگاه زیر بدنه مشخص است. این نسخه نمونه NG است

    همچنین این نسخه  میتواند به غیر از دو موشک رادار فعال زیر هر بال در نسخه قبلی ، سه عدد نیز زیر  بدنه حمل کند  و در یک ترکیب میتواند دو مخزن(زیر بدنه) و شش موشک هوا به هوا(شامل دو عدد زیر هر بال و یکی نوک هر بال) و یا دو مخزن(یکی زیر هر بال) و هفت موشک( شامل  سه عدد زیر بدنه و یکی زیر هر  بال و یکی نوک  هر بال) حمل کند

    از این رو قابلیت  رزمی  و میزان سوخت و سلاح قابل  حمل در این نسخه  بسیار افزایش یافته است . همچنین  این نسخه توان حمل بمب های ماهواره ای از جمله اس دی بی نیز یافته است

     پروژه  ان جی در قالب  نسخه E و F  تولید می  شود و به غیر از  ارتقا تعدادی از گرپین ها  موجود سوئدی برای برزیل نیز تولید می شود

    همان طور که گفته شد در رزم هوایی گرپین  از میگ۲۹ و سوخو۲۷ برتر بود (به دلیل ضعف راداری این دو ) و با اف۱۸، اف۱۶ و میراژ ۲۰۰۰ برابر بود و تنها توان تهاجمی محدودتر داشت که ان هم به برد و سلاح کمتر بر می گشت

    این داستان برای گرپین ان جی در برابر میگ۳۵، سوخو۳۰ و ۳۵ ( و البته این سه  جنگنده نسبت به میگ۲۹  و سوخو۲۷ پیشرفته های زیادی در برابر گرپین کردند) ، سوپر هورنت ویا اف۱۶ در بلوک های بالا و رافال تایفون  نیز صدق میکند . اگر در رزم هوایی از همه انها برتر نباشد چیزی کم ندارد

    گرپین ایی

    گرپین ایی

    گرپین ایی

    گرپین ایی

    این نسخه  نتنها میتئور و میکا بلکه امرام نسخه سی و با برد ۱۰۵ کیلومتر و به زودی امرام نسخه دی با برد ۱۸۰ کیلومتر حمل میکند  و توان  حمل موشک بی نظری مانند  IRIS-T ان را در رزم هوایی نزدیک را دارد(البته نسخه های موجود نیز   توان حملش را دارند ) بر اکثر رقیبان از جمله مدلهای شرقی به دلیل نبودن موشک مشابه  برتر کرده است . ولی همچنان از نظر تهاجمی  دست کم در برابر رافال و یا تایفون در زمینه  میزان سلاح قابل حمل در برد پاینتر  است(حتی نسخه ان جی اگرچه فاصله را توانسته کم کند ولی از بین نبرده است)

    خوب دو مورد است که بد نیست به ان اشاره کنم

    اول  اینکه قائدتا   نزدیک ترین رقیب گرپین در حال حاظر جنگنده های چون اف۱۶ است تا تایفون  و رافال. بدون شکل گرپین  ان جی از اف۱۶ در بلوک های اخر در زمینه   الکترونیک  برتر و یا دست کم چیزی کم ندارد و  هزینه عملیاتی ان بسیار کمتر  است و جنگنده اینده است .  در شرق  میگ۳۵ و جی ۱۰ نزدیک  ترین رقیب گرپین  هستند. میگ۳۵ با وجود کارایی بالا با در  نظر گرفتن  رادار ولی واقعا قابل قیاس با گرپین نیست. گرپین  در نسخه ایی و اف از نظر برد و میزان سلاح و سوخت بر میگ۳۵ برتری دارد و از طرفی کلا برتری گرپین بر تمامی جنگنده های روسی  تنوع تسلیحاتی بالا ان است که تقریبا  هر سلاح بلوک غرب را حمل میکند و سلاح های چون بیرمستون  اس دی بی، و تاروس حمل میکند که در روسیه نظیر ندارد. در  قیاس با جی ۱۰ و یا جی ۱۰ بی خوب از انجایی   که اطلاعات  زیادی از جی ۱۰ از جمله در زمینه  الکترونیک نیست نمی توان به خوبی اظهار نظر گرفت ولی جی ۱۰ موتور قویتری دارد  و تسلیحات استاندارد چینی  را حمل میکند ولی بدون شک در زمینه کیفیت تولید به پای گرپین نمی رسد  وهمچنین باز تنوع تسلیحاتی تهاجمی گرپین را ندارد(نسخه مسخره  ماجرا این است که جی۱۰ سلاح های چینی مشابه تاروس و اس دی بی ویا ای جی ام ۱۵۴ را حمل میکند که میگ۳۵ نمی تواند حمل کند دلیل ان نیز الگو برداری چین از اکثر طرح های غربی و تلاش به ساخت نسخه های مشابه است).

    یک رقیب دیگر نیز است و ان جی اف۱۷ چینی پاکستانی است. جی اف۱۷  از برخی جنبه های قابل  قیاس با گرپین نسخه پاییه است ولی تنها کافی است به جدول پایین مقاله نگاه کنید تا جایگاه ان را در برابر نسخه ایی و اف دریابید

    در کل گرپین از جمله در نسخه ان جی  از  هیچ  جنگندهای متعارف (غیر  نسل پنج) از جمله  در  رزم هوایی کم ندارد  شاید برخی جنگنده رادار دوربردتر داشته باشند  ولی در بحث رزم هوایی واقعی برتری خاصی  بر  گرپین ان جی ندارد(از جمله اینکه گرپین سطح مقطعی کمتر از ۲ متر مربع دارد) از این رو گرپین برای کشوری که سیاست  دفاعی دارد واقعا گزینه مناسبی است  ولی در بحث تهاجمی بدون شک به دلیل برد کمتر و توان حمل سلاح کمتر برتری با رافال و تایفون است اگرچه این برتری هم انچنان  نیست از این رو برای کشورهای با مساحت کم ویا دشمنان با مساحت کم گرپین بسیار مناسب است

    البته خرید گریپن برای همه کشورها  سفارش نمی شود . گرپین دارای موتور  امریکایی است و برخی از تجهیزات دیگر نیز امریکایی و انگلیسی  هستند  از این رو مشتریان  ان باید اجازه امریکا را دشته باشند با وجود این این پرنده تا کنون  توسط ۵ کشور سفارش داده سده و در اینده با ورود نسخه ان جی که هزینه مناسب  نیز از جمله در زمینه  عملیاتی دارد مشتریان بیشتری خواهد داشت

    کابین گرپین ان جی

    کابین گرپین ان جی

    (مثلا رافال همه چیز ان فرانسوی است   و یا تایفون  که اکثر تجهیزات انگلیسی ایتالیای است ولی باز هم بیاد برای خرید انها با امریکا رابطه خوبی داشت  زیرا امریکا انها را تحت فشار میگذارد و انها  هم برای فروش ده ها  فروند  جنگنده رابطه اقتصادی  چند صد میلیارد  دلاری خود با کشوری  چون امریکا که صاحب  بسیاری  فناوری های  کلیدی  است  که در تمامی  محصولات غربی  به کار رفته به خطر نمی اندازند . ارتش های غربی حتی فرانسه و انگلستان به امریکا رابطه زیادی دارند و از فناوری های  ان استفاده میکنند و فروختن سلاح به دشمن امریکا به معنی محروم  ماندن خودشان از تجارت  و تبادل  فناوری در هر زمینه ای است. برای نمونه فرانسه و اسرائیل را بطه نظامی خود را با چین و ویتنام اغاز نکردن جز با چراغ سبز امریکا ) .

    نام گرپین نسخه ایی جی ۱۰ بی اف۱۶ بلوک ۵۲+ جی اف۱۷ بلوک۱
    طول ۱۴٫۲ متر ۱۶٫۴۳ متر ۱۵٫۰۶ متر ۱۴٫۹۳ متر
    بلندی ۴٫۵ متر ۵٫۷۳ متر ۴٫۸۸ متر ۴٫۷۲ متر
    وزن خالی ۷٫۶ تن ۹٫۷تن ۸٫۵ تن ۶٫۵ تن
    بیشتری وزن برخاستن ۱۶٫۵ تن ۱۹٫۲ تن ۱۹٫۲تن ۱۲٫۵ تن
    سوخت داخلی ۴۲۲۱ لیتر ؟ ۷۳۹۰ لیتر با مخزن سوخت تطبیقی ۴۰۰۰ لیتر
    موتور یک موتور جنرال الکترونیک جی ۴۱۴ یک موتور لیولکا AL-31FN یک موتور جنرال الکترونیک اف۱۱۰ یک موتور اردی ۹۳
    قدرت موتور ۱۴۲۱۷/ ۲۱۹۰۰ ۱۹۰۰۰/۲۹۰۰۰ ۱۷۵۵۰/۲۸۹۰۰ ۱۱۱۰۶/۱۹۰۰۰
    بیشترین سرعت ۲ ماخ ۲٫۲ ماخ ۲ ماخ ۱٫۶ ماخ
    برد انتقالی ۳۵۰۰ کیلومتر با چهار مخزن سوخت خارجی و با  مخازن سوخت تطبیقی ۴۰۷۰ کیلومتر ۳۰۰۰ کیلومتر ۴۲۲۰ کیلومتر با مخازن سوخت  تطبیقی ۳۰۰۰ کیلومتر
    برد رزمی ۱۳۰۰ کیلومتر با شش  موشک و دو  مخزن سوخت با چهار  موشک و سه مخزن سوخت خارجی  ۱۳۰۰ کیلومتر ۱۶۰۰ کیلومتر با شش موشک و سه مخزن سوخت خارجی ۱۰۰۰  کیلومتر با دو   موشک و سه مخزن سوخت خارجی
    سقف پرواز ۱۶۰۰۰ متر ۱۸۰۰۰ متر ۱۵۰۰۰ متر ۱۷۰۰۰ متر
    میزان سلاح قابل حمل ده جایگاه با توان حمل ۵٫۲ تن سلاح ۱۱  جایگاه با توان حمل ۷تن سلاح ۱۱ جایگاه با توان حمل ۷٫۷تن سلاح ۷ جایگاه با ۳٫۶ تن
    رادار ارایه فازی فعال ارایه فازی فعال پالس داپلر پالس داپلر(در نسخه های اینده ارایه فازی)
    قیمت ۱۰۰ میلیون دلار ۳۰ تا ۴۰ میلیون  دلار ۶۰ تا ۷۰ میلیون دلار ۲۰ تا ۳۰ میلیون دلار
    نوشته شده در شنبه ۱۳۹۵/۱۱/۰۲ ساعت 21:53 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []

  • سوخت گیری و سوخت رسانی هوایی یک متد بسیار مفید و کارآمد برای افزایش کارایی جنگنده ها در رزم هوایی است. همانطور که می دانید میزان سوخت قابل حمل توسط هر هواگرد محدود به مخازن سوخت داخلی و احیانا تانک های حمل سوخت خارجی است. هر هواگرد یک حداکثر سوخت قابل حمل دارد و با این میزان حمل سوخت ، شعاع عملیاتی مشخصی دارد. حال اگر بخواهیم هواگرد در فاصله ای بیشتر از شعاع عملیاتی خود به انجام ماموریت بپردازد ، ساده ترین راه این است که در آسمان به آن هواگرد سوخترسانی شود تا بتواند در شعاع عملیاتی دورتری ماموریت خود را به انجام برساند.

    همچنین هر جنگنده دارای حداکثر وزن برخاست یا همان Maximum Take Off Weight مشخصی است. بدین معنا که بیشترین وزنی که یک جنگنده در آن وزن قادر به برخاستن از زمین است. مثلا وزن خالی رافال ۱۰٫۲ تن و حداکثر وزن برخاست آن ۲۴٫۸ تن است. یعنی رافال می تواند حداکثر ۱۴٫۶ تن محموله (شامل سوخت و تسلیحات) را با خود حمل و با آن از زمین بلند شود و اگر مثلا ۱۷ تن محموله بر آن بارگذاری شود ، دیگر قادر به برخواستن نخواهد بود.

    حمل سوخت بیشتر بر روی جنگنده به معنای افزایش برد آن است. اما در عوض میزان تسلیحات قابل حمل را کاهش می دهد. و بالعکس حمل تسلیحات بیشتر باعث افزایش توان تهاجمی جنگنده میشود. اما در مقابل از برد آن کاسته میشود.

    در این وضعیت تنها راه ایجاد تعادل بین حمل سوخت و تسلیحات این است که جنگنده با حداکثر تسلیحات و حداقل سوخت از زمین برخواسته و سوخت مورد نیاز خود را در آسمان و از سوخترسان های هوایی دریافت کند.
    هواپیماهای سوخترسان به دو روش به هواگردها سوخترسانی می کنند که در اینجا به آن اشاره می کنیم.

    روش سوخترسانی با بوم یا Flying boom

    در این روش تانکر سوخترسان هوایی در قسمت انتهای بدنه خود دارای یک بوم است. بوم شامل یک لوله با انعطاف پذیری محدود است که حالت تلسکوپی دارد. هر زمان تانکر سوخترسان قصد سوخترسانی به هواگردی را داشته باشد ، این بوم به صورت تلسکوپی باز شده و از بدنه تانکر خارج می شود و پس از پایان سوخت رسانی هم به صورت تلسکوپی در داخل بدنه تانکر جمع می شود. در قسمت نوک این لوله یک نازل تزریق سوخت قرار گرفته است و در کنار آن دو بالچه تعادل وجود دارد.

    همچنین در انتهای بدنه تانکر ، یک کابین مخصوص استقرار افسر کنترل بوم قرار گرفته است. این کابین دارای دید بصری رو به پشت تانکر است.

    طریقه سوخترسانی در این روش بدین صورت است که هواپیمای تحویل گیرنده سوخت بنابه درخواست افسر کنترل بوم ، در قسمت پشت تانکر و با اختلاف ارتفاع حدود ده متر مستقر می شود و بدون حرکت باقی می ماند. سپس افسر کنترل بوم ، بوم سوخترسانی را به صورت تلسکوپی از بدنه تانکر خارج می کند و با استفاده از دو بالچه کنترل ، نازل بوم را به سمت دریچه تحویل سوخت هواپیمای مقصد هدایت می کند و پس از قرار گرفتن نازل تانکر در درون دریچه ، عملیات انتقال سوخت آغاز میشود. در طی عملیات انتقال سوخت هم تانکر سوخترسان و هم هواپیمای تحویل گیرنده سوخت می بایست کاملا بی حرکت باقی بمانند و هر دو با سرعت و ارتفاع کاملا ثابت و یکنواخت به پرواز خود ادامه دهند. نازل مجهز به سامانه سرد کننده مخصوص است تا در صورت بروز هرگونه حادثه و آتش سوزی بلافاصله آتش را خاموش کند. اوپراتور کنترل بوم قادر است در صورت بروز هر گونه مشکل و ایراد ، بلافاصله نازل بوم را از دریچه خارج کرده و به درون تانکر جمع کند.

    اپراتور کنترل کننده بوم

    اپراتور کنترل کننده بوم

    سوخت رسانی کی سی 10 به بوم به یک اف16

    سوخت رسانی کی سی ۱۰ به بوم به یک اف۱۶

    مهم ترین محاسن این روش سوخترسانی هوایی از این قرار است:

    اول اینکه در این روش حجم بسیار بالایی از سوخت در زمانی کمتر به هواپیمای گیرنده سوخت منتقل میشود. به عنوان مثال تانکر سوخترسان KC-135R استراتوتانکر قادر است در هر دقیقه تا ۴۵۰۰ لیتر سوخت را به هواپیماهای گیرنده تحویل دهد. سرعت انتقال سوخت در این روش بیش از چهار برابر روش های دیگر است.

    دوم اینکه امنیت سوخت رسانی هوایی بیشتر تامین میشود. در این روش کل پروسه سوخت گیری و سوخت رسانی توسط اپراتور بوم کنترل میشود. اپراتور بوم درقسمت انتهایی تانکر مستقر میشود و دید مستقیمی به بیرون و محوطه انجام سوختگیری دارد. در صورت بروز هرگونه خطر ، اپراتور بوم قادر است در کمتر از یک ثانیه بوم را جمع آوری کند.
    سوم اینکه جنگنده ها و هواپیماهای دریافت کننده سوخت نیازی به در اختیار داشتن سیستم ها و لوله های سوختگیر (که گاها ساختار پیچیده ای دارند) ندارند.
    چهارم اینکه این روش سوختگیری ، تنها روش مطمئن و عملی سوخترسانی به هواپیماهای بزرگ مثل بمب افکن های استراتژیک می باشد. مثلا تانکر سوخترسان KC-10 اکستندر قادر است در مدت تقریبی سه الی چهار دقیقه ، یک بمب افکن استراتژیک مثل B-52استراتوفورترس و یا در مدت تقریبی پنج الی شش دقیقه یک هواپیمای ترابری C-5 گلکسی را به طور کامل سوخترسانی کند.
    پنجم اینکه روش سوخترسانی با بوم را می توان به سادگی در شرایط نامساعد جوی نیز انجام داد. در حالیکه در دیگر روشهای سوخترسانی در شرایط جوی نامساعد امکان سوخترسانی هوایی وجود ندارد.
    اما این روش سوخترسانی معایبی هم دارد که مهم ترین آنها عبارتند از:
    اول اینکه در روش سوخت رسانی با بوم ، تانکر سوخترسان در یک زمان تنها می تواند به یک هواگرد سوخترسانی کند.
    دوم اینکه در این روش امکان سوخترسانی به بالگردها وجود ندارد.
    سوم اینکه طراحی و ساخت تانکرهای سوخترسانی مجهز به بوم نسبت به دیگر تانکرها پیچیده تر است.
    چهارم اینکه نیاز به یک افسر مخصوص کنترل بوم و سوخترسانی دارد. یعنی علاوه بر پرسنل کادر پروازی ، نیاز به حداقل یک نفر در نقش اوپراتور بوم می باشد.
    پنجم اینکه این تانکرها که به وسیله بوم سوخترسانی می کنند ، دارای قیمتی گران و هزینه های نگهداری سنگینی هستند..

    سرعت سوختگیری از جمله در مواردی که پایی یک هواپیمای بزرگ در میان است از جمله ویژگی های روش سوختگیری با بوم است

    سرعت سوختگیری از جمله در مواردی که پایی یک هواپیمای بزرگ در میان است از جمله ویژگی های روش سوختگیری با بوم است

    روش سوخترسانی به وسیله Probe-and-drogue یا روش سبدی یا روش شیلنگی.

    در این روش هواپیمای سوخترسان در انتهای بدنه خود و یا در زیر بالها دارای یک یا چند پاد است. در درون این پاد یک قرقره وجود دارد که شیلنگ مخصوص سوخترسانی به دور آن جمع میشود. زمانی که هواپیما قصد سوخترسانی در آسمان را داشته باشد ، با چرخاندن این قرقره در درون پاد ، شیلنگ سوخترسانی را آزاد می کند و به سمت بیرون و پشت سر خود هدایت می کند. در قسمت سر شیلنگ سوخترسانی یک سبد کوچک به شکل یک توپ بدمینتون قرار گرفته است. این سبد با ایجاد کمی مقاومت در برابر جریان هوا باعث میشود شیلنگ به سمت عقب هواپیما حرکت کرده و تقریبا بی حرکت باقی بماند..
    سپس هواپیمای گیرنده سوخت ، لوله دریافت کننده سوخت خود را آماده می کند و آرام آرام خود را به سمت سبد شیلنگ می رساند و در نهایت به گونه ای پرواز می کند که نوک لوله دریافت کننده خود را در درون سبد شیلنگ سوخترسانی قرار دهد. زمانی که لوله دریافت کننده سوخت در درون سبد قرار گرفت ، به طور خودکار نازل سوخترسانی را آزاد می کند.پس از چفت شدن لوله دریافت کننده سوخت در درون سبد سر شیلنگ ، عملیات انتقال سوخت آغاز میشود. پس از پایان عملیات سوخترسانی ، انتقال سوخت از شیلنگ متوقف میشود و جنگنده به آرامی با کاهش سرعت ، لوله دریافت کننده سوخت خود را از درون نازل سبد بیرون می کشد و عملیات سوخترسانی به پایان می رسد. در این روش هم می بایست هر دو هواپیمای سوخترسان و سوختگیر در حین سوخترسانی ثابت باقی بمانند. هرچند در این روش به نسبت روش سوخترسانی بوسیله بوم هواپیماها آزادی بیشتری دارند.

    سوخت رسانی ایلیوشین 78 ارتش هند به سوخو30

    سوخت رسانی ایلیوشین ۷۸ ارتش هند به سوخو۳۰

    تصویری از سبک سوختگیری و شلنگ ان

    تصویری از سبد سوختگیری و شلنگ ان

    محاسن و معایب این روش سوختگیری دقیقا عکس روش سوخترسانی با بوم است

    محاسن این روش سوخترسانی بدین ترتیب است:

    اول اینکه در این روش می توان به بالگردها نیز سوخترسانی کرد. در واقع تنها روش سوخترسانی به بالگردها همین روش سوخترسانی شیلنگی است. دوم اینکه امکان سوخترسانی همزمان به چند هواگرد وجود دارد. مثلا تانکر سوخترسان هوایی IL-78 قادر است به طور همزمان به سه هواگرد در اندازه یک جنگنده سوخترسانی کند. سوم اینکه طراحی و ساخت تانکر سوخت رسان شیلنگی بسیار ساده تر از دیگر تانکرهاست. مثلا می توان با نصب چند پاد مجهز به شیلنگ سوخترسانی در زیر بالها و بدنه یک هواپیمای ترابری و همچنین قرار دادن مخازن حمل سوخت در درون هواپیما ، آنرا به راحتی تبدیل به یک تانکر سوخترسان نمود. چهارم اینکه نیازی به پرسنل مخصوص سوخترسانی وجود ندارد. پنجم اینکه هزینه های سرویس و نگهداری این قبیل تانکرها نسبتا پایین است.

    اما معایب این روش سوخترسانی بدین قرار است:
    اول اینکه به خاطر محدودیت قطر شیلنگ های سوخترسان ، حجم سوخت ارسالی به هواپیماهای دریافت کننده سوخت بسیار کمتر از روش سوخترسانی با بوم است. تانکرهای سوخترسان مجهز به این مکانیسم دارای سرعت انتقال سوخت ۶۵۰ الی ۲۰۰۰ لیتر در دقیقه بسته به شرایط هستند که بسیار کمتر از تانکرهای سوخترسان با بوم است. دوم اینکه امکان سوخترسانی در شرایط جوی نامساعد وجود ندارد. سوم اینکه این روش به نسبت روش های دیگر دارای خطر بیشتری است. بارها اتفاق افتاده است که هواپیمای سوخت گیر در حین سوختگیری هوایی در اثر اتفاقات مختلف دچار مشکل شده اند و یا سبد شیلنگ کنده شده است. چهارم اینکه این روش برای هواپیماهای سنگین کاربردی ندارد. پنجم اینکه هواپیماهای دریافت کننده سوخت حتما می بایست به منظور دریافت سوخت ، مجهز به لوله مخصوص دریافت سوخت از پراب باشند که طراحی آن برای جنگنده ها مشکلات خاص خود را دارد.
    با دو روش اصلی سوخترسانی آشنا شدید. تانکرهای بزرگ سوخترسان قادرند حجم زیادی سوخت حمل کنند و به تعداد زیادی هواگرد سوخترسانی کنند. اما این تانکرها اندازه بسیار بزرگی دارند و نمی توان از آنها در مناطق پرخطر و یا مناطقی که تحت آتش دشمن هستند ، استفاده کرد. در برخی دیگر از موارد کشورها نیاز چندانی به تانکرهای بزرگ (و عمدتا گرانقیمت) سوخترسان ندارند. به همین دلیل از روش ارزانتری برای سوخترسانی استفاده می کنند. همانطور که در معرفی روش سوخترسانی شیلنگی گفته شد ، تانکر سوخترسان در زیر بالها و بدنه خود دارای دو یا چند پاد به همراه شیلنگ سوخترسانی می باشند. می توان یک جنگنده را به چند تانکر سوخت در زیر بالها مجهز کرد و جنگنده بدون حمل سلاح با حداکثر وزن برخاست خود با حداکثر میزان سوخت قابل حمل از زمین بلند شود. در قسمت بدنه جنگنده نیز یک پاد سوخترسانی شلنگی نصب کرد. بدین ترتیب با استفاده از جنگنده ها می توان بدین طریق به سادگی به جنگنده های دیگر سوخترسانی کرد. این روش سوخترسانی که با نام Buddy Refueling شناخته میشود ، یک روش آسان و نسبتا کم هزینه است و مناسب برای انجام عملیات سوخترسانی در مناطق تحت آتش و عمق خاک دشمن می باشد.
    هم اکنون سوپرهورنت های نیروی دریایی ایالات متحده که بر روی ناوهای هواپیمابر این کشور مستقر هستند ، از این روش سوخترسانی برای افزایش برد عملیاتی خود استفاده میکنند. پس از بازنشسته شدن هواپیماهای KA-6D و KS-3A,B ، سوپرهورنت در حال حاضر سوخترسان استاندارد نیروی دریایی ایالات متحده میباشد که می تواند با این روش شعاع عملیاتی هواپیماهای ناو را افزایش دهد. بمب افکن های SU-24 و Mig-29K هم میتوانند به پاد سوخترسانی UPAZ-M مجهز شوند و به همدیگر سوخترسانی کنند. این پاد سوخترسانی همان پاد سوخترسان نصب شده روی تانکرهای ایلوشین IL-78 است. جنگنده های رافال و J-15 نیز دارای پاد سوخترسانی هستند.

    سوختگیری یار به یار میگ29 کا به میگ35

    سوختگیری یار به یار میگ۲۹ کا به میگ۳۵

    سوخت رسانی کی سی 130 ارتش اسرائیل به سی استالیون این ارتش

    سوخت رسانی کی سی ۱۳۰ ارتش اسرائیل به سی استالیون این ارتش

    تا بدین جا با اصول سوخترسانی هوایی آشنا شدید. در اینجا به چند نکته و دانستنی های مختلف و مفید درباره سوخترسانی هوایی اشاره میشود:

    تقریبا تمامی تانکرهای سوخترسان شامل بدنه یک هواپیمای ترابری یا مسافربری هستند. مثلا تانکر سوخترسان KC-10 اکستندر شامل بدنه دی سی ۱۰ و یا تانکر IL-78 شامل هواپیمای ترابری IL-76 می باشد.

    در داخل بدنه هواپیماهای سوخترسان تعدادی تانکر حمل سوخت وجود دارد. البته خود هواپیمای سوخترسان دارای مخازن سوخت داخلی مخصوص به خود می باشد که مربوط به خودش است. در قسمت باز فضای حمل بار هواپیما تعدادی تانکر برای حمل سوخت قرار داده می شود تا هواپیمای سوخترسان بتواند حداکثر میزان سوخت قابل حمل را با خود جابجا کند.

    تمامی تانکرهای حمل سوخت هواپیماهای سوخترسان به یکدیگر متصل هستند و سوخت حمل شده در داخل این هواپیماها به یکدیگر متصل هستند. بدین ترتیب هواپیماهای حمل سوخت را می توان دوربرد ترین هواپیماهای جهان دانست. تمامی هواپیماهای سوخترسان در واقع سوخت پروازی خود را به دیگر هواپیماها تحویل میدهند.هواپیماهای سوخترسان امروزی قادرند به طور متوسط تا ۱۱۰ تن سوخت حمل کنند که این میزان سوخت برای یکبار سوخترسانی کامل به ده جنگنده F-15 ایگل یا دو بمب افکن B-52 استراتوفورترس و یا یک هواپیمای ترابری C-5 گلکسی کافی است.

    تقریبا تمامی هواپیماهای سوخترسان علاوه بر سوخترسانی ، خود نیز دارای سامانه های دریافت کننده سوخت در آسمان هستند. قابلیت سوختگیری هواپیماهای سوخترسان یک ویژگی بسیار مهم و ضروری به شمار می رود. چون هواپیماهای سوخترسان را قادر می سازد تا در برد بیشتری به سایر هواپیماها سوخترسانی کنند. مثلا تانکر سوخترسان KC-135 استراتوتانکر در حالت حمل حداکثری سوخت دارای ۲۴۰۰km شعاع عملیاتی است. می توان پنج فروند استراتوتانکر را به ماموریت اعزام کرد. وقتی این پنج فروند استراتوتانکر به حداکثر شعاع عملیاتی خود رسیدند ، توسط پنج فروند استراتوتانکر دیگر سوخترسانی میشوند. در این حالت پنج استراتوتانکر اولی پس از سوختگیری هوایی مجددا دارای ۲۴۰۰km شعاع عملیاتی میشوند و در مجموع دارای بیش از ۴۸۰۰km شعاع عملیاتی خواهند شد. و در نهایت پس از بازگشت از ماموریت ، مجددا در همان مکان قبلی سوختگیری می کنند و خود را به پایگاه می رسانند.این روش یک روش بسیار متداول و رایج برای افزایش برد تانکرهای سوخترسان و در نتیجه افزایش توان سوخترسانی آنها به دیگر هواپیماها می باشد. در جریان جنگ فالکلند فاصله جزایر فالکلند تا خاک انگلستان ۱۱۵۰۰km بود. بمب افکن های استراتژیک Avro Vulcan با حداکثر تسلیحات از خاک انگلستان برمیخواستند و تانکرهای سوخترسان Handley Page Victor به همین طریق طی چند مرحله به بمب افکن های ولکان سوخترسانی می کردند و بدین ترتیب بمب افکن های ولکان می توانستند این مسیر طولانی را بدون توقف طی کرده و پس از انجام بمباران ، مجددا به پایگاه خود باز میگشتند. بمب افکن ها و یا هواپیماهای ترابری آمریکا در جریان جنگ خلیج فارس نیز به همین شیوه خود را به عراق و عربستان می رساندند.

    تانکرهای سوخترسان هوایی به نسبت کارآیی که دارند ، قیمت بسیار گرانی دارند. به همین دلیل طراحان این تانکرهای سوخترسان ، آنها را به گونه ای طراحی می کنند که علاوه بر سوخترسانی ، در امور دیگر نیز بشود از آن بهره برد. مثلا تانکر KC-135 استراتوتانکر توانایی حمل ۲۵ تن بار یا ۳۷ سرباز کاملا مسلح را در درون بدنه و بالای مخازن سوخت دارا میباشد. همچنین استراتوتانکر این قابلیت را دارد که مخازن سوخت را از داخل بدنه بیرون کشیده و از هواپیما در نقش هواپیمای ترابری سنگین تاکتیکی و استراتژیک استفاده نمود که در این حالت توانایی حمل ۱۴۰ سرباز کاملا مسلح و یا ۷۰ تن محموله را دارا می باشد. سایر تانکرهای سوخت رسان آمریکایی و اروپایی هم این ویژگی را دارند و کاملا چند منظوره هستند.

    تصویری از یک فروند کی سی 135 و درب بارگیری ان

    تصویری از یک فروند کی سی ۱۳۵ و درب بارگیری ان

    تصویر بخش بار یک ایلیوشین 78... میتوان برای حمل بار و یا سرباز نیز از این نسخه افتاده کرد

    تصویر بخش بار یک ایلیوشین ۷۸… میتوان برای حمل بار و یا سرباز نیز از این نسخه افتاده کرد

    برخلاف تصور همگان ، وظیفه تانکرهای سوخترسان تنها سوخترسانی در آسمان نیست. تمامی تانکرهای سوخترسان این قابلیت را دارند که بر روی زمین به هواگردهای روی زمین نیز سوخترسانی کنند. گاهی اوقات به دلایل مختلف ، سوخترسانی زمینی به پایگاه های هوایی دشوار میشود. در این وضعیت تانکر های سوخترسان خود را به پایگاه هوایی رسانده و پس از سوخترسانی به هواپیماهای پایگاه ، مجددا به پایگاه خودشان باز میگردند. تانکرهای سوخترسان بر روی زمین معمولا قادرند تا به پنج هواپیما به صورت همزمان سوخترسانی کنند.

    همانطور که گفتیم تانکرهای سوخترسان به دو روش بوم و شیلنگی سوخت را به هواپیمای مقابل منتقل می سازند. هیچ یک از این روش ها برتری کامل و مطلق به دیگری ندارد. بلکه هر کدام کارایی خودشان را دارند. بهترین روش استفاده از هر دو روش و در اختیار داشتن دو دسته تانکر است که هم از روش پراب و هم از روش بوم برای سوخترسانی استفاده کنند. کشورهای غربی و اعضای ناتو از نظر بکار گیری تانکرهای سوخترسان هوایی پیشرو هستند. کشورهای غربی از هر دو نمونه سوخترسان نیز در اختیار دارند. به عنوان مثال برخی از مدلهای KC-135 در قسمت پشت خود دارای بوم و در زیر بالهای خود دارای شیلنگ سوخترسانی هستند و می توانند به هر دو روش سوخترسانی کنند. روش سوخترسانی با بوم یک روش مناسب برای هواپیماهای بزرگ است. در واقع روش سوخترسانی شیلنگی برای هواپیماهای بزرگ نامناسب است.

    آمریکا با در اختیار داشتن بیش از ۵۵۰ فروند تانکر سوخترسان بزرگترین کاربر این تانکرهای سوخت در جهان به شمار می رود. جالب اینجاست که تعداد هواپیماهای سوخترسان آمریکا به تنهایی از تمام تانکرهای دیگر کشورها نیز بیشتر است. این کشور از تانکرهای سوخترسان KC-135 استراتوتانکر ، KC-10 اکستندر ، KC-130 تانکر هرکولس برای سوخترسانی استفاده می کند.
    انگلیس و فرانسه و روسیه از دیگر کاربران تانکرهای سوخترسان هستند. جالب اینجاست روسیه ، تنها دارای ۱۹ فروند تانکر سوخترسان IL-78 میداس میباشد که این موضوع ضعف جدی این کشور در انجام عملیات دور از خانه را به وضوح آشکار می کند. ضعف روسیه در این زمینه وقتی پررنگ تر می شود که بدانیم این کشور تاکنون هرگز یک تانکر سوخترسان با مکانیسم بوم را طراحی و عملیاتی نکرده است و تمامی تانکرهای سوخترسان این کشور دارای مکانیسم سوخترسانی شیلنگی هستند. این ضعف وقتی آشکارتر می شود که تانکر سوخترسان IL-78 بخواهد به بمب افکن های استراتژیک این کشور سوخترسانی کند. از آنجایی که این تانکر از روش شیلنگی برای سوخترسانی استفاده می کند و با توجه به سرعت انتقال پایین این روش ، مثلا برای سوخترسانی کامل به یک توپولف TU-95 نیاز به ۳۰ دقیقه زمان است. و یا برای سوخترسانی کامل به یک SU-34 فولبک به ده دقیقه زمان نیاز است. برای مقایسه بد نیست بدانید که تانکر KC-10 اکستندر قادر است یک بمب افکن B-52 را در مدت کمتر از پنج دقیقه و یک جنگنده استرایک ایگل را در کمتر از ۸۰ ثانیه به طور کامل سوخترسانی کند. روسیه در زمینه تانکرهای سوخترسان هوایی ضعف های جدی و بسیار بزرگی دارد.

    امروزه تانکرهای سوخترسان جزء اصلی ترین اجزای توان تهاجمی هر کشور محسوب میشوند و از معیارهای سنجش توان تهاجمی هر کشور محسوب میشوند. داشتن تعداد بالای جنگنده یا بمب افکن و یا حتی بمب افکن استراتژیک بدون در اختیار داشتن تعداد مناسب و کافی تانکر سوخترسان ، هیچگاه نمی تواند توان تهاجمی ناوگان هوایی یک کشور را تضمین کند.

    800px-IIAF_Boeing_707_refuels_IIAF_Boeing_747

    کی سی 130 و سوخت رسانی به بالگرد ام اچ 60

     

     

     

    نوشته شده در شنبه ۱۳۹۵/۱۱/۰۲ ساعت 21:51 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []

  • اسرائیل هرگز زیر دریایی نداشت زیرا اصلا نیازی نداشت. ارتش اسرائیل  متکی به نیروی روی سطحی و شناور های خود بود و نیروی دریایی سوریه و مصر نیز برای ارتش اسرائیل  حریفی تلقی نمی شدند . ارتش اسرائیل  دارای  برتری هوایی نسبت به این کشور بود و میتواند در صورت نیاز با نیروی دریایی هر کشور برخورد جدی کند از طرفی تجربه نبرد دریایی الیات که به غرق چند شناور سوریه بدون تلفات برای ارتش اسرایئل تمام شد نیاز به زیر دریایی  را کمتر نیز کرد

    در جریان جنگ خلیج فارس ۱ هنگامی که غرب به  عراق حمله کرد ، عراق دست به پرتاب ۴۰ موشک اسکاد به طرف اسرائیل زد. بخشی  از این موشک ها توسط سامانه پاترویت هدف قرار گرفت و بخشی نیز به   اسرائیل برخورد کرد. جالب اینکه  اسرائیل اصلا  جز اعتلاف ضد عراق نبود بلکه صدام تلاش  گرد با پرتاب اسکاد به طرف اسرائیل کشورهای اسلامی را دور خود جمع کند که البته موفق نیز نبود

    این اقدام که ممکن است یک کشور خارجی با پرتاب کلاهک اتمی ویا بیولوژیک  زندگی یهودیان درون اسرائیل  را به خطر بیندازند بدون اینکه تلافی  دریافت کند اسرائیل را به فکر خرید و تجهیز زیر  دریایی به موشک اتمی کرد تا در صورت نیاز دست به پاسخگویی  یک حمله اتمی ویا بیولوژیک بزند. از این رو این کشور دست به خرید  زیر دریایی  جدید از المان زد. المان از دهه ۱۹۷۰ برای فروش زیر دریایی به اسرائیل اعلام امادگی کرده بود ولی  اسرائیل علاقه ای نداشت  ولی در سال ۱۹۹۳ اسرائیل خواهان دریافت این زیر دریایی شد و المان نیز قرار دادی برای  تحویل سه زیر دریایی را به اسرائیل بست. این زیر دریایی ها  دارای  بدنه زیر دریایی کلاس تایپ ۲۰۹ و الکترونیک  و موتور  تایپ ۲۱۲  بودند. اولین زیر دریایی   با نام دلفین در سال ۱۹۹۸ تحویل اسرائیل شد و دو فروند بعدی طی دو سال بعد تحویل این رژیم شد. این زیر دریایی ها دلفین ۱ نام گرفتند

    زیر دریایی کلاس  دلفین  یک زیر دریایی بر اساس  بدنه  زیر دریایی کلاس  تایپ ۲۰۹ است اگرچه کمی بزرگتر و بدنه نیز تقویت  شده است ولی موتور و سلول های سوخت ان بر اساس تایپ ۲۱۲ است و الکترونیک ان ساخت خود اسرائیل است . زیر دریایی دارای  وزن ۱۶۵۰ تن و طول  ۵۷ متر است  و از ۴۵ خدمه بهره می برد و برای ۴۰ تا ۴۵ روز عملیات سوخت و تداروکات همراه خود دارد

     این زیر دریایی دارای  بدنه دو لایه است که از داخل با یک  لاستیک مخصوص برای کاهش صدا پوشانده شده است. جالب اینکه تایپ ۲۱۲ ساخت  المان به ادعای المانیها  کم سرصدا ترین زیر دریایی دیزل جهان است ( البته در کلاس دیزل) ولی نسخه صادراتی اینقدر کم سر صدا نیست ولی نسخه تحویلی به اسرائیل بسیار از قابلیت های نسخه المانی   و ایتالیایی را دارد.

    دلفین۱ …

    زیر دریایی دارای  دو  موتور  دیزل المانی MTU 16V 396 SE 84 با توان ایجاد قدرتی معادل ۴۲۴۳  اسب بخار است  که به یک شفت (پراونه) با  هشت تیغه تجهیز شده است. این تیغه ها به دستگاه ویژه ای  برای کاهش صدا تولید و ساخته شده و مشابه نسخه اصلی  ۲۱۲ خود المانها است. به غیر از این  زیر دریایی دارای دو موتور الکترونیک نیز است که توسط باتری کار میکنند و برای حرکت زیر اب طراحی شده است . این زیر دریایی ها میتوانند با  بیشترین سرعت ۳۷ کیلومتر بر ساعت زیر حرکت کند   و سرعت حرکت روی اب  ۲۰ کیلومتر بر ساعت روی اب است . برد این زیر دریایی بسته به نوع حرکت زیر اب و یا روی اب بین ۸۰۰۰ تا ۱۴۰۰۰ کیلومتر  نیز می رسد  و میتواند تا ۳۵۰ متری  عمق اب فرو رود

    زیر دریایی دارای یک رادار باند i ساخت Elta اسرائیل است که برای کاوش هوا و دریا استفاده  می شود و  از یک  سونار  فعال و غیر فعال المانی CSU 90  که  توان کشف یک شنار دشمن را از برد ۲۰ کیلومتری در حالی که زیر دریایی در عمق ۱۰۰  متری مستقر است را دارد.این سونار روی  زیر دریای کلاس تایپ ۲۱۲ نصب شده . همچنین  دلفین دارای یک سونار  PRS-3 و یک سونار کشند  برای کشیده شدن در پشت زیر دریایی است تا صدای تولید زیر دریایی در کشف اهداف  مشکلی پیش نیاورد

     زیر دریایی داری شش لوله پرتاب اژدر افکن ۵۳۳ م م و چهار لوله ۶۵۰ م م است. لوله ۵۳۳ م م در اکثر زیر دریای ها  به کار میرود ولی  حتی تایپ ۲۰۹ و ۲۱۲ المانی  خود دارای ۶۵۰ م م نیستند و تعبیه این لوله برای اسرائیل  تنها برای پرتاب موشک های کروز بزرگ است و نه حتی برای پرتاب موشک  های ضد کشتی چون هارپون زیرا موشک هارپون و یا اگزوسه از لوله ۵۳۳ م م هم قابل پرتاب هستند. این زیر دریایی مجهز به اژدر ۵۳۳ م م DM2A3  ساخت المان با هدایت سیمی و یک کلاهک ۲۶۰ کیلوگرمی است و دارای  ۶۵ کیلومتر بر ساعت سرعت. برد این اژدر بسته به سرعت حرکت ان تا ۲۷ کیلومتر نیز می رسد و به شکل سنار فعال عمل میکند  میتوان از این زیر دریایی موشک پدافند هوایی زیر دریایی پرتاب المانی IDAS را نیز  پرتاب کرد اگرچه این موشک فعال در حال تست  است

    لوله پرتاب ۶۵۰ م م در اسرائیل برای پرتاب موشک  کروز اتمی به کار میرود همان کاری  که از اول همه این زیر دریایی  برای ان سفارش داده شده اند.

    اسرائیل در بحث بازدارنگی اتمی  از موشک های بالستیک  سری جریکا استفاده میکند که همگی سیلو پرتاب هستند ولی همان طور که میدانید سلاح اصلی و بسیار مخوف جنگ اتمی زیر دریایی است زیرا  کشف ان بسیار سخت است و تقریبا هرگز نمیتوان گفت در ابهای ازاد در کجا قرار دارد الا که شما توان بالای  در کشف زیر دریایی از طریق هواپیماهای گشت دریایی داشته  باشید که ان هم نیاز به چند ده هواپیمای  با فناوری های  به روز است . اسرائیل در دهه ۱۹۹۰ برای مدتی به دنبال خرید موشک تاماهاوک  از امریکا با برد ۲۵۰۰ کیلومتر بود ولی امریکا از فروش این  موشک به اسرائیل سر باز زد زیرا امریکا موشکی با برد بیش از ۳۰۰ کیلومتر را طی پیمانی با شوروی و روسیه فعلی به کشورهای دیگر نمی فروشد(روسها همین شکل)از این رو اسرائیل به دنبال یک نسخه بومی رفت که با نام توربوپوپای شناخته می شود. این موشک با یک موتور توربوجت دارای  برد ۱۵۰۰ کیلومتر است و اولین شلیک  ان در اقیانوس هند توسط ارتش امریکا ثبت شد. جالب  اینکه اسرائیل هرگز وجود این موشک را تایئد  نکرده است. در واقع اسرائیل که طی چهل سال گذشت سیاست  ابهام هسته ای را دنبال میکند در مورد این موشک نیز چنین سیاستی  را دنبال میکند  اگرچه دست کم یک بار به اعتراف  فرمانده وقت ارتش اسرائیل  ، این کشور   داریا موشک  کروز زیر دریایی پرتاب  است و البته یک عکس به این موشک نسبت داده شده است (سیاست ابهام هسته ای روش اسرائیل در برنامه اتمی  خود است یعنی  با وجود داشتن  کلاهک اتمی نه داشتند را تائید و نه تکذیب میکند) بر اساس گذارش ارتش امریکا در سال ۲۰۰۲ این موشک دارای  برد ۱۵۰۰ کیلومتر و یک کلاهک ۲۰۰ کیلوتن تی ان تی است.

    تفاوت دو نسخه دلفین ۱ و ۲

    توربوپوپای

    شلیک این موشک از اقیانوس هند  شهرهای مرکزی و جنوبی ایران و از دهانه دریایی عمان پایتخت  و غرب را در خطر قرار میدهد  اگرچه در یک نبرد احتمالی اتمی این زیر دریایی در اقیانوس  هند فعالیت میکند جای که کشفش تقربیا  برای  اکثر کشورها  اسلامی  غیر ممکن نباشد بسیار سخت  است و با خیال راحت میتواند دست به کف نشینی بزند(البته  منظور نه دقیق خود کف اقیانوس است)

    اسرائیل دو سری زیر دریایی دلفین  با نام کلاس  دلفین یک و دو دریافت کرد. کلاس دلفین یک بین سالهای ۱۹۹۸ تا ۱۹۹۹ تحویل شد که دو فروند ان رایگان به شکل کمک از سوی المان و سومین فروند نیز نصف قیمت را المان پرداخت  کرد و سری دوم که با هزینه  خود اسرائیل بود با نام  کلاس دلفین ۲ بین سال ۲۰۱۴ تا  ۲۰۱۸ تحویل اسرائیل  خواهد شد که البته همکنون  دو فروند تحویل داده شده است

    این زیر دریایی ها   در دو منطقه مستقر هستند . یکی بندر ایلت در خلیج عقبه و دیگری در مدیترانه . بندر الیات در خلیج عقبه  محل نگهداری تعدادی از این زیر دریایی ها است. بر اساس  یک گذارش منابع اسرائیلی این پایگاه  در ایلیات  چندان امن نیست زیرا دهانه خلیج عقبه توسط  دو کشور عربستان و مصر کنترل می شوند. اگرچه این دو کشور با اسرائیل مشکل خاصی ندارند ولی به هر حال هر کشوری مانند  رژیم صهونیستی باید فکر همه چیز را بکند. معمولا  یکی از زیر دریایی ها  در مدیترانه  و دیگری در دریایی سرخ  حضور دارد. پایگاه الیات  برای دستراس به اقیانوس هند است ولی به غیر از مشکل تنگه عقبه که دست   مصر و عربستان است  دهانه ورودی دریایی سرخ نیز توسط جیبوتی و یمن اداره می شود. جیبوتی مشکلی ایجاد نمیکند  ولی کنترل یمن از این رو اهمیت دارد اگرچه کنترل به تنهایی بدون داشتن توان ضد زیر دریایی کافی نیز به کار نمی اید . البته تاکنون مشکلی نبوده و معمولا  این زیر دریایی در اقیانوس  هند گشت زنی کرده است. با وجود این اسرائیل برای اماده باش اتمی همیشگی تاکنون یک زیر دریایی را همیشه در مدیترانه  به  صورت اماده باش  در یک نقطه مخفی  نگه داشته  است که هر از چند مدتی با یک زیر دریایی  دیگر جایگزین می شود . ولی پایگاه مدیترانه امنیت بسیاری بیشتری دارد و از مدیترانه نیز با موشکی با برد ۱۵۰۰ کیلومتر تمامی کشورهای اسلامی خاورمیانه به غیر از پاکستان  و حتی  بخش های غربی ایران قابل دستراس است. قرار است با ورود به کامل سه فروند نو ساز جدید ، دو زیر دریایی در حالت اماده باش اتمی قرار بگیرند

    دلفین ۲٫ به خوبی در این تصویر دریچه ازدر افکن ۵۳۳ م م و ۶۵۰ م م دیده می شوند

    دلفین ۲

    همچنین بر اساس گذارشاتی در سال ۲۰۱۵ میلادی  اسرائیل  بر روی نسخه جدید  توربو پوپای با برد ۲۵۰۰ کیلومتر کار میکند که توان درگیر ان چه در  دریایی سرخ و یا مدیترانه  به شدت افزایش میدهد. همچنین یک  مورد را برخی از رسانها به کلاس دلفین نصب میدهند که مربوط به حمله اسرائیل به  مقر استقرار  موشک های  ضد کشتی  روسی یاخونت در سوریه است . این حمله در ۱۴ جولای سال ۲۰۱۳ میلادی  انجام شد که گفته شده تقریبا توان سایت های  یاخونت دریافتی توسط سوریه را از بین رفت. این  حمله در اکثر رسانها به نیروی هوایی اسرائیل نسبت  داده شد ولی برخی رسانها نیز ان را به زیر دریایی دلفین نسبت دادند(اینکه توسط نیروی هوایی بود و یا زیر دریایی مورد تائید سایت نیست ولی حمله انجام شده)

     در نهایت برای کشورهای دشمن اسرائیل توان اتمی اسرائیل خطر بزرگی است از ان رو که تلاش  برای پیش روی  در داخلی خاک این رژیم و یا به خطر انداختن موجودیت این رژیم  غاصب می تواند با یک حمله تلافی جویانه اتمی همراه باشد(داستان مشهور  حالا که من قرار برم تورم همراه خودم  می برم) ولی بزرگتر از موشک های بالستیک جریکا  ، زیر دریایی دلفین خطر بزرگتری است زیرا عملا کشف انها از جمله اگر در دریایی سرخ و مدیترانه  باشند  برای کشوری مثل ما غیر ممکن است و در اقیانوس هند نیز بسیار دوز از ذهن است  و از طرفی همیشه اماده شلیک هستند از این رو باید زیر دریایی کلاس دلفین را بزرگترین خطر نظامی پیش روی کشور عزیزمان در برابر رژیم صهونیستی باید  دانست

    اینکه واقعا چه راهکاری برای مقابله با این زیر دریای های کلاس دلفین و  تهاجم اتمی انها است نیاز به بررسی و تخصیص هزینه فوق العاده بالای دارد زیرا برای نمونه توان ضد زیر دریایی هواپایه و یا دریا پایه با کمک هواپیما بالگرد و ناو های ویژه نیاز به ده ها میلیارد دلار هزینه و سرمایه گذاری برای خرید ده ها  هواپیما و بالگرد و ناو ضد زیر دریایی دارد و از طرفی انهدام موشک های شلیک شده نیز نیاز مند شبکه ای بسیار پیچیده و فشرده از توان رهگیری هوایی و موشک های ضد کروز دارد . ولی مشکل این است که سلاح اتمی همواره با سلاح متعارف در نحوه دفاع فرق دارد. زیرا یک زیر دریایی با توان متعارف دشمن از دست کشوری در برود تنها ممکن است چند شناور و یا چند ساختمان به خطر شلیک تسلیحات ان از بین برود ولی از دست در رفتن یک زیر دریایی با توان تهاجمی اتمی  و یا حتی از دست رفتن یکی از موشک های شلیکی میتواند باعث نابودی یک شهر و کشته شدن بیشماری از انسانها بی گناه شود

    مشخصات

    نام دلفین۱ دلفین۲
    وزن کامل ۱۹۰۰تن ۲۴۰۰تن
    طول ۵۷ متر ۶۸ متر
    موتور سه موتور دیزل  و الکترونیک  سه موتور دیزل  و الکترونیک
    بیشترین سرعت زیر  اب ۳۷ کیلومتر بر ساعت ۴۶ کیلومتر بر ساعت
    عمق قابل دستراسی ۳۵۰ متر ۳۵۰ متر
    برد ۸۳۳۴ کیلومتر زیر اب و ۱۴۸۰۰ کیلومتر روی اب  ؟
    سلاح شش لوله اژدر افکن ۵۳۳ م م و چهار لوله ۶۵۰ م م شش لوله اژدر افکن ۵۳۳ م م و چهار لوله ۶۵۰ م م
    تسلیحات موشک ضد کشتی، اژدر و موشک کروز توربوپوپای موشک ضد کشتی، اژدر و موشک کروز توربوپوپای
    نوشته شده در شنبه ۱۳۹۵/۱۱/۰۲ ساعت 21:49 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []

  • خودروهای پشتیبانی آتش یا همان "Fire Support Vehicles" از جمله سامانه های مهمی هستند که امروزه در بسیاری از ارتش های مدرن دنیا در نقش پشتیبانی از پیاده نظام به کار می روند. به طور کلی این خودروها بر روی شاسی زره پوش های چرخ دار 6*6 و یا 8*8 توسعه پیدا کرده و معمولا با توپهای کالیبر 90 ، 105 و یا 120 میلی متری مجهز می شوند.

     
    ماموریت اصلی آنها درگیری با نیروهای پیاده دشمن در سنگرهای حفاظت شده، نابودی زره پوشها و استحکامات دشمن و در صورت امکان امکان نوعی از درگیری با تانک های سنگین نیز برای این زره پوش ها وجود دارد. در این حالت معمولا این زره پوش ها از تاکتیک "بزن و فرار کن" استفاده می کنند.
     
    نکته مثبت درباره این خودروها، سبک بودن و تحرک بالای آنها در میدان نبرد است و در عین حال انتقال آنها به محل مورد نیاز به نسبت تانک های سنگین بسیار آسان تر بوده و می توان از این زره پوش در یگان های واکنش سریع بهره برد.
     
    تا چند سال قبل، ارتش آمریکا با توسعه نفربرهای سری "استرایکر"، خود را قدرت برتر در این حوزه معرفی و تبلیغات گسترده ای را برای این خانواده و سایر محصولات خود می کردند اما در حال حاضر رقبای بسیار قدری در این بخش برای استرایکر آمریکایی وجود دارند و علاوه بر ابرقدرت هایی چون روسیه و چین، کشورهای دیگر جهان نیز به سراغ خودکفایی نسبی در این زمینه رفته اند تا نیازی به خرید این محصول آمریکایی نداشته باشند.
     
     MCV ژاپنی
     
    خودروی مانوری رزمی Maneuver Combat Vehicle از محصولات ژاپن است که قرار است که بین 200 الی 300 فروند از آن توسط شرکت میتسوبیشی برای ارتش این کشور تولید شود. این زره پوش ژاپنی 26 تن وزن و 8.5 متر طول دارد و با یک قبضه توپ 105 میلی متری تولید این کشور مسلح می شود که توان شلیک تمامی مهمات استاندارد ناتو را نیز دارد.
     
    40 گلوله 105 میلی متری در این زره پوش حمل و یک قبضه تیربار 12.7 و یک قبضه تیربار 7.62 میلی متری نیز بر روی این زره پوش نصب شده است.
     
    زره پوش 
     
    MCV دارای 4 نفر خدمه شامل فرمانده، توپچی، بارگذار و راننده است. این خودروی 8 چرخ از یک موتور دیزل به قدرت 570 اسب بخار استفاده کرده که سرعت نهایی 100 کیلومتر و برد 400 کیلومتر را برای این زره پوش فراهم می کند. بدنه زره پوش از فولاد ساخته شده و توان نصب زره های اضافی بر روی آن نیز وجود دارد. این زره در برابر گلوله های کالیبر 30 میلی متری در جلو و 12.7 در کنار مقاوم است.
     

    ARMA ارتش ترکیه

     
    زره پوش بعدی یعنی ARMA ، ساخت کشور ترکیه و شرکت Otokar است که از جمله زره پوش های  8*8 چرخ دار است و در نقش های مختلف به کار می رود. یکی از این نقش ها، بحث خودروی پشتیبانی آتش است که در آن خودروی مورد نظر به یک قبضه توپ 105 میلی متری مجهز می شود.
     
     زره پوش
     
    این زره پوش حدود 18.5 تن وزن و 6.4 متر نیز طول دارد و به یک دستگاه موتور توربو دیزل به قدرت 450 اسب بخار مجهز شده است که سرعتی در حدود 105 کیلومتر بر ساعت و برد 700 کیلومتر را برای آن فراهم می کند. در بحث حفاظت بدنه این زره پوش در برابر گلوله های 39*7.62 میلی متری از فاصله 30 متری و انفجار گلوله های 155 میلی متری در 80 متری و انفجار مین با 8 کیلو ماده منفجره در زیر بدنه مقاوم است.
     
    خودرو به صورت استاندارد دارای 2 نفر خدمه ثابت است و در مدل پشتیبانی آتش به یک برجک توپ 105 میلی متری مدل CT-CV 105HP ساخت شرکت بلژیکی Cockerill مجهز می شود که خود برجک نیز دارای 2 خدمه است. این توپ توان شلیک انواع مهمات هدایت شونده و غیر هدایت شونده در این کالیبر را نیز دارد.
     

    Rooikat آفریقای جنوبی

     
    زره پوش بعدی ساخت کشور آفریقای جنوبی بوده و در بین زره پوش های لیست ما به نسبت توپ کوچکی دارد. 240 دستگاه از این زره پوش برای ارتش آفریقای جنوبی ساخته شده و وظیفه اصلی این خودرو، شناسایی مسلح، درگیری با واحدهای زرهی دشمن و همچنین پشتیبانی آتش از یگان های پیاده است.
     
    زره پوش 
     
    این خودرو با یک قبضه توپ 76 میلی متری مجهز شده که البته با توجه به تهدیدات زرهی اطراف این کشور کافی به نظر می رسد. همچنین دو قبضه تیربار 7.62 میلی متری بر روی این زره پوش نصب شده است. Rooikat مجموعا 4 نفر خدمه داشته و از یک موتور دیزل به قدرت 563 اسب بخار بهره می برد که سرعت نهایی 120 کیلومتر در جاده و برد 1000 کیلومتر را برای آن فراهم می کند.
     
    این خودروی 8*8 در بخش جلویی در برابر گلوله های 23 میلی متری نیز مقاوم است. این زره پوش دارای سامانه دفاع در برابر عوامل جنگ نوین بوده و می تواند با دقت با اهدافی در فاصله 2 هزار متری در شب و روز و در شلیک در زمان حرکت درگیر شود.
     

    EE-9 Cascavel مشهور جبهه های دفاع مقدس

     
    خودروی بعدی در این گزارش، یکی از پرسابقه ترین زره پوش ها در این رده بوده و حتی سابقه درگیری با نیروهای مسلح کشورمان را نیز در دست نیروهای ارتش بعث عراق و حتی گروهک تروریستی منافقین را نیز دارد.
     
    این زره پوش توسط شرکت برزیلی Engesa در دهه 1970 میلادی طراحی و ساخته شده و بیش از 1700 دستگاه آن تولید و به کشورهای زیادی از جمله بولیوی، عراق، کلمبیا، نیجریه، قطر، لیبی، اکوادوور و چندین کشور دیگر صادر شده است.
     
    در ابتدا این زره پوش در چندین درگیری در خدمت ارتش لیبی در سال 1977 در برابر تانکهای تی 55 و تی 62 مصری قرار گرفته و عملکرد مناسبی در برابر آنها داشت. در جریان جنگ ایران و عراق نیز این زره پوش ها علاوه بر ارتش بعث در اختیار نیروهای گروهک تروریستی منافقین در جریان عملیات موسوم به فروغ جاویدان (مرصاد) قرار گرفت که خوشبختانه بعد از پاتک نیروهای ایرانی و حمله بالگردهای کبری هوانیروز حجم زیادی از این زره پوش های ساخت برزیل یا نابود یا به غنیمت رزمندگان ایرانی در آمد.
     
    زره پوش 
     
    این زره پوش برزیلی 13 تن وزن داشته و طول آن نیز حدودا 6 و نیم متر است. سلاح اصلی آن یک قبضه توپ 90 میلی متری بوده و توان حمل 44 گلوله را نیز با خود دارد. 2 قبضه تیربار 7.62 میلی متر دیگر سلاح این زره پوش را تشکیل می دهد.
     
    این زره پوش برزیلی 6*6 دارای 3 نفر خدمه بوده و از یک دستگاه موتور دیزل به قدرت 212 اسب بخار نیرو می گیرد. سرعت آن 100 کیلومتر بر ساعت و برد آن 750 کیلومتر است.  سطح حفاظت این زره پوش در هر حال پایین بوده و در بخش جلویی آن صرفا به گلوله های مسلسل سنگین محدود می شده است.
     
     BMP-3 اسطوره مشهور روسی
     
    نفربر روسی BMP-3 نیز یکی از زره پوش های خوب با توان آتش بالا از نیروهای پیاده به حساب می آید. سری BMP از جمله موفق ترین نفربرها و خودورهای جنگی پیاده نظام در دوره جنگ سرد تا به امروز به حساب می آید. اما در مدل 3 آن قدرت آتش شدیدا افزایش پیدا کرده و به آن توجه خاصی شده اما در عین حال که توان حمل پیاده نظام نیز حفظ شده است.
     
     زره پوش
     BMP-3 در حدود 18.7 تن وزن داشته و علاوه بر سه نفر خدمه خود توان حمل 7 نفر نیرو را نیز دارد. در بخش تسلیحات به یک قبضه توپ 100 میلی متری، یک قبضه توپ 30 میلی متری و دو قبضه تیربار 7.62 میلی متر مجهز است.

    این زره پوش به یک دستگاه موتور دیزل به قدرت 500 اسب بخار مجهز شده است که سرعت 72 کیلومتر بر ساعت بر روی جاده و برد 600 کیلومتر را برای آن تامین می کند. در بخش حفاظت این خودرو رزمی به صورت عادی توان مقاومت در برابر آتش سلاح های سبک را دارد اما امکان نصب زره های واکنشگر انفجاری و یا سامانه دفاع فعال Shtora نیز وجود دارد.

     این زره پوش تا به امروز به کشورهایی مثل کویت، امارات، کره جنوبی، قبرس و آذربایجان صادر شده است.

     

    ZTL-09 ارتش چین
     
    کشور چین در سالهای اخیر توسعه گسترده خودروهای زرهی چرخ دار را در دستور کار دارد. خودروی پشتیبانی آتش ZTL-09 برپایه شاسی نفربر ZBL-09 توسعه پیدا کرده است و به یک توپ 105 میلی متری مسلح شده است. این خودور زرهی 20 تن وزن داشته و دارای 4 نفر خدمه است.
     
    این زره پوش علاوه بر توپ 105 میلی متری به یک قبضه تیربار 12.7 میلی متری و یک قبضه تیربار 7.62 میلی متری نیز مسلح شده است. توپ 105 میلی متری این زره پوش توان پرتاب موشک های هدایت لیزری را نیز دارد.
     
    زره پوش 
     

    این خودرو به یک دستگاه موتور دیزل به قدرت 440 اسب بخار مجهز است که سرعتی در حدود 100 کیلومتر در ساعت در جاده و برد 800 کیلومتر را برای آن به ارمغان می آورد. در بحث حفاظت نیز در بخش جلو این زره پوش توان مقاومت در برابر گلوله های 25 میلی متری را داشته و در کنار نیز توان مقاوت در برابر گلوله های 12.7 میلی متری را دارد.

     
    Wilk گرگ لهستانی
     
    زره پوش بعدی Wilk یا گرگ ساخت لهستان است که در حقیقت مدل تولید تحت لیسانس ارتش این کشور بر اساس زره پوش Patria AMV به حساب می آید. این زره پوش با برجک CT-CV 105HP مجهز به یک توپ 105 میلی متری مسلح شده است و دارای 3 نفر خدمه می باشد. این زره پوش 26 تن وزن و 9 متر طول دارد. توپ این زره پوش توان شلیک موشک های هدایت لیزری مدل Falarick 105 با برد 5 کیلومتر را نیز دارد.
     
     زره پوش
     
    یک توپ 105 میلی متری به همراه یک قبضه تیربار 7.62 میلی متری سلاح های این زره پوش را تشکیل می دهند. همچنین یک دستگاه موتور دیزل با قدرت 540 اسب بخار بر روز این زره پوش نصب شده است که سرعت 100 کیلومتر و برد 800 کیلومتر را برای آن فراهم می کند.
     
    حفاظت نهایی این زره پوش در برابر گلوله های 30 میلی متری و بسته های انفجاری با 10 کیلوگرم تی ان تی است.
     

    KW2 Jupiter کره ای

     
    زره پوش بعدی در این لیست، در کشور کره جنوبی و توسط یکی از زیر مجموعه های شرکت هیوندای این کشور طراحی و ساخته شده است. خودروی زرهی KW2 Jupiter مسلح به یک قبضه توپ 120 میلی متری بر پایه شاسی 8*8 از خانواده Scorpion توسعه پیدا کرده است.
     
    ارتش کره جنوبی به تازگی تحویل گرفتن نمونه های این خانواده از زره پوش های 6 و 8 چرخه را آغاز کرده و قرار است در مجموعه تا سال 2020 میلادی 600 دستگاه از انواع زره پوش های این خانواده را تحویل بگیرد.
     
    زره پوش 
     
    مدل KW2 Jupiter دارای 20 تن وزن، 8.5 متر طول و 5 نفر خدمه بوده و به دلیل دارا بودن توپ 120 میلی متری توان آتشی مشابه با اکثر تانکهای امروزی را نیز دارد. این زره پوش از یک دستگاه موتور دیزل به قدرت 420 اسب بخار بهره می گیرد که می تواند سرعتی در حدود 100 کیلومتر و برد 800 کیلومتر را برای آن فراهم کند.
     
    در بخش حفاظت این خودرو توان مقابله با گلوله های 12.7 میلی متری را به صورت استاندارد دارد اما توان نصب زره اضافی برای افزایش سطح حفاظ آن نیز وجود دارد.
     
    Pandur II ناشناخته اتریشی
     
    زره پوش بعدی ساخت کشور اتریش بوده و عضوی از خانواده های زره پوش 8 چرخ Pandur II به حساب می آید. این زره پوش در مدل پشتیبانی آتش با وزن 20 تن دارای یک برجک CT-CV 105 مجهز به توپ 105 میلی متری با توان شلیک گلوله های استاندارد هدایت شونده، موشک هدایت لیزری و گلوله های غیر هدایت شونده استاندارد ناتو است. یک قبضه تیربار کالیبر 7.62 میلی متری، دیگر سلاح این زره پوش است.
     
    زره پوش 
     
    این زره پوش دارای طول 7.5 متر بوده و دارای 3 نفر خدمه است و از یک موتور دیزل به قدرت 285 اسب بخار بهره می برد که سرعتی در حدود 100 کیلومتر بر ساعت و بردی در حدود 700 کیلومتر بر ساعت را برای آن فراهم می کند. این زره پوش به صورت استاندارد توان مقاومت در برابر گلوله های 7.62 میلی متری را داشته اما می توان زره بیشتری نیز بر روی آن نصب و حفاظت تا مرحله مقاومت در برابر گلوله های 14.5 میلی متری را نیز به آن افزود.
     
     Centauro 2 گردن کلفت ایتالیایی
     
    اما آخرین زره پوشی که در این مطلب به آن می پردازیم ساخت کشور ایتالیا بوده و Centauro 2 نام دارد. این زره پوش گردن کلفت ایتالیایی مجهز به یک قبضه توپ 120 میلی متری از جمله قوی ترین زره پوش ها در خانواده خودروهای پشتیبانی آتش به حساب آمده و به نوعی توانایی نزدیک به یک تانک را دارد.
     
    زره پوش
     
     
    این زره پوش 8 چرخ به یک قبضه توپ 120 میلی متری مسلح شده و وزن آن در حدود 30 تن است. یک قبضه مسلسل 12.7 و یک قبضه مسلسل 7.62 میلی متری دیگر تسلیحات این زره پوش را تشکیل می دهد. خودروی مذکور از یک دستگاه موتور دیزل  Iveco Vector 8V Euro III به قدرت 720 اسب بخار استفاده می کند که سرعت نهایی 105 کیلومتر بر ساعت و برد 800 کیلومتر را برای آن فراهم می کند. همچنین این زره پوش دارای 4 نفر خدمه است.
     
    سیستم های اخلالگر در بمب های کنار جاده ای، مقابله با عوامل جنگ نوین و مقابله با گلوله های تا کالیبر 12.7 میلی متر از جمله توانایی های استاندارد این خودرو به حساب می آید. با افزودن زره، این خودروی رزمی ایتالیایی توان مقابله در برابر گلوله کالیبر 40 میلی متری را نیز دارد.
     
    ارتش ایتالیا درخواست خرید 50 عدد زره پوش مدل Centauro II به ارزش 530 میلیون را به مجلس این کشور ارائه کرده و قرار است این زره پوش ها تا پایان سال 2023 به ارتش ایتالیا تحویل داده شوند.
    نوشته شده در شنبه ۱۳۹۵/۱۱/۰۲ ساعت 10:36 توسط : علی نباتیان | دسته :
  •    []